Thursday, July 27, 2006

استراتژي بقا به هرقيمت

نگاه هفته
استراتژي بقا به هرقيمت
مهرداد شيباني
m.shibani@roozonline.com
۴
مرداد ۱۳۸۵
خلاصه:
در آغاز هفته اي که با آن نخستين ماه تابستان ايراني پايان مي گيرد، دو رويداد مهم تحول مهمي را در ايران دامن زد.
اجلاس سران هشت که مقدمات و اخبار نشان مي داد پرونده اتمي جمهوري اسلامي را به شوراي امنيت باز مي گرداند، در آستانه تصميم گيري بود. در همين حال پاسخ مثبت و بي سابقه ايرانيان به دعوت اکبر گنجي براي اعتصاب غذا، براي اولين بار زنجيره اي را تشکيل داد که حلقه هاي آن تهران را به سراسر جهان متصل مي کرد. مضمون اصلي اين دو رويداد که در سخن اکبر گنجي انعکاس روشني يافت؛ يکي است: تغيير نظام.
-->
در آغاز هفته اي که با آن نخستين ماه تابستان ايراني پايان مي گيرد، دو رويداد مهم تحول مهمي را در ايران دامن زد.
اجلاس سران هشت که مقدمات و اخبار نشان مي داد پرونده اتمي جمهوري اسلامي را به شوراي امنيت باز مي گرداند، در آستانه تصميم گيري بود. در همين حال پاسخ مثبت و بي سابقه ايرانيان به دعوت اکبر گنجي براي اعتصاب غذا، براي اولين بار زنجيره اي را تشکيل داد که حلقه هاي آن تهران را به سراسر جهان متصل مي کرد. مضمون اصلي اين دو رويداد که در سخن اکبر گنجي انعکاس روشني يافت؛ يکي است: تغيير نظام.
"نظام" واژگاني است که به گفته سعيد حجاريان در آغاز شکل گيري جمهوري اسلامي توسط نخبگان امنيتي حکومت بر آمده از انقلاب انتخاب شد تا جاي"رژيم" را بگيرد که معرف سيستم شاهنشاهي بود.
اکنون و نزديک به سه دهه بعد از جايگزيني"نظام" به جاي "رژيم" نخبگان سياسي پرورش يافته در دل "نظام" از آن تعريفي مي دهند که با "رژيم" برابرش مي کند. اکبر گنجي که در تحليل نهايي واژگان "سلطاني" را براي نشان دادن تصوير کلي سيستم سياسي نظامي برگزيده، در آخرين سخنان خود، مشخصات آن را چنين ترسيم مي کند: "ايران يک مجمع الجزاير زندان گونه است: انسان ها، کتاب ها، روزنامه ها، نواهاي شادي و هر صدا و نماد آگاهي بخش در بنداند."
عيسي سحرخيز که از"صداي پاي فاشيسم خبر مي دهد "در حلقه اي که تهران را به اعتصاب سراسري وصل مي کند، مي گويد: "آنچه در کشور جريان دارد، حاکميت مطلقه يک فرد بيشتر نيست" و به صراحت رهبر جمهوري اسلامي را فرمانده "حزب پادگاني" مي داند که اداره کشور را در دست دارد. حتي محمد خاتمي ميانه رو و محتاط هم در پرده مي گويد: "هيتلر هم روي شانه هاي مردم فريب خورده، فاشيسم را حاکم کرد." و هدايت الله آقايي يک عضو رهبري حزب کارگزاران سازندگي که پدر معنوي آن هاشمي رفسنجاني است، حلقه منتقدان را کامل مي کند: "دولت هيچ صداي مخالفي را نمي پذيرد."
"حزب پنهان پادگاني" هم که اداره کشور را در دست دارد، در ترسيم دقيق هويت خود رودرواسي ندارد. يک فرد کليدي شوراي نگهبان مي گويد: "انقلاب ايران، انقلاب مشروعه بود و رهبر آن هم شيخ فضل الله نوري." و به اين ترتيب در آستانه صدمين سالگرد انقلاب مشروطيت، به ماهيت جرياني که اداره ايران را به دست دارد اعتراف مي کند. شيخ فضل الله نوري روحاني بلند مرتبه اي بود که در اولين انقلاب آزاديبخش خاورميانه، در ايران جانب "استبداد" را گرفت. او در آن زمان به دست آزاديخواهان بر دار شد، اما "ميراث خواران" او حدود يک قرن بعد، انقلاب بهمن را که شعار استقلال، آزادي داشت در قالب جمهوري به ضد خود تبديل کردند. سيستم نظري شيخ فضل الله همان است که امروز آن را "طالباني" مي خوانند.
نمايندگان کنوني اين انديشه که يک سال است بعد از کودتاي خزنده اي طولاني به قدرت کامل رسيده اند، از دو جانب خود را در خطر مي بينند. از درون کشور، جنبش تاريخي آزاديخواهي است که مدام سرکوب، اما تسليم نمي شود. از خارج هم نظام نوين جهاني به رهبري آمريکا، که در استراتژي خود هيچ نظام سياسي طالباني را بر نمي تابد.
ميراث داران "مشروعه" که حتي مشروطه رنگ پريده محمد خاتمي را هم تاب نياوردند، در"فرضيه" اين دو حلقه را به هم پيوند زده و مقابله با دو گزينه "حمله خارجي" و "انقلاب مخملين" را به استراتژي سرنوشتي خود مبدل کرده اند. در داخل کشور براي جلوگيري از هر نوع رويداد، مشت آهنين و سرکوب بي رحمانه در دستور کار است. اين هفته روزنامه مرکزي راست سنتي، يعني رسالت، خبر از تهيه فيلم"اعترافات" رامين جهانبگلو داد. اين محقق اسير ايراني در اين "اعترافات" بعد از مدتي "تحقيق" ـ که نام مستعار شکنجه فيزيکي يا سفيد است ـ به همان چيزي اعتراف کرد که وزير اطلاعات خبرش را پيشاپيش داده بود: ماموريت براي انجام انقلاب مخملين.
از اين اعترافات در دهه وحشت بزرگ براي سرکوب احزاب و جريانات سياسي استفاده مي شد، و اکنون به کار مقابله با هر گونه حرکت اجتماعي و حتي صنفي مي آيد. امري که اين هفته در سرکوب اجتماع مسالمت آميز کارگران شرکت واحد به کار گرفته شد.
اين هفته در صحنه جهاني هم "استراتژي بقاء بهر قيمت" وارد مرحله تاکتيکي بسيار خطرناکي شد. در آستانه تشکيل اجلاس گروه هشت که همه شواهد نشان مي داد ديگر مجال "وقت کشي" به جمهوري اسلامي داده نمي شود و پرونده اتمي به شوراي امنيت باز خواهد گشت؛ علي لاريجاني از "عکس العمل متقابل ايران" خبر داد. و درست در هنگام طرح پرونده ايران، جنگ هولناک جديدي در خاورميانه آغاز شد.
برخي از صاحب نظران ايراني اين جنگ را "تفاهم آمريکا و اسراييل براي نابودي محور" حماس ـ حزب الله ـ سوريه ـ ايران"و به گفته نخست وزير اسراييل "محور شرارت" ارزيابي مي کنند و آن را به نوشته سايت ايران ما "تله اي براي ايران" مي دانند.
گروه ديگري از ايرانيان صاحب نظر اين جنگ را مرحله اي تاکتيکي از استراتژي بقاء بهر قيمت ارزيابي مي کنند که نه تنها جمهوري اسلامي، که سوريه و جريانات طالباني لبنان هم در آن درگير هستند. هدف از برپائي اين جنگ با برگ حزب الله لبنان تهديد غرب و به ويژه آمريکاست. حضور گروهي از استشهاديون که بطور نمادين از ميان 25 هزار داوطلب انتخاب شده اند، و خبر شرکت آنها در جنگ کنوني با اسرائيل ابتدا اعلام وسپس تکذيب شد؛ ياد آوري عملي تهديد مکرر به خطر افتادن منافع "غرب" در همه دنياست. و همه براي رسيدن به يک نتيجه: تضمين بقاي حکومتي که براي ادامه حيات خود "بهر عمل ممکن" دست مي زند. سياستي که روزنامه کيهان چاپ تهران که معمولا مواضع مرکز فرماندهي سياسي ـ نظامي در ايران را منعکس مي کند، به صراحت تمام آن را اعلام کرد: "براي دستگاه هاي عريض و طويل اطلاعاتي غرب نبايد فهم اينکه توان ايران از هر زمان ديگري بيشتر است، چندان دشوار باشد. يک نمونه از اين توان امروز در لبنان و سرزمين هاي اشغالي در حال نمايش است."
اين گروه تائيد رسمي اين سياست را در سخنان اخير رهبر جمهوري اسلامي و محمود احمدي نژاد، تهديد مستقيم نظامي را در سخنراني حداد عادل مي يابند که در "تظاهرات حکومتي عليه اسراييل" ايراد شد. او گفت: "در نبردي که هم اکنون در لبنان در جريان است، هيچ نقطه اي از خاک اسراييل در امان نخواهد بود." يک کارشناس نظامي ناشناس هم در گفت و گو با سايت فارس - وابسته به جناح راست - خبر داد که "حزب الله مي تواند تا عمق 200 کيلومتري اسراييل را هدف قرار دهد". و روزنامه اسراييلي هاآرتص هم بلافاصله اين توان نظامي را به ايران منسوب کرد: "حزب الله لبنان هنوز تعدادي موشک ساخت ايران در اختيار دارد که برد آنها تا 200 کيلومتري در داخل خاک اسرائيل مي رسد و مي تواند تل آويو و اطراف آن را به راحتي مورد اصابت قرار دهد." به نوشته اين روزنامه، حزب الله لبنان منتظر صدور اجازه جمهوري اسلامي براي استفاده از اين موشک هاست.
پاسخ اوليه گروه هشت به اين تاکتيک جمهوري اسلامي که توانست به نوشته بي بي سي "اجلاس را در سايه قرار دهد" انتشار بيانيه براي ارجاع مجدد پرونده ايران به شوراي امنيت بود. انگشت اتهام هم بلافاصله به طرف ايران نشانه گرفته شد و جرج بوش با استفاده از اين "پاس طلايي" خواستار برخورد با سوريه و حزب الله لبنان و منزوي کردن ايران شد.سفر شتابزده لاريجاني به عربستان هم ثمري نداشت و کشورهاي مهم عربي هم ترجيح دادند در شرايط آرايش قواي جهاني، حماس و حزب الله را محکوم کنند.
مهم ترين حادثه در اين هفته اما نطفه بستن جنبش جامعه مدني ايران در سراسر جهان بود. جنبشي که نه تغيير نظام به قيمت حمله نظامي را بر مي تابد، نه ادامه حيات حاکميت سياسي کنوني را به سود ايران مي داند. اين نطفه يک بار ديگر هم در آستانه تشکيل با شدت تمام سرکوب شده بود: کنفرانس برلين که در آن نخبگان سياسي داخل کشور ـ از درون و بيرون حاکميت ـ مي کوشيدند سرحلقه درون کشور را به زنجيره بيروني متصل کنند، با اتحاد عمل تندروان خارجي و داخلي ناکام ماندند. اين هفته يک بازمانده از آن کنفرانس که به "قدرت مسلطه زمانه"- به تعبير جلال آل احمد "نه" گفت، توانست در مرکز اين پيوند قرار بگيرد. هنوز اکبر گنجي به ايران باز نگشته، سايت امنيتي ـ نظامي "بازتاب" پرچمدار حرکتي شده است که قصد آن تفرقه در اتحاد شکننده کنوني است. "مامور جمهوري اسلامي" خواندن اکبر گنجي، تخمي است که انواع تندروهاي خارج از کشور از آن هزار خرمن برخواهند گرفت. سياستي که درست مانند "اعتراف گيري" پوسيده و رسواست. رامين جهانبگلو و اکبر گنجي تنها از جانب تاريخ ايران "ماموريت" دارند که در سر به مقصدرساندن نبردتاريخي صد و پنجاه ساله استبداد – آزادي نقش خود را ايفا کنند
.

No comments: