Thursday, May 29, 2008

دستور به تاکسی‌ها برای سوار نکردن زنان بدحجاب در اصفهان


دستور به تاکسی‌ها برای سوار نکردن زنان بدحجاب در اصفهان
رئیس ستاد احیاء امیربه معروف شهرستان اصفهان گفت: از تاریخ 15 خرداد‌ماه سال ‌جاری، تمامی مسافركشهای شهری موظف به تذكر و سوار ننمودن مسافرین بدحجاب در سطح شهر اصفهان هستند. به گزارش خبرنگار فارس از اصفهان، ظهر امروز «مظفر حاجیان» در دومین كمیسون مبارزه با مفاسد اجتماعی استان اصفهان، با انتقاد از عملكرد سازمان تاكسیرانی افزود: سوار نمودن دو نفر مسافر در جلو وسیله نقلیه كاری خلاف مقررات است. وی ادامه داد: طرح جلوگیری از حضور دوچرخه‌سواران زن در سطح شهر به خوبی اجرا شده است و جا دارد كار بیشتری روی آن صورت بگیرد. رئیس ستاد احیاء شهرستان اصفهان به نقش ماهواره‌ها در اشاعه فساد، بدحجابی و اشاعه فرهنگ غربی در جامعه اشاره و تصریح كرد: ‌متأسفانه در حال حاضر ماهواره‌ها در خانواده‌های مذهبی نیز جای خود را باز كرده است كه این یك زنگ خطر جدی است. معاونت سازمان‌های اجرایی ستاد احیا امر به معروف و نهی از منكر با اشاره به اینكه راه نفوذ دشمن به جامعه از طریق اشاعه فرهنگ غربی است، اظهار داشت: باید نسبت به این موضوع هشیاری بیشتری داشته باشیم و از اشاعه سی‌دی‌های مبتذل و آنچه باعث انحراف و دور شدن جوانان از مذهب می‌شود، جلوگیری كنیم. رئیس سازمان قضائی نیروهای مسلح استان اظهار داشت: دشمن در حال حاضر با تبیلغ مسیحیت، بهائیت و وهابیت در حال تبلیغ و مقابله با دین مبین اسلام است كه این موضوع، هشیاری و برنامه‌ریزی دقیق‌تری برای مقابله با این گونه ضد تبلیغ‌ها را می‌طلبد
.

Wednesday, May 28, 2008

مسلمانان مدرنيست و جنبش زنان

مسلمانان مدرنيست و جنبش زنان
عبدالله مومني - پنجشنبه 9 خرداد 1387 [2008.05.29]
بيش از يک سال و نيم از‎ ‎جاري شدن حرکت کمپين يک ميليون امضاء در پهنه جامعه مي گذرد و در اين ‏مدت، به دليل‎ ‎ارتباط گسترده فعالان کمپين با سطوح مختلف جامعه، با چالش ها و موانع متعدد روبرو‏‎ ‎شده ‏اما افتان و خيزان، راه خود را در جهت کسب حقوق برابر ادامه داده است. يکي از‏‎ ‎اين چالش ها رابطه ‏کنشگران و کمپين با دين است. هم اکنون در ايران، مذهب به طور‏‎ ‎فعالانه در سه سطح (حکومتي، ‏روشنفکري ديني، و در ميان مردم) حضور دارد، پس طبيعي‎ ‎است که حرکت کمپين با امر ديني در هر سه ‏اين حوزه ها برخورد و تعامل پيدا مي کند‏‎. ‎اما همواره دين عامه مردم، از دايره توجه و بحث بسياري از ‏روشنفکران بيرون مانده‎ ‎است. حال به نظر شما رابطه کمپين با امر ديني در زندگي روزمره مردم چيست؟
عبدالله مومني: به نظر من يکي از‏‎ ‎انتقاداتي که به برخي از جريانات وارد است اين است که "سکولاريسم" را ‏با "دين‎ ‎ستيزي" يکي مي کنند. البته سکولاريسم به عنوان پروژه ي اصلي عقل مدرن که هدفش نفي‎ ‎هر گونه ‏مرجعي خارج از عقل انسان است با هيچ نوع حاکميت ديني و ايدئولوژيک سر‎ ‎سازگاري ندارد ولي نفي ‏حکومت ديني و دين حکومتي با دين ستيزي فرق دارد. دين ستيزان‎ ‎سعي مي کنند اينگونه جلوه دهند که همه ‏ي بدبختي بشر از اعتقاد به خدا و اديان ناشي‎ ‎مي شود! آنها به همين سياق مي کوشند تا منشا همه ي مشکلات ‏را به اعتقادات ديني نسبت‏‎ ‎دهند، گويي اگر اعتقاد به خدا و دين همين فردا رخت بر بندد همه ي مشکلات ‏ايران و‎ ‎جهان حل مي شود و مسائل به سامان مي شود. اين يک رويکرد افراطي است که در بسياري‎ ‎موارد ‏سويه هاي غير دموکراتيک و توتاليتر هم دارد. يعني فرضا احساس مي شود اگر اين‎ ‎افراد قدرت در دست ‏داشته باشند اولين برنامه شان براي حل مشکلات خراب کردن مساجد و‏‎ ‎معابد باشد! خب چنين رويکردي نه ‏تنها در جامعه ي ايران خريدار ندارد که در دنيا هم‎ ‎از آن استقبالي نمي شود. به عکس در کشورهايي مثل ‏ايران رويکردهاي دين ستيزانه هم با‎ ‎واکنش افکار عمومي مواجه مي شود و هم به فاشيستهاي مذهبي براي ‏سرکوب مدرنيستها‎ ‎بهانه ي لازم را مي دهد. در واقع آن رويکرد دين ستيزانه هم غير دموکراتيک است هم‎ ‎تخيلي و غير واقع بينانه. از اين رو کساني که اين تلقي از سکولاريسم که متبادر‎ ‎کننده نوعي دين ستيزي به ‏اذهان هست را ترويج مي کنند کمترين دستاوردي درطرح مباحث‏‎ ‎شان مي توانند داشته باشند. بخصوص در ‏جامعه ايراني که مذهب در بين عامه مردم و حتي‎ ‎روشنفکران حضور جدي دارد با تلقي دين ستيزانه هيچ گاه ‏موفقيتي حاصل نخواهند‏‎ ‎کرد‎.‎
مدرنيست ها و کساني که تلقي هاي آشتي پذير از دين با برخي مفاهيم‎ ‎دنياي مدرن دارند در داخل ايران اهداف ‏خود را بايد با ظرافت و هوشمندي به پيش برند‎. ‎به همين جهت لازم است که با گفتمانهاي دين ستيزانه ‏مرزبندي کنند. بالاخره مذهب بخشي‎ ‎از واقعيت جوامع است، اينکه کساني بخواهند به جنگ اين واقعيت ‏بروند مشکلي را حل نمي‎ ‎کند، بلکه بايد ببينيد چگونه مي توانيد بين اين واقعيت و ارزشهاي مدرن- نظير ‏برابري‎ ‎زن و مرد- سازش يا حداقل همزيستي برقرار کنيد. در اين راه مي توان و بايد با آن‎ ‎دسته از متدينين ‏که ارزشهاي دموکراتيک را کم و بيش پذيرفته اند وارد تعامل شد. حتي‎ ‎برخي از مجتهدين و مراجع هستند که ‏با آنها هم مي توان وارد تعامل شد. اساسا به‎ ‎رابطه ي اسلام و مدرنيته نبايد انتزاعي نگاه کرد. افراد وصاحب ‏نظراني در تضاد اسلام‏‎ ‎و مدرنيته هزاران صفحه قلم فرسايي کرده اند و نمي توان منکر ارزش برخي از اين‎ ‎تلاشهاي تئوريک بود ولي واقعيت به ما مي گويد ما مي توانيم مسلمان مدرن داشته‎ ‎باشيم. فرضا اگر من به ‏عنوان يک مسلمان فهمي از دين دارم که در آن هم دموکراسي را‏‎ ‎مي پذيرم، هم حقوق بشر را، هم جدايي ‏نهاد دين از نهاد دولت را و هم برابري حقوق زن‏‎ ‎و مرد را، چرا بايد عده اي با طرح اينکه اسلام با اين ‏مفاهيم مدرن سر سازگاري ندارد، بگويند مسلمان مدرن نمي توانيم داشته باشيم؟‎!‎
خب اين رويکرد همان رويکرد بنيادگرايانه است. ما مسلمان مدرن مي‎ ‎توانيم داشته باشيم همانطور که داريم ‏مثل مسيحي مدرن يا حتي يهودي مدرن. اساسا‎ ‎اديان اگر در يک محيط مدرن قرار بگيرند خودشان را تطبيق ‏مي دهند، مثل اتفاقي که در‏‎ ‎اروپا و آمريکاي شمالي افتاد. نوانديشان ديني هم برخي اوقات با چنين انتقاداتي‎ ‎مواجه مي شوند ولي به نظرم کساني که اين انتقادات را مطرح مي کنند بيشتر در يک فضاي‎ ‎صرفا انتزاعي ‏سير مي کنند. پس در مجموع مي توان گفت ما بايد بين سکولاريسم با دين‎ ‎ستيزي و تلاش جهت محو کامل ‏دين از عرصه ي حيات انساني قائل به تفکيک و تمايز شويم‎. ‎سکولاريسم به معناي جدايي نهاد دين از دولت و ‏رهايي نظام سياسي از قيد دين‎ ‎ايدئولوژيک و اداره ي جامعه بر اساس عقل و تجربه ي بشر هم مطلوب است ‏و هم ممکن، اما‎ ‎محو دين از عرصه ي حيات انساني نه مطلوب است و نه ممکن. به عقيده ي من جنبش زنان‏‎ ‎نيز بايد در بستر چنين فهمي از سکولاريسم رابطه اش را با دين در جامعه تنظيم کند‎. ‎پس در اين بستر دين ‏عامه به عنوان يک واقعيت پذيرفته مي شود و بدون اينکه بخواهم‎ ‎وارد مصاديق شوم بايد بگويم اگر در دين ‏عامه ظرفيتهايي وجود دارد که مي توان از آن‏‎ ‎در جهت اهداف برابري خواهانه استفاده کرد بايد به آنها توجه ‏نمود‎.‎
بالاخره شما مي خواهيد اهداف برابري خواهانه را در بين مسلمانان پيش‎ ‎ببريد پس نمي توانيد به دين عامه بي ‏اعتنا يا با آن در ستيز باشيد. مثلا وقتي شما‏‎ ‎در کنار استدلالهايتان اين نکته را هم اضافه کنيد که فلان مرجع ‏تقليد هم از اين‎ ‎خواستها حمايت مي کند و اينها تضادي با اسلام ندارند براي عامه ي دينداران هم اين‎ ‎خواستها ‏پذيرفتني تر خواهد بود. اينجاست که نقش مثبت مراجع پيشرو نظير آيت الله‎ ‎صانعي و يا حتي روحانيون نو ‏انديشي مثل آقاي کديور يا ديگر روشنفکران ديني مثل دکتر‏‎ ‎سروش مشخص مي شود و لزوم تعامل بيشتر با ‏آنها قابل دفاع مي گردد. مثلا چرا دوستان‎ ‎کمپين تاکنون اصلا سراغ دکتر سروش نرفته اند يا امثال آقاي ‏کديور را در بحثهايشان‎ ‎درگير نکرده اند؟
مطمئنا اينگونه ارتباطات و گفتگوها مي تواند مفيد باشد.همچنين بايد‎ ‎با مراجعي که در ديدگاههاي فقهي شان ‏ظرفيتهايي براي تاييد خواستهاي کمپين هست نيز‎ ‎تعامل بيشتري داشت ولو آن مرجع تنها با يک خواست ‏کمپين موافق باشد و با بقيه مخالف‎. ‎اين کار وحدت ايدئولوژيک بنيادگرايان ديني براي مقابله با خواستهاي ‏برابري خواهانه‏‎ ‎را به شدت به چالش مي کشد، بي حرمتي هايي که به بزرگاني نظير آيت الله صانعي مي ‏شود‎ ‎هم به همين خاطر است. در اين مورد بايد بي توجه به کساني که با جوسازي و انگ زدن‏‎ ‎فضاي بي عمل ‏را تقويت مي کنند حرکت کرد و شجاعانه هم بايد حرکت کرد چرا که اين‎ ‎شجاعت در عمل ريشه در بصيرتي ‏نظري دارد‏‎.‎
مدرسه فمنيستي: جنبشي که بنا دارد با‏‎ ‎زندگي روزمره مردم در تعامل قرار بگيرد آيا نمي تواند آيين ها و ‏مناسک مردمي را به‏‎ ‎اهداف جنبش اجتماعي خود پيوند بزند؟ البته منظور از رفتارهاي مردمي، مناسک و ‏آيين‎ ‎هايي است که بيشتر در شکل همدلي و همبستگي قابل تعريف اند و نه رفتارهايي که ضديت‎ ‎با حقوق ‏انساني و حقوق بشر دارند (مثلاً قمه زني!) يعني اگر اين آيين ها و مناسک‎ ‎براي گره گشايي در زندگي "اين ‏جهاني" باشد آيا نمي تواند به روند تدريجي سکولار شدن‏‎ ‎جامعه تعبير شود؟ و آيا اساسا قرار است "خرافات" ‏و رفتارهاي غيرعقلاني در جامعه اي‎ ‎سکولار از بين برود؟ تجربه جنبش دانشجويي در اين زمينه ها چطور ‏بوده است؟
عبدالله مومني: در بحث استفاده ازظرفيت‎ ‎هايي نظير مناسک ديني براي پيشبرد خواسته ها، فعالين جنبش ‏زنان بايد تشخيص دهند که‎ ‎در رسيدن به اهدافشان مي تواند مفيد باشد يا نه. و اينکه مي گوييد حتي در مراسم‏‎ ‎مذهبي هم فعالين کمپين براي جمع آوري امضا رفته اند به نظر من نکته ي بسيار مثبتي‎ ‎است. حرکت واقعي ‏در بستر اجتماع يعني استفاده از چنين ظرفيت هايي. يعني شما بتوانيد‎ ‎همين مردمي را که مثلا براي امام ‏حسين سينه مي زنند يا شبهاي احيا بيدار مي مانند و‏‎ ‎نيايش مي کنند را با خواستهاي کمپين همراه کنيد. بسياري ‏از مردم نماز مي خوانند و‏‎ ‎روزه مي گيرند يا در مناسبتهاي مذهبي مناسک لازم را به جا مي آورند و در عين ‏حال در‎ ‎مواردي مثل وجود موانع حقوق برابر زن و مرد، مبارزه با خشونت عليه زنان و امثالهم‎ ‎همراهي و ‏همدلي نشان مي دهند و اينکه وقتي شما به عقايد ديني مردم احترام بگذاريد‎ ‎خيلي بهتر مي توانيد همدلي و ‏همراهي آنها را جلب کنيد‎.‎
اما در مورد اينکه آيا آيين هايي که براي گره گشايي در زندگي اين‎ ‎جهاني هستند به روند تدريجي سکولاريسم ‏کمک مي کنند يا نه بحث نسبتا پيچيده اي ست‏‎. ‎وقتي به تجربه ي سکولاريسم در جهان نگاه مي کنيم مي بينيم ‏که برخي اعتقادات ديني به‏‎ ‎سکولاريزه شدن جامعه کمک کرده اند اين خصوصا در مورد تجربه ي کشورهاي ‏پروتستان‎ ‎بيشتر صادق است. مثلا برخي اعتقادات پيوريتن ها در باب تقدس کار و اعتقاداتي از اين‎ ‎قبيل، هم ‏به سکولاريزاسيون کمک کردند هم به توسعه ي صنعتي، اين بحثها را ماکس وبر‎ ‎در اخلاق پروتستاني و ‏روح سرمايه داري کم و بيش مطرح مي کند. پس اين تجربه در جهان‎ ‎وجود دارد ولي بايد توجه داشت و در ‏مورد خاص ايران با دقت تحليل کرد که آيا گزاره‏‎ ‎هاي ديني يا مناسکي وجود دارند که بتوانند ‏سکولاريزاسيون را تسريع کنند. کلا در‎ ‎مورد مناسک پذيرفتن اين بحث کمي دشوار است ولي در مورد برخي ‏گزاره هاي ديني مي توان‏‎ ‎اين بحث را دنبال کرد. مثلا همين که برخي فقهاي شيعه مي گويند اجراي احکام ‏اسلام در‎ ‎زمان غيبت معصوم مجاز نيست عملا ً راه را براي يک نظام حقوقي سکولار باز مي کند‏‎ ‎اينجا بايد ‏توجه داشت که اين يک گزاره ي ديني – فقهي است نه يک آيين، اين بحثها با‎ ‎مناسک متفاوت است. تجربه ي ‏غرب هم نشان دهنده ي نقش مثبت برخي گزاره هاي ديني است‏‎. ‎در مورد خرافات در جامعه ي سکولار هم ‏بايد عرض کنم که برخي از متفکريني که پروژه ي‎ ‎عقل مدرن و سکولاريسم را طرح کردند ابتدا خيلي ‏حداکثري آن را تعريف کردند. در واقع‎ ‎سکولاريسم فلسفي حد نهاييش حذف خرافات بود ولي اين اتفاق عملا ‏حتي در پيشرفته ترين‎ ‎کشورهاي غربي هم نيفتاده است که البته دلايل مفصلي هم دارد. بنابراين سکولاريسم ‏در‎ ‎معناي حداکثري و فلسفي اش متضمن يک جور خرافه زدايي مطلق بود که اين خودش از نتايج‎ ‎عقل ‏روشنگري بود ولي سکولاريسم در معناي سياسي اش(فلسفه ي سياسي) که بيشتر هم موفق‎ ‎بوده است الزاما ‏هدفش محو خرافات نيست اگر چه با خرافات موافقتي هم ندارد. فراتر از‎ ‎اين بحثها معتقدم به دلايلي که عمدتا ‏به روانشناسي انسانها بر مي گردد حذف کامل‏‎ ‎خرافات از جوامع اگر نگوييم غير ممکن لا اقل بسيار دشوار ‏است. همين که جامعه غرق در‎ ‎خرافه نباشد و اداره ي آن بر اساس خرافات نباشد و خرافات نقشي در سياست ‏و اقتصاد‎ ‎نداشته باشند به نظرم اهداف واقع بينانه اي براي پروژه ي سکولاريسم خصوصا در ايران‎ ‎هستند‎.‎
در مورد تجارب جنبش دانشجويي در مواجهه با امر ديني هم بايد عرض کنم‎ ‎که جنبش دانشجويي به اندازه ي ‏جنبش زنان با امر ديني دچار اصطکاک نيست. ضمن اينکه‎ ‎در جنبش دانشجويي نيروهاي ليبرال سکولار و ‏مسلمانان مدرنيست، هواداران روشنفکري‎ ‎ديني و حتي چپ هاي دموکرات در کنار هم براي اهداف مشترک ‏تلاش مي کنند و در واقع‏‎ ‎بسياري از نيروهاي موثر جنبش دانشجويي را مسلمانان معتقدي تشکيل مي دهند که ‏به‎ ‎دموکراسي و حقوق بشر باوري عميق دارند و البته با ساير نيروهاي دموکراتيک هم همکاري‎ ‎مي کنند که ‏اين در واقع مويد همان نکاتي است که در پاسخ به سئوال قبل هم عرض کردم‏‎. ‎منتها جنبش دانشجويي هم ‏تجارب جالبي در بحث مناسک مذهبي دارد مثلا دعاي کميل براي‎ ‎آزادي دانشجويان يا برگزاري مراسم شب ‏قدر و يا عاشورا در حسينيه ي ارشاد که با‏‎ ‎سخنراني نوانديشان ديني همراه بود و تجارب موفقي هم بودند از ‏اين بابت که هم افراد‎ ‎مذهبي را جذب آرمانهاي دموکراتيک و حقوق بشري مي کردند و هم قرائت دموکراتيک ‏از‎ ‎اسلام را تقويت مي نمودند‏‎.‎
مدرسه فمنيستي: برخي معتقدند که ورود‏‎ ‎جنبش هاي اجتماعي به عرصه دين روزمره مردم (يعني مناسک و ‏آيين ها) به تقويت دين‎ ‎سياسي و دولتي مي انجامد و براي اثبات و تاکيد بر اين نظر، تجربه گروه هاي سياسي‎ ‎پيش از انقلاب را مثال مي آورند. درحالي که در مقابل چنين تجربه اي مي توان تجارب‏‎ ‎کشورهاي ديگر را ‏مثال آورد که در آن کشورها ما شاهد بوده ايم که "دين حاشيه" توانسته در مقابل "دين قدرت و مرکزي" ‏‏(سلسله مراتب کليسا) قد علم کند و در روند‎ ‎سکولاريزاسيون جامعه واقعا نقش داشته باشد. اين تجارب مختلف ‏‏(و گاه متضاد) در بستر‎ ‎موقعيت سيال جهاني و منطقه اي و ملي هر کشوري نتايج متفاوتي به دست داده است. ‏براي‎ ‎نمونه تجربه قبل از انقلاب 57 در بستري از موقعيت خاص بين الملي و وضعيت دولت ايران‎ ‎در آن ‏زمان قابل بررسي است. در آن دوره بخش هايي از قدرت هاي بين المللي براي‎ ‎جلوگيري از رشد نيروي چپ ‏به تقويت نيروهاي بنيادگراي مذهبي مي پرداختند اما اکنون‏‎ ‎وضع به گونه اي متفاوت است. از سوي ديگر ‏دولت آن روز ايران، دولت ديني نبود درحالي‎ ‎که اکنون ما با دولت ديني در کشورمان مواجه هستيم. بنابراين ‏موقعيت هاي مختلف، مي‎ ‎تواند به نتايج گوناگون و گاه متضاد بيانجامد. با توجه به اين مسايل، به نظر شما‏‎ ‎تعامل جنبش هاي اجتماعي در ايران امروز با مذهب عامه مردم (از جمله آيين ها و مناسک‎ ‎و...) چه خطرات ‏احتمالي را مي تواند براي اين جنبش ها به همراه داشته باشد و چه‎ ‎پتانسيل ها و ظرفيت هايي را ممکن است ‏براي اين جنبش ها به ارمغان آورد؟
عبدالله مومني: در اين باره که آيا‎ ‎همدلي با دين عامه، اسلام سياسي را تقويت مي کند يا نه من معتقدم اين ‏همدلي الزاما‏‎ ‎چنين نتيجه اي نمي دهد. دين عامه شايد سويه هاي دموکراتيک نداشته باشد ولي اساسا‏‎ ‎چندان ‏سياسي هم نيست. در واقع دين براي مردم بيشتر وسيله اي براي تسکين و آرامش‎ ‎است. به همين دليل است که ‏شما روحانيون خيلي بلند مرتبه اي مثل آيت الله سيستاني را‏‎ ‎مي بينيد که با انديشه ي حکومت ديني و يا نظريه ‏ي ولايت فقيه موافقتي ندارند و در‏‎ ‎عين حال فردي مثل آيت الله سيستاني به نوعي پر طرفدار ترين مرجع ‏شيعه هم هست. يا‎ ‎مثلا شما تعداد زيادي از متدينين را مي بينيد که از عملکرد حکومت راضي نيستند و حتي‎ ‎نسبت به طرحهايي نظير امنيت اجتماعي که در واقع متضمن نوعي برخورد خشونت آميز با‎ ‎زنان و جوانان ‏بود هم واکنش منفي نشان مي دهند. به هر حال اين بحث ظريفي است و در‏‎ ‎اين زمينه بايد به گونه اي عمل ‏شود که همانطور که خودتان هم گفته ايد به تقويت و‎ ‎رواج دين خرافي نينجامد. در مورد بخشهاي ديگر اين ‏سوال هم ضمن پاسخ به سوالات قبلي‎ ‎توضيحاتي ارائه کردم. با اين حال در يک جمع بندي کلي مي توان گفت ‏که اولا ً بايد‎ ‎پتانسيلهايي را که مذهب در اختيار جنبشهاي اجتماعي مثل جنبش زنان مي گذارد را‏‎ ‎شناسايي کرد ‏ثانيا ً از طريق احترام به مذهب عامه اعتماد و همدلي مردم نسبت به‏‎ ‎اهداف دموکراتيک را جلب کرد و در ‏آنها اين باور را به وجود آورد که دينداري منافاتي‎ ‎با برابري حقوق زن و مرد و مقولاتي از اين دست ندارد ‏ثالثا در يک چشم انداز کلي تر‏‎ ‎با تقويت اسلام دموکراتيک زمينه را براي سازگاري جوامع اسلامي با ‏ساختارهاي حقوقي و‏‎ ‎سياسي مدرن آماده تر کرد‏
منبع: مدرسه فمينيستي

Tuesday, May 27, 2008

گلايه رهبر از احمدي نژاد - اين سخنراني قم چه فايده‌اي براي نظام داشت؟

گلايه رهبر از احمدي نژاد
اين سخنراني قم چه فايده‌اي براي نظام داشت؟ - چهارشنبه 8 خرداد 1387 [2008.05.28]
محبوبه نيك‌نهاد
يك سايت خبري محافظه‌كار از تذكر رهبر جمهوري اسلامي به احمدي نژاد خبر داد. به نوشته اين سايت، آيت‌الله ‏خامنه‌اي با انتقاد از سخنراني هيجاني و افشاگري‌هاي احمدي نژاد در جمع مردم شهر قم، سخنان رئيس دولت نهم ‏را باعث "نفي اعتبار نظام و متهم كردن مسئولان" دانسته است.‏
پايگاه خبري "سايه نيوز" كه از جمله سايت‌هاي خبري منتسب به جريان محافظه‌كار منتقد دولت نهم محسوب ‏مي‌شود، در خبري كم‌سابقه از انتقاد مقام رهبري نسبت به اظهارات افشاگرانه احمدي نژاد در سفرهاي استاني ‏اخير خبر داد و از قول وي نوشت: "اين سخنراني قم چه فايده‌اي براي نظام داشت؟"‏
در ادامه اين خبر، سخنان آيت الله خامنه اي به اين شكل نقل شده است: "مردم اين سخنان را باور نمي‌كنند و آن را ‏ناشي از اختلافات سياسي مي‌دانند و اگر هم باور كنند، نشان‌دهنده نفي اعتبار نظام و متهم كردن مسئولان است."‏
‎‎نگراني از زير سؤال رفتن كل نظام‎‎
خبر تذكر رهبر به احمدي نژاد در خصوص سخنان اخير وي در حالي اعلام مي‌شود كه رهبر جمهوري اسلامي ‏تاكنون در همه سخنراني‌هاي علني از دولت نهم دفاع كرده است. با اين حال برخي منتقدان محافظه‌كار با مقايسه با ‏اين حمايت‌ها با حمايت‌هاي پيشين رهبر از خاتمي و هاشمي و بلكه حمايت‌هاي رهبر فقيد جمهوري اسلامي از ‏بني‌صدر، اولين رئيس‌جمهور پس از انقلاب، تلاش مي‌كنند اين حمايت‌ها را به حمايت كلي از قوه مجريه و رئيس ‏آن تعبير كنند و توجه ويژه رهبر به دولت احمدي نژاد را انكار كنند.‏
با اين حال آيت‌الله خامنه‌اي بارها دايره حمايت‌هاي خود از دولت نهم را از اعلام حمايت كلي فراتر برده و به ‏حمايت موردي از برخي سياست‌ها و برنامه‌هاي دولت به ويژه سفرهاي استاني كشانده و نيز در مواردي از ادبيات ‏خاص اين دولت همچون "دولت اسلامي"، "عدالت‌گستري"، "مطالبه عدالت" و "مهرورزي به بندگان خدا" ‏استفاده كرده است.‏
در اين شرايط، گلايه اخير رهبري كه در آن سخنان جنجالي احمدي نژاد آشكارا باعث "تضعيف نظام" تلقي شده ‏است، به‌زعم برخي صاحب‌نظران نشانه آن است كه شخص اول نظام تا حد مشخصي مي تواند تبعات افشاگري ‏هاي متقابل بخش هاي مختلف حکومت عليه يکديگر را تحمل کند.‏
انتقادهاي همه‌جانبه احمدي نژاد عليه ساير نهادها و مسوولان، اگرچه از ابتداي روي كار آمدن وي با انتقاد از تمام ‏آنچه در "شانزده ساله گذشته" رخ داده بود، آغاز شد، اما در برخي مقاطع به شكل خاص‌تري مطرح شده است. او ‏در اكثر موارد، وقتي زبان به انتقاد و افشاگري گشوده، بدون اينكه به مدرك و شواهد قابل قبولي اشاره كند، ‏مسئولان مختلف قبلي و فعلي را به انواع اتهامات متهم كرده و از اخلال شبكه‌هاي مافيايي بانكي و نفتي و غيره در ‏مشكلات اقتصادي كشور سخن گفته است.‏
سخنان هيجان وي در قم بي‌شك يكي از آنهاست، و بلكه شايد بتوان اين سخنان را اوج اتهام‌پراكني‌هاي وي نسبت به ‏باندها، شبكه‌ها و مافيا و دست‌هاي پنهان و ناشناخته دانست. او در اين سخنان، حتي دولتمردان عضو كابينه خود ‏را نيز از اتهام عدم همكاري با دولت بي‌نصيب نگذاشت.‏
در واكنش به اين سخنان بود كه دانش‌جعفري، وزير معزول اقتصاد، در نطق مراسم توديع، شرايط كار در دولت ‏نهم را به شكلي توصيف كرد كه دولت هر روز مشكل جديدي براي خود ايجاد مي‌كند و با يكي از نهادهاي نظام ‏درگير مي‌شود. او فهرست مشكلات را اين‌گونه برشمرد: "مشكل با مجلس؛ مشكل با مجمع تشخيص مصلحت ‏نظام؛ مشكل با اشخاص خاص؛ مشكل با صدا و سيما؛ مشكل با روزنامه‌ها؛ مشكل با نامزدهاي رقيب در انتخابات ‏قبلي رياست جمهوري؛ مشكل با نامزدهاي بالقوه در انتخابات دهم و دهها مساله ديگر كه قابل ذكر نيست!"‏
به عقيده يک تحليلگر سياسي در تهران، سابقه دانش‌جعفري در بيت رهبري و اشاره وي به مشكلات دولت نهم با ‏همه نهادهاي حكومتي، اين احتمال را پررنگ مي‌كند كه آنچه اكنون از آيت‌الله خامنه‌اي در انتقاد از احمدي نژاد ‏نقل شده است، به معناي نگراني وي از مشكلاتي باشد كه اين دولت با بخش‌هاي مختلف حكومت دارد و احمدي ‏نژاد هم با طرح ادعاهاي (به اذعان مقامات قضايي و اجرايي) بي‌مدرك، به افزايش اين مشكلات دامن مي‌زند
.‏

به احمدی نژاد قول ديدار نمی دهم

به احمدی نژاد قول ديدار نمی دهم
نگاه بوستون گلوب به موضع اوباما در قبال ايران - چهارشنبه 8 خرداد 1387 [2008.05.28]

کارن بوهان ‏
باراک اوباما سناتور دموکرات مجدداً بر تمايل خود برای گفتگو با کشورهايی که مخالف ‏ايالات متحده هستند تاکيد کرد، ولی روز دوشنبه گفت اين لزوماً به معنی ديدار با محمود ‏احمدی نژاد رئيس جمهور ايران نيست.‏اوباما به عنوان نامزد پيشروی حزب دموکرات که قرار است در ماه نوامبر با سناتور جان ‏مک کين از حزب جمهوری خواه برای رسيدن به کاخ سفيد به رقابت بپردازد، گفت او ‏اميدوار است با رهبران کشورهايی نظير ايران، سوريه، کوبا و ونزوئلا بدون هيچ پيش ‏شرطی ديدارو گفتگو کند. ‏مک کين به انتقاد از اين موضع پرداخته و گفت نشستن در کنار فردی نظير احمدی نژاد به ‏وی اعتبار می دهد و پيغام غلطی را به متحدان ايالات متحده نظير اسرائيل ارسال می کند.‏ايران موجوديت اسرائيل را به رسميت نمی شناسد و احمدی نژاد اين کشور را يک «جسد ‏متعفن» خوانده است. ‏سناتور اوباما گفت انتخابات رياست جمهوری ايران در سال 2009 واينکه چه کسی به ‏عنوان صاحب قدرت شناخته می شود، عامل تعيين کننده در تعیین زمان هر گونه ديداری ‏خواهد بود.‏اوباما در جريان همايش انتخاباتی خود در نيومکزيکو به خبرنگاران گفت: «دليلی وجود ندارد ‏که ما قبل از دانستن اينکه چه کسی عملاً در موضع قدرت است، با احمدی نژاد ديدار کنيم؛ او ‏قدرتمندترين فرد در ايران نيست.»‏بر اساس قوانين دينی حکومت ايران، اين تشکيلات دينی جمهوری اسلامی است که حرف آخر ‏را در مورد تمام مسائل کشور می زند. ‏دستگاه تبليغاتی مک کين، اوباما را به تغيير موضع خود متهم نموده است. ‏برايان راجرز سخنگوی مک کين گفت: «سناتور اوباما در طول سال گذشته بارها تکرار کرده ‏که بدون هيچ پيش شرطی با احمدی نژاد و رهبران سوريه، کوبا و ونزوئلا ديدار خواهد ‏کرد.»‏جمهوری خواهان اوباما را به تناقض گويی درباره سياست گفتگو با مخالفان متهم ساخته اند. ‏اوباما و همکارانش ظرف هفته های گذشته تاکيد کرده اند هرچند هيچ پيش شرطی برای ديدار ‏های بالقوه در سطوح بالا وجود ندارد، اما زمينه چينی های فراوانی در سطح کارکنان ‏ضروری خواهد بود.‏اوباما درباره ايران گفت: «زمينه چينی يعنی اينکه گفتگوهايی در سطوح پايين انجام شود که ‏در آن نگرانی های ما راجع به برنامه تسليحات هسته ای روشن گردد؛ در عين حال اعلام ‏شود که ما آماده گوش دادن به نقطه نظرات آنها خواهيم بود.»‏اوباما می گويد موضع اوتغییری نکرده است.‏
او گفت: « من گفته ام با زمينه چينی مناسب، خوشحال خواهم شد که با رهبران کشورهای ‏ديگر از جمله ايران، کره شمالی و ونزوئلا ديدار کنم. من گفته ام اين مهم است که ديدارها با ‏تماس در سطوح پايين ديپلماتيک آغاز شود و دستور جلسه مشخصی برای وجود داشته باشد. ‏به اين ترتيب، ديدارها سازنده خواهند بود.»‏
منبع: بوستون گلوب- 26 مه ‏

Wednesday, May 21, 2008

‏‏فشار اطلاعات تا لحظه مرگ زنداني- جزييات بيشتر از درگذشت کاوه عزيزپور

‏‏فشار اطلاعات تا لحظه مرگ زنداني
جزييات بيشتر از درگذشت کاوه عزيزپور - پنجشنبه 2 خرداد 1387 [2008.05.22]
سامناک آقايي
در پي در گذشت روز جمعه گذشته زنداني سياسي کرد "کاوه عزيزپور" در زندان مهاباد و انعکاس اين خبر ‏در رسانه هاي مختلف، به تدريج اطلاعات بيشتري در خصوص اين واقعه اشکار مي شود.‏
اين زنداني سياسي بيست و پنج ساله که دو سال پيش به اتهام عضويت در يکي از احزاب کرد مخالف ‏جمهوري اسلامي دستگير شده بود، چند ماه بعد از دستگيري توسط دادگاه انقلاب مهاباد تنها به سه سال حبس ‏محکوم شده و به تازگي دومين سال محکوميت خود را پشت سر گذاشته بود. اما، وي همچنان در زندان هاي ‏مهاباد و اروميه تحت نظر وزارت اطلاعات بود و اين در حالي است که طبق قوانين قضايي بعد از آنکه ‏دادگاه انقلاب براي متهم حکم صادر مي کند، ديگر دليلي براي شکنجه و تحت فشار قرار دادن متهم در زندان ‏وجود ندارد.‏
کاوه عزيز پور چند ماه بعد از صدور حکم دادگاه انقلاب مهاباد، در هردو شهر مهاباد و اروميه تحت شکنجه ‏هاي جسمي و روحي قرار مي گيرد. وي در زندان اروميه تحت شکنجه هاي الکترونيکي دچارسکته مغزي ‏شده و براي مدتي کوتاه تحت مداواي پزشکي در بهداري زندان قرار مي گيرد. در آن هنگام با اينکه پزشکان ‏زندان اروميه وضعيت وي را وخيم و خطرناک گزارش مي دهند، اما مسئولان زندان مانع از انتقال وي به ‏خارج از زندان مي شوند. بعد از مدتي کوتاه وضعيت جسمي وي درزندان اروميه چندان وخيم مي شود که ‏چاره اي جز انتقال وي به بيمارستاني در خارج زندان و انجام عمل جراحي مغزي يافت نمي شود.‏
اين زنداني سياسي بعد از اولين عمل جراحي که بر روي مغز وي انجام مي شود، بر خلاف نظر پزشکان ‏معالج با دخالت مستقيم ماموران اطلاعات به بهداري زندان برگردانده مي شود و اين اقدام در حالي انجام مي ‏شود که وي تمام مدت نقل و انتقال را در کما بسر برده بود. مدتي بعد از انجام عمل جراحي اول، عدم بهبودي ‏وضعيت وي باعث مي شود تا با نظر موافق خانواده و به پيشنهاد پزشکان زندان وي براي بار دوم تحت عمل ‏جراحي مغزي قرار گيرد.‏
طبق جزئيات منتشر شده از مرگ اين جوان بيست و پنج ساله، اين بار نيز ماموران وزارت اطلاعات تنها بعد ‏از گذشت 48 ساعت بعد از پايان عمل جراحي دوم، پزشکان را تحت فشار قرار مي دهند تا وي را در حالي ‏که همچنان در کما بوده، حتي بدون تجهيزات پزشکي و امکانات لازم، به زندان باز گردانند. اين اقدام در ‏حالي انجام مي شود که پزشکان بيمارستان مسووليت اين کار را برعهده نمي گيرند و به خانواده وي اعلام مي ‏کنند که فرزندشان دست کم بايد به مدت دو ماه در بيمارستان تحت مراقبت هاي ويژه پزشکي باشد. ‏
کاوه عزيز پور بامداد روز جمعه تنها چند روز بعد از عمل جراحي دوم مغزي، در حالي در زندان در گذشت ‏که طبق حکم صادره از سوي دادگاه انقلاب مهاباد، تنها يک سال تا پايان مدت زمان حبسش باقي مانده بود.‏
خبر درگذشت يک زنداني سياسي در اثر فشار و شکنجه درست زماني منتشر مي شود که مراجع قضايي و ‏امنيتي هم در کردستان و هم در مناطق ديگر کشور مستقيم و غير مستقيم قرار تعقيب و پيگيري قانوني ‏متهماني که به دست داشتن در مرگ مشکوک کساني چون ابراهيم لطف الهي دانشجوي سنندجي و زهرا بني ‏يعقوب پزشک همداني دست داشته اند را لغو مي کنند.‏
در سالهاي اخير بويژه بعد از روي کار آمدن دولت نهم، تاکنون شاهد مرگ مشکوک تعداد قابل چشمگيري از ‏فعالان دانشجوئي، سياسي و غير بوده ايم که همه موارد در اثر فشارها و شکنجه ها ماموران وزارت ‏اطلاعات در زندان هاي اوين، رجائي شهر کرج، زندان مرکزي سنندج، مهاباد اتفاق افتاده است و در همه ‏موارد شاهد واکنش و اعتراضات گسترده نهادهاي دفاع از حقوق بشر و دفاع از حقوق زندانيان بوده ايم. ‏
در داخل کشور تاکنون هيچ يک از نهادهاي دولتي و غير دولتي اقدام چنداني براي پيگيري با اين جور موارد ‏که از آنها به عنوان "مرگ هاي مشکوک" و يا مرگ هاي غير طبيعي در زندان ها ياد مي شود، انجام نداده و ‏يا تحت فشار نهادهايي قضايي – اطلاعاتي قادر به پيگيري اين موارد نبوده است.‏

حكومت نظامي غير رسمي در شوش - دستگيري انبوه كارگران نيشكر هفت تپه

حكومت نظامي غير رسمي در شوش
دستگيري انبوه كارگران نيشكر هفت تپه - پنجشنبه 2 خرداد 1387 [2008.05.22]

غزال آزادفر
منابع خبري در خوزستان گفتند كه با استقرار نيروهاي انتظامي و لباس شخصي به شهر شوش و بازداشت شماري ‏از كارگران شركت نيشكر هفت تپه، نوعي حكومت نظامي در اين منطقه برقرار شده است.‏
يكي ازكارگران اعتصابي شركت نيشكر هفت تپه،‌ در گفت و گو با روزآنلاين با تاكيد بر اين موضوع كه اعتصاب ‏كارگران شركت نيشكر هفت تپه روز چهارشنبه براي هفدهمين روز ادامه داشت،‌ گفت:‏‎ ‎‏"ماموران نيروي انتظامي ‏و اطلاعات اعزامي از شهرهاي ديگر، از صبح روز چهارشنبه مانع تجمع كارگران در شهر شوش شدند و ‏تعدادي از كارگران را بازداشت كردند."‏
به گفته او، نيروهاي اعزامي درنقاط حساس شهر مستقر شده اند و مانع ورود كارگران به داخل شهر شوش مي ‏شوند. ‏
اين كارگر اعتصابي، شمار بازداشت شدگان را نامعلوم دانست و گفت كه آمار گوناگوني شنيده شده است كه از 10 ‏تا 50 نفر را در بر مي گيرد،‌ اما هيچيك از آنها دقيق نيست. با اين حال،‌ برخي از كارگران ديده اند كه شماري از ‏همكاران شان بازداشت شده اند.‏
سايت دسترنج هم درگزارشي، ‌بازداشت ها در شهر شوش را تاييد كرد و نوشت كه‎ ‎عوامل انتظامي با اتخاذ تدابير ‏سخت، از جمله تردد با گشتي هاي خودرو، از تجمع کارگران نيشكر هفت تپه در شهر شوش جلوگيري کردند.‏اين سايت در گزارش خود به نقل از يك كارگر نوشت ماموران در هر كجا كه چند كارگر را با هم مي ديدند، آنها ‏را سوار خودروي خود مي كردند و با خود مي بردند.‏
به گفته وي، اين اقدام به منظور جلوگيري از برگزاري تجمعات جديد كارگران در شهر شوش انجام گرفت.‏در روزهاي گذشته، كارگران اعتصابي شركت نيشكر هفت تپه به همراه خانواده هاي خود در مقابل ساختمان ‏فرمانداري شوش تجمع و در خيابان هاي اين شهر راهپيمايي كردند و خواستار تحقق خواسته هاي خود، شامل ‏پرداخت حقوق معوقه،‌ بركناري مدير عامل، ‌اعضاي هيات مديره و رييس حراست شركت و پايان دادن به پرونده ‏سازي براي نمايندگان خود شدند.‏
كارگر اعتصابي شركت نيشكر هفت تپه در گفت و گوي خود با روزآنلاين، برقراري حكومت نظامي غير رسمي ‏درشوش و بازداشت كارگران را كه خواسته هاي صنفي مانند سه ماه حقوق معوقه خود را مي خواهند، شگفت آور ‏توصيف كرد و گفت: "مسئولان به جاي اينكه بكوشند خواسته هاي بر حق كارگران را برآورده كنند، ‌با گاز اشك ‏آور و باتوم و بازداشت كارگران، رفتار ديگري را در پيش گرفته اند."‏
وي افزود: "كارگران اميدوارند كه ماجرا به همين جا ختم شود، زيرا در غير اينصورت، اوضاع بحراني تر ‏خواهد شد و دود اين اقدامات به چشم طراحان و عوامل آن خواهد رفت."‏
اين كارگر اعتصابي حمايت هاي انجام گرفته از سوي تشكل هاي كارگري درداخل و خارج ازايران را عامل ‏دلگرمي كارگران شركت نيشكر هفت تپه در حركت اعتراضي خود دانست.‏
‎‎تصميم كارگران شركت نيشكر هفت تپه به بازگشايي سنديكا‎‎
هيات بازگشايي سنديکاي کارگران نيشکر هفت تپه با انتشار فراخواني اعلام كرد كه كارگران اين شركت درصدد ‏بازگشايي سنديكا هستند.‏
دراين فراخوان آمده است: "ما جمعي از کارگران طرح نيشکر هفت تپه بعد از سال ها اعتراض براي پيگيري ‏مطالبات خود تصميم به بازگشايي سنديکاي کارگران شرکت طرح نيشکر هفت تپه گرفته ايم."‏
هيات بازگشايي سنديکاي کارگران نيشکر هفت تپه دراين فراخوان با دعوت از تمامي کارگران شرکت شركت ‏نيشكر هفت تپه از آنان خواسته كرده كه مطالبات صنفي خود را از طريق اين سنديکا پيگيري كنند و نوشته است: ‏‏"ما از کليه سازمان ها و نهادهاي جهاني همچنين فعالين کارگري و کارگران ايران و جهان نيز انتظار کمک و ‏همياري داريم."‏
تاسيس سنديكا يكي از خواسته هاي كارگران نيشكر هفت تپه در اعتصاب هاي گذشته بود.‏
اين درخواست در جريان اعتصاب آبان ماه سال گذشته از سوي وزارت اطلاعات و نمايندگان شركت در مذاكره ‏با نمايندگان كارگران پذيرفته شد،‌ اما با پايان اعتصاب، در اين زمينه كارشكني به عمل آمد و ختي نمايندگان ‏كارگران بازداشت شدند

Tuesday, May 20, 2008

دعوا بر سر ايران -نگاه نيويورک تايمز به مشاجرات اوباما و مک کين

دعوا بر سر ايران

نگاه نيويورک تايمز به مشاجرات اوباما و مک کين - چهارشنبه 1 خرداد 1387 [2008.05.21]

joshsolivan.jpg

جاش ساليوان

سناتور باراک اوباما و جان مک کين در اظهارات جداگانه ای به مشاجره در مورد سياست ‏خارجی آمریکا پرداختند. موضوع اصلی تنش ميان اين دو نامزد انتخابات رياست جمهوری ‏آمريکا، انتخاب رويکرد مناسب درقبال ايران بود.

obamamckeen.jpg

‏ مک کين نامزد قطعی جمهوری خواهان درانتخابات ریاست جمهوری آمریکا، در بخشی از ‏بحث خود در مورد ديپلماسی خارجی آمریکا از عزم آقای اوباما در ديدار با رهبران ايران ‏انتقاد کرده است و موضع او را ساده لوحانه خواند و گفت سياست فعلی عليه ايران بدرستی ‏معرفی نشده است.اوباما گفته بود رهبران ایالات متحده حاضر بودند حتی با رهبران اتحاد ‏جماهير شوروی که تهديد بزرگتری برای آمریکا محسوب می شدند نیز گفتگوکنند.

سناتور مک کين در نشست مجمع ملی رستوران داران کشور در شيکاگو، مقايسه صوری ‏ایران با شوروی را که توسط اوباما صورت گرفت رد کرد و گفت: «مسلماً ايران يک ‏ابرقدرت نيست و صاحب قدرت نظامی شوروی‎ ‎‏ سابق نيست. اما به اين معنی نيست که تهديد ‏ايران چشمگير نيست».

او سخنان اوباما را که گفته بود مايل است به عنوان يک رييس جمهور، بدون پيش شرط با ‏رهبران ايران ديدار کند، به عنوان «نشانی عمیق از بی تجربگی و قضاوت بی ملاحظه ‏اوباما» توصيف کرد.

اوباما نيز دوشنبه به پاسخگويی پرداخت و گفت سياست دستگاه ديپلماسی بوش در خاورميانه، ‏تنها به قدرت گرفتن ايران منجر شده و تاکید کرد ديدار با ايرانی ها «اقدام معقولی» است.

آقای اوباما گفت: «تهديدی که از سوی ايرانوجود دارد مهم است، اما چيزی که من گفتم اين ‏بود که ما نبايد تنها با دوستانمان صحبت کنيم، بلکه بايد با دشمنانمان هم تعامل کنيم. ديپلماسی ‏يعنی همين».

آقای اوباما در جريان سخنرانی اش در بيلينگ ايالات مونتانا که يک روز قبل از انتخابات ‏مقدماتی حزب دموکرات در اورگان و کنتاکی صورت گرفت، گفت جان اف کندی در مقطع ‏خطرناکی از جنگ سرد، خواستار ديدار با شوروی ها به منظور فرونشاندن بحران موشکی ‏کوبا شده بود.

او گفت: «اين کاری است که يک کشور قدرتمند انجام می دهد. اين کاری است که يک رئيس ‏جمهور قوی انجام می دهد».

در همين حال، سناتور اوباما با نزديک شدن به پايان رای گيری های مقدماتی، موفق شد ‏حمايت يکی ديگر از رهبران ارشد حزب دموکرات را نیز جلب کند. سناتور رابرت سی بيرد، ‏از ويرجينيای غربی با خطاب قرار دادن اوباما به عنوان «يک جوان درخشان پيشرو»، به ‏پشتيبانی از او پرداخت. آقای بيرد به عنوان قديمی ترين عضو سنا هر دو نامزد دموکرات را ‏‏«افراد خارق العاده» خواند. با اينحال، او که خود مخالف سفت و سخت جنگ عراق بوده، ‏اوباما را فردی خواند که «دارای وجود و شهامت شخصی لازم برای خلاص کردن کشور از ‏جنگ ناگوار و پرهزينه عراق» است. ‏
‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏ ‏


منبع: نيويورک تايمز- 20 مه

Monday, May 19, 2008

نگرانی اصلی، همچنان ايران- نگاه نيويورک تايمز به دستاوردهای سفر بوش

نگرانی اصلی، همچنان ايران
نگاه نيويورک تايمز به دستاوردهای سفر بوش - سه شنبه 31 اردیبهشت 1387 [2008.05.20]
‏‏
مايکل آبرامويتز ‏
بوش در سفر پنج روزه خود به خاورميانه و در ديدار با رهبران اسرائيل، سعودی، اردن، مصر وسرزمین ‏های فلسطينی سعی کرد حمايت آنها را ازاستراتژی منزوی ساختن ايران جلب کند، ولی دیدار های وی به نحو ‏دلخواه برگزار نشد و مشکل متحد نگاه داشتن هم پيمانان آمریکا همچنان فراروی دستگاه ديپلماسیوی باقی ‏ماند.‏
قرار بود بوش با فواد سينيوره- نخست وزير لبنان- در روز يکشنبه ديدار کند. اما سينيوره به دلیل بحران ‏سياسی کشورش که موقعيت برتر جنبش شيعه حزب الله - متحد ايران- را نشان داد، از حضور در اين ديدار ‏عذر خواست. ‏به نظر می رسد درحاليکه حماس تحت حمايت ايران کنترل غزه را در دست گرفته و شبه نظاميان مورد ‏حمايت ايران مشکلات فراوانی را پيش پای آمريکا در عراق قرار داده اند، ايران و نمايندگانش در موضع ‏برتری قرار گرفته باشند. ايالات متحده و هم پيمانانش هم از اين نگرانند که دولت بوش برنامه موثری برای ‏کنار آمدن با اين وضعيت در اختيار ندارد. يک ديپلمات عرب می گويدحرکت ايران مانند يک «طغيان» ‏مهارگسيخته است. ‏
الون ليل، ديپلمات سابق اسرائيلی، می گويد: «همه بر روی بمب هسته ای ايران متمرکز شده اند، که وجود ‏خارجی ندارد. اما ايرانی ها در همين زمان، در حال تسخير روح مردم هستند. آنها در حال پيروزی در لبنان ‏هستند و از طريق حماس در آستانه پيروزی در فلسطين نیز هستند.»‏
استفن جی هدلی، مشاور امنيت ملی آمريکا، روز يکشنبه در حين سفر به همراه جورج بوش و در گفتگو با ‏خبرنگاران از بدست آمدن برخی «پيروزی های تاکتيکی» توسط ايران در لبنان خبر داد. هفته پيش حزب الله ‏با شکست دادن نظامیان متحد دولت، روشن کرد که قوی ترين نيرو در آن کشور است. هدلی در عين حال ‏اعلام کرد اين حرکت می تواند به دليل ضربه زدن به اعتماد مردم لبنان به يک «شکست استراتژيک» برای ‏حزب الله تبديل شود، زيراحزب الله نظاميان خود را برای جنگ با نيروهای هم پيمان دولت استفاده کرده است.‏هدلی گفت «اين وضعیت برای نيروهای طرفدار دموکراسی و آزادی لبنان و کسانی که در منطقه از آزادی ‏حمايت می کنند به منزله يک فرصت است تا حزب الله را مورد سئوال قرار دهند.» او ادامه داد: «بايد ببينيم. ‏اين ماجرا در حال پيشرفت است».‏
بوش در سخنان روز يکشنبه در همايش اقتصاد دنيا به انتقاد از هر دو کشور ايران و سوريه به عنوان ‏حاميان حزب الله پرداخت. به اعتقاد او ايران کشوری است که برای بدست آوردن بمب هسته ای تلاش می ‏کند.‏
بوش گفت: «به نفع هر ملت صلح طلب در منطقه است که جلوی اين کشورها را در پشتيبانی از تروريسم ‏بگيرند. و اين به نفع هر کشور صلح طلب در منطقه است که با جاه طلبی های ايران در زمينه تسليحات هسته ‏ای به مخالفت برخيزد. دادن اجازه بدست آوردن مرگبارترين سلاح دنيا به سردسته حاميان تروريسم در دنيا، ‏خيانت نابخشودنی به نسل های آينده خواهد بود». ‏
او اين دو کشور را به عنوان «موانع موجود بر سر راه» اصلاحات مثبت در خاورميانه توصيف نمود.‏بوش سفر خاورميانه ای خود را با جمع کردن رهبران منطقه در مجمع اقتصاد جهانی به پايان رساند. او برای ‏اولين بار با نخست وزير جديد پاکستان- يوسف رضا گيلانی- ديدار کرد. وی اوضاع مناطق اشغالی را با ‏نخست وزير محدوده خودگردان- سلام فیاض- مورد بحث قرار داد و با تعدادی از مقامات عراقی نيز به ‏گفتگو پرداخت.‏در همين حال، خيلی از کشورهای منطقه با نزديک شدن به پايان دوره زمامداری دولت بوش، به سفت و ‏سخت کردن مواضع شان رو آورده اند. يک تحليلگر سعودی روندی عکس العمل مقامات اين کشوررا به ‏تقاضای بوش برای افزايش توليد نفت و کمک به پايين آوردن بهای آن نمونه ای از این رفتارارزیابی کرده ‏است.‏
عادل التعيفی، تحليلگر سياسی و سردبیر روزنامه ای در رياض می گويد: «آنها بوش را چندان لایق جايزه ‏نمی دانند. او چند ماه ديگر به پايان راه می رسد و اين ديگر سودی برايش ندارد». ‏احتمالاً شرايط مشابهی، بسياری دیگر از کشورهای منطقه را برای همگام شدن با تلاش های آمريکا در ‏منزوی ساختن ايران دچار تردید خواهد کرد. بوش عامل تصويب سه قطعنامه سازمان ملل عليه ايران بوده ‏است و به اعتقاد مقامات، در اعمال فشار عليه آن کشور،با اعمال تحريم های يکجانبه آمريکا حتی موفق تر ‏بوده است. ‏
ضمناً مقامات آمريکايی گفتند موفقيت دولت عراق در پس زدن شبه نظاميان تحت حمايت ايران در نزديکی ‏شهر بصره آن ها را امیدوار کرده است.‏
کاندوليزا رايس، وزير خارجه ايالات متحده، گفت: «ايرانی ها نشان دادند در جنوب عراق و در حمايت از ‏گروه های ويژه شهر بصره که سرانجام توسط نيروهای امنيتی عراق سرکوب شدند، آسيب پذير هستند. این ‏گروه ها توسط ايران آموزش ديده و تسليح شده بودند اما در جنوب عراق شکست خوردند». ‏
ايران هيچ نشانه ای از قصد تعليق غنی سازی اورانيوم نشان نداده است. اين در حالی است که بوش و هم ‏پيمانانش اين اقدام را شرط مذاکرات صريح قلمداد کرده اند. مطمئناً اين خواست ايرانی ها نيست زيرا اين ‏کشور ممکن است شانس گفتگوهای بدون پيش شرط با رييس جمهور بعدی ايالات متحده را داشته باشد.‏
هدلی گفت بوش هفته پيش در گفتگو با همتايان خود در منطقه، نظرات متعددی را درباره نحوه رويارويی با ‏ايران به بحث گذاشته است اما از ابراز جزييات بيشتر خودداری کرد. او گفت: «بايد بگويم اين يک مساله ‏درازمدت و مشکل خواهد بود چرا که ايران ظرف سال های اخير بسيارفعال تر شده است. بايد اين را درک ‏کرد».‏
منبع: نيويورک تايمز- 19 مه

Saturday, May 17, 2008

دژ خاورميانه ای ايران- - تحليل کريستين ساينس مانيتور از چالش های لبنان

دژ خاورميانه ای ايران
تحليل کريستين ساينس مانيتور از چالش های لبنان - یکشنبه 29 اردیبهشت 1387 [2008.05.18]
‏در کشمکش ميان شيعيان و سنی ها در خاورميانه، بايد مقام اول را به قدرت تندروی ايران ‏شيعه داد. ايران از طريق نماينده شبه نظامی خود- حزب الله- نشان داد که می تواند در قامت ‏قدرت واقعی لبنان ظاهر شود. برای اين کار فقط چند روز لازم بود. ‏هفته پيش شبه نظاميان شيعه در لبنان به طرفداران ضعيف دموکراسی تحت حمايت غرب که ‏از دل انقلاب سرو سال 2005 بيرون آمده، يورش بردند و با سرکوب مخالفان، به کشتار ده ‏ها تن از مردم دست زدند. این حادثه لبنان را در وحشت شروع يک جنگ داخلی نظير ‏اوضاع اسفبار بين سال های 1975 تا 1990 فروبرد.‏ولی حزب الله به احتمال زیاد به جنگ داخلی فکر نمی کرد. اين تنها ضرب شستی کوچک ‏بود برای نمايش برتری نظامی اين گروه تحت حمايت ايران و سوريه. پس از غيرقانونی ‏اعلام شدن شبکه مخابراتی آن هااز سوی دولت و اخراج يک مقام نزديک به اين گروه از ‏فرودگاه بیروت، چنین قدرت نمائی لازم شد. اکنون حزب الله با زيرکی تمام می تواند دولت را ‏برای اعطای قدرت قانونی بيشتر تحت فشار بگذارد. ‏اين منازعات لرزه شديدی بر پيکر دولت های عرب سنی خاورميانه، نظير عربستان سعودی ‏و مصر انداخت چرا که آنها ايران را در حال پیشروی در منطقه مشاهده می کنند.‏اين امرواقعيت دارد. از زمانیکه صدام حسين دشمن بزرگ ايران با تهاجم ايالات متحده ‏سرنگون شد، فضای بيشتری برای اشاعه اسلام، با برداشت خاص ایران، در منطقه پديد آمده. ‏تهران عليرغم کارکرد مايوس کننده اقتصادی دولت در داخل آن کشور، چهره چالش ‏برانگيزی را از خود در برابر دشمنان خارجی نظير سعودی، اسرائيل و غرب به نمايش ‏گذاشته است.‏ايران با تجهيز و حمايت از شبه نظاميان عراق، مشکلات متنابهی را سر راه ايالات متحده در ‏اين کشور قرار داده و در افغانستان نيز به کمک طالبان شتافته است. ‏حماس نماينده تروريستی و ضد اسرائيلی ديگر ايران درنوارغزه است. اليوت آبرامز، مشاور ‏امنيت ملی رييس جمهور آمريکا که در سفر هفته جاری بوش به خاورميانه او را همراهی می ‏کند، می گويد ظرف هفت سال گذشته، «ميزان کمک های ايران به حماس از افزايش ‏چشمگيری برخوردار شده است». ‏اکنون ايران مشغول افزودن به قدرت شیعیان لبنان است که می تواند به انقباض عضلات ‏شيعه آن کشور در مقابل گروه های فرقه ای ديگر و اسرائيل بینجامد دست بزند. اسراييل هم ‏می بايد تصميم بگيرد که آيا درمقابل برنامه هسته ای ايران، باید رفتاری نظير آنچه با سوريه ‏و عراق انجام داد، در پيش گيرد؟ ‏در سوی ديگر خاورميانه کشورهای عربی، ايالات متحده و منافع دموکراتيک و نيز اسرائيل ‏قرار گرفته اند. البته اهرم های قدرت اين کشورها در لبنان محدود است. ‏حزب الله به خوبی تجهيز شده و از سازمان منظمی برخوردار است. هيچ کس قصد اين را ‏ندارد يا نمی تواند آنها را خلع سلاح کند. نه دولت لبنان و نه اسرائيل - که از عهده سرکوی ‏حزب الله در سال 2006 برنيامد. نیرو های پاسدارصلح سازمان ملل نیزنتوانستند آن ها را ‏خلع سلاح کند. ايالات متحده هم که در عراق زمينگير شده است، انفجار سال 1983در پايگاه ‏خود در بیروت را به خاطر دارد. واقعيت اين است که در وهله اول، اين تلاش دولت لبنان ‏برای تضعيف قابليت های نظامی حزب الله بود که آتش طغيان اين گروه را شعله ور ساخت.‏در همين حال، اتحاديه عرب هم که مذاکرات لبنان در هفته جاری را برپا کرده است، خود فاقد ‏اعتبار کافی است. اين اتحاديه چگونه می تواند به تقسيم قدرت دموکراتيک در لبنان بيانديشد ‏درحاليکه رهبران آن، خود در کشورهايشان با مشکل روبرو هستند؟
بنابراين برای نهادينه کردن دموکراسی در لبنان به حمايت های بيشتری- چه به صورت کمک ‏به توسعه اقتصادی آن کشور ویا به صورت تجهيز و تسليح بيشتر ارتش لبنان باشند - نياز ‏است. اسلامگراهای خشونت طلب نمی تواند لبنان را برای خاورميانه الگو قرار دهند.‏
منبع: کريستين ساينس مانيتور – 14 مه ‏

فعالان حقوق بشر متقلب هستند- دفاع دبير ستاد حقوق بشر قوه قضاييه از حکم سنگسار

فعالان حقوق بشر متقلب هستند
دفاع دبير ستاد حقوق بشر قوه قضاييه از حکم سنگسار - یکشنبه 29 اردیبهشت 1387 [2008.05.18]

‏"محمد جواد لاريجاني"، دبير ستاد حقوق بشر قوه قضاييه در اظهاراتي كم سابقه، فعالان حقوق بشر داخل كشور ‏را "متقلب" دانست و گفت:" حقوق بشر در داخل كشور پرچم مبارزه با نظام شده كه اين پرچم تقلبي است و آنهايي ‏كه اين پرچم را به دست گرفته اند، متقلبانه آن را در دست دارند".‏
به گزارش ايسنا، "محمد جواد لاريجاني"، ضمن دفاع از مجازات سنگسار، آن را مغاير با معاهدات امضا شده ‏ايران در مجامع جهاني ندانست: "رجم مخالف هيچ‌كدام از اسنادي كه ما امضا كرديم نيست؛ اشكالاتي كه مي‌گيرند ‏اين است كه رجم مصداق شكنجه است؛ نه تنبيه".‏
وي در ادامه افزود: "اشكالي كه مي‌گيرند آن است كه اين تنبيه با نوع جرم تناسب ندارد، آن‌ها مي‌گويند ازدواج يك ‏قرارداد است و براي فسخ قرارداد كسي را رجم نمي‌كنند كه اين تلقي ما نيست و تفسير آن‌هاست. ما تعهدات ‏بين‌المللي را اگرچه با آن مشكل داريم، قبول داريم اما به اين معنا نيست كه تفسير آن‌ها را اجرا مي‌كنيم و اين بحث ‏داخلي است".‏
دبير ستاد حقوق بشر قوه قضاييه در ادامه مدعي شد: "مجموعه‌ي عظيمي از اشكالات كه در حقوق بشر مطرح ‏بود در بيش از سه هزار صفحه بود كه پاسخ حقوقي داديم كه بخشي از استراتژي ماست و كليدش آن است كه ‏متون را امضا كرديم و 80 درصد با متون ما تضاد ندارد و 20 درصد قابل تغيير است".‏‏ ‏ لاريجاني در بخش ديگري از سخنانش اظهار داشت: "مشاركت فعال در مباحث حقوق بشر بخشي از استراتژي ‏مورد تأكيد رييس قوه قضاييه است و ما بايد در مقابل ناديده‌گرفتن فرهنگ‌ها توسط غرب بايستيم".‏
وي در ادامه گفت: "غربي ها مي گويند همسر مي تواند هم جنس و مخالف باشد كه اين تفسير غربي هاست. ما با ‏آنها مخالفيم؛آنها مي خواهند اسم همسر را شريك بگذارند كه كلكي در آن است و ما در مقابل آنها ايستاده ايم". ‏ دبير ستاد حقوق بشر قوه قضاييه در قسمت ديگري از سخنانش، نظام اسلامي را تنها رقيب براي دموكراسي ‏ليبرال عنوان كرد و افزود: "احكام قضات زير ذره‌بين جهاني است؛ مخالفان اسلام به دلايل ديگر اين‌كار را كردند ‏و اگر ما درست عمل كنيم بهترين تبليغ و عزت براي نظام اسلامي است". ‏ ‏ لاريجاني همچنين تلويحا از برخورد گزينشي و "مصلحتي" با حقوق بشر دفاع كرد و افزود "كشور ما چهار سند ‏معتبر را پذيرفت و بعد از پيروزي انقلاب ما در مقابل دو گزينه بوديم كه يا تعهدات را قبول نداريم و گزينه‌ي ‏ديگر آن بود كه براساس مصلحت بپذيريم، اما مواردي كه مصالح ما را در پيش دارد رعايت كنيم".‏
او در بخش پاياني سخنانش ضمن اشاره به اينكه "جمهوري اسلامي ايران در امر حقوق بشر داراي استراتژي ‏است"، افزود "استراتژي در سه لايحه تنظيم شده كه لايحه‌ي اول شامل اسنادي است كه ما آن را امضاء كرديم كه ‏لفظ 80 درصد آن با مبناي ما تضاد ندارد و 20 درصد متن قابل تغيير است".‏
محمد جواد لاريجاني چند روزپس از دهم دسامبر، روز جهاني حقوق بشر گفته بود "مسئولان ‏بايد در کنوانسيون ‏حقوق بشر بازنگري کنند و مواردي را که با فکر اسلامي تعارض دارد، روشن ‏ساخته و در مواردي همچون ‏حقوق زنان و حقوق کودکان، مقررات اسلامي را مبناي تدوين حقوق در ‏نظر بگيرند".‏
وي با اشاره به ظهور " کنوانسيون حقوق بشر" در صد سال پيش افزوده بود "مسلمانان و جهان اسلام آن هنگام ‏در خواب بودند و غرب بر اساس فکر ليبرال خود مقرراتي ‏را بنيان نهاد و زماني که از خواب برخواستيم پاي آن ‏مقررات را امضا زده و ديديم بي چون و چرا آن ‏را پذيرفته ايم".‏

Friday, May 16, 2008

يک فعال سیاسی بر اثر شکنجه درگذشت



يک فعال سیاسی بر اثر شکنجه درگذشت
آسو صالح : صبح امروز جمعه 27 اردیبهشت ماه، کاوه عزیز پور زندانی سیاسی کرد، در گذشت.کاوه عزیز پور 25 ساله و ساکن مهاباد، دو سال پیش به اتهام ارتباط با احزاب اپوزیسیون کرد از سوی اداره اطلاعات مهاباد بازداشت و روانه زندان شده بود. وی از مدتی پیش بر اثر آنچه که از سوی اطرافیان وی سکته مغزی در نتیجه "شکنجه" اعلام شده بود، در بیمارستان اورمیه بستری و دو بار تحت عمل جراحی قرار گرفته بود. نامبرده امروز صبح پس از اینکه نزدیک به 20 روز را در حالت کما گذراند، در بیمارستان ارومیه درگذشت.در این باره اسعد عزیزپور برادر وی اظهار داشت: "کاوه برای سومین بار بود که به حالت کما رفته بود، هنگامی که برای بار دوم به کما رفت، تحت عمل جراحی مغز قرار گرفت، اما پس از 48 ساعت از انجام این عمل نیروهای اطلاعات بدون اینکه به توصیه های پزشک وی گوش دهند نامبرده را به بازداشتگاه اطلاعات منتقل می نمایند." اسعد عزیز پور در مورد توصیه پزشک معالج اضافه می کند: "پزشک وی اخطار داده بود که کاوه باید برای مدت دو ماه در استراحت مطلق به سر ببرد. در غیر این صورت خطر جدی او را تهدید می کند
".

Thursday, May 15, 2008

دسته گل هاي جديد "امام زماني"


دسته گل هاي جديد "امام زماني"
روزآنلاين، ‏مهرداد شيباني : ‏"اگر هم تا به حال کوچک‌ترين شکي بود، اکنون ديگر کاملا روشن است که بر پايه‌ي سخنان پرزيدنت احمدي نژاد، امام ‏زمان از آغاز حکومت ايشان، يار و ياور حکومت و دستيار اداره‌ي مملکت بوده است. ولي بايد دانست که اين دستياري ‏کاملا محدود و يک طرفه است، به اين معني که امام زمان نه ملت ايران، بلکه تنها حکومت و بلکه بخشي از حکومت ‏را ياري مي‌رساند که سرکردگي آن را احمدي‌نژاد به عهده دارد، وگرنه ديگران از اين دستياري سخني نمي‌گويند و ‏بي‌گمان از آن بي‌بهره‌اند."‏در روزهاي حسابي داغ هفته آخر ارديبهشت 1387، نگارنده در بدر دنبال جمع بندي رويداد هاي امام زماني هفته بود ‏که يک هموطن به نام "علي پارسا" با نگارش سطور بالا کارش را راحت کرد.‏او حتما آخرين فرمايش چهره جلوي صحنه گروه بندي امنيتي ـ نظامي را شنيده بود که اين هفته باز تکرار کرد: ‏‏"حضرت مهدي در اداره امورروزمره کشور دخالت دارد."‏پرزيدنت طالباني البته پاسخ اين پرسش آيت اله مهدوي کني را نداد:" برنج کيلويي پنج هزار توماني هم از مديريت امام ‏زمان است؟"‏‏"او سرگرم تصفيه نيروهاي قديمي وزارت اطلاعات بود که از سوي بنيانگذارجمهوري اسلامي «سربازان گمنام امام ‏زمان» لقب گرفته بودند. ظاهرا آن سربازان حالا «سرهنگ» شده اند و امام زمان قصد بازنشسته کردن آنها و استخدام ‏سربازان جديد با ماموريت تازه را دارد."‏امام زمان حتما بي خبر نيست که: "در مدت حکومت احمدي‌نژاد جمعيت زير خط کشور ما دست کم دوبرابر شده است. ‏کارشناسان تا سه ـ چهاربرابر هم گفته‌اند. با پيش بيني سيماي اقتصادي کشور روشن است که در پايان سال جاري اين ‏جمعيت از پنجاه در صد خواهد گذشت. در واقع امام زمان به دستگاهي کمک مي‌کند که در توسعه‌ي خط فقر گوي ‏رقابت را از همه ربوده است و اين تازه در زماني است که درآمدهاي کشور ما نسبت به آغاز حکومت ايشان دست کم ‏دوبرابر شده است."‏البته بين سران حکومت بر سر ميزان اين موفقيت اختلاف هست. "بعضي ها افزايش کلي هشت درصدي را قبول دارند ‏و برخي تا 20 درصد هم رضايت داده اند" و گزارش کارشناسان مبني بر "رشد سالا‌نه 18 درصدي خط فقر در ‏كشور" را رد مي کنند.‏صندوق بين‌المللي پول هم اين هفته جايگاه ايران را به عنوان صاحب پنجمين اقتصاد متورم دنيا تثبيت کرد تا روشن شود ‏که اقتصاد بادبادکي در حال اوج است.‏اين درست که: "وزير نفت در مجلس اعتراف کرددو ميليارد دلار واردات بنزين بدون مجوز احمدي نژاد از مجلس" ‏وارد شده است، اما نمايندگان از گزارش دو وزير درباره مهار خشکسالي قانع نشدند ودرخواست‎ ‎حضور احمدي نژاد در ‏مجلس‎ ‎‏ را کردند. اموري که ربطي به حل و فصل مسائل کشوري که با درآمد افسانه اي نفت بسوي قحطي مي رود، ‏ندارد. نوک کوه يخي است که از درياي توفاني سياست بيرون زده و از نبرد خونين مردان امام زماني براي تصدي ‏رياست مجلس و رياست جمهوري سال آينده حکايت دارد.‏ترکش اين نبرد خونين هم نصيب محمدخاتمي شد وروزنامه کيهان در حمله اي بي سابقه به رئيس جمهور سابق وي را ‏‏"بي خرد" و "خائن" ناميد و خواستار "برخورد" با او شد. پيداست امام زمان از اين سيد عصباني شده است. هوا هم که ‏هي داغتر مي شود و بايد مديريت امام زماني رابراي حل مسائل اصلي جامعه که چند تار موي بانوان و آستين کوتاه ‏آقايان است بکارگرفت و راه "سردار زارعي" را تا پايان رفت.‏احمد رضا رادان، فرمانده نيروي انتظامي تهران، روز يکشنبه ۲۲ ارديبهشت ماه اعلام‏‎ ‎کرد که واحدهاي گشتي "طرح ‏امنيت اجتماعي و ارتقاي امنيت بانوان" دو برابر مي‎ ‎شود‎.‎اين طرح که از تابستان سال گذشته آغاز شده است، به گفته احمد رضا رادان، تا از‎ ‎بين رفتن تمامي "کج روي ها" و ‏‏"انحرافات رفتاري و اجتماعي" در جامعه استمرار‏‎ ‎خواهد يافت.‏‏ سه شنبه هم کميته انضباطي و حراست دانشگاه بوعلي سيناي همدان اطلاعيه يي در زمينه "نحوه رفتار و پوشش اسلامي ‏براي دانشگاهيان" صادر کرد. در اين اطلاعيه تاکيد شده که اجراي موارد اين دستورالعمل اجباري است. ‏‏ برخي از موارد مندرج در اين اطلاعيه عبارتند از: پرهيز از اختلاط بي مورد دانشجويان دختر و پسر در دانشگاه، عدم ‏استفاده از دستگاه هاي پخش آهنگ، توصيه به استفاده از چادر، توصيه رنگ هاي طوسي، قهوه يي، کرم، سرمه يي و ‏مشکي براي مانتوي دختران، عدم استفاده از لباس هاي تنگ توسط آقايان و خانم ها و آستين لباس پسران بايستي حداقل ‏تا آرنج باشد.‏تنها مشکل باقيمانده داخلي صندوق ذخيره ارزي بود که آنهم حل شد: "هيئت وزيران با انحلال هيئت امناي حساب ‏ذخيره ارزي، وظايف اين نهاد را که مانعي‎ ‎در مقابل برداشت‌هاي بي‌رويه از حساب ذخيره ارزي و تزريق آن به اقتصاد ‏راکد ايران‎ ‎محسوب مي‌شد، به كميسيون اقتصاد دولت محول كرد‎.‎‏"‏‏ حالا همه ثروت افسانه اي کشور دردست امام زمان است تا سياست "دفاع در خاک غير خودي" راپيش ببرد وحماس ‏‏"کودتاي خونين" کند تا لبنان هم به سرنوشت عراق وافغانستان دچار شود و زمينه براي از بين بردن "موش مرده" که ‏به گفته احمدي نژاد اسرائيل باشد، آماده گردد.‏دسته گل بزرگي است که امام زمان در سياست خارجي به آب مي دهد ونتيجه معلوم است:‏‏1- دولت لبنان: اشغال بخش‌هاي اعظم غرب بيروت توسط گروه شيعه حزب‌الله "يک‎ ‎کودتاي خونين" است. ائتلاف ‏دولت که مورد حمايت غرب است، گفت اين عمليات با هدف‎ ‎افزايش نفوذ ايران و احياي نفوذ سوريه صورت مي گيرد.‏‏2- رياست اتحاديه اروپا در بيانيه‌اي روز جمعه اظهارات محمود احمدي‌نژاد، رييس‎ ‎جمهوري ايران، درباره اسرائيل را ‏به شدت محکوم کرد. احمدي‌نژاد در سالروز تاسيس‎ ‎اسرائيل گفته بود، برخي فکر مي‌کنند با برگزاري "جشن تولد" ‏مي‌توانند اين "جنازه‎ ‎متعفن" را زنده کنند‏‎.‎‏3- آمريکا عمليات نظامي گروه شيعه حزب الله را در لبنان به ايران و سوريه نسبت داد و از دولت لبنان در برابر حزب ‏الله اعلام پشتيباني کرد.‏‏4- بوش رئيس جمهور آمريکا در آستانه سفر به خاورميانه، ايران را عامل مشکلات و بحران هاي منطقه دانسته و ‏همچنين براي کمک به ارتش لبنان در برابر شبه نظاميان حزب الله ابراز آمادگي کرده است.‏‏5- جان بولتون سفير سابق آمريکا در سازمان ملل متحد و از سرکردگان اصلي نومحافظه کاران کاخ سفيد خواستار آن ‏شده است تا ايالات متحده بمباران اردوگاه هاي آموزش شبه نظاميان عراقي در داخل ايران را در دستور کار قرار دهد. ‏به گزارش سرويس بين الملل آفتاب جان بولتون در مصاحبه‌اي که در شماره روز چهارشنبه ديلي تلگراف به چاپ رسيد ‏با طرح اتهام واهي مقامات کاخ سفيد مبني بر ارتباط ايران با نا آرامي هاي عراق گفت: "استفاده از نيروي نظامي عليه ‏کمپ هاي آموزشي شورشيان به ايراني‌ها نشان خواهد داد که اراده ما براي اتخاذ تصميمات سخت در صورت لزوم تا ‏چه حد واقعي است".‏‏6- سعود الفيصل، وزير امور خارجه عربستان سعودي، جمهوري اسلامي ايران و حزب‌الله لبنان را با شديدترين ‏اهانت‌ها هدف حمله قرار داد.‏‏7- مانورجنگي و مشترک کشورهاي حاشيه حوزه خليج فارس با شرکت نيروي هوائي آمريکا و چندين کشور غربي ‏آغاز شد. نيروي هوائي بحرين و 12کشور حاشيه حوزه خليج فارس از جمله واحدهاي هوائي مصر واردن در کنار ‏يگان‌هايي نيروي هوايي دريايي آمريکا، فرانسه، ايتاليا و استراليا در اين مانور شرکت دارند. ‏‏8 ـ با امضاي فرمان ولا‌ديمير پوتين در آخرين روزهاي رياست‌جمهوري، روسيه رسما به تحريم‌كنندگان ايران پيوست
و علاوه بر اين ها:‏‏- سخنگوي شل به‌طور رسمي از خروج اين شركت از فاز 13 پارس‌جنوبي خبر داد. روزنامه اعتمادملي نوشت: "در ‏حالي كه مقامات نفتي ايران سعي در موجه جلوه دادن فعاليت‌هاي كشور در حوزه پارس‌جنوبي دارند، شاهد خروج ‏شركت‌هاي خارجي يكي پس از ديگري از حوزه پارس‌جنوبي هستيم."‏‏- روزنامه اعتماد ملي از "همسو شدن نسبي عراق با ادعاهاي امريکا که مدت هاي زيادي است ايران را متهم به ‏حمايت از شورشيان در سراسر عراق مي کند" پرده برداشت.‏‏- احمد زيادي آّبادي درمقاله اي خبر داد: "کشورهاي ميانه‌رو عرب، گسترش رابطه با دولت شيعه عراق را به فاصله ‏گرفتن آن از ايران مشروط کرده‌اند و با ارائه يک ابتکار صلح به اسرائيل، خواهان حل نهايي مناقشه فلسطين هستند تا ‏بدين وسيله زمينه‌هاي نفوذ ايران در کشورهاي عربي از بين برود."‏‏ و حسين باقر زاده يک تحليل گر ايراني، اوضاع را چنين ارزيابي کرد: "در واقع اگر خطر حمله نظامي كشور ما را ‏تهديد مي‌كند، اين خطر فقط از برنامه غني‌سازي هسته‌اي رژيم ايران ناشي نمي‌شود. اين خطر حتا از ماجراجويي‌هاي ‏نظامي رژيم در فلسطين و عراق و لبنان و افغانستان بر نمي‌خيزد. اين سياست‌ها البته خطرناك است و در بحران‌هاي ‏موجود جهاني مشكل‌آفرين. ولي اگر در ايران رژيمي‌ زميني بر سر كار بود كه سياست‌هاي خود را بر اساس توازن ‏نيروها و تاكتيك‌هاي حساب‌شده تنظيم مي‌كرد مي‌شد به سرانجام مسالمت‌آمي‍ز كار خوش‌بين بود. ولي با مدعيان ارتباط با ‏امام زمان كه وعده ظهور نزديك او را پيش از حمله نظامي غرب مي‌دهند چه مي‌توان انتظار داشت؟ خطر جنگ و ‏حمله نظامي جدي است، و اين خطر بيش از هر چيز از حضور زوج خامنه‌اي-احمدي‌نژاد بر سكان كشتي سياست ‏كشور ما ناشي‌ مي‌شود. با اين زوج، انتظار كاربرد عقلانيت در سياست‌هاي داخلي و خارجي را نمي‌توان داشت. اين ‏واقعيت وحشتناك نه فقط به سرعت دارد براي مردم ما روشن مي‌شود كه حتا جهان خارج نيز به سرعت آن را در ‏مي‌يابد. به عبارت ديگر، غرب و اسراييل به سرعت در مي‌يابند كه در صحنه سياست ايران با يك نظام عقلاني روبرو ‏نيستند - و اين امر بيش از هرچيز ديگر آنان را در برخورد نظامي با ايران مصمم‌تر مي‌كند."‏بيهوده نبود که شيرين عبادي گفت: "خطر حمله نظامي بيشتر شده است."‏

یورش وحشیانه نیروی انتظامی ، گارد ویژه و اطلاعاتیها به کارگران نیشکرهفت تپه و خانواده های آنها


یورش وحشیانه نیروی انتظامی ، گارد ویژه و اطلاعاتیها به کارگران نیشکرهفت تپه و خانواده های آنها
فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران : بنابه گزارشات رسیده از شوش، صبح امروز نیروی انتظامی هنگامی که کارگران همراه با خانوادهای خود از فرمانداری شوش به سوی بازار شهر در حال راهپیمائی بودند به صورت وحشیانه ای یورش بردند، کارگران و خانواده هایشان و بجه های خردسال آنها را آماج ضربات باطومهای خود قرار دادند نیروی انتظامی علاوه بر نفرات پیاده خود با ماشین به سوی جمعیت حمله ور شدند که تعدادی از کارگران با دراز کشیدن در مقابل ماشینهای این نیروی سرکوبگر مانع حمله ور شدن به طرف خانواده ها و بچه ها و سایر کارگران شدند در اثر این حملات وحشیانه این نیروی سرکوبگر تعدادی از کارگران جراحاتی برداشتند. فرماندهانی که دستور حمله به کارگران ، خانواده هایشان و فرزندان خردسال آنها را صادر کردن سرهنک دانش سروان داریوش مولائی و سرگرد خسروپور بودندسرگرد علی کرم خسرو پور شخصا در اهانت و ضرب وشتم کارگران شرکت داشت. در حال حاضر کارگران همراه با خانواده های خود در میدان ساعت شهر شوش در محاصره نیروی انتظامی ،گارد ویژه و مامورین وزارت اطلاعات قرار دارند. آنها با شعارهائی مانند : نیروی انتظامی خجالت خجالت به تجمع خود ادامه می دهند. کارگران نیشکر هفت تپه یازدهمین روز اعتصاب و اعتراضات خود را ادامه دادند. آنها اعلام کردن که در روزهای آینده به اعتراضات خود شدت خواهند بخشید و تا رسیدن به خواسته های خود به اعتراضات ادامه خواهند دادتعدادی زیادی از کارگران امروز همراه با خانوادها و بچه های خردسال خود در مقابل فرمانداری شوش دست به تجمع و اعتراض زدند. آنها با سر دادن شعرهایی مانند : حقوق ماهیانه حق مسلم ماست/ معیشت و زندگی حق مسلم ماست؟/ شفیعی حیا کن هفت تپه را رها کن/ مرک بر شفیعی/ مرک بر زیبدار و شعارهای دیگر به اعتراضات خود ادامه دادند.خواسته های کارگران اعتصاب کننده نیشکر هفت تپه به قرار زیر می باشد:پرداخت حقوق معوقه 2 ماه اخیرپایان دادن به پرونده سازیها و احضار فعالین کارگری به دادگاه انقلاببرکناری مدیر عامل شرکت یعقوب شفیعی و همچنین اعضای هیئت مدیره این شرکتبرکناری رئیس حراست شرکت فردی بنام زیبداری که در سرکوب، جاسوسی و پرونده سازی علیه کارگران نقش مستقیم دارد.

واشنگتن‌تايمز: تهديد ايران واقعي است


واشنگتن‌تايمز: تهديد ايران واقعي است
تابناک : «واشنگتن‌تايمز» در گزارش خود و در شصتمين سال اشغال فلسطين به دست اسرائيل ، آورده است: دولت اسرائيل، ايران را بزرگترين خطر براي موجوديت طولاني‌مدت خود مي‌داند، چرا كه اين كشور، منابع مالي و حمايت نظامي فعال را براي همه دشمنان اسرائيل فراهم مي‌كند‌.ايران ديواري از هزاران موشک پديد آورده که مراکز جمعيتي اسرائيل را هدف گرفته است. به گزارش سرويس بين‌الملل «تابناك»، «واشنگتن‌تايمز» مي‌نويسد: گفته محمود احمدي‌نژاد، پيرامون محو اسرائيل از روي نقشه با تلاش‌هاي بي‌وقفه وي همراه شده که وضعيت را براي تحقق کامل روياهايش فراهم آورده و اين در حالي است كه اين، تنها در حد حرف نيست.اين روزنامه وابسته به حزب دمكرات‌هاي آمريكا كه اكنون از هيلاري كلينتون براي رياست‌جمهوري اين كشور حمايت مي‌كند، مي‌افزايد: او (احمدي‌نژاد) با اقدامات خطرناک و متهورانه خود، پشت سخنانش ايستاده است. بنا بر اين گزارش، با توجه به مورد مربوط به رآکتور هسته‌اي عراق که توسط بمب‌افکن‌هاي اسرائيلي در سال 1981 تخريب شد، اسرائيل زمان کافي براي اين كار خواهد داشت تا ببيند دشمنش تا چه اندازه به هدف خويش رسيده و ابزارهاي مسالمت‌آميز و ديپلماتيکي با ناکامي روبه‌رو خواهند شد يا خير.«واشنگتن‌تايمز» ادعا كرد: اين واقعيت ناميمون در کنار گسترش ايران در ساخت تسليحات هسته‌اي، ايران را در صدر موضوعات مورد بحث امنيت ملي اسرائيل و آژانس‌هاي اطلاعاتي اسرائيل قرار داده است. مهمترين و اساسي‌ترين بخش اين اطلاعات، آن است که اسرائيل درصدد دانستن اين است که زودترين زمان ممکن براي خروج نخستين بمب ايران از خط توليد چه هنگام است؟در چهارم فوريه، رئيس موساد گفته بود: برآوردها، حاکي از آن است که در سه سال ديگر، تسليحات هسته‌اي مي‌سازد و اين در حالي است كه هم‌اكنون در مجموعه نطنز، سه هزار سانتريفيوژ دور سريع و در حال کار، در حال غني‌سازي اورانيوم است.اين روزنامه در ادامه ادعاي خود آورده است: محمود احمدي‌نژاد هرگز نتوانسته است توضيح قانع‌کننده‌اي دهد که چرا ايران، نخستين کشوري است که بدون داشتن يک رآکتور برق هسته‌اي شهري، توانسته کارخانه غني‌سازي اورانيوم داشته باشد. هم‌اکنون ايران در حال نصب سانتريفيوژ پيشرفته‌تري در نطنز است که قابليت هسته‌اي ايران را شتاب مي‌بخشد و اين مسأله با توسعه ايران در بخش موشک‌هاي دوربرد همراه شده است.بنا به گزارش ياد شده، ايران داراي موشک‌هايي است که به هر نقطه از خاورميانه و اسرائيل دسترسي خواهد داشت و هم‌اکنون نيز در حال ساخت موشک‌هاي بالستيک بين قاره‌اي است که برد آن تا اروپا و دورتر از آن خواهد رسيد.«واشنگتن‌تايمز» مي‌افزايد: تکنولوژي که ايران از آن در ساخت بمب‌هاي هسته‌اي بهره مي‌برد، مشابه مورد به کار رفته در پروژه «منهتن» در 56 سال پيش است؛ يعني بمب‌هاي تقسيمي خالص که ساده‌ترين نوع بمب هسته‌اي بوده و از اورانيوم غني‌شده ساخته شده است. البته هرچند اين تکنولوژي قديمي است، تخريب و انهدام بالقوه آن بسيار واقعي است، به گونه‌اي كه بمب هيروشيما نيز از اورانيوم غني‌ شده بود.اين روزنامه آمريكايي همچنين آورده است: نخستين و منطقي‌ترين راهكار براي پايان دادن به تهديد هسته‌اي ايران، تغيير رژيم است؛ اين به معناي تغيير و پيش برد جرياني خلاف تحولات انقلابي است که از سال 1978 در ايران رخ داده و بازگرداندن عوامل دمکراتيکي مدرن براي اداره حکومت است
.

Tuesday, May 13, 2008

واشنگتن: فقط يک تماشاچي - تحليل فايننشيال تايمز از موضع آمريکا در قبال حوادث لبنان

واشنگتن: فقط يک تماشاچي
تحليل فايننشيال تايمز از موضع آمريکا در قبال حوادث لبنان - سه شنبه 24 اردیبهشت 1387 [2008.05.13]
‏دنيل دامبي ‏
تنش و اغتشاش هاي هاي چند روز اخير در لبنان موجب نگراني دستگاه ديپلماسي بوش شده است، و اين در حالي ‏است که ايالات متحده پشتيباني از دولت شکننده لبنان را يکي از ارکان اصلي سياست خارجي خود قرار داده است. ‏مقامات آمريکايي ازاظهار نظر درباره اينکه منافع آنها بر اثر زورآزمايي هاي حزب الله موردتهاجم قرار گرفته، ‏خودداري مي کنند؛ اما واشنگتن فقط گاهي پا را از حد يک تماشاچي آشفته حال فراتر گذاشته است. ‏
شان مک کورماک، سخنگوي وزارت خارجه ايالات متحده، هفته پيش در سخناني که به نظر مي رسيد بر ‏محدوديت هاي منطقه اي اين کشور صحه مي گذاشت از "کساني که نفوذي بر ايران و سوريه دارند درخواست ‏کرد تا از نفوذشان بر حزب الله استفاده کنند".‏‏ ‏يک مقام ارشد دولتي ايالات متحده در گفتگو با خبرگزاري ها، هر دو کشور ايران و سوريه را به دست داشتن در ‏ناآرامي هاي بيروت متهم کرد و بدون ارايه شواهدي، تهران را به نشان دادن "چراغ سبز" به حزب الله براي قد ‏علم کردن، و نيز سوريه را به دعوت کردن از ساير گروه هاي لبناني براي پيوستن به حزب الله و حضور ‏درخيابان ها متهم کرد.‏
دنيل لوي، از بنياد فکري آمريکاي نوين در واشنگتن، گفت: "اين ماجرا تاثير بسيار هشدار دهنده اي بر متحدان ‏آمريکا مي گذارد". او رويارويي با حزب الله را با مشکلاتي که هم پيمانان آمريکا در ساير نقاط خاورميانه در ‏مواجهه با عوامل تحت حمايت ايران تجربه مي کنند، مرتبط دانست. معذالک، مقام دولتي گفت حزب الله از نظر ‏سياسي با "حمله به مردم لبنان" به وجهه خود ضربه زده است و نگراني آمريکا از اين بود که اين منازعه سياسي ‏به جنگ داخلي در سطوح پايين تبديل شود. ‏
او اين مطلب را که ايالات متحده خود دست به تشويق فواد سينيوره زده براي برچيدن شبکه مخابراتي خصوصي ‏حزب الله و برکناري رييس بخش امنيتي فرودگاه بيروت زده که متهم به داشتن روابط نزديکي با اين گروه بود، ‏انکار مي کند. ‏
او گفت: "البته ما از اصل اين موضوع که دولت لبنان مستقلاً در جهت منافع مردمش تصميماتي بگيرد پشتيباني ‏مي کنيم؛ ولي در مورد اين تصميم به خصوص هيچ دخالتي نداشتيم".‏‏ ‏‎ ‎جرج بوش هم گفت از ملاقات با آقاي سينيوره در آخر هفته در شرم الشيخ خوشحال خواهد شد. حضور رييس ‏جمهور آمريکا در آنجا به عنوان بخشي از ديدارهاي خاورميانه اي بوش بوده و او اميدوار است سينيوره بتواند ‏موفق به حضور در شرم الشيخ شود. در همين حال، مقام ارشد دولت آمريکا اعلام کرد اين کشور عمدتاً منتظر ‏اقدامات بازيگران منطقه اي – نظير نشست وزيران خارجه کشورهاي عرب شوراي همکاري- است.‏
اين مقام به اهميت کمک ‏‎1/3‎‏ ميليارد دلاري ايالات متحده به لبنان از زمان جنگ حزب الله و اسراييل در سال ‏‏2006 نيز اشاره کرد که 400 ميليون دلار آن صرف بازسازي ارتش و پليس لبنان شده است. او گفت ايالات ‏متحده آماده است کمک هاي بيشتري کند. ‏
منبع: فايننشيال تايمز – 12 مه ‏

در محاصره حزب الله-نگاه تايم به درگيري هاي داخلي لبنان

در محاصره حزب الله
نگاه تايم به درگيري هاي داخلي لبنان - سه شنبه 24 اردیبهشت 1387 [2008।05.13]


اندرو لي باترز ‏
هيچکدام از جنگجويان حزب الله در حال محاصره خانه با شکوه و آراسته به سنگ هاي قرمز متعلق به وليد ‏جنبلاط –عضو مجلس لبنان و يکي از رهبران دولت ائتلافي در اين کشور- ديده نمي شوند. با اينحال، جنبلاط به ‏عنوان يک متحد مهم آمريکا هنوز در بازداشت خانگي است.‏
‏ بعد از فروکش کردن سرکوب حاميان دولت توسط جنگجويان حزب الله در جريان نبرد پنجشنبه، مشخص شد که ‏مقاومت دربرابر اين گروه تحت حمايت ايران، که ممکن است هر لحظه دوباره به ميدان بازگردند، بي فايده است. ‏جنبلاط در گفتگوي تلفني با رقيب خود، نبيه بري – رييس مجلس و رهبر مخالفين، گفت: "به سيد حسن نصرالله ‏‏(رهبر حزب الله) بگوييد من جنگ را باختم و او پيروز شد. پس بياييد بنشينيم و به مصالحه برسيم. تنها چيزي که ‏مي خواهم، حمايت و تامين شماست".‏‏ ‏رهبر سنتي اقليت مسلمان دروزي لبنان، نام خود –جنبلاط - را از تعبير "بادنماي جوي" به نشانه توانايي هدايت ‏پيروانش در ميان تندبادهاي سياسي خاورميانه گرفته است. او که درگذشته چشم به حکومت اسد در سوريه داشت، ‏پس از اشغال عراق توسط ايالات متحده و زماني که به نظر مي آمد قدرت اين کشور قادر به تغيير رژيم در لبنان ‏است، به دامن آمريکا آويخت و فراموش کرد حزب الله به چه آساني مي تواند لبنان را به دامان سوريه و ايران ‏بيندازد. او گفت: "بايد بپذيرم ايراني ها باهوش هستند و مي دانند چطور بايد در لبنان عمل کنند. آنها لحظه اي را ‏که ايالات متحده در خاورميانه ضعيف شده است به عنوان موقع مناسب انتخاب کرده و کار خود را انجام دادند".‏تبليغات حزب الله عليه دولت لبنان از حدود 17 ماه پيش و به دنبال متهم کردن حزب حاکم به همکاري با آمريکا ‏در منزوي ساختن و خلع سلاح اين گروه نظامي و ضد اسراييلي، آغاز شد. حزب الله که به عنوان يک گروه ‏مقاومت در زمان حمله سال 1982 اسراييل به لبنان تشکيل شد، هفته پيش اعلام کرده بود هرگز سلاح خود را به ‏سوي هموطنان لبناني نشانه نخواهد رفت. با اينحال، وقتي دولت توجه خود را به شبکه مخابراتي حزب الله، که از ‏آن براي هماهنگي عمليات هاي نظامي استفاده مي شود، معطوف کرد، نصرالله اين اقدام را به منزله اعلام جنگ ‏تعبير نمود. جنگجويان حزب الله وارد عمل شده و کشور را در شوک فرو بردند. آنها عملاً دولت را از کار ‏انداختند. ‏
حزب الله با چنين اقدامي، موجوديت خود را به عنوان يک حکومت مسلح در داخل يک حکومت ديگر تثبيت کرد. ‏اين در حالي است که آمريکا دهه هاست تلاش مي کند تا مانع از استفاده از لبنان به عنوان جايگاه انجام عمليات ‏هاي نظامي عليه اسراييل شود. به نظر مي رسد اين از عهده آمريکا خارج است زيرا هيچ حزب يا شريکي در اين ‏کشور برايش باقي نمانده است. مقامات آمريکايي مرتب از پشتيباني خود از دولت انتخابي در لبنان سخن مي ‏گويند، اما عملاً چنين دولتي وجود خارجي ندارد. ارتش لبنان که بسياري از سربازانش را مسلمانان شيعه و حامي ‏مخالفان تشکيل مي دهند، در صورت تحت فشار گرفتن براي جنگ با حزب الله، از هم خواهد پاشيد. ادارات ‏امنيتي هم که تحت آموزش آمريکا قرار گرفته و بيش از 300 ميليون دلار هزينه صرف آنها شده، حتي يک گلوله ‏به سوي حزب الله شليک نکردند. دولتمردان هم نظير جنبلاط، افراد شناخته شده اي هستند. در همين حال، ناو ‏جنگي يو اس اس کول به سوي مديترانه در حرکت است. با اين حال، اگر آمريکا دست به هرگونه حمله اي عليه ‏حزب الله بزند، اين گروه نظير آنچه در دهه 1980 انجام داد، به گروگانگيري آمريکايي ها در لبنان مبادرت ‏خواهد کرد. ‏
جنبلاط در حاليکه در باغچه خانه اش و در کنار اعضاي خانواده و تعداد اندکي از افراد وفادار، که هنوز همراه او ‏مانده اند نشسته، به دورنماي سياسي جديد مي انديشد. او گفت: "ايالات متحده در لبنان شکست خورده است. آنها ‏بايد اين را قبول کنند. ما بايد منتظر بمانيم و ببينيم حزب الله، ايران و سوريه چه قوانين جديدي را براي ما مي ‏آورند. آنها هر کاري بخواهند، مي کنند". ‏
منبع: تايم ، 12 مه

کج رفتاري ممنوع!-افزايش صد در صدي نيروهاي گشت هاي ارشاد نيروي انتظامي براي برخورد با بدحجابي،

کج رفتاري ممنوع!
فرمانده اماکن نيروي انتظامي: - سه شنبه 24 اردیبهشت 1387 [2008.05.13]
‏‏
ياسمين منطقي
يک روز پس از افزايش صد در صدي نيروهاي گشت هاي ارشاد نيروي انتظامي براي برخورد با بدحجابي، ‏فرمانده امنيت اخلاقي نيروي انتظامي از طرح برخورد با گروه هاي موسيقي رپ که وي از آنان با عنوان "فرقه ‏هاي مذهبي غربي و شيطان پرست" نامبرد، خبر داد.‏
همزمان محمدعلي نجفي فرمانده اداره اماکن نيروي انتظامي نيز در واکنش به انتقادات مطرح شده در مورد ‏‏"طرح برخورد با بدحجابي در شرکت هاي خصوصي" به خبرگزاري ها گفت که چيزي به نام شرکت خصوصي ‏را به رسميت نمي شناسد و عنوان "شرکت خصوصي يک غلط محاوره اي در ميان مردم است".‏
اين درحالي است که فرمانده نيروي انتظامي نيز اعلام کرده که اين نيرو امسال با هرگونه "کج رفتاري" برخورد ‏شديد مي کند.‏
‎‎گشت ها دوبرابر شدند‎‎
احمد روزبهاني فرمانده امنيت اخلاقي نيروي انتظامي ديروز خبر داد که مرحله ديگري از طرح امنيت اخلاقي و ‏اجتماعي از سوي اين نيرو از شنبه آينده در کشور به اجرا گذاشته مي شود که هدف آن برخورد با گروه هاي ‏موسيقي رپ و فرقه هايي است که وي از آنان با عنوان "فرقه هاي مبتذل غربي و شيطان پرستان" نام برد.‏
وي روش مورد استفاده ماموران نيروي انتظامي در اين مرحله را "تذکر و اگاه سازي" معرفي کرد و افزود: "با ‏گروه‌ها و فرقه‌هاي مبتذل‎ ‎شناسايي شده غربي مانند شيطان‌پرستي، رپ و غيره كه در داخل كشور دانسته، ‌نادانسته‎ ‎و يا به طور سازمان‌يافته فعاليت مي‌كنند، برخورد قانوني و قضايي خواهد شد." وي همچنين تاکيد کرد که اين ‏افراد قبلا از سوي نيروي انتظامي شناسايي شده اند.‏
طرح جديد نيروي انتظامي در حالي از شنبه آينده به اجرا در مي آيد که اين نيرو از صبح يک شنبه 22 ارديبهشت ‏‏87 در تهران و ساير شهرستان ها اقدام به تشديد برخورد با بدحجابي کرده است.‏
به گفته احمد رضا رادان، فرمانده نيروي انتظامي تهران تعداد گشت هاي ارشاد در پايتخت به دو برابر سال ‏گذشته افزايش يافته است. خبرگزاري ايسنا نيز خبر داده است که نيروي انتظامي قصد دارد اينبار "طرح كنترل ‏نامحسوس مزاحمان خياباني و برخورد افراد بدپوشش را ‏‎ ‎از شنبه 28 ارديبهشت ماه در تهران اجرا کند."‏‎ ‎
فرمانده نيروي انتظامي تهران ساعتي قبل از آغاز مرحله جديد طرح برخورد با بدحجابي در ميان ماموران گشت ‏هاي ارشاد حاضر شد و از آنان خواست خود را براي برخورد شديدتر با بدحجابي و افرادي که از آن ها با عنوان ‏‏"کج رفتار" نامبرد آماده کنند و گفت: "براي استمرار طرح امنيت اجتماعي و ارتقاي امنيت زنان با افزايش يكصد ‏واحد گشتي پليس برخورد با بدپوششي و عاملان ترويج فرقه هاي خرافي و مزاحمان خياباني تشديد مي شود."‏
وي همچنين تاکيد کرد: "نيروي انتظامي تهران در سال جاري توجه ويژه اي به ارتقاي امنيت زنان خواهد داشت."‏
روزنامه جمهوري اسلامي نيز از قول احمد رضا رادان خبر داد که "طرح امنيت اجتماعي تا از ميان رانده شدن ‏تمامي كج روي ها و انحرافات رفتاري و‏‎ ‎اجتماعي استمرار خواهد يافت."‏
‎‎شرکت خصوصي يا غلط محاوره اي‎‎
وقتي چند هفته پيش برخي از فرماندهان نيروي انتظامي خبر از طرح برخورد با بدحجابي در شرکت هاي ‏خصوصي دادند، اين مسئله که با واکنش هاي انتقادي فراواني همراه شد و از جمله برخي وکلا اصولا ورود ‏نيروي انتظامي به شرکت هاي خصوصي را مغاير با قوانين جاري اعلام کردند.‏
اما برغم اين انتقادات اسماعيل احمدي مقدم، فرمانده کل نيروي انتظامي "طرح برخورد با بدحجابي در شرکت ‏هاي خصوصي را مورد تائيد قرار داد و گفت که نيروي انتظامي از نيمه ارديبهشت براي اعمال نظارت بيشتر بر ‏شرکت هاي خصوصي دفاتر اين شرکت ها را مورد بازرسي قرار خواهد داد".‏
احمدي مقدم که همکار نزديکش، يعني سردار زارعي به جرايم مختلف از جمله فساد جنسي و مالي در زندان به ‏سر مي برد، همچنين به خبرگزاري فارس گفت که غير از برخورد با بدحجابي در شرکت هاي خصوصي، نيروي ‏انتظامي قصد دارد كافي شاپ ها، كافي نت ها، تالارها و رستوران ها رانيز بازرسي و با آنچه وي "مخلان امنيت ‏و قانون شکنان" مي نامد به "شدت" برخورد کند.‏
پس از آن محمود سالارکيا معاون سعيد مرتضوي اعلام کرد که ورود به شرکت هاي خصوصي نياز به مجوز ‏قضايي دارد اما اين مجوز با هماهنگي نيروي انتظامي و دادستان تهران براي ورود نيروي انتظامي به همه ‏شرکت هاي خصوصي صادر شده است.‏
با اين حال روز دوشنبه فرمانده اماکن نيروي انتظامي به خبرگزاري ايسنا گفت اصولا چيزي به نام "شرکت ‏خصوصي" را به رسميت نمي شناسد.‏
بنابر گزارش اين خبرگزاري، محمد علي نجفي در پاسخگويي به منتقداني که مي گويند نيروي انتظامي حق ورود ‏به شركتهاي‎ ‎خصوصي را ندارد، ادعا کرد: "اصلا در قانون چيزي تحت عنوان شركت خصوصي نداريم‎ ‎و هر ‏فردي كه فعاليتي بر اساس شركت انجام مي‌دهد، نظارت و كنترل آن، طبق قانون‎ ‎مراجع صدور مجوز صورت ‏مي‌گيرد."‏
اما وقتي خبرنگاران به فرمانده اماکن نيروي انتظامي يادآوري کردند که عنوان "شرکت خصوصي" و طرح ‏برخورد با بدحجابي در شرکت هاي خصوصي قبلا از سوي احمد روزبهاني همکار وي و فرمانده اش اسماعيل ‏احمدي مقدم مورد استفاده قرار گرفته، نجفي "شرکت خصوصي" را يک غلط محاوره اي عنوان کرد و گفت: "در ‏طول يك ماه گذشته، مباحثي در حوزه‎ ‎برخورد با بدحجابي در شركتها مطرح شد و در رسانه‌ها مورد توجه قرار ‏گرفت؛ اما يكي‎ ‎از رسانه‌ها از يك اشتباه محاوره‌اي استفاده و عنوان شركتهاي خصوصي را مطرح كرد كه‎ ‎همين ‏موضوع مورد چالش رسانه‌ها قرار گرفت."‏
‎‎فعلا وارد نمي شويم‎‎
وي هچنين ادعا کرد: "در قانون چيزي به عنوان شركت خصوصي نداريم بلكه تمامي شركت‌ها در قالب قانون ‏تجارت فعاليت مي‌كنند و نيروي انتظامي مي‌تواند به تخلفات‌ آن‌ها رسيدگي كند." او تنها جايي را که "فعلا" نيروي ‏انتظامي براي ورود به آن نياز به هماهنگي با مقام هاي قضائي دارد "منازل مردم" اعلام کرد و 5 درصد از ‏شرکت هاي موجود در کشور را نيز جزو شرکت هاي متخلف معرفي کرد.‏
در همين ارتباط ديروز احمد روزبهاني، يکي ديگر فرماندهان نيروي انتظامي نيز به خبرگزاري ايسنا گفت که اين ‏نيرو در حال شناسايي شرکت هاي داراي معضل بدحجابي است و افزود: "با اتحاديه‌ها، اصناف، توليدي‌ها و ‏واردكنندگان‎ ‎پوشاك مذاكره شد، تا از ورود تي‌شرت و پيراهن كه عكس و علامت مبتذل غربي دارند، جلوگيري ‏شود."‏
البته محمود سالارکيا، معاون سعيد مرتضوي ديروز به نيروي انتظامي توصيه کرد به جاي افزايش نيروي انساني ‏و افزايش گشت ها از "تكنولوژي مثل‎ ‎دوربين هاي مدار بسته و تجهيزاتي از اين دست" استفاده کند.وي گفت با ‏استفاده از چنين تجهيزاتي متهمان زودتر شناسايي و دستگير مي شوند.‏
معاون مرتضوي هم البته اتهاماتي را به شرکت هاي خصوصي وارد کرد و گفت‏‎:‎‏ "ثبت بدون حد و حصر شركت ‏ها و يا عدم نظارت بر مكان هاي عمومي باعث برخي جرايم مي‎
‎شود و اين سال ها هركسي در سايه ايجاد يك ‏مركز تجاري به تخلفاتي دست مي زند."‏

Sunday, May 11, 2008

وقايع لبنان: آخرين ضربه منطقه اي به بوش

وقايع لبنان: آخرين ضربه منطقه اي به بوش
نگاه سياتل تايمز به تحولات تازه در خاورميانه - دوشنبه 23 اردیبهشت 1387 [2008.05.12]

وارن پی استروبل
خارج کردن کنترل بخش های عمده ای از بيروت توسط حزب الله تحت حمايت ايران از دست دولت تحت حمايت ‏ايالات متحده در لبنان در روز جمعه، تازه ترين عقبگرد متحدان آمريکا در خاورميانه بود. اين بدترين خبر برای ‏جرج بوش در بعد از ظهر روزی بود که‎ ‎‏ وی ترتيبات سفر هفته بعد خود را به منطقه برای تجديد ساختار تلاش ‏های پنج ساله اش فراهم می نمود.‏
کاندوليزا رايس، وزير خارجه، کمتر از دو سال پيش در تابستان 2006 مطمئن بود حمله اسراييل به حزب الله ‏باعث تضعيف اين گروه و حاميان خارجی آن شده و نتايج اين جنگ را به عنوان «طليعه تولد خاورميانه جديد» ‏تعبير کرد. سه سال پيش هم وقتی بيروت صحنه تظاهرات طرفداران دموکراسی شد و «انقلاب سدر» را تداعی ‏نمود، بوش و رايس از آن به عنوان نمايشی از عزم خود برای دموکراسی عربی استفاده کردند.‏
اما در عوض، تحليلگران معتقدند نمايش قدرت جديد حزب الله ممکن است برای هميشه موازنه قدرت در لبنان را ‏تغيير داده و دولت فواد سينيوره- نخست وزير اين کشور- را تصعيف نموده باشد. ‏
جان آلترمن، رييس برنامه خاورميانه در مرکز مطالعات استراتژيک و بين المللی واشنگتن، می گويد: «حزب الله ‏در آزمون قدرت عليه دولت، به سرعت در اوج قرار گرفت. اين موازنه قدرتی است که کمتر مورد علاقه هم ‏پيمانان ايالات متحده است».‏
يک مقام ارشد وزارت خارجه هم اطلاع داد «حزب الله در کنترل زمين و محدوده ارضی به پيشرفت هايی دست ‏پيدا کرده است».‏
اما او گفت حزب الله که از خود چهره يک جنبش مقاومت ملی را به نمايش گذاشته، ممکن است به خاطر «حمله به ‏هم قطاران لبنانی اش پس زده شود». اين مقام که نخواست نامش فاش شود در گفتگو با خبرنگاران گفت: « آنها از ‏نظر سياسی ضربه خورده اند».‏
وقايع لبنان آخرين ضربه منطقه ای به بوش در ماه های آخر دوران زمامداری اوست.‏
رييس جمهورآمریکا قرار است هفته آينده به اسرائيل سفر کند و اين در حالی است که ايهود اولمرت برای حيات ‏سياسی خود در برابر اتهامات فساد مالی قرار گرفته است.‏
مقام دوم وزارت خارجه نيز گفت خروج اولمرت به منزله یک «تراژدی تکان دهنده» است زيرا مذاکرات در ‏حال پيشرفت بود. ‏
جنگ عراق هم در سوی ديگر رو به رشد است. هيچ نشانه ای از دست برداشتن ايران از اميال هسته ای و کمک ‏به گروه های ستيزه جود در عراق، لبنان و فلسطينی نيز وجود ندارد که به عقيده بسياری از تحليلگران جولانگاه ‏جنگ نمايندگان ايران با ايالات متحده است. ‏
کاخ سفيد و وزارت خارجه آمريکا روز جمعه بلافاصله مسووليت خشونت ها در لبنان را به گردن ايران و ‏سوريه، حاميان اصلی حزب الله، انداختند.‏
رايس در همين راستا در بيانيه ای اعلام کرد: «حزب الله تحت پشتيبانی ايران و سوريه و هم پيمان ديگرش به ‏کشتار و زخمی نمودن شهروندان دست زده است و قدرت مشروع دولت لبنان و موسسات اين کشور را زير پا ‏گذاشته است».‏ايالات متحده ظرف 2 سال گذشته 3/1 ميليون دلار به دولت سينيوره کمک کرده و اين شامل 400 ميليون دلار ‏کمک نظامی و مشاوره سياسی نيز هست. ‏
رايس روز جمعه با سينيوره و برنارد کوشنر، وزير خارجه فرانسه، و نيز سعود الفيصل، وزير خارجه عربستان ‏سعودی، که حاکمان سنی آن با نخست وزير لبنان همراهی می کنند، به گفتگو پرداخت.‏مقامات ايالات متحده و فرانسه از تلاش برای اقدام شورای امنيت سازمان ملل در اوايل هفته آينده و پس از نشست ‏اضطراری اعراب در شورای همکاری خبر دادند.‏
چيزی که هنوز نامشخص مانده اين است که آيا لبنان در ميانه اين جنگ داخلی اسير خواهد ماند يا از آن عبور می ‏کند. تحليلگران و کارشناسان می گويند منازعات فعلی در وهله اول سياسی هستند.‏
اميل الحکايم، از مرکز هنری ال استيمسون در واشنگتن، گفت: «اين يک جنگ داخلی است. اين شوخی نيست». ‏اما او پيش بينی می کند اين جمگ «تحت کنترل» و «محدود» باقی خواهد ماند.‏
منبع: سياتل تايمز، 10 مه ‏

نگراني اسرائيل از تسلط ايران بر لبنان و غزه

نگراني اسرائيل از تسلط ايران بر لبنان و غزه
گزارش لوموند از بحران لبنان - دوشنبه 23 اردیبهشت 1387 [2008.05.12]
‏‏
روز يكشنبه معاون وزير دفاع اسرائيل، ماتان ويلنائي‎ ‎اظهار داشت كه كشورش نگران آنست كه ايران كنترل ‏لبنان و نوار غزه را با واسطه حزب الله و حماس به دست گيرد.‏
وي به راديوي دولتي اسرائيل گفت: "امكان اينكه كنترل نوار غزه و لبنان به دست ايران بيافتد براي ما ‏خطرناكتر از هر چيزي است. هردوي اين ها با واسطه جنبش هائي كه سر نخشان در دست تهران است، به ‏هم وابسته اند. حسني مبارك، رئيس جمهور مصر اخيراً ‏‎ ‎اظهار داشت كه مصر با ايران داراي مرز مشتركي ‏به نام نوار غزه ( تحت كنترل جنبش اسلامي حماس) است. در مورد اسرائيل اوضاع بدتر از مصر است ‏چون نه تنها نوار غزه كه لبنان را هم در شمال دارد".‏
معاون وزير دفاع اسرائيل كه داراي رتبه سرلشگري نيروهاي ذخيره است در ادامه سخنانش تأكيد كرد كه ‏اسرائيل "هرچند در حوادث لبنان مداخله نخواهد كرد امّا با دقّت مراقب اوضاع خواهد بود. احساس من اينست ‏كه آن ها( لبناني ها) با توجه به تجربه اي كه قبلاً داشته اند اجازه نخواهند داد جنگ داخلي از سر گرفته ‏شود". ‏
شيمون پرز نيز روز جمعه ايران را متهم به ايجاد آشوب در لبنان كرد و جنگ ميان هواداران اكثريت و ‏جناح مخالف را در چهارچوب اقدامات ايران براي" سلطه بر كلّ خاورميانه" دانست. وي اظهار داشت: "آنچه ‏كه در لبنان مي گذرد به واقع غير منتظره نيست (...) فصل تازه اي است از جنگ ايران براي سلطه بر ‏سراسر خاورميانه". ‏
‏ به اعتقاد آويگدور ليبرمن، يكي از رهبران حزب افراطي راست در گفت و گو با راديوي دولتي ‏اسرائيل ايران "همين حالا دو پيش قراول در لبنان و نوار غزه دارد و احتمالاً تا دو سال ديگر به ميمنت ‏نهضت اسلامي سوّمي را هم در درون خاك اسرائيل تدارك خواهد ديد". منظور ليبرمن از اين سخن اشاره به ‏جنبش اسلامي موجود در ميان 2/1 ميليون عرب اسرائيلي است.‏
ليبرمن كه قبلاً وزارت مسائل استراتژيك را بر عهده داشت و در ماه ژانويه از سمت خود كناره گرفت معتقد ‏است كه حوادث خشونت بار لبنان "مسئله داخلي اين كشور نيست زيرا هدف حزب الله نابودي اسرائيل است". ‏
پس از بازگشت آرامش به بيروت در روز شنبه، نبرد ميان هواداران حكومت ضد سوري كه اكثراً سني هستند ‏و جنگجويان شيعه نزديك به تهران و دمشق، روز يكشنبه در شهر بندري تريپولي واقع در شمال لبنان از سر ‏گرفته شد. ‏
منبع: لوموند، 11 مه ‏
‏ ‏

ارتباط وضع نامناسب موجود با امام زمان

ارتباط وضع نامناسب موجود با امام زمان
واکنش ها به ادعاهاي تازه احمدي نژاد - دوشنبه 23 اردیبهشت 1387 [2008.05.12]
‏‏آرش معتمد
امام دوازدهم شيعيان- مهدي موعود- اکنون به متن منازعات سياسي در ايران وارد شده است. چنين است که ‏محمود احمدي نژاد، رييس دولت نهم صراحتا از ارتباط دولت خود با امام دوازدهم سخن مي گويد. در آخرين ‏ادعا از اين دست احمدي نژاد اعلام کرد که "مدير واقعي دولت نه شخص رييس جمهور که در واقع امام ‏زمان است" و "دست امام زمان اين دولت را هدايت و مديريت مي کند." ‏
احمدي نژاد هر چه به ماههاي پاياني رياست جمهوري اش نزديک مي شود با صراحت بيشتري از ارتباط ‏خود با امام زمان سخن مي گويد. اظهاراتي که با واکنش طيفهاي مختلف سياسي در ايران هم مواجه شده ‏است؛ نه تنها اصلاح طلبان که برخي چهره هاي سرشناس اصولگرا نيز محمود احمدي نژاد را به خاطر اين ‏اظهارات مورد انتقاد قرار داده اند. تا آنجا که اولين و تند ترين واکنش به اين اظهارات از سوي غلامرضا ‏مصباحي مقدم ـ عضو بلند پايه ي فراکسيون اصولگرايان مجلس- و سخنگوي جامعه ي روحانيت مبارز، ‏تشکيلات پر نفوذ وابسته به روحانيت محافظه کار ابراز شد. مصباحي مقدم با اشاره به وضعيت نا بسامان ‏اقتصادي کشور تاکيد کرد که "امام زمان تورم 20 درصد را نمي پسندند." ‏
مصباحي مقدم البته ضمن تاييد آنچه که آن را "الطاف الهي در حمايت و پشتيباني از نظام مقدس جمهور ‏اسلامي" ناميد افزود: "اگر مقصود رئيس‌جمهور اين باشد كه كاملا‌ مورد تاييد است اما اگر خداي‏‎ ‎ناكرده ‏مقصود ايشان اين باشد كه امام زمان(عج) از رفتارهاي دولت حمايت‎ ‎مي‌كنند بايد پاسخ داد كه چنين چيزي ‏غلط است، قطعا امام زمان(عج) تورم 20‏‎ ‎درصدي را نمي‌پسندند و مورد رضايت ايشان نيست و از اين كار ‏حمايت نمي‌كنند‎ ‎و خيلي چيزهاي ديگر و اشتباه‌ها و ندانم‌كاري‌هايي كه در كشور به وجود‎ ‎مي‌آيد و من سخنان ‏رئيس‌جمهور را بر وجه اول حمل مي‌كنم يعني ما در زير‎ ‎سايه امام زمان زندگي مي‌كنيم و اگر اشتباه هم بكنيم ‏او لطف مي‌كند و‎ ‎درصدد تصحيح بر مي‌آيد و به صورت اساسي و در مواردي خاص نه در همه موارد و‎ ‎هر ‏جا و همه جا اشتباهات را پاي امام زمان بگذاريم و اين خود لطمه اعتقادي‎ ‎به ملت ما است‎"‎‏.‏
اظهارات احمدي نژاد همچنين با انتقاد صريح يکي ديگر از نمايندگان معمم مجلس مواجه شد: مدني‌بجستاني ‏كه در‏‎ ‎واكنش به سخنان احمدي نژاد، با بيان اينكه "ما نظارت ائمه معصوم را بر كليه امور‎ ‎قائليم و امدادهاي ‏غيبي را در دفاع از انقلا‌ب منكر نيستيم"، اظهار داشت: "به‎ ‎نظر مي‌رسد با مطرح كردن اينكه در همه امور ‏جاري با عنايت ائمه اطهار ممكن‎ ‎است يك آسيب داشته باشد و آن اينكه خطاهاي ما مسوولا‌ن چه در مجلس چه ‏در‎ ‎دولت و چه در قوه قضاييه را به ساحت مقدس ائمه اطهار منتسب كنند بنابراين‎ ‎بايد به اين آسيب بسيار ‏جدي توجه كرد".‏‎ بجستاني ادامه مي دهد: "وقتي ما مسائل‎ ‎و عملكرد دولت را منسوب به مقدسات ديني مي‌كنيم يك رابطه ‏تقدس‌آميز بين‎ ‎افراد و مبادي غيبي ايجاد مي‌شود كه هم راه نقد را بر منتقدين مي‌بندد و‎ ‎هم زبان پرخاشگران را ‏نسبت به مسائل معنوي باز مي‌كند."‏
وي همچنين بخش ديگر‏‎ ‎سخنان احمدي‌نژاد درباره تنهايي دولت در مبارزه با فساد را نيز مورد‎ ‎ارزيابي قرار ‏مي دهد و مي‌گويد: "در حمايت از دستور مقام معظم رهبري براي‎ ‎مبارزه با فساد اقتصادي افرادي بسيار ‏مستحكم كار كرده‌اند و در كميسيون‎ ‎اصل 90 پرونده‌هاي مختلفي مورد رسيدگي قرار داده شده است‏‎.‎‏"‏
مهدي کروبي دبيرکل حزب اعتماد ملي و رقيب احتمالي محمود احمدي نژاد در انتخابات رياست جمهوري ‏دهم نيز نسبت به اين اظهارات واکنش نشان داد.وي ضمن تاکيد بر اين نکته که «نبايد وضع نامناسب موجود ‏را به امام زمان نسبت داد» افزود:" آيا اينکه قيمت مسکن از سال گذشته تا به حال دو برابر شده است و اينکه ‏مردم از تورم و گراني آسيب مي بيندد به علت مديريت امام زمان است؟"‏
کروبي با اشاره به سخنان احمدي نژاد در دانشگاه کلمبيا اضافه کرد: "بايد بگويم چند ديپلمات ايراني به خاطر ‏آن موضوع ضمن ابراز تاسف به من گفتند که آن سخنان آبروي ما را برد. با اين همه آقاي رييس جمهور مي ‏گويند در آن زمان امام زمان مساله را هدايت مي کرد".‏
کروبي همچنين خطاب به احمدي نژاد گفت: "بهتر است مشکلات کشور را مثل قبل به خشکسالي، آمريکا يا ‏دولتهاي پيشين حواله دهيد. اين راه منطقي تر و ساده تر است."‏
در اين ميان شايد جالب توجه ترين واکنش به اظهارات محمود احمدي نژاد از آن مهدوي کني- روحاني بلند ‏پايه و متنفذ راست - باشد. به گزارش سايت خبري تابناک مهدوي کني در جلسه اخلاق خود که در دانشگاه ‏امام صادق‎ ‎برگزار شد، در پاسخ به پرسش يکي از دانشجويان كه درباره سخنراني احمدي‌نژاد از وي سئوال ‏کرده بود، گفت: "اين سخنان را نبايد آقاي احمدي‌نژاد‎ ‎بگويد؛ چون ديد مردم را هم نسبت به امام زمان بد ‏مي‌کند‎". ‎ به گزارش‎ ‎خبرنگار تابناك، دبيركل جامعه روحانيت مبارز سپس پرسيد: "اگر مديريت از امام‏‎ ‎زمان بود، ‏يعني ايشان نمي‌توانند مافيا را از بين ببرند؟ برنج کيلويي‎ ‎پنج هزار تومان هم از مديريت ايشان است؟"‏‎ مهدوي کني در پايان چنين اظهار نظر کرد: "امام خميني با آن همه عظمت، بک بار هم چنين سخناني درباره ‏رابطه با امام زمان و... مطرح نكردند‎".‎‏ ‏
با اين حال سخنان احمدي نژاد مدافعيني هم دارد.از آن جمله علم الهدي، روحاني تندرو که امام جمعه ي شهر ‏مشهد است. حجت‌الاسلام والمسلمين علم الهدي در گفت‌وگو با سايت نزديك به دولت، با‎ ‎طرح اين پرسش که ‏‏"اگر وجود مقدس امام زمان جهان را مديريت نمي‌کند، پس‎ ‎چه امامتي بر ما دارد"، افزود:" اگر اين گونه ‏باشد که دست امام زمان بسته و‎ ‎او گوشه‌گير است."‏
امام جمعه مشهد در واكنش به انتقاد از رئيس‌جمهور درباره سخن گفتن از امام‎ ‎دوازدهم اضافه كرد: "اين ‏مسائل ناشي از ضديت با دولت است و چون دولت رقيب‎ ‎سياسي آنهاست. اگر آقاي احمدي نژاد نعوذاً بالله به ‏امام زمان بي احترامي‎ ‎مي‌كرد، اينها طرفدار حضرت مي‌شدند و حالا چون از امام زمان(ع) صحبت كرده‎ ‎است، اينها موضع گرفته‌ اند."‏
وي با تأكيد بر اينكه "اگر بگوييم سخنان آقاي احمدي‌نژاد درست نيست، معتقد به امام زمان بيکاره‌اي شده‌ايم ‏که بايد در جزيره خضرا و بحر ابيض‏‎ ‎پيدايش کرد"، گفت: "در اين شرايط، ناداني هم پيدا مي‌شود و مي‌گويد ‏که جزيره‎ ‎خضراء و بحر ابيض همان مثلث برموداست و بعد هم آمريکايي‌ها مثلث برمودا را‎ ‎کشف مي‌کنند و ‏مي‌گويند اينجا امام زماني نيست‎.‎‏"‏
امام جمعه مشهد همچنين تصريح كرد: "سخناني كه آقاي احمدي نژاد در جلسه‎ ‎طلاب مشهد بيان كرد، اصول ‏مباني اعتقادي ما درباره حضرت حجت است و خلاف‎ ‎آن، خلاف مباني اعتقادي ماست‎.‎‏"‏
وي در واكنش به اظهارات نماينده مشهد مبني بر اينكه اگر واعظ‎ ‎طبسي در آن جلسه بود، اجازه بيان چنين ‏اظهاراتي را نمي‌داد، افزود: "عده‌اي‎ ‎که نام خود را اصولگرا گذاشته‌اند، براي مبارزه با دولت و احمدي‌نژاد‎ ‎حاضرند مباني اعتقادي را زير پا بگذارند. اين چه ادعايي است؟ يعني اگر‎ ‎آقاي طبسي در آن جلسه بود، در ‏جواب آقاي احمدي‌نژاد مي‌گفت امام زمان در‎ ‎مديريت نظام دخالتي ندارند؟ يعني مي‌خواهيد از آقاي طبسي يک ‏آدم غيرمعتقد‎ ‎به وجود مقدس امام زمان(ع) بسازيد؟"‏
اظهارات علم الهدي در واقع واکنش شديدي بود به انتقادات تند علي عسگري نماينده ي معمم و اصولگراي ‏مشهد در مجلس به اظهارات احمدي نژاد مبني بر ارتباط با امام زمان. عسگري گفته بود:"مطمئنا اگر در‎ ‎آن ‏جلسه در جمع طلاب روحانيون بلندپايه و يا آيت‌الله طبسي (توليت استان‎ ‎قدس رضوي) حضور داشتند اين ‏اظهارات را بدون پاسخ نمي‌گذاشتند‎"‎‏.‏‎ عسگري ادامه داده: "من وظيفه رئيس‌جمهور را نظريه‌پردازي و دخالت در امور‎ ‎ديني نمي‌دانم اما مشخص ‏نيست ايشان چرا سعي دارند در امور ديني‎ ‎نظريه‌پردازي كنند"‏‎.‎‎ وي همچنين با انتقاد از اظهارات احمدي‌نژاد در خصوص مديريت امور كشور توسط امام‎ ‎زمان تصريح كرده: ‏‏"شاهد هستيم آقاي احمدي‌نژاد نحوه مديريت خود در كشور‎ ‎را مديريت آقا امام زمان به اذهان القا مي‌كنند. ‏خوب نيست بگوييم اگر‎ ‎مديريت آقا امام زمان اين است بايد متصديان حوزه و دين چاره‌انديشي و‎ ‎درمان كنند"‏‎. ‎ عسگري به احمدي‌نژاد توصيه كرده: "بهتر است ايشان پاسخگوي مسائل مبتلابه‎ ‎جامعه مانند گراني و تورم ‏باشد و تكيه‌گاهشان بر عرش نباشد، زميني فكر‎ ‎كنند و به مديريت امور اجرايي بپردازند‎"‎‏.‏
به هر روي انتظار مي رود با نزديک شدن موعد انتخابات رياست جمهوري دهم و صف بندي هاي سياسي ‏درون اصولگرايان، بحثهاي اين چنيني با شدت و حدت بيشتري ادامه يابد.به عقيده ي برخي تحليگران احمدي ‏نژاد براي جلب آرا تکيه گاه خود را "قدرت خرافه در بين برخي اقشار" قرار داده است. چيزي که حتي ‏روحانيون محافظه کار جمهوري اسلامي مثل مهدوي کني نيز اکنون آن را-لااقل به اين شيوه- نمي پسندند. ‏احمدي نژاد پيش از اين نيز با ادعاي وجود هاله نور در اطراف سرش هنگام سخنراني در مجمع عمومي ‏سازمان ملل و تلاوت دعاي فرج از تريبون سازمان ملل، تعجب و توجه ناظران را برانگيخته بود

مك كين: اوباما در قبال ايران ساده لوحانه عمل مي‌كند


مك كين: اوباما در قبال ايران ساده لوحانه عمل مي‌كند
كانديداي جمهوري خواه انتخابات رياست جمهوري آمريكا درخواست باراك اوباما رقيب دموكرات وي براي مذاكرات با رييس جمهور ايران را "ساده لوحانه " خواند. به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، جان مك كين، كانديداي جمهوري خواه انتخابات رياست جمهوري آمريكا در يك كنفرانس خبري در ايالت نيوجرسي با بيان اين كه باراك اوباما، رقيب دموكرات وي در اين انتخابات قصد دارد با دولت ايران دوست شود گفت: اين يكي از تفاوت‌هاي من با سناتور اوباما است. به گزارش شبكه خبري پرس تي.وي، وي با اشاره به سخنان محمود احمدي نژاد مبني بر اين كهاسرائيل يك جسد متعفن است كه محكوم به نابودي است گفت: اوباما قصد دارد با كسي مذاكره كند كه اخيرا اسرائيل را يك جسد متعفن خواند. اوباما برخلاف مك كين و هيلاري كلينتون، ديگر كانديداي دموكرات انتخابات رياست جمهوري آمريكا تاكيد كرده است كه در صورت پيروزي به انتخابات با ايران مذاكرات مستقيم خواهد
داشت.

Saturday, May 10, 2008

آنها طرفدار چه کسي هستند؟ - تحليل اکونوميست از پيچيدگي سياست ايران در عراق

آنها طرفدار چه کسي هستند؟
تحليل اکونوميست از پيچيدگي سياست ايران در عراق - یکشنبه 22 اردیبهشت 1387 [2008.05.11]
‏‏هوشيار زيباري درمدت پنج سالي که وزير خارجه عراق است، گاه به گاه نسبت به دورنماي تبديل کشور ويران ‏شده اش به محل زورآزمايي آمريکايي ها و دشمنان منطقه اي اش- ايران و سوريه- هشدار داده است. آقاي زيباري ‏به عنوان يک کرد خوش برخورد و کسي که توانسته شغلش را طولاني تر از هر وزير ديگري پس از سقوط ‏صدام حفظ کند، خطاب به اين کشورها مي گويد دعواهايتان را‏‎ ‎‏ درجاي ديگري دنبال کنيد. ‏
جنگ هفته هاي اخير ميان نيروهاي مشترک آمريکا و عراق برعليه اتحاد ستيزه جويان شيعه و "گروه هاي ‏تبهکار"،که به زعم دولت با ايران در ارتباط هستند، شدت يافته است. اين نبردها ابتدا در بصره، مهم ترين بندر ‏جنوب، و اکنون در بخش شيعه نشين بغداد در جريان است. ‏
از آن زمان تا کنون، اوضاع بصره آرام تر شده است. اما جنگ در کوچه هاي دورافتاده شهرک صدر که محل ‏زندگي 2 ميليون شيعه و طرفداران روحاني ساده لوح- مقتدي صدر- و ارتش المهدي اوست، ادامه دارد. مقامات ‏بهداشتي عراق اعلام مي کنند از زمان آغاز درگيري ها در اواخر مارس تا کنون، هزار نفر جان خود را از دست ‏داده اند. ستيزه جويان طرفدار صدر هم در مقابل، با شليک راکت و خمپاره به وارد آوردن خسارت به منطقه سبز ‏بغداد دست زده اند که يک منطقه محافظت شده درکرانه غربي رود دجله و محل استقرار دولت عراق و سفارتخانه ‏هاي آمريکا و انگلستان است. ‏
نوري المالکي، نخست وزير عراق که خود يک شيعه است، بارها تاکيد کرده که عمليات نظامي که تحت حمايت ‏نيروهاي آمريکايي و انگليسي و به دستور او در ماه مارس آغاز شده، بر عليه هيچ حزبي جهت گيري نشده است. ‏او گفت اين تلاشي براي اعمال قانون بوده است. دولت عراق زمينه چيني گسترده اي براي انتخابات پاييز کرده ‏است و به گفته آقاي مالکي، مايل به خلع سلاح جنگجويان تا پيش از برگزاري انتخابات است.‏
آقاي مالکي در گذشته اي نه چندان دور براي حمله سخت به اين گروه هاي مسلح، ضعيف و فرقه گرا محسوب مي ‏شد و توانست پشتيباني اندکي از اغلب احزاب سياسي شامل کردها، سني ها و شيعيان بدست آورد. در همين حال، ‏طرفداران صدر با به راه انداختن جار و جنجال، در ميان طرفداران آقاي مالکي رعب و وحشت ايجاد نموده و ‏گفتند جنگ فرسايشي ممکن است پاي آمريکا و ايران را بيش از پيش به منازعات باز کند. اين چيزي بود که اکثر ‏عراقي ها و از جمله آقاي زيباري مايل به اتفاق افتادنش نبودند. همزمان با شدت يافتن حملات لفظي ميان ايران و ‏آمريکا، دو پشتيبان بين المللي اصلي آقاي مالکي، نخست وزير و دولت دچار سرگرداني شدند. ‏
يک ديپلمات اروپايي مي گويد در واقع ممکن است يک "طوفان سهمگين" از جنگ قدرت هاي خارجي در اين ‏کشور، که خود محروم از موازنه سياسي است، وزيدن بگيرد و آن را بيش از پيش ويران سازد. او گفت: "عراق ‏وسط معرکه گير افتاده و تنش ها بر اين کشور اثر فوري و مستقيم مي گذارند".‏
از اين ها گذشته، نيروهاي عراقي و آمريکايي تلاش کرده اند ميان واحدهاي اصلي ارتش المهدي متعلق به صدر و ‏آنچه فرماندهان آمريکايي به عنوان "گروه هاي ويژه" مي نامند، تفاوت قائل شوند. اين گروه ها تحت حمايت مالي ‏و آموزشي ايران هستند و عليرغم درخواست آتش بس از سوي صدر، همچنان به جنگ ادامه داده اند.‏
دولت ايران اتهامات عليه خود را به شدت رد مي کند و مي گويد تا زمان توقف کشتار مردم بيگناه در شهرک ‏صدر توسط نيروهاي آمريکايي، از شرکت در دور بعدي گفتگوها با مقامات آمريکا درباره امنيت عراق خودداري ‏خواهد کرد. حيدر العامري، يکي از چهره هاي برجسته مجلس اعلاي اسلامي عراق، در هفته جاري با اشاره به ‏اينکه شوهد اندکي از دخالت مستقيم ايران در عراق وجود دارد، به ناديده انگاشتن مواضع المالکي پرداخت. ‏
ضمناً ايران مدت هاست که مي گويد اين حضور نيروهاي آمريکايي در عراق است که باعث بروز ناامني براي ‏هر دو کشور در منطقه شده است. با همه اين اوصاف، دولت تهران به پشتيباني از عمليات نظامي مشترک آقاي ‏مالکي با نيروهاي آمريکايي در اعمال خواست او به ستيزه جويان شيعه پرداخته است که خود مسبب اصلي ادامه ‏درگيري ها در شهرک صدر است. ‏
آيا ايران به مخالف آقاي صدر تبديل شده است؟ يا اينکه مراکز مختلف در ايران داراي خط مشي هاي متفاوت ‏هستند؟ منابع اطلاعاتي عراق مي گويند ايران در ابتدا اميدوار بود آقاي صدر را که بيشتر اوقات سال گذشته را در ‏ايران به سر برد، به گماشته خود تبديل کند و از او يک نسخه عراقي نظير آقاي نصرالله براي حزب الله لبنان ‏بسازد. نصرالله داراي روابط خويشاوندي با صدر است و هم اکنون براي خود در منطقه وجه بانفوذي دست و پا ‏کرده است. ‏
معذالک، اغلب سربازان طرفدار صدر خوي وطن دوستي دارند و دربرابر قرار گرفتن زير سيطره ايران، قوياً به ‏مخالفت خواهند پرداخت. براي مثال، يکي از اعضاي مجلس و طرفدار برجسته صدر- حسن الرباعي- در ‏اعتراض به جنگ در شهرک صدر، سمت خود را ترک کرد. او انگشت محکوميت خود را هم به سوي ايراني ها ‏و هم آمريکايي ها گرفت. ‏
منبع: اکونوميست – 8 مه ‏

حزب الله، بازوي مسلح ايران- مصاحبه ليبراسيون با يک کارشناس

حزب الله، بازوي مسلح ايران
مصاحبه ليبراسيون با يک کارشناس - یکشنبه 22 اردیبهشت 1387 [2008.05.11]
‏‏روزنامه ليبراسيون به مناسبت آغاز نبردهاي خياباني در بيروت با آنتوان بابو، كارشناس مسائل جهان عرب، ‏اسلام و تروريسم اسلامي مصاحبه اي ترتيب داده که متن آن چنين است:‏
‎‎آيا لبنان به ورطه جنگ هاي داخلي سقوط كرده است؟‏‎ ‎بله. جنگ لبنان يك جنگ داخلي است كه سرنخ آن در دست كشورهائي است كه از اين جنگ نفع مي برند. ‏الان ماه هاست كه رهبر، رئيس جمهور و معاون رئيس جمهور ايران تأكيد مي كنند كه بايد امپرياليسم و ‏صهيونيسم را در لبنان شكست داد. لبنان به عنوان صحنه عمليات و سرزمين جهاد انتخاب شده است.‏ايراني ها با واسطه همدستانشان در سوريه، براي آنكه حزب الله را به بازوي مسلح ايران در مديترانه تبديل ‏كنند، در عرض يك ربع قرن حدود سي ميليارد دلار سرمايه گزاري كرده اند كه امروز سود خوبي نصيب ‏شان كرده است. ‏
‎‎آيا حزب الله قدرت آن را دارد كه لبنان را بگيرد؟‎ ‎جنبش شيعه لبنان 40 تا 50هزار موشك در اختيار دارد، افرادش آموزش نظامي خوبي ديده اند، داراي ‏ساختارهاي اجتماعي و شبكه درماني و بهداشتي مختص خود است و جامعه شيعه لبنان را بر اساس الگوي ‏ايراني سازماندهي كرده است: لباس هاي شيعه هاي غير نظامي روز به روز بيشتر شبيه پوشش ايراني ها مي ‏شود و در تظاهرات شعارها همان شعارهاي ايراني هاست. بيست ماه پيش حزب اللة توانست قدرتمندترين ‏ارتش منطقه[ ارتش اسرائيل] را شكست دهد. بعد از پايان جنگ، حزب الله با استفاده از كانال سوريه مسلح تر ‏شده و قدرت بيشتري پيدا كرده است. بعد از جنگ 2006 با اسرائيل، حزب الله نقش انكار ناپذيري در صحنه ‏سياسي لبنان پيدا كرده و امروز با تبديل لبنان به جبهه مقدّم درگيري هاي منطقه اي، ضمن دست يافتن به ‏قدرت، "غزه دوّمي" را براي سوريه و ايران تدارك مي بيند.‏
‎‎لبنان ماه هاست كه در شرايط بسيار متشنّجي به سر مي برد.چرا جنگ داخلي الان شروع شده ‏است؟‎ ‎جنبش شيعه لبنان از وقتي بدون در جريان گذاشتن حكومت جنگ با اسرائيل را شروع كرد روز به روز بر ‏فشارهاي خود افزوده است. از سپتامبر 2006 جنگجويان حزب الله" شانزه ليزه" بيروت را فلج كرده اند. در ‏روزهاي اخير هم حزب الله با نصب دوربينهائي براي تحت نظرگرفتن بيرون و داخل فرودگاه بيروت يك قدم ‏جلوتر گذاشته است. همه شواهد حاكي از آن بود كه حزب الله در تدارك حمله به باند 17 فرودگاه، مخصوصا ‏هواپيماهاي حامل مقامات رسمي خارجي و لبناني، است. و وقتي حكومت تصميم گرفت افسر مسئول امنيّت ‏فرودگاه را عوض كند، حزب الله اعلام كرد كه هر كس جانشيني او را بپذيرد بايد خود را مرده فرض كند. ‏
‎‎در مورد شبكه ارتباطي كه شبه نظاميان شيعه راه انداخته اند نظرتا ن چيست؟‎ ‎واقعيّت اينست كه دولت حزب الله يك شبكه ارتباطي امن مختص خودش راه انداخته است. هدف حزب الله از ‏ايجاد اين شبكه اوّل اين بود كه به عمليات نظامي خود پوشش امنيتي بدهد امّا بعداً وقتي حزب الله در همۀ شهر ‏ها و روستاها گودال هائي حفر كرد معلوم شد كه اين شبكه يك شبكه تلفني ساده نيست بلكه يك سيستم جاسوسي ‏براي جمع آوري اطلاعات درباره وزارتخانه ها، سياستمداران و شهروندان عادي و دادن آن ها به دمشق و ‏تهران است. دولت حزب الله با اين اقدام مي خواست دولت قانوني را حذف كند در شرايطي كه كشورشش ماه ‏است رئيس جمهور ندارد، ارتش هم به زودي فرمانده نخواهد داشت، مقرّ حكومت تحت محاصره قرار دارد و ‏مجلس توسط رئيس شيعه آن نبيه بري به بن بست كشانده شده است. ‏‏ ‏‎‎چه تحوّلي را پيش بيني مي كنيد؟‎ ‎به نظر مي رسد كه عراقي كردن لبنان مدّ نظر باشد. حزب الله در آغاز ممكن است جنگ را ببرد چون هم ‏ارتش سازمان يافته اي دارد، هم پول دارد وهم... امّا طولي نخواهد كشيد كه اين اشغالگري به ضررش تمام ‏خواهد شد. شهروندان عادي لبنان، به خصوص سني ها، به شبه نظامي شيعه به چشم اشغالگري كه نسبت به ‏ارزش هاي آنان بيگانه است، نگاه خواهند كرد. شبه نظاميان شيعه با شليك گلوله و تير اندازي واردمحلّات ‏سني نشين مي شوند و وسائل ارتباط جمعي سني ها را خفه مي كنند. بيروت به اين طريقۀ مرعوب كردن ‏پاسخ خواهد داد و تيراند ازي هاي خياباني از سر گرفته خواهد شد چون طرح هاي اجتماعي حزب الله مورد ‏قبول همگان نيست. جنگ داخلي ميان تند روهاي شيعه و سني تحت تعاليم دمشق و تهران پيش روست. ‏
منبع: ليبراسيون 9 مه ‏
‏ ‏

هدف: ايران ؟ - تحليل نيوزويک از جنگ بزرگ اسراييل

هدف: ايران ؟
تحليل نيوزويک از جنگ بزرگ اسراييل - یکشنبه 22 اردیبهشت 1387 [2008.05.11]
معمولاً يک دولت، شش دهه بعد از تاسيس، نبايد هنوز براي موجوديت خود بجنگد. بايد حق تا حالا بدست آمده ‏باشد. بعد از جنگ هاي سال 1948، 1967و 1973، وساير درگيري ها از جمله دو شورش (اواخر دهه 80 و ‏‏2000) خيلي از اسراييلي ها به مبارزات خود در بدست آوردن حق موجوديت افتخار مي کنند، ولي تا کنون موفق ‏به تثبيت اين حق نشده اند. امروز در شصتمين سال تولد اسراييل، اين کشور مانند ماه هاي اول که شوراي امنيت ‏سازمان ملل بر تقسيم فلسطين صحه گذاشت و کشورهاي عرب به آن کشور نوپا حمله کردند، هنوز بحران ‏موجوديت دارد. ‏
مي توان گفت خطر فعلي به مراتب بزرگتر از روزهاي اول است. اسراييل مي تواند به زودي درگير بزرگترين ‏نبرد موجوديت در تاريخ نه چندان طولاني خود شود. رييس جمهور بعدي ايالات متحده هم- اعم از اينکه باراک ‏اوباما باشد يا جان مک کين- احتمالاً با بحراني به مراتب بزرگتر از حملات يازدهم سپتامبر روبرو خواهد شد. در ‏حاليکه مقامات اسراييلي اصرار دارند که به ديپلماسي متعهد هستند، عواملي دست به دست هم مي دهند تا احتمال ‏وقوع يک حمله اسراييلي عليه ايران را تا قبل از پايان سال 2008 امکانپذير سازند:‏
‏- يک ارزيابي جديد و هولناک اسراييلي که نشان مي دهد ايران تا سال 2009، قابليت ساخت بمب هسته اي را ‏بدست خواهد آورد (گزارش هاي ديگر زودترين زمان براي اينکار را 2010 يا حتي پس از آن دانسته اند).‏
‏- تلاش هاي ايالات متحده و اروپا در اعمال فشار اقتصادي بر ايران و منزوي ساختن اين کشور. نيکلاس برنز، ‏معاون وزارت امورخارجه آمريکا و مسئول امور ايران در دستگاه ديپلماسي بوش، به تازگي بازنشسته شده و ‏خلاء بزرگي را پشت سر خود به جا گذاشته است. خيلي از اسراييلي ها احساس فزاينده اي از بروز سرگرداني در ‏واشنگتن براي کنار آمدن با ايران هسته اي دارند. در همين حال، شرکت هاي اروپايي در حال سرمايه گذاري هاي ‏جديد چند ميليارد دلاري در بخش انرژي ايران هستند (از جمله شرکت او ام وي اتريش- اي جي ال سويس)‏
‏- تجديد ساختار مداوم موشکي حزب الله در کشور همسايه، لبنان، که هر چه اسراييل بيشتر دست روي دست ‏بگذارد، قدرت بيشتري به ايران براي معامله به مثل مي دهد. ‏
‏- تلاش هاي مرموز ايران براي هر چه طولاني تر کردن روند بازرسي آژانس بين المللي هسته اي و رسيدگي به ‏تاريخچه و نيات ايران از برنامه هسته اي خود. قرار است گزارش جديد آژانس در هفته سوم ماه مه منتشر شود و ‏ايران نيز حاضر شده است در مورد روند بازرسي ها به ابراز نظر بپردازد. هرچند انتظار نمي رود اين مساله تا ‏آن موقع حل و فصل شود.‏
‏- تمايل روسيه به تجهيز ايران با دفاع موشکي زمين به هوا با برد کوتاه، عليرغم اينکه اين کشور اعلام کرده به ‏تحريم ها عليه ايران خواهد پيوست. شايعاتي بر سر زبان هاست که روسيه براي فروش سيستم ضد شناور اس-‏‏300 با برد بالا مشغول رايزني است، اما روسيه اين شايعات را رد کرده است. اين سيستم هاي دفاعي پيشرفته در ‏صورت استقرار، قدرت حملات هوايي اسراييل را به نحو فاحشي تقليل خواهد داد. ‏
آخرين مطلب هم اينکه دوران زمامداري دستگاه ديپلماسي بوش رو به اتمام است. دولت بوش تا کنون، دوستانه ‏ترين و سازش پذيرترين دولت آمريکايي بوده که اسراييل به خود ديده است. وقتي اسراييل در تابستان 2006 به ‏حزب الله لبنان حمله کرد، دولت بوش با چراغ سبز نشان دادن به دولت يهود، مذاکرات براي پايان بخشيدن به ‏جنگ را عمداً به تعويق انداخت. همين چند هفته پيش بود که بوش تخريب يک راکتور سوريه توسط اسراييلي ها ‏را به عنوان "هشدار" به ايران و کره شمالي مورد تاييد ضمني قرار داد. بعيد به نظر مي رسد دولتي که اوباما ‏تشکيل دهد اينچنين به تحسين اسراييل بپردازد و از رويکرد مک کين هم اطمينان خاطر وجود ندارد. ‏
بسياري از کارشناسان ايراني معتقدند عليرغم فراخوان هاي معمول محمود احمدي نژاد در نابود ساختن اسراييل، ‏بعيد به نظر مي آيد تهران مايل به توليد بمب هسته اي باشد. اگر هم اينکار را بکند، محتمل نيست آن را عليه ‏اسراييل يا هيچ دولت ديگري به کار ببرد. احمدي نژاد به دنبال انتخابات رياست جمهوري 2009 است اما در ميان ‏روحانيون صاحب منصب ايران، چهره اي نامحبوب شده است. مطمئناً يک گزينه براي اسراييل- که صاحب ‏زرادخانه هسته اي است- به کار گرفتن زبان تهديد عليه ايران است، مخصوصاً وقتي احمدي نژاد از سوي حاکمان ‏قدرت تهران در نقطه ضعف قرار گرفته است. حتي تندروهاي اسراييلي هم مي دانند کوبيدن بر طبل حمله به ‏ايران مي تواند منازعه اي طولاني مدت و شوم را به دنبال داشته باشد و به افزايش احتمال باقي ماندن احمدي نژاد ‏بر سرير قدرت و درگير شدن دريک جنگ منطقه اي با اسراييل منجر شود. ‏
برخي کارشناسان فني و دفاعي نيز معتقدند اسراييل نمي تواند چيزي بيش از يک آزار براي برنامه ايران تلقي ‏شود. برنامه غني سازي ايران بسيار مخفيانه تر از راکتور اوسيراک در عراق است که اسراييل بنا داشت در سال ‏‏1981 به آن حمله کند. دويد آلبرايت، يکي از معروفترين چهره هاي واشنگتن که برنامه هسته اي را دنبال مي ‏کند، گفت: "آنها مي توانند تمام تاسيسات نطنز را منهدم سازند و در عين حال، به طور جدي به عقب رانده نشوند".‏
منبع: نيوزويک – 7 مه ‏

بمباران ايران نزديک است؟ -نگاه ديلي تلگراف به مواضع غرب در قبال تهران

بمباران ايران نزديک است؟
نگاه ديلي تلگراف به مواضع غرب در قبال تهران - یکشنبه 22 اردیبهشت 1387 [2008.05.11]
کان کاولين ‏
هفته اي ديگر گذشت و حادثه مرگبار ديگري براي سربازان انگليسي در افغانستان رخ داد و شواهد بيشتري از ‏دخالت ايران در معرکه نبرد با تروريسم رقم خورد. ممکن است سپاه پاسداران در بمب گذاري جاده هلمند که ‏منجر به مرگ سرباز انگليسي 29 ساله شد دست داشته باشد، اما نمي توان آن را اثبات کرد. ‏
سپاه پاسداران در تاريخ طولاني دخالت در تروريسم، توانسته است همه ردپا ها را پاک کند. هرچند اولين گروگان ‏غربي که در دهه 1980 در لبنان ربوده شد به تهران فرستاده شد، مقامات ايران اصرار داشتند در اين ماجرا نقشي ‏نداشته اند.‏
امروز هم دولت ايران بر بي گناهي خود در حمايت از درگيري هاي خونين ستيزه جويان عراق و افغانستان ‏اصرار دارد، اما اين برخلاف کشفيات گاه و بيگاه نيروهاي ائتلاف از انبارهاي مهمات با نشانه هاي ساخت در ‏ايران است.‏
افزايش قابل توجه دخالت ها در افغانستان مشکل ساز شده است. بايد خصوصاً از عملکرد ارتش قدرداني کرد که ‏از طالبان تنها سايه اي از يک نيروي جنگ آور به جا گذاشته است.‏
بعد از دو سال حضور مداوم نظامي، طالبان ديگر نمي تواند حملات متناوبي انجام دهد. در عوض، آنها دست به ‏کار جنگ هاي نامنظم شده اند که من و شما آن را به عنوان تروريسم مي شناسيم: حمله به نيروهاي ائتلاف با بمب ‏هاي جاده اي.‏
اين سلاح ها تا کنون باعث سه حادثه مرگبار براي انگليسي ها شده. دو عضو نيروي هوايي سلطنتي در آوريل ‏هنگام گشت زني خارج از پايگاه اصلي هوايي ناتو در قندهار کشته شدند. همين بمب ها، منجر به کشته شدن ‏سرباز باباکوبائو، يک بازيکن راگبي، در منطقه دور افتاده اي شد که شاهزاده هري [نوه ملکه] نيز در همانجا به ‏عنوان مسئول کنترل هوايي مشغول به خدمت بود. ‏
سرباز باباکوبائو داخل يک نفربر ضد مين بود که در اثر شدت انفجار بمب جان خود را از دست داد. چهار ‏سرنشين ديگر در همين حادثه زخمي شدند. ‏
منابع اطلاعاتي آمريکا و انگلستان گمان مي کنند ايران دانش فني حزب الله را به عراق و افغانستان- که انفجار ‏بمب هاي جاده اي در آن افرايش يافته- صادر کرده است. (اکثر کشته شدگان ازتعداد 51 نفر آمريکايي در عراق ‏در ماه گدشته، قرباني چنين تجهيزاتي بوده اند).‏
نيروهاي ويژه بريتانيا در سال گذشته موفق به توقيف دو کاميون حمل بار شدند که از ايران به افغانستان وارد شده ‏و محتوي 50 عدد از اين بمب ها بود. هفته پيش يک مقام ارشد نظامي ايالت متحده گفت شاخه قدس سپاه پاسداران ‏انقلاب دست به استخدام کارشناسان لبناني براي آموزش ستيزه جويان شيعه در اردوگاه هاي داخل ايران شده است. ‏
منابع اطلاعاتي تخمين مي زنند 90 درصد سخت افزارهاي مورد استفاده از سوي ستيزه جويان جنوب عراق از ‏ايران است که دخالت فزاينده اش در رويارويي با نيروهاي ائتلاف، سفير سابق ايالات متحده در سازمان ملل- ‏جان بولتون- را بر آن داشته تا خواستار حمله هوايي آمريکا عليه اردوگاه هاي آموزشي و تسليحاتي گروه هاي ‏ستيزه جو داخل ايران شود. ‏
همه اين ها باعث مي شود که ادامه تصميم دولت در غير قانوني بودن موثرترين گروه مخالف ايران و طرفدار ‏غرب تعجب آور باشد. اگر به خاطر سازمان مجاهدين خلق ايران نبود، ما هرگز متوجه نمي شديم ايران در حال ‏توسعه غني سازي اورانيوم در تاسيسات نطنز و به دور از چشم بازرسي هاي معمول آژانس است. ‏
مريم رجوي، رهبر سازمان مجاهدين که در فرانسه در حال تبعيد به سر مي برد، در مصاحبه اي با ديلي تلگراف ‏هشدار داد ‏‎ ‎اگر غرب تهديد ايران را براي نه تنها خاورميانه، بلکه کل دنيا نديده بگيرد، "در خواب خواهد ماند تا ‏سرانجام با فاجعه اي بيدار شود". او گفت: "ايران تحت حاکميت يک رهبري مذهبي ديکتاتوري که خواهان صدور ‏آرمان هاي خود به سراسر دنياست به سر مي برد. اين فاشيسم ديني اميال مشابه با فاشيسم آدولف هيتلر در سيطره ‏بر دنيا دارد. دولت هاي غربي عمداً چشمان خود را بر روي وقايع بسته اند، اما ترس من از اين است که در يکي ‏از همين روزها، آن ها چشمان خود را باز کنند و واقعيت شومي که در جريان است را جلوي چشمان خود ببينند". ‏
منبع: ديلي تلگراف – 9 مه ‏