تصوير شفاف ديكتاتوري ضدبشري ـ سرمقاله مجاهد
رژيم ضدبشري آخوندي در يك اقدام جنايتكارانه 10نفر را يكجا در زندان مخوف اوين بهدار آويخت. خبرگزاري حكومتي فارس درمورد اجراي اين حكم اعدام جمعي نوشت: «اين 10نفر به اتهام قتل عمد به قصاص محکوم شده بودند و حکم آنان، پس از تأييد از سوی رئيس قوه قضاييه، در زندان اوين اجرا شد». بر اساس همين خبر، گويا شمار كسانيكه قرار بود به دار مرگ آويخته شوند، به 12نفر ميرسيد، اما در آخرين لحظات، دو نفر فعلاً از دام مرگ اين رژيم ضدبشري جستند. خبرهاي ديگر حاكي است كه در ساير شهرها ازجمله دليجان، شمار ديگري از قربانيان رژيم بهدار آويخته شدند و حكم اعدام شماري ديگر نيز صادر شده است. شكي نيست كه اعدام جمعي و اعلام اجراي احكام اعدام بهطور همزمان، درست مانند ايجاد صحنههاي اعدامهاي جمعي در ملأعام، براي ارعاب عمومي و تشديد فضاي سركوب وخفقان صورت ميگيرد و حكايت از دو نشان تغييرناپذير اين رژيم دارد. نخست، ويژگي درندهخويي و ضدبشري اين نظام و دوم، دستيازيدن ديكتاتوري آخوندي به سركوبي بيشتر در شرايط بحراني به عنوان ابزار ارعاب. قطعاً نگهداري اين قربانيان تا اينكه به رقم 10برسند و يكجا اعدام شوند، نه فيالبداهه و از سر اتفاق است و نه هيچ توجيهي جز تسري ارعاب و وحشت در جامعهيي كه نفرت مردم از اين رژيم ضدبشري از مغز استخوانشان هم گذشته، دارد. اين گوشهيي از تصوير «شفاف» اين نظام ضدبشري است. تصوير شفاف سبعيت، شقاوت و سنگدلي. به شفافيت همان تصويري كه در اظهارات سخنگوي دژخيم قوه قضاييه رژيم نيز مشهود و نمايان است. آنجا كه «اعدام زندانيان سياسي» را انكار ميكند. در حاليكه همين دژخيم، اولين مقام رژيم بود كه اعدام مجاهد قهرمان حجت زماني را رسماً اعلام كرد. دروغ نزد ديكتاتوري و دژخيمانش فضليت محسوب ميشود و از بهكاربردن آن نه تنها هيچ ابايي ندارند كه كاربرد روزانه آن بخشي از ارزش ديكتاتوري است. بهترين فرزندان خلق «تروريست» نامگذاري ميشوند، قربانيان ديكتاتوري «شرور» توصيف ميشوند، سركوب زنان اجراي طرح «اخلاق محوري» اعلام ميشود. دليل اينكه چرا ديكتاتوري آخوندي در چنين شرايطي دست به چنين جنايتي ميزند را بايد در موقعيت بحراني و مرحله پاياني اين نظام يافت. انقباض و تشديد سركوبي در داخل، آنروي سكه گردنكشي در بحران اتمي و رو به جامعه جهاني است. اما براي ديكتاتوري منحوسي كه نفسهايش به شماره افتاده، افزايش اعدام و سركوبي و بحرانآفريني نه تنها حياتبخش نيستند، بلكه قليان تودهها را در داخل و اجماع هرچه بيشتر جهاني را براي سرنگوني آن فراهم ميكند. در چنين شرايطي افشاي اين جنايات و اهداف سركوبگرانه حكومت آخوندي و گسترش حركتهاي اعتراضي پاسخ انقلابي و ميهني به ديكتاوري هار و لجامگسيخته آخوندي است. پاسخي كه ملت قهرمان ايران در چندماه پس از رويكارآمدن احمدينژاد با هزاران حركت اعتراضي و فرازهاي درخشاني مانند تظاهرات روز جهاني زن و اعتصاب كارگران شريف شركت واحد به استبداد خونآشام مذهبي داده و بازهم خواهد داد.
رژيم ضدبشري آخوندي در يك اقدام جنايتكارانه 10نفر را يكجا در زندان مخوف اوين بهدار آويخت. خبرگزاري حكومتي فارس درمورد اجراي اين حكم اعدام جمعي نوشت: «اين 10نفر به اتهام قتل عمد به قصاص محکوم شده بودند و حکم آنان، پس از تأييد از سوی رئيس قوه قضاييه، در زندان اوين اجرا شد». بر اساس همين خبر، گويا شمار كسانيكه قرار بود به دار مرگ آويخته شوند، به 12نفر ميرسيد، اما در آخرين لحظات، دو نفر فعلاً از دام مرگ اين رژيم ضدبشري جستند. خبرهاي ديگر حاكي است كه در ساير شهرها ازجمله دليجان، شمار ديگري از قربانيان رژيم بهدار آويخته شدند و حكم اعدام شماري ديگر نيز صادر شده است. شكي نيست كه اعدام جمعي و اعلام اجراي احكام اعدام بهطور همزمان، درست مانند ايجاد صحنههاي اعدامهاي جمعي در ملأعام، براي ارعاب عمومي و تشديد فضاي سركوب وخفقان صورت ميگيرد و حكايت از دو نشان تغييرناپذير اين رژيم دارد. نخست، ويژگي درندهخويي و ضدبشري اين نظام و دوم، دستيازيدن ديكتاتوري آخوندي به سركوبي بيشتر در شرايط بحراني به عنوان ابزار ارعاب. قطعاً نگهداري اين قربانيان تا اينكه به رقم 10برسند و يكجا اعدام شوند، نه فيالبداهه و از سر اتفاق است و نه هيچ توجيهي جز تسري ارعاب و وحشت در جامعهيي كه نفرت مردم از اين رژيم ضدبشري از مغز استخوانشان هم گذشته، دارد. اين گوشهيي از تصوير «شفاف» اين نظام ضدبشري است. تصوير شفاف سبعيت، شقاوت و سنگدلي. به شفافيت همان تصويري كه در اظهارات سخنگوي دژخيم قوه قضاييه رژيم نيز مشهود و نمايان است. آنجا كه «اعدام زندانيان سياسي» را انكار ميكند. در حاليكه همين دژخيم، اولين مقام رژيم بود كه اعدام مجاهد قهرمان حجت زماني را رسماً اعلام كرد. دروغ نزد ديكتاتوري و دژخيمانش فضليت محسوب ميشود و از بهكاربردن آن نه تنها هيچ ابايي ندارند كه كاربرد روزانه آن بخشي از ارزش ديكتاتوري است. بهترين فرزندان خلق «تروريست» نامگذاري ميشوند، قربانيان ديكتاتوري «شرور» توصيف ميشوند، سركوب زنان اجراي طرح «اخلاق محوري» اعلام ميشود. دليل اينكه چرا ديكتاتوري آخوندي در چنين شرايطي دست به چنين جنايتي ميزند را بايد در موقعيت بحراني و مرحله پاياني اين نظام يافت. انقباض و تشديد سركوبي در داخل، آنروي سكه گردنكشي در بحران اتمي و رو به جامعه جهاني است. اما براي ديكتاتوري منحوسي كه نفسهايش به شماره افتاده، افزايش اعدام و سركوبي و بحرانآفريني نه تنها حياتبخش نيستند، بلكه قليان تودهها را در داخل و اجماع هرچه بيشتر جهاني را براي سرنگوني آن فراهم ميكند. در چنين شرايطي افشاي اين جنايات و اهداف سركوبگرانه حكومت آخوندي و گسترش حركتهاي اعتراضي پاسخ انقلابي و ميهني به ديكتاوري هار و لجامگسيخته آخوندي است. پاسخي كه ملت قهرمان ايران در چندماه پس از رويكارآمدن احمدينژاد با هزاران حركت اعتراضي و فرازهاي درخشاني مانند تظاهرات روز جهاني زن و اعتصاب كارگران شريف شركت واحد به استبداد خونآشام مذهبي داده و بازهم خواهد داد.
No comments:
Post a Comment