Monday, June 26, 2006

شريعتي و روشهاي ارتباط با مخاطبان

شريعتي و روشهاي ارتباط با مخاطبان
عمار ملکي
ammarmaleki@yahoo.com
روز آن لاین
حضور در حوزه عمومي که اينروزها به عنوان يک تاکتيک جهت تقويت جامعه مدني از طرف فعالين سياسي، فرهنگي، اجتماعي و دانشجويي به طور عام مورد نظر است و بعنوان يک راهکار از سوي تعدادي از شاگردان و پيروان فکري دکتر شريعتي نيز مطرح شده است
1، نياز به استفاده از ابزار و روشهايي دارد که اين حضور را عملي سازد. يکي از روشهاي فعاليت در حوزه عمومي و برقراري ارتباط با مردم که بسيار شناخته شده مي باشد و به طور سنتي توسط اکثر فعالان سياسي و فرهنگي مورد استفاده قرار ميگيرد، انتشار شفاهي يا کتبي نظرات به شکل سخنراني در مکانهاي عمومي و يا نوشتن مقاله و انتشار آن در روزنامه ها و مجلات يا سايتهاي اينترنتي مي باشد. همچنين نوشتن کتاب و انتشار آن در صورت دريافت مجوز يکي ديگر از اين روشهاي کلاسيک است.
اما به غير از اين روشها، ابزار ديگري براي ارتباط با عموم مردم وجود دارد که در بسياري موارد اثر گذارتر مي باشد و مي تواند بسيار جذاب تر و همدلانه تر با مخاطب ارتباط برقرار کند و پيام مورد نظر را به آنها منتقل نمايد. استفاده از هنر يکي از اين روشهاست که بعنوان مثال مي توان از تئاتر، سينما و موسيقي نام برد. يقينا دامنه مخاطبان تئاتر و سينما و موسيقي گسترده تر و قدرت جذب و ارتباط آنها با مردم بيشتر از ديگر روشهاي حضور در حوزه عمومي است.
در اين باره شريعتي که خود از روشهاي سنتي سخنراني و نوشتن استفاده بسيار مي نمود و از قدرت جادويي سخنوري و نگارش جهت ارتباط با مردم برخوردار بود، اعتقاد خود را درباره تاثيرگذاري هنر بر مخاطبان در سي سال پيش اينگونه بيان ميدارد: "تجربه نشان داده است – به اين اعتقاد پيدا کرده ام – که امروز، يک هنرمند بيشتر از يک سخنران، يک استاد، يک معلم، يک خطيب، يک کنفرانسيه ي علمي و حتي بيشتر از يک نويسنده و يک مترجم مي تواند در پيام و در تغيير و تحول بينش و در ايجاد و خلق ايمان در جامعه و در روح ما موثر باشد."
2
شريعتي در جامعه اي بسيار سنتي تر از جامعه کنوني و با وجود امکاناتي بسيار کمتر از زمان حاضر، تلاش در استفاده از ابزار هنر را جهت تاثير گذاري بر متن جامعه [حوزه عمومي] به منظور آگاهي بخشي و به حرکت در آوردن مردم دنبال مي کند و در اين راه ملامت و تهديد از طرف دوست و دشمن را جهت اجراي يک نمايش تئاتر در حسينيه ارشاد اينگونه وصف مي نمايد:«همين ابوذر را که مي خواستم روي صحنه بياوريم، مي گفتند تئاتر در ارشاد؟ اين ديگر نمي شود. تئاتر هم در محراب! بعد که مخالفت ها خيلي شديد شد حتي صميمي ترين رفقا فرار کردند! من هم مثل مذاکرات کسينجري از اول با شدت و در اوج بدي و... مطرح کردم و رويش پا فشاري کردم که اگر در آخر طرف بگويد اقلا اين چيزش را حذف کنيد و من در آخر بگويم "خيلي خوب" او ديگر به اصلش راضي شود! اما اگر به او امتياز مي دادم با اصلش مخالفت مي کرد. من گفتم "مي خواهم موسيقي بگذاريم" و همه ي تمرين ها را هم با موزيک انجام داديم. اين ها ديگر تحمل نکردند و گفتند اگر صداي موزيک بيايد مردم مي گويند اينجا شکوفه نو است. بعد آقاي بلاغي که از همه نسبت به من صميمي تر بود و هست و واقعا همه ي هستي اش را در راه دفاع از وجهه ي من گذاشته، و آدمي حق پرست و آزادي خواه است، آمد و گفت "اين ديگر نمي شود هر روز يک کار مي کني و ما دائما داريم درستش مي کنيم. هنوز اين کار تمام نشده، يک کار ديگر! اقلا بگذار کمي نفس بکشيم من ديگر آرزويي غير از همين کار در زندگيم ندارم." همه رفتند، حتي آقاي ميناچي که مسئول آنجاست و همه کاره است و خيلي هم طرف ما را مي گرفت، به مشهد آمد که نباشد. بعد که اعلام کرديم، تلفن پشت تلفن که آتش مي زنيم، مي سوزانيم، مي کشيم، بمب مي گذاريم....»3
اما تمامي اين مشکلات مانع آن نمي شود که شريعتي از اجراي تئاتر صرفنظر نمايد و با تمامي مخالفت ها و تهديدات بر اين امر اصرار مي ورزد تا آن را عملي مي سازد. يقينا اين اصرار نشانگر اعتقاد جدي - و بسيار درست – شريعتي به تاثير بي نظير آن در ارتباط و اثر گذاري بر مخاطب بوده است. البته عزم راسخ او در سنت شکني و مبارزه با ارتجاع زمانه نيز او را مصمم تر در اجراي اين نمايش کرده بود.
2- از نوشته ها و خاطرات نزديکان شريعتي اينگونه استنباط مي شود که اجراي تئاتر ابوذر يک اتفاق نبوده و شريعتي اعتقاد جدي به استفاده از اينگونه روشها براي ارتباط با مخاطبان و مردم داشته است. ايرج صغيري دانشجوي دکتر شريعتي – و کسي که نقش ابوذر را در تئاتر "يک بار ديگر ابوذر" بازي کرده است – در خاطرات خود درباره تلاش دکتر براي ساختن تئاترهاي ديگر و حتي ساختن فيلمي درباره ابوذر مي گويد:
"دکتر شريعتي خيلي دلش مي خواست من تئاتري درباره اسماعيل و ماجراي قرباني شدنش به دست حضرت ابراهيم بسازم. درباره ي مدرس نيز همچنين."
او در جاي ديگر مي گويد: "يک روز پس از پايان نمايش ابوذر، دکتر مرا صدا زد و گفت: صغيري مي تواني درباره ابوذر فيلمي بسازي؟ با ترديد جواب مثبت دادم. علت ترديدم نيز مخارج فيلم بود. اما دکتر چنان مصمم بود که جايي براي ترديد نگذاشت. به دکتر گفتم: اما با توجه به محتواي فيلم، امکان ساختن آن در ايران نيست. دکتر شريعتي پاسخ داد: در اين باره خيالت راحت باشد. با گروههاي فلسطيني و سوري تماس گرفته ام و مقدمات کار را فراهم کرده ام. فيلم را در سوريه يا الجزاير مي سازيم. آن قدر به راحتي و آساني حرف مي زد که انگار دارد درباره ي خريد يک کيلو پرتقال حرف مي زند!..."
4
جالب تر آن است که شريعتي علاوه بر "هنر" به استفاده از "ورزش" به عنوان يک پديده ي اجتماعي که قدرت "جمع کردن" انسانها را دارد، نيز انديشيده بود. صغيري در خاطراتش در اين باره مي گويد: "يادم است ايامي که در حسينيه ي ارشاد بودم، دکتر با جمعي از دوستانش قصد داشت واحد ورزش حسينيه ي ارشاد را هم راه اندازي کند. معتقد بود که امروزه فوتبال به يک پديده ي اجتماعي مهمي تبديل شده و اين قدرت را دارد که صد هزار نفر را در استاديوم جمع کند. دکتر اعتقاد داشت که چرا ما نبايد براي مطرح کردن حرف و پيام خودمان از اين فرصت مناسب استفاده کنيم. حتي معتقد بود که بايد حسينيه ي ارشاد تيم فوتبال تشکيل بدهد و فوتباليست هاي ماهر و مطرح را جذب خود بکند و نيروهاي مستعد را پرورش دهد. البته تيم فوتبال تشکيل نشد اما دکتر حتي فکر اين کار را هم کرده بود."5
شريعتي بسيار صريح در لزوم انتخاب و استخدام ابزار جديد جهت ارتباط با نسل جوان مي گويد: "از مجامع ديني و مذهبي آمارگيري کنيد، و ببينيد مستمعين شما چند درصد از سي سال پايين و چند درصد از سي سال بالاست. اين نشانه دقيقي است که عقب افتاده ايد. و بعد تئاترها و فيلمها و سينما ها و خوانندگان نمايشنامه ها و آثار هنري جديد و نمايشگاههاي جديد را ببينيد، که يکپارچه متعلق به نسلي است که آدرسش را گم کرده ايم. بايد گستاخي انتخاب جديد را داشت."6
3- حال با توجه به باور اعتقادي و رفتار عملي شريعتي در استفاده از روشها و ابزارهاي تاثير گذار و جذب کنندهٔ مخاطبان در درون جامعه [حوزه عمومي] جهت آگاهي بخشي و حرکت زايي در مردم، اين انتقاد در استفاده دائمي و تکراري از روشهاي سنتي حضور در حوزه عمومي به شکل ايراد سخنراني و مقاله نويسي، بدون توجه به روشهاي ديگر، بر پيروان و همفکران شريعتي وارد است. اگر چه اين انتقاد به بسياري از گروههاي ديگر سياسي، فرهنگي و مدني نيز وارد است، اما با توجه به موضوعيت اين مقاله، همفکران شريعتي مورد خطاب هستند که در اين سالها در مراسم و برنامه هايي که از طرف آنها در حسينيه ي ارشاد يا ديگر مکانها برگزار مي شود، مشاهده نشده است که از روشهاي هنري يا ديگر ابزار جديد جهت ارتباط برقرار کردن با جوانان و ديگر مخاطبان خود بهره برده باشند و به راه استادشان نرفته اند، درحاليکه با توجه به سياست گريزي و امتناع از سخن شنوي و کاهش شديد نشريه خواني و کتاب خواني در بين جوانان و ديگر اقشار ايرانيان، شايد استفاده از روشهايي که قدرت کشاندن و نشاندن جوانان و مردم، براي شنيدن و ديدن سخني و پيامي را داشته باشد، حرکت بزرگي در ارتباط برقرار کردن با جامعه و بخصوص جوانان خواهد بود و يقينا موجب تقويت حوزه عمومي خواهد گرديد.
4- امروزه علاوه بر ابزارهاي هنري، وسائل ارتباط جمعي جديدي وجود دارد که در گذشته جامعه ما فاقد آنها بوده است. دو نمونه بسيار شناخته شده از اين وسايل، اينترنت و ماهواره مي باشند که قدرت ارتباط با مخاطبان در وسعت گسترده کشوري و جهاني را داراست. همچنين اين وسايل امکان بيشتري در ايجاد رابطه متقابل [ديالوگ] و دريافت نظر مخاطبان را دارد، درحاليکه در روشهاي سنتي سخنراني و نوشتن مطالب در روزنامه يا کتاب، امکان برقراري اين ارتباط متقابل، بسيار سخت تر و محدودتر مي باشد و بيشتر نوعي تک گويي [مونولوگ] صورت مي گيرد .متاسفانه در استفاده از اين نوع وسايل و مخصوصا بهره بردن از امکان شبکه سراسري اينترنت، جهت برقراري رابطه با مردم و مخصوصا جوانان، باز هم کم کاري قابل توجهي از ياران و هم انديشان شريعتي در داشتن سايتها و يا وبلاگهاي شخصي يا جمعي، به خصوص در داخل کشور ديده مي شود. حتي متاسفانه سايت رسمي دکتر علي شريعتي که مي تواند [و بايد] پايگاه اصلي مراجعان جهت بهره بردن از آثار و يا تحقيقات مرتبط با شريعتي و افکار او از سراسر جهان باشد، آنگونه که شايسته و بايسته است، سامان يافته و به روز و جذب کننده و کاربرپسند [user friendly] نمي باشد.
جاي تاسف است که بر خلاف مسايل ديگري که ناشي از محدوديت همفکران شريعتي در شرايط جاري کشور مي باشد، اين موارد در درجه اول به کم توجهي و يا بها ندادن به اين موضوع مربوط است و نه ايجاد محدوديت از طرف ساختار قدرت.
در هر حال اگر چه هنوز آمار فروش مجموعه آثار شريعتي قابل توجه است و اقبال و احترام عمومي نسبت به پيروان و همفکران او به دليل تحمل رنجهاي زياد در اين سالها وجود دارد، ليکن از نظر نگارنده که خود از نسل جوانان محسوب مي شود و در يک دهه اخير شاهد و پيگير فعاليتهاي هم انديشان شريعتي در داخل کشور بوده است، اين غفلت يک اشتباه تاريخي در نحوه ارتباط با متن مردم و جوانان است و يک جفاي بزرگ به دغدغه شريعتي در آگاهي بخشي به جامعه ايران خواهد بود.
شريعتي سه دهه قبل در پيش بيني آينده گفته بود: "اين را به شما عرض کنم که ده سال ديگر، پانزده سال ديگر، بيست سال ديگر، اگر حسينيه هاي ارشادي در اين مملکت وجود داشته باشد و بگذارند که وجود داشته باشد و بهترين برنامه ها را هم براي جوانان و تحصيلکرده ها و دانشجويان و نسل دانشگاهي بر اساس مذهب داشته باشد، ديگر مثل امروز اين چنين ازدحام نخواهد شد، اين چنين استقبال نخواهد شد و اين چنين نخواهد بود که هزاران دانشجو، هفت هشت ساعت در بدترين شرايط به يک مجمع ديني بيايند و به حرف مذهب گوش بدهند. اگر نجنبيم و اگر کاري نکنيم ديگر دغدغه مذهبي درونش نخواهد بود."
7
و شايد در اين زمان بايد به پيروان شريعتي و تمامي دردمندان و دلسوزان ايران گفت که اگر امروزه نجنبيم و کاري نکنيم و راهي جديد براي ارتباط با جوان امروزي نيابيم، ديگر شايد هيچ يک از دغدغه هاي مذهبي، ملي، اخلاقي و انساني در درونش نخواهد ماند. چنين مباد.
پي نوشت :1- به طور نمونه مقالات متعدد تقي رحماني در روزنامه شرق درباره "حوزه عمومي" مانند مقاله "ايرانيان و عرصه عمومي" – تقي رحماني – روزنامه شرق 19 فروردين 85 و يا مقاله "دموکراسي اصيل، گفتگو در عرصه عمومي" – دکتر مسعود پدرام و همچنين سخنراني پدرام و اشکوري در بيست و هشتمين سالگرد شريعتي در حسينيه ارشاد با عنوان شريعتي و عرصه‌ي عمومي 2- مجموعه آثار دکتر شريعتي جلد 16- اسلام شناسي ص 3943- مجموعه آثار دکتر شريعتي جلد 23- جهان بيني و ايدئولوژي ص 307 تا 3084- کتاب پشت پرده ابوذر- به کوشش سيد قاسم يا حسيني – ص 70 تا 715- همان ص 696- مجموعه آثار دکتر شريعتي جلد 16- اسلام شناسي ص 3907- مجموعه آثار دکتر شريعتي جلد 26- علي ص 380

Tuesday, June 20, 2006

پاسخ مسئول صفحه بحث و جدل به سوال دوم

پاسخ مسئول صفحه بحث و جدل به سوال دوم
"وقت صرف کردن پای اینترنت و کامپیوتر را چگونه ارزیابی می کنید؟ بیهوده و یا در خدمت مبارزه.؟"
ضمن تشکر فراوان از همه دوستان و کاربرانی که فعالانه با این صفحه ی بحث و جدل برخورد کرده و نظراتشان را ارسال می کنند، عرض می کنم که این سوال را کاربری کرده بود که به نظر میرسد هوادار فعال سازمان مجاهدین باشد. آنچه من از این سوال و توضیحات ایشان فهمیدم اینکه گویا نشستن پای کامپیوتر و کار با اینترنت، چه خواندن، شنیدن، دیدن و چه نوشتن، نشان دادن، و گفتن، همه اینها در واقع نوعی سرگرمی هستند؛ چیزی شبیه دیدن یک فیلم سینمایی پرحادثه و یا یک مسابقه فوتبال و یا شنیدن یک قطعه موزیک و یا یک آهنگ زیبای آرامش بخش. بنابراین خوبست آدم فقط بخش کمی از وقتش را صرف تفریح و سرگرمی کرده و بقیه را به حکم وظیفه انقلابی در خدمت مبارزه با رژیم جنایتکار آخوندی بگذارد و به قول ایشان در میدان عمل.
"من پیشنهاد میکنم بیشتر وقت خود را صرف فعالیتهای عملی کنید تا نظر (نظری). نمیگویم نظر نه! میگویم شماها که اینقدر علاقمند به بحث هستید چرا در میدان عمل یعنی روی زمین کمتر دیده میشوید بیتشر پای اینترنت هستید؟"
البته تعدادی از دوستان و کاربران وارد بحث شده و پاسخهایی دادند و ضمن آنها اشاراتی به نکات مثبت کار با کامپیوتر و استفاده از اینترنت کردند. نکاتی که درجای خود بسیار مهم هستند و توجه به آنها کاملا ضروری است. اما من میخواهم خدمت کاربر محترم سوال کننده (آقای آرمین) عرض کنم که اگر منظور شما از "عمل" یعنی حضور و فعال بودن در میدان مبارزه است باید بدانید که شما کاملا در اشتباهید اگر فکر میکنید ماهایی که به قول شما بیشتر پای اینترنت هستیم و ... در میدان عمل نیستیم. کامپیوتر و "میدان اینترنت" هم یکی از میدانهای مبارزه جدی و موثر با رژیم آخوندی است. این میدان، میدان مبارزه تبلیغاتی است. برای روشن تر شدن بحث، با عذرخواهی از مقایسه، عرض می کنم که حرف شما مثل این است که مثلا یک نفر به آخوندی بگوید که چرا وقت خودت را در منبر رفتن تلف می کنی. بیا در میدان عمل و مثلا همراه حزب اله به دفاتر نیروهای انقلاب حمله کن. "میدان اینترنت" و تلویزیون و هر رسانه دیگری، میدان جنگ تبلیغاتی با رژیم آخوندی است. اگر قانونمندیهای این جنگ را بدانیم و بخوبی از این ابزار استفاده کنیم، مطمئن باشید که علاوه بر خنثی کردن حملات تبلیغاتی آخوندها، ضربات مهلکی هم به آنها خواهیم زد. اگر چه که با مبارزه تبلیغات تنها نمیتوان آخوندها را سرنگون کرد. کما اینکه با مبارزه دیپلوماتیک تنها هم نمیتوان. همه این مبارزات در کنارهم ضروری هستند
.

گفتگوی حسین پویا با دکتر منشور وارسته

گفتگوی حسین پویا با دکتر منشور وارسته

پیرامون برخی ابهامات در رابطه با پیشنهاد تشویقی غرب به رژیم آخوندی

19 جون 2006
"آیا رژیم آخوندی تن به خواسته غرب و امریکا خواهد داد و دست از غنی سازی اورانیوم و ساختن بمب اتم برخواهد داشت"

حسین پویا
آقای دکتر وارسته همانطور که میدانید من با کمک سایت طلیعه سپیده دمان یک صفحه ی بحث و جدل راه انداخته ایم و هر هفته سوالی را مطرح کرده و از کاربران تقاضا می کنیم که وارد بحث شده و نظراتشان را بدهند. ضمنا قول داده ایم که در مورد سوالات مختلف با کارشناسان و متخصصین مصاحبه های کوتاه کرده و نظرشان را بپرسیم. سوال اولین هفته ما در مورد مسئله ایران و امریکا و داستان فعالیتهای هسته ای رژیم بود. سوال این بود که:
آیا رژیم آخوندی تن به خواسته غرب و امریکا خواهد داد و دست از غنی سازی اورانیوم و ساختن بمب اتم برخواهد داشت یا نه و چرا؟"
تعداد قابل توجهی از دوستان در این بحث شرکت کرده و نظرات متفاوتی دادند.
دوستانی که علاقمند هستند میتوانند به سایت نامبرده در آدرس زیر مراجعه کرده و نظرات مختلف را بخوانند:
http://www.talieh-sepidedaman.com/
از جمله ی پاسخها این بود که رژیم آخوندی اگر احساس کند که غرب و امریکا در سیاست خودشان بر سختگیری و تغییر رژیم جدی هستند، آنوقت همانطور که خمینی در جنگ با عراق جام زهر خورد، جانشینانش هم جام زهر را سرخواهند کشید و تسلیم خواهند شد و دست از غنی سازی برخواهند داشت. برخی از دوستان هم گفتند که دست کشیدن آخوندها از غنی سازی اورانیوم و ساختن بمب هسته ای به معنی سقوط رژیم خواهد بود و بنابراین آخوندها تا ته خط خواهند رفت و تا ساختن بمب اتمی دست از فعالیتهای خودشان نخواهند کشید. بفرمائید که نظر شما به عنوان یک کارشناس امور بین المللی در این مورد چه هست؟
این را هم اضافه کنم که بر اساس مطالب مندرج در سایت بازتاب محسن رضایی فرمانده سابق سپاه پاسداران
"به گزارش خبرنگار «بازتاب»، نشست ماه ژوئن شوراي حكام، در حالي پایان یافت كه غربي‌ها برخلاف دفعات پيش، از ايجاد جنجال رسانه‌اي درباره ايران خودداري كردند.
در حالي كه مقامات و رسانه‌هاي ايران در غفلت ناشي از بسته پيشنهادي غرب، درباره اجلاس ژوئن سكوت اختيار كردند، اروپا و آمريكا با اقدامات حقوقي و بدون سر و صداي خود، گزارش آژانس را به شورای امنیت ارسال کردند. در اين اجلاس آمريكا و اروپا شيوه جديدي از ديپلماسي را به نمايش گذاشتند. آنان به جاي آن‌كه مانند نشست‌هاي گذشته به بمباران رسانه‌اي و طرح ادعاي واهي براي جوسازي عليه ايران روي آورند، سكوت كردند... اين در حالي است كه فرقي در ارسال گزارش شوراي حكام به شوراي امنيت با صدور قطعنامه و ارسال آن به شوراي امنيت وجود ندارد"

این را هم اضافه کنم که تا بحال مقامات مختلف رژیم آخوندی از جمله شخص ولی فقیه شرط توقف غنی سازی برای شروع مذاکرات را رد کرده اند. با اینهمه به گمان من بجای اینکه بخواهیم براساس فاکت ها و گفته ها و نوشته ها این را نتیجه بگیریم که رژیم دست از غنی سازی کشیده و مذاکره می کند و یا خیر، بهتر است گفتگو را حول این بحث متمرکز کنیم که تمام فرضهای ممکن و نتیجه شان را بررسی کنیم.

دکتر وارسته:
ابتدا به خاطر باز کردن آن صفحه ی بحث و جدل به شما تبریک میگویم. کار بسیار پر ارزشی است. امیدوارم هموطنان از چنین فرصتهایی برای بیان نظراتشان و خواندن نظرات دیگران استفاده کنند. اما پاسخ به سوال شما مبنی بر اینکه:
"اگر برخلاف ادعای اخیر خامنه ای، رژیم دست از غنی سازی کشیده و پای میز مذاکره با آمریکا و غرب بنشیند."
اول اجازه بدهید یک مقدمه کوتاه بگویم.
در بررسی وضع و موقعیت رژیم، چنانچه بخواهد ابتکار عمل را در دست داشته باشد بایستی ببیند کدام حرکت اهداف بیشتری را تامین می کند و هزینه کمتری می برد. رژیم ابتدا قبل از قبول کامل بایستی در محیط داخل به تست بگذارد و واکنشهای ابواب جمعیش را ارزیابی کند.
به باور من از آغاز شکل گیری استبداد مذهبی در ایران مسئله امنیت و ثبات دغدغه اصلی آن بوده است. در یک کلام حفظ قدرت به مثابه هدف اصلی سیاست مطرح است. بسط و تحکیم مبانی قدرت نیز استراتژی نخبگان نظام است. با اتکا به این نظریه مهمترین مشغولیت فکری رهبران نظام حفظ امنیت است. با توجه به اینکه ماهیت نظام استبداد دینی روی محور ایدئولوژی ولایت فقیه شکل گرفته و با عنایت به نظریه حفظ امنیت مکانیزم اجرایی این دکترین عبارت است از:
- شانتاژ دولتهای غربی
- صدور تروریسم و حمایت از بنیادگرایی در سطح بین المللی
- ضدیت با امریکا به عنوان "شیطان بزرگ" و اسرائیل
- سرکوب نهادهای دموکراتیک داخلی
- سرکوب حرکتها و جنبشهای آزادیخواهی
میتوان چنین جمعبندی نمود که امنیت رژیم منطبق است بر حیات حاکمیت و نه تامین حیات ملت. تمام سیاست های بیست و پنج سال اخیر رژیم چه در ارتباط با سرکوب مخالفین و صدور تروریسم و دخالت در امور همسایه ها و چه در تلاش برای دستیابی به سلاح هسته ای و چه در ارتباط با سیاست آنتاگونیستی اش در مقابله با آمریکا و اسرائیل از چنین نگرشی برخاسته است.

پویا
به این ترتیب میخواهید بگویید که دست کشیدن از غنی سازی که در واقع با هدف دسترسی به سلاح هسته ای انجام میشود به معنی زیر پا گذاشتن استراتژی اصلی رژیم یعنی حفظ امنیت نظام خواهد بود؟

وارسته
قبل از پاسخ صریح اجازه بدهید نکاتی را از زبان نشریه "جام جم" وابسته به جناح ولی فقیه بخوانم (اطلاعات بین المللی 23 خرداد 85 )
1- هرگونه عقب نشینی از دانش هسته ای بومی میتواند آسیب جدی به خود باوری و استقلال نخبگان ملی کشور وارد کند.
2- طبق نظریه "دومینو" هرگونه عقب نشینی از دانش هسته ای بومی براساس سیاست "چماق و هویج" این شائبه را در میان کشورهای غربی بویژه آمریکا بوجود خواهد آورد که ایران با افزایش فشار و تهدید به تحریم حاضر به امتیاز دهی در حوزه های دیگر نیز هست.
3- پذیرش طرح در کوتاه مدت بحران را کاهش میدهد ولی در بلند مدت برای امنیت ملی کشور مخاطره آمیز خواهد بود.

پویا
پس به این ترتیب رژیم با پذیرش شرط توقف غنی سازی و رفتن پای میز مذاکرات میتواند در کوتاه مدت از زیر فشار خارج شود. و این فرصتی خواهد بود تا برای آینده فکری بکند. پس اگر رژیم امنیتش را در کوتاه مدت در خطر ببیند، مثلا از طرف نیروهای مخالف ایرانی اش و یا حتی از طرف امریکا، پذیرفتن این شرط دور از انتظار نیست.

وارسته
نتیجه گیری شما فقط منوط به ماده سوم بحث فوق است. درحالیکه در نظر گرفتن ماده اول و دوم، ما را به این نتیجه می رساند که پذیرش بسته پیشنهادی و توقف غنی سازی خودش امنیت رژیم را به خطر می اندازد. یعنی همانطور که قبلا اشاره کردم هزینه پذیرش گرانتر از نپذیرفتن آن است.

پویا
تصور می کنم بهتراست قدری در باره این هزینه توضیح بدهید

وارسته
اولا عواقب پذیرفتن پیشنهاد مذاکره از نظر سیاسی این خواهد بود که رژیم باید امریکا را به عنوان یک شریک سیاسی بپذیرد و نه به عنوان یک رقیب سیاسی. باید اسرائیل را به رسمیت بشناسد. بایستی از حمایت تروریزم بین المللی چه در عراق و چه در لبنان و چه در فلسطین دست بردارد. بایستی سپاه پاسداران را که فرماندهی صدور بنیادگرایی را به عده دارد تعیین تکلیف کند. ساختار قوه قضائیه را تغییر دهد. احترام به حقوق بشر را مد نظر قرار دهد.
ثانیا عواقب اقتصادی آن را بپذیرد. که مهمترین آن برای برقراری یک رابطه اقتصادی سالم با غرب و امریکا عبارت است از اصلاح سیاست پولی، اصلاح قوانین تجاری، به خدمت گرفتن مدیران کارآمد، مبارزه با فساد اقتصادی در سطح مدیریت کشور و بالاخره تطبیق با قوانین اقتصادی بازار تجارت جهانی.
ثالثا پذیرش ورود فرهنگ لیبرال غربی در جامعه ایران.
تن دادن به شروط فوق چیزی جز پذیرفتن سرنگونی نیست. این همان جام زهری است که قبلا در باره اش حرف زدیم.

پویا
براساس نقل قولی هم که از سایت بازتاب آوردم همین را میتوان نتیجه گرفت. اما دیده میشود که رژیم آخوندی علیرغم موضعگیری صریح ولی فقیه اش در رد و یا قبول پیشنهاد مذاکره، هنوز مانور می کند. آیا قصد وقت کشی دارد یا موضوع دیگری در میان است؟ چرا میخواهد وقت کشی بکند. آیا فقط چشم به تولید سلاح هسته ای دوخته است؟

وارسته
حرف شما مبنی بر وقت کشی درست است. در این وقت کشی دوسیاست را بطور همزمان پیش می برد. اول اینکه امیدوار است در این فرصت امکان تولید سلاح هسته ای را پیدا کند. دوم اینکه دوران ریاست جمهوری جرج بوش تمام بشود شاید دموکراتها به قدرت برسند که درآنصورت رژیم با آنها بهتر میتواند کنار بیاید. شباهت پیشنهاد اخیر غرب با بسته تشویقی کلینتون به کره شمالی نیز کاملا قابل توجه است. در تاریخ 21 اکتبر 1994 سفیر امریکا به نام رابرت کارلوچی با دولت "کیم جنگ" در پیون یانگ توافقنامه ای را امضاء کرد که براساس آن آمریکا متعهد شدکه دو راکتور آب سبک به کره بدهدو مشوقهای اقتصادی دیگر در قبال توقف مطلق تولید سلاح هسته ای. در عمل کره شمالی از وقتی که بابت این مذاکرات نصیبش شد استفاده کرده و سلاح هسته ای تولید کرد و بعد از آن ماهیت مذاکرات میان دو کشور تغییر کیفی کرد. فراموش نشود که رژیم دیکتاتوری تروریستی آخوندی عاشق فضای تنفسی است. این فضا یکبار در زمان خاتمی توسط آلبرایت وزیر خارجه کلینتون به رژیم داده شد. در همین راستا اسم سازمان مجاهدین خلق ایران در لیست سازمانهای تروریستی وارد شد. اما رژیم به دلیل ماهیتش نتوانست از فضای بدست آمده ماکزیمم استفاده را در جهت توسعه روابطش با آمریکا و گرفتن تضمین امنیت بکند. صادق خرازی سفیر پیشین رژیم در فرانسه اخیرا در مصاحبه ای گفته است که:
"اواخر دوره زمامداری کلینتون، خانم آلبرایت دست به نوعی "گامبی" { دانه پاشیدن با دید مثبت} در شطرنج مذاکرات و مناسبات دوجانبه زد که به زعم پاره ای از صاحبنظران باید این فرصت قاپیده میشد. (اطلاعات بین المللی 9 خرداد)"

پویا
حال فرض کنیم که بنابه همین موضعگیری اخیر خامنه ای و مطلب سایت بازتاب، رژیم شرایط مذاکره را نپیذیرد. آیا چیزی غیر از محاصره اقتصادی آنها براساس مصوبه شورای امنیت که هنوز اتفاق نیفتاده، اتفاق خواهد افتاد. منظورم این است که در این حالت نیز تا زمانیکه شورا مصوبه ای بگذراند و تحریمهای اقتصادی به جایی برسد رژیم فرصت خواهد داشت که سلاح هسته ای را بسازد. بنابراین فرقی نمیکند که بپذیرد یا خیر؟

وارسته
این بحث خیلی مهم نیست. بحث مهمتر این است که رژیم ممکن است پیشنهاد مذاکره را بطور مشروط بپذیرد.

پویا
مثلا چه شرایطی را به میان میکشد؟

وارسته
یعنی اینکه برخی از مواد پیشنهادی را بپذیرد و برخی را رد کند تا بازهم به این ترتیب بتواند وقت کشی کرده و خود را به تولید سلاح هسته ای نزدیک کند. یعنی مسئله وقت کشی بسیار شایان توجه است.

پویا
تصور من از تولید سلاح هسته ای در شرایط فعلی جهان این بوده است که رژیم به دنبال به دست گرفتن رهبری جهان اسلام و تبدیل شدن به یک قطب جدید ایدئولوژیک جهانی شبیه اتحاد جماهیر شوروی سابق است. زیرا گمان میکنم اگر فقط دنبال امنیت بود همانطور که خود شما گفتید در زمان کلینتون داشتن رابطه خوب و تضمینی با آمریکا در دسترس بود اما به دنبال حمله امریکا به افغانستان و عراق رژیم دیگر خودش را در شرایطی دید که بتواند به دنبال ایده اصلی ام القراء شدن برود.

وارسته
باید توجه داشت که "حفظ موجودیت نظام" همواره شاخص اصلی تصمیم گیریهای رهبران و نخبگان رژیم است. دولت احمدی نژاد به دلیل در انحصار داشتن همه اهرمهای قدرت همواره باید دو عامل را مد نظر داشته باشد.
اول حفظ ایدئولوژی نظام و دوم تقویت قدرت نخبگان و بخصوص ولی فقیه. در تایید این ادعا بد نیست نظری بیفکنیم به صحبتهای اخیر خامنه ای که به نوعی تاکید کننده ی شاخص های اصلی نظام است. وی در دیدار با رئیس و نمایندگان مجلس نقاط قوت نظام را اینگونه برمیشمارد:
1- حضور مبتکرانه نظام در عرصه دیپلوماسی بین المللی
2- انفعال دشمنان نظام
3- غلبه گفتمان اصولگرایی و احیای ارزشها و شعارهای اصیل انقلاب اسلامی (منظور تایید موقعیت احمدی نژاد است)
4 – انسجام کم نظیر کنونی در کشور و همگرایی سه قوه (منظور تایید دولت احمدی نژاد است)
5- بروز موقعیتهای بزرگ علمی و ظهور استعدادهای جوان و دانشمندان شجاع در همه عرصه های علمی (منظور حمایت از پروژه هسته ای است.)
6- گسترش عمق راهبردی نظام اسلامی در میان مسلمانان جهان.
با عنایت به صحبتهای خامنه ای و آنچه از "جام جم" نقل قول شد استنباط من اینست که حفظ امنیت نظام قبل از پروژه رهبریت جهان اسلام است. ولی نفی کننده آن نیز نیست.

پویا
به نظرم همینجا گفتگو را تمام کنیم. در آینده بازهم در این مورد گفتگو خواهیم کرد. متشکرم از شما.

وارسته
من هم ازشما به خاطر زحمتی که میکشید متشکرم و برایتان آرزوی موفقیت می کنم
.

Monday, June 05, 2006

با شعار "مرگ بر ضد ولايت فقيه"

با شعار "مرگ بر ضد ولايت فقيه"
تشنج در سخنراني هاشمي در
قم
حميد احدي
roozonline
۱۶ خرداد ۱۳۸۵
خلاصه:
در ميان دو روز سکوت خبري تهران، تشنج در مراسم سخنراني هاشمي رفسنجاني در مراسم سالگرد پانزده خرداد در قم، خبر از بالاگرفتن اختلافات دروني جناح هاي پرقدرت مي دهد که از مدتي قبل در اعلاميه هاي خود در قم و تهران خبر از لزوم تصفيه در روحانيت و انقلابي ديگر به قصد کنار گذاشتن کساني مي دهند که به آرمان هاي انقلاب پشت کرده اند.
-->
در ميان دو روز سکوت خبري تهران، تشنج در مراسم سخنراني هاشمي رفسنجاني در مراسم سالگرد پانزده خرداد در قم، خبر از بالاگرفتن اختلافات دروني جناح هاي پرقدرت مي دهد که از مدتي قبل در اعلاميه هاي خود در قم و تهران خبر از لزوم تصفيه در روحانيت و انقلابي ديگر به قصد کنار گذاشتن کساني مي دهند که به آرمان هاي انقلاب پشت کرده اند. تشنج روز دوشنبه قم، باعث شد که رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام برنامه هاي عمومي بعدي خود لغو کند.
هاشمي براي نخستين بار پس از انقلاب در مکاني با تشنج و شعارهاي مخالف خود روبرو شد که بيست و هفت سال قبل در همان مکان در مراسم ختم اولين آيت الله مطهري با حضور بنيانگذار جمهوري اسلامي خبر از حضور روحانيون در صحنه سياسي کشور و تاسيس حزبي به همين منظور داده بود.
تشنج و در هم ريختگي و زد و خورد در سخنراني هاشمي رفسنجاني در همان دقايق اول سخنراني وي اتفاق افتاد. اين مراسم توسط شبکه اول سيماي جمهوري اسلامي در سراسر کشور پخش مي شد. زماني که ماموران اولين معترض را که نزديکي منبر و تريبون سخنراني قرار داشت از محل دور مي کردند يک روحاني که گفته شده از مريدان مصباح يزدي است با فرياد تندترين اتهام ها را متوجه هاشمي رفسنجاني کرد، در حالي که عده اي دور او را گرفته و شعارهايش را تکرار مي کردند. در اين شعارها، مرد مقتدر جمهوري اسلامي که عنوان هائي مانند "مردي براي تمام فصول" "نفر دوم هميشگي" و "قدرت در سايه" به او داده مي شود، با عناويني چون "ضد ولايت فقيه"، "مخالف انقلاب" و "سازشگر" خطاب قرار مي گرفت.
همزمان با کوشش محافظان هاشمي و ماموران حاضر در مجلس براي بيرون بردن معترضان، او که آشکار خود را باخته بود تلاش داشت مردم را آرام کند. اين جا بود که جمعيت حاضر با شعارهائي مانند "مرگ بر منافق" و "خامنه اي زنده باد، هاشمي پاينده باد" سعي کردند جو را در اختيار بگيرند. اما در همين لحظات زد و خوردها و درگيري هاي پراکنده در اطراف شبستان امام خميني در حرم حضرت معصومه ادامه داشت. بدين ترتيب پخش مراسم از سيماي جمهوري اسلامي قطع شد و از آنجايي که ديگر ادامه عادي مراسم ممکن نبود، هاشمي رفسنجاني در حالي که به شدت توسط محافظان خود مراقبت مي شد تريبون را ترک کرد و در حالي که قرار بود ناهار را در منزل يکي از مراجع باشد و عصر هم در جمع مسوولان سازمان تبليغات اسلامي قم سخنراني کند، به تهران بازگشت.
صدا و سيما در بخش هاي خبري خود هيچ گزارشي از ماجرائي که مردم متوجه بخشي از آن در جريان پخش زنده مراسم شده بودند منعکس نکرد. اما ساعتي بعد خبرگزاري فارس خبري به نقل از خبرنگار اعزامي خود به قم منتشر کرد که در آن آمده بود "در ميانه‌هاي سخنراني هاشمي رفسنجاني يكي از حاضران با بيان اينكه سؤالي مي‌خواهد بپرسد، نظم عمومي سالن را به هم زد و در ادامه اعتراضات پراكنده ادامه يافت كه با واكنش جمعي از حاضران روبرو شد."
اين خبرگزاري بدون اشاره اي به شعارهاي سر داده شده که خاستگاه معترضان را روشن مي کرد نوشته است "رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام كه در ابتداي سخنان خود بيان داشت مي‌خواهد درخصوص اوضاع سياسي جاري كشور نيز صحبت كند، در ادامه سخنان خود را نيمه كاره گذاشت و با پايان دادن به سخنان خود، به سرعت حرم حضرت فاطمه معصومه را ترك كرد و اين در حالي بود كه درگيري‌هاي پراكنده و سردادن شعار تا مدتي پس از پايان مراسم نيز ادامه داشت."
در خبر خبرگزاري فارس آمده "يک عضو شوراي شهر - بدون ذکر نام وي و محل شورائي که وي عضو آنست - قبل از مراسم از احتمال وقوع اين حوادث به مقامات امنيتي خبر داده بود."
اعتماد ملي، روزنامه حزب اعتمادملي همراه با خبر تشنج در قم نحوه انتشار گزارش اين واقعه را در خبرگزاري فارس - نزديک به جناح تندرو هوادار دولت - خود نشانه اي از ماهيت تشنج آفرينان دانسته است.
روزنامه کيهان روز شنبه خبر واقعه را منعکس نکرده است، اما مدير اين روزنامه در يک تحليل امنيتي از واقعه آن را کار عوامل بيگانه دانسته و در عين حال تاکيد کرده که "ممکن است اين تشنج کار يك جريان افراطي و مشكوك داخلي هم باشد." حسين شريعتمداري با اين مقدمه کساني را هدف گرفته که به نوشته وي: "زماني بدترين اهانت ها را نسبت به آقاي هاشمي روا مي داشت و مدتي بعد، به بهانه حمايت از نامزدي ايشان در انتخابات رياست جمهوري، بازهم سخيف ترين و زشت ترين نوع به اصطلاح حمايت از آقاي هاشمي را ارائه كرد، چرا كه اين جريان اولاً نشان داده است كمترين ارادتي به آقاي هاشمي ندارد. ثانياً؛ افراد اصلي اين گروه در جريان انتخابات اخير تاكيد كردند هاشمي نامزد مطلوب آنها نيست، بلكه براي ايجاد شكاف در حاكميت به حمايت از ايشان برخاسته اند، ثالثاً؛ نشانه هاي فراواني از وابستگي آنان يا دستكم برخي از آنان به كانون هاي بيروني در دست است."
شريعتمداري افزوده: " احتمال آن كه كساني با كج فهمي، تفاوت سليقه خويش را تا مرز همصدايي با دشمن برجسته كرده باشند نيز قابل بررسي است كه در اين صورت چه آگاهانه و چه ناخودآگاه در پروژه تخريبي دشمن عليه نظام شركت كرده و يا به بيان ديگر در اين پروژه به كار گرفته شده اند."
اما اعتماد ملي از دريچه اي ديگر به ماجرا نگريسته است. به نوشته اين روزنامه "پس از سيد محمد خاتمي اينک هاشمي رفسنجاني در حرم مطهر حضرت معصومه مورد تعرض و توهين قرار گرفت. هاشمي رفسنجاني، سيد محمد خاتمي و مهدي کروبي سه روحاني برجسته اي هستند که پس از تحولات سياسي اخير کشور گروه ها و جريانات مقابل اقتدارگرايان را رهبري مي کنند به طوري که اين سه چهره روحاني علاوه بر اصلاح طلبان بسياري از جريان ها و گروه هاي سنت گرا را نيز نمايندگي مي کنند."
اعتماد ملي در ادامه نوشته جاي پاي برخي از عوامل تشنج آفرين قم در حادثه ديده شده است. روزنامه ارگان حزبي که مهدي کروبي رهبري آن را به عهده دارد اشاره کرده وقتي چند ماه قبل محمد خاتمي هنگام خروج از حرم حضرت معصومه مورد تعرض و توهين قرار گرفته بود، برخي مقامات مسئوول طي گفت و گو هايي سعي کردند اين موضوع را بي اهميت جلوه دهد و آن را ساخته و پرداخته خبرنگاران عنوان کردند، اما پخش مستقيم سخنراني هاشمي از تلويزيون و حضور عکاسان رسانه ها اين بار علاوه بر آنکه واقعيت موضوع را آشکار ساخت اين سوال جدي را پديد آورد که شايد عده اي با برنامه هايي از پيش تعيين شده به اين اقدامات دست يازيده اند.
يکي از نزديکان هاشمي رفسنجاني شب گذشته به "روز" گفت نامبرده تمامي برنامه هاي خود در روزهاي آينده را لغو کرده و فعلا قصد حضور در هيچ مراسم عمومي را ندارد. او مدعي است گروهي در صدد هستند که به همين مناسبت تظاهراتي به هواداري از رييس مجمع تشخيص مصلحت برپا دارند، اما: "پيش بيني مي شود که به دليل نگراني از آشکار شدن اختلافات بيش تر بين مقامات کشور، اجازه برپائي چنين مراسمي داده نشود."
يکي از آگاهان سياسي تشنج برنامه ريزي شده در قم را با اختلافاتي که بر سر نحوه روبرو شدن با پرونده هسته اي بين مقامات تصميم گير کشور وجود دارد، مرتبط دانسته و گفته در حالي که گروهي با نگراني شديد از بروز جنگ معتقد به ميانه روي و پذيرش گفتگو با کشورهاي طرف مجادله پرونده هسته اي هستند، گروه ديگر هر نوع اشاره اي به پرونده هسته اي را تحمل ندارند و معتقدند که بايد همه سخنرانان و رسانه ها، و مسوولان يک صدا از راه حل آن ها که مبتني بر ايستادگي بر سر فعاليت هاي هسته اي است بگويند و بر سر آن اتحاد کنند.