دژ خاورميانه ای ايران
تحليل کريستين ساينس مانيتور از چالش های لبنان - یکشنبه 29 اردیبهشت 1387 [2008.05.18]
در کشمکش ميان شيعيان و سنی ها در خاورميانه، بايد مقام اول را به قدرت تندروی ايران شيعه داد. ايران از طريق نماينده شبه نظامی خود- حزب الله- نشان داد که می تواند در قامت قدرت واقعی لبنان ظاهر شود. برای اين کار فقط چند روز لازم بود. هفته پيش شبه نظاميان شيعه در لبنان به طرفداران ضعيف دموکراسی تحت حمايت غرب که از دل انقلاب سرو سال 2005 بيرون آمده، يورش بردند و با سرکوب مخالفان، به کشتار ده ها تن از مردم دست زدند. این حادثه لبنان را در وحشت شروع يک جنگ داخلی نظير اوضاع اسفبار بين سال های 1975 تا 1990 فروبرد.ولی حزب الله به احتمال زیاد به جنگ داخلی فکر نمی کرد. اين تنها ضرب شستی کوچک بود برای نمايش برتری نظامی اين گروه تحت حمايت ايران و سوريه. پس از غيرقانونی اعلام شدن شبکه مخابراتی آن هااز سوی دولت و اخراج يک مقام نزديک به اين گروه از فرودگاه بیروت، چنین قدرت نمائی لازم شد. اکنون حزب الله با زيرکی تمام می تواند دولت را برای اعطای قدرت قانونی بيشتر تحت فشار بگذارد. اين منازعات لرزه شديدی بر پيکر دولت های عرب سنی خاورميانه، نظير عربستان سعودی و مصر انداخت چرا که آنها ايران را در حال پیشروی در منطقه مشاهده می کنند.اين امرواقعيت دارد. از زمانیکه صدام حسين دشمن بزرگ ايران با تهاجم ايالات متحده سرنگون شد، فضای بيشتری برای اشاعه اسلام، با برداشت خاص ایران، در منطقه پديد آمده. تهران عليرغم کارکرد مايوس کننده اقتصادی دولت در داخل آن کشور، چهره چالش برانگيزی را از خود در برابر دشمنان خارجی نظير سعودی، اسرائيل و غرب به نمايش گذاشته است.ايران با تجهيز و حمايت از شبه نظاميان عراق، مشکلات متنابهی را سر راه ايالات متحده در اين کشور قرار داده و در افغانستان نيز به کمک طالبان شتافته است. حماس نماينده تروريستی و ضد اسرائيلی ديگر ايران درنوارغزه است. اليوت آبرامز، مشاور امنيت ملی رييس جمهور آمريکا که در سفر هفته جاری بوش به خاورميانه او را همراهی می کند، می گويد ظرف هفت سال گذشته، «ميزان کمک های ايران به حماس از افزايش چشمگيری برخوردار شده است». اکنون ايران مشغول افزودن به قدرت شیعیان لبنان است که می تواند به انقباض عضلات شيعه آن کشور در مقابل گروه های فرقه ای ديگر و اسرائيل بینجامد دست بزند. اسراييل هم می بايد تصميم بگيرد که آيا درمقابل برنامه هسته ای ايران، باید رفتاری نظير آنچه با سوريه و عراق انجام داد، در پيش گيرد؟ در سوی ديگر خاورميانه کشورهای عربی، ايالات متحده و منافع دموکراتيک و نيز اسرائيل قرار گرفته اند. البته اهرم های قدرت اين کشورها در لبنان محدود است. حزب الله به خوبی تجهيز شده و از سازمان منظمی برخوردار است. هيچ کس قصد اين را ندارد يا نمی تواند آنها را خلع سلاح کند. نه دولت لبنان و نه اسرائيل - که از عهده سرکوی حزب الله در سال 2006 برنيامد. نیرو های پاسدارصلح سازمان ملل نیزنتوانستند آن ها را خلع سلاح کند. ايالات متحده هم که در عراق زمينگير شده است، انفجار سال 1983در پايگاه خود در بیروت را به خاطر دارد. واقعيت اين است که در وهله اول، اين تلاش دولت لبنان برای تضعيف قابليت های نظامی حزب الله بود که آتش طغيان اين گروه را شعله ور ساخت.در همين حال، اتحاديه عرب هم که مذاکرات لبنان در هفته جاری را برپا کرده است، خود فاقد اعتبار کافی است. اين اتحاديه چگونه می تواند به تقسيم قدرت دموکراتيک در لبنان بيانديشد درحاليکه رهبران آن، خود در کشورهايشان با مشکل روبرو هستند؟
بنابراين برای نهادينه کردن دموکراسی در لبنان به حمايت های بيشتری- چه به صورت کمک به توسعه اقتصادی آن کشور ویا به صورت تجهيز و تسليح بيشتر ارتش لبنان باشند - نياز است. اسلامگراهای خشونت طلب نمی تواند لبنان را برای خاورميانه الگو قرار دهند.
منبع: کريستين ساينس مانيتور – 14 مه
تحليل کريستين ساينس مانيتور از چالش های لبنان - یکشنبه 29 اردیبهشت 1387 [2008.05.18]
در کشمکش ميان شيعيان و سنی ها در خاورميانه، بايد مقام اول را به قدرت تندروی ايران شيعه داد. ايران از طريق نماينده شبه نظامی خود- حزب الله- نشان داد که می تواند در قامت قدرت واقعی لبنان ظاهر شود. برای اين کار فقط چند روز لازم بود. هفته پيش شبه نظاميان شيعه در لبنان به طرفداران ضعيف دموکراسی تحت حمايت غرب که از دل انقلاب سرو سال 2005 بيرون آمده، يورش بردند و با سرکوب مخالفان، به کشتار ده ها تن از مردم دست زدند. این حادثه لبنان را در وحشت شروع يک جنگ داخلی نظير اوضاع اسفبار بين سال های 1975 تا 1990 فروبرد.ولی حزب الله به احتمال زیاد به جنگ داخلی فکر نمی کرد. اين تنها ضرب شستی کوچک بود برای نمايش برتری نظامی اين گروه تحت حمايت ايران و سوريه. پس از غيرقانونی اعلام شدن شبکه مخابراتی آن هااز سوی دولت و اخراج يک مقام نزديک به اين گروه از فرودگاه بیروت، چنین قدرت نمائی لازم شد. اکنون حزب الله با زيرکی تمام می تواند دولت را برای اعطای قدرت قانونی بيشتر تحت فشار بگذارد. اين منازعات لرزه شديدی بر پيکر دولت های عرب سنی خاورميانه، نظير عربستان سعودی و مصر انداخت چرا که آنها ايران را در حال پیشروی در منطقه مشاهده می کنند.اين امرواقعيت دارد. از زمانیکه صدام حسين دشمن بزرگ ايران با تهاجم ايالات متحده سرنگون شد، فضای بيشتری برای اشاعه اسلام، با برداشت خاص ایران، در منطقه پديد آمده. تهران عليرغم کارکرد مايوس کننده اقتصادی دولت در داخل آن کشور، چهره چالش برانگيزی را از خود در برابر دشمنان خارجی نظير سعودی، اسرائيل و غرب به نمايش گذاشته است.ايران با تجهيز و حمايت از شبه نظاميان عراق، مشکلات متنابهی را سر راه ايالات متحده در اين کشور قرار داده و در افغانستان نيز به کمک طالبان شتافته است. حماس نماينده تروريستی و ضد اسرائيلی ديگر ايران درنوارغزه است. اليوت آبرامز، مشاور امنيت ملی رييس جمهور آمريکا که در سفر هفته جاری بوش به خاورميانه او را همراهی می کند، می گويد ظرف هفت سال گذشته، «ميزان کمک های ايران به حماس از افزايش چشمگيری برخوردار شده است». اکنون ايران مشغول افزودن به قدرت شیعیان لبنان است که می تواند به انقباض عضلات شيعه آن کشور در مقابل گروه های فرقه ای ديگر و اسرائيل بینجامد دست بزند. اسراييل هم می بايد تصميم بگيرد که آيا درمقابل برنامه هسته ای ايران، باید رفتاری نظير آنچه با سوريه و عراق انجام داد، در پيش گيرد؟ در سوی ديگر خاورميانه کشورهای عربی، ايالات متحده و منافع دموکراتيک و نيز اسرائيل قرار گرفته اند. البته اهرم های قدرت اين کشورها در لبنان محدود است. حزب الله به خوبی تجهيز شده و از سازمان منظمی برخوردار است. هيچ کس قصد اين را ندارد يا نمی تواند آنها را خلع سلاح کند. نه دولت لبنان و نه اسرائيل - که از عهده سرکوی حزب الله در سال 2006 برنيامد. نیرو های پاسدارصلح سازمان ملل نیزنتوانستند آن ها را خلع سلاح کند. ايالات متحده هم که در عراق زمينگير شده است، انفجار سال 1983در پايگاه خود در بیروت را به خاطر دارد. واقعيت اين است که در وهله اول، اين تلاش دولت لبنان برای تضعيف قابليت های نظامی حزب الله بود که آتش طغيان اين گروه را شعله ور ساخت.در همين حال، اتحاديه عرب هم که مذاکرات لبنان در هفته جاری را برپا کرده است، خود فاقد اعتبار کافی است. اين اتحاديه چگونه می تواند به تقسيم قدرت دموکراتيک در لبنان بيانديشد درحاليکه رهبران آن، خود در کشورهايشان با مشکل روبرو هستند؟
بنابراين برای نهادينه کردن دموکراسی در لبنان به حمايت های بيشتری- چه به صورت کمک به توسعه اقتصادی آن کشور ویا به صورت تجهيز و تسليح بيشتر ارتش لبنان باشند - نياز است. اسلامگراهای خشونت طلب نمی تواند لبنان را برای خاورميانه الگو قرار دهند.
منبع: کريستين ساينس مانيتور – 14 مه
No comments:
Post a Comment