Thursday, April 03, 2008

پیام نوروزی مسئول شورای ملی مقاومت



به نام نوروزي و سعادت ملت ايران سال تعيين كننده در نبرد با رژيم آخوندي

مسعود رجوي فروردين1387

به نام نوروزي و سعادت ملت ايرانسال تعيين كننده در نبرد با رژيم آخونديپيام به جوانان و نيروهاي انقلاب دموكراتيك مردم ايرانمسعود رجوي فروردين1387سلام و تبريك، براي بيست و هفتمين بهار سرخ فام و سر سبز مقاومت،براي بهار پيروز ايستادگان و آيات صبر و ظفر در اشرف، و براي گل دادن رزم و رنج شهيدان و فروغهاي جاويدان در سراسر ايران،در كشاكش سهمگين و آشتي ناپذير مردم و مقاومت ايران با بربريت آخوندي در سال1386، سه حقيقت بيش از هر زمان روشن و ثابت شد: اول اوج آمادگي و جوشش شرايط عيني براي تغيير و براي خيز برداشتن انقلاب دموكراتيك مردم ايراندوم مرحله ريزش و سرنگوني، محصول محتوم تك پايگي و انقباض درمان ناپذير رژيم ولايت فقيهسوم اين كه رژيم آخوندي هماوردي جز مجاهدين خلق ايران و جايگزيني جز شوراي ملي مقاومت ايران نمي يابد و با تمام توان و با شدّت و حِدّتي جنون آميز در پي نابود كردن آنهاست.اما همچنان كه رئيس جمهور برگزيده مقاومت هنگام تحويل سال گفت: «سال 86، براي مقاومت، سال اعتلا و سرفرازي و براي رژيم آخوندي، سال ريزش و سراشيب بود» و رژيم «از 6 جهت در برابر تغييرات جدي و تحولات كيفي قرار گرفت». اكنون سال 1387 را پيش رو داريم كه در نبرد با نظام ستم شيخي، سالي تعيين كننده است. سرنگوني فاشيسم مذهبي، حق مسلم مردم ايران است.
قسمت اول شرايط عيني
آمادگي و جوشش شرايط عيني، در امواج پايان ناپذير اعتراض به وضع موجود و حركات خودانگيخته يا هدايت شده اجتماعي و در گسترده ترين تحريم سياسي انتخاباتِ رژيم بارز شد. اعدام در ملأ عام، دست و پا بريدن، پرتاب از بلندي، سريال طرحهاي امنيت اجتماعي، سركوب جريان وار زنان به بهانه هاي واهي، ضرب و شتم بيدريغ جوانان نافرمان با مجازاتهاي تحقيرآميز ضدانساني، و انواع و اقسام پليسها و پاسداران محسوس و نامحسوس؛ پاسخ آخوندي به عصيان عظيم اجتماعي است. در مهرماه 86 سركرده جديد سپاه پاسداران ارتجاع، استراتژي جديد سپاه را در تركيب با بسيج ضدمردمي «مقابله با تهديدهاي داخلي» اعلام كرد «تا بتواند در برابر تهديدات سياسي، اجتماعي و امنيتي دشمنان، به درستي وارد عمل شود». پاسدار جعفري گفت: «بنا به تشخيص رهبر جمهوري اسلامي، استراتژي سپاه با گذشته فرق کرده بدين ترتيب كه مأموريت اصلي سپاه در حال حاضر مقابله با تهديدهاي داخلي است و سپس در صورت تهديد نظامي خارجي، سپاه به كمک ارتش خواهد شتافت» (بي بي سي 7مهر86).وي توانمندي سپاه را در مقابله با دشمن در توان «موشكي» و «اطلاعات» خلاصه كرد و جنگ 33 روزه لبنان را «يك نمونه راهبردي براي مقابله با دشمن» خواند و افزود «مأموريت اصلي سپاه در شرايط كنوني توجه به مأموريتهاي بسيج است و مأموريت بسيج با توجه به فرامين فرمانده معظم كل قوا، نيمي از مأموريت سپاه است به همين دليل بايد ساز و كار پرداختن به اين مأموريت نيز فراهم شود».از اين رو، دستور العمل و شعار سركرده جديد سپاه، كه همزمان فرماندهي بسيج آخوندي را هم بر عهده گرفته اين است كه: «تا سپاه بسيج نشود، بسيج، بسيج نشود» (رسانه هاي رژيم-19آذر86).سركرده سپاه آخوندها در سمنان هم با صراحت گفت: «احتمال عمليات ضربتي توسط آمريكا عليه جمهوري اسلامي وجود دارد اما تهديدات داخلي از هرگونه تهديد براي كشور خطرناكتر است» (خبرگزاري رژيم 16آبان86).به خاطر همين «تهديدات داخلي» يعني تهديد دائمي ديكتاتوري آخوندي از سوي مردم ايران است كه سركرده نيروي انتظامي رژيم در ابتداي سال 1387 تأكيد مي كند امسال «سال تثبيت طرح امنيت اجتماعي» است (خبرگزاري رسمي رژيم 3فروردين87). در اين اثنا، بودجه امنيتي رژيم 20برابر افزايش يافته است. يكي از معاونان وزارت كشور در مرداد گذشته در اين باره گفت: «رقم اين اعتبارات، پارسال7هزار ميليارد ريال بود كه اكنون به 140هزار ميليارد ريال رسيده است» (محمد شاعري، خبرگزاري حكومتي مهر 25مرداد86). اين است اعتراف آخوندها و پاسدارانشان به منتهاي آمادگي شرايط اجتماعي براي خيز برداشتن انقلاب دموكراتيك مردم ايران:آن سيل كه دوش تا كمر بودامشب بگذشت خواهد از دوشبهتر است بخوانيم: آن سيل كه پار تا كمر بود امسال بگذشت خواهد از دوش
***وزير رفاه و تأمين اجتماعي رژيم در 22مرداد گفت در ايران 2/9 ميليون نفر زير خط فقر و 2ميليون نفر هم در زير خط فقر مطلق (يعني با درآمد روزانه كمتر از يك دلار) بسر ميبرند. قيمت يك ليتر بنزين بيش از 10برابر افزايش يافته و قيمت مسكن به خاطركمبود آهن و فولاد و سيمان، در بعضي قسمتهاي تهران هفت برابر شده است. رفسنجاني«مسأله تورم و گراني» را «يك مسأله بسيار جدي» در داخل كشور مي داند (تلويزيون رژيم ـ30آذر86). احمدي نژاد از يك «رسوب 12هزار و 300ميليارد توماني چك پول در بازار» در پايان مهرماه شكوه سر مي دهد اما اقتصاددانان رژيم طرحهاي اقتصادي «دستوري» و «ضرب الاجلي» پاسدار احمدي نژاد از قبيل «بنگاههاي زودبازده» و «سهام عدالت» را «تقسيم صدقه گونه درآمدها» و «پخش هليکوپتري درآمد» مي دانند. سازمان مديريت و برنامه ريزي (سازمان برنامه و بودجه سابق) و شوراي پول واعتبار و سازمان حسابرسي ملي منحل شده و بانك مركزي از وظائف خود ساقط گرديده است. در واقع سازمان اداره كننده اقتصاد كشور درحال ريزش و فروپاشي است.اين در كشوري است كه رئيس سابق سازمان مديريت و برنامه ريزي آن اعلام كرد كه «ارزش نفت و گاز استحصال شده در كشور» در سال86 براساس ميانگين 75 دلار براي هربشكه نفت، 140 ميليارد دلار مي شود (ستاري فر، نامه به احمدي نژاد 30آذر86).دومين رئيس سازمان برنامه و بودجه در زمان خميني، چند هفته پيش گفت درآمدهاي نفتي ايران در 28سال گذشته 900ميليارد دلار بوده ولي «نمي دانيم اين مقدار از درآمد، در کجاها هزينه شده است» (عزت سحابي 13 اسفند86).در تيرماه تلويزيون سي.ان.ان از يك نظرسنجي پنهان توسط يك گروه فراحزبي آمريكايي در ايران خبر داد كه «اولين نظرسنجي عمومي است كه از زمان رياست جمهوري احمدي نژاد به عمل آمده است». طبق اين نظرسنجي 79 درصد مردم ايران خواستار يك سيستم دموكراتيك هستند (سي.ان.ان 25تير86).
قسمت دوم انتخابات و مرحله كنوني
انحلال و اضمحلال رژيم ولايت فقيه به معني مرحله فرسايش و تجزيه و ريزش، كه ويژگي دوران سرنگوني اين رژيم ضدتاريخي است، در انتخابات مجلس ارتجاع بارز شد. يكپايگي وانقباض ولايت فراگير شد و سراپاي هيكل و قواي سه گانه رژيم را در برگرفت. به راستي كه اين انتخابات از بابت تحريم سراسري و از بابت تصفيه و جراحي سياسي يك نقطه عطف محسوب مي شود.ولي فقيه ارتجاع آن چه را در انتخابات مجلس در پايان سال 82، پس از سقوط عراق و جمع آوري سلاحهاي مجاهدين، كاشته و در گماشتن پاسدار احمدي نژاد به رياست جمهوري در سال 84 به بار نشانده بود، اكنون در اين انتخابات درو كرد و به بلوغ رساند. چنين تعادلي در درون رژيم در سه دهه گذشته و حتي در زمان خميني، بي سابقه است. اكنون با يك رژيم تك پا و به كلي معيوب و معلول مواجهيم. آن قدر كه فرياد اتحاديه اروپا هم بلند شده و بر بام جهان گواهي مي دهد كه «اين انتخابات نه آزاد بود و نه عادلانه».تا بداند مسلم و گبر و يهودكاندر اين صندوق جز لعنت نبود
***برخي گمان مي كنند كه گوئيا صورت مسأله اين انتخابات حذف باندهاي موسوم به اصلاح طلب بوده است. اما اين كار چهار سال پيش در انتخابات اسفند 1382 انجام شده و پس از به حاشيه راندن آنها بود كه احمدي نژاد به رياست جمهوري رسيد و رژيم يكپايه شد. بنابراين صورت مسأله اين انتخابات در يك كلام بمب اتمي با همه الزامات آن در قبال قطعنامه ها و رويكرد جامعه بين المللي است. هدف، به كنترل درآوردن و آب بندي جبهه ولايت و مرتجعان خلص موسوم به اصولگرا و خط بستن براي تك و پاتكها و بحرانهاي بعديست. ولي فقيه دوماه قبل از انتخابات با اشاره به «رفتارهاي دوگانه دشمن» در برابر دستيابي رژيم «به انرژي هسته يي» گفت: «حساسيت رهبري در مورد انتخابات به اين دليل است كه مبادا افرادي با گرايش به سلطه پذيري و احساس ضعف در برابر قدرتها و منفعل در مقابل هوچيگريهاي بين المللي به مجلس راه يابند» (خامنه اي 16دي 86).پاسدار احمدي نژاد هم بلادرنگ نتيجه انتخابات را پاسداري از «حق بهره مندي از همه ظرفيت انرژي هسته يي» اعلام كرد؛ همان چيزي كه لاريجاني در مقام دبير شوراي عالي امنيت آخوندها سال گذشته آن را به حق «نفس كشيدن» و راه نفس رژيم تشبيه كرد (لاريجاني 2مرداد86)‌؛ همان چيزي كه آخوند جنتي دبير شوراي نگهبان ارتجاع «توقف و ركود» در آن را به مثابه «ايست قلبي» و «مرگ» نظام توصيف مي كند (جنتي 9فروردين87).
***گزارش شاهدان عيني از وضعيت 25هزار صندوق رأيگيري در شهرها و مناطق مختلف كشور كه توسط ستاد اجتماعي مجاهدين منظم و جمعبندي شده حاكي از درنورديدن همه مرزهاي خدعه و تقلب توسط رژيم از يكسو و بالاترين تحريم اجتماعي و سياسي از سوي ديگر است. خريد آراء قشرهاي تهيدست همراه با توزيع سيم كارت و حواله بنزين يا ناهار مجاني و مواد غذايي و خريد و فروش آشكار رأي از طريق بنگاههاي تأمين رأي با تيمهاي سيار موتوري هزارها نمونه دارد و به يك صنعت كليدي در انتخابات آخوندي تبديل شده بود. هم چنين توصيفات سران و سركردگان خراطي شده نظام تحت عنوان «چيدمان كرسيهاي مجلس» و «مهندسي انتخابات» ما را از شرح و بسط بي نياز مي كند. گوش كنيد:ـ پاسدار قاليباف شهردار كنوني تهران و سركرده پيشين نيروي انتظامي و نيروي هوايي و موشكي سپاه گفت: حالم از سياست به هم مي خورد! (عصر ايران 27اسفند86).ـ خاتمي آن چه راكه در هيأتهاي اجرايي اتفاق افتاده «فاجعه» خواند و «كارگزاران» رفسنجاني گفتند «با دست و پاي شكسته در انتخابات شركت مي كنيم»!ـ موسوي لاري وزير كشور خاتمي گفت: انتخابات «مهندسي شده است و رد صلاحيتها نيز بي حساب و کتاب صورت نگرفته است و روشن است که اکثريت مطلق مجلس در اختيار جناح رقيب خواهد بود» (سايت نوروز 24بهمن86).ـ تاجزاده معاون وزير كشور خاتمي گفت: «در اين انتخابات ما با پديده بازگشت روح سعيد امامي و تعميم روشهاي او مواجه شده ايم. آقاي جنتي و همفكرانش سطح رسيدگي به صلاحيت داوطلبان را آن قدر تنزل داده اند كه كار شوراي نگهبان گرفتن توبه نامه براي تأييد صلاحيت شده است. يعني همان شيوه هايي كه بازجوها در اوين به كار مي برند تا با تحت فشار قرار دادن افراد، اقرارهاي خود خواسته از آنان بگيرند. آقاي توكلي با افتخار اعلام مي كند كه ما جلسات حزب رقيب را شنود و منتشر مي كنيم. آقاي باهنر زنده ماندن اصلاح طلبان را ناشي از رأفت اصولگرايان مي خواند. آقاي حسين شريعتمداري ضرورت تشكيل دادگاههاي جديد و مجازات سنگين اصلاح طلبان را به قاضي مرتضوي يادآوري مي كند» ( خبرگزاري آريا 6اسفند86).ـ جلائي پور از كارگزاران دوم خردادي گفت كه حتي «نمي گذارند اصلاح طلبان نيز كنار بروند، بلكه اصلاح طلبان بايد در ‏انتخابات نيز شركت كنند تا مردم رأي بدهند و اصلاح طلبان ببينندكه از صندوق بيرون نمي آيند» (سايت روز 12 اسفند86).راستي كه ذلّت و توسري خوردگي براي ريزشيها و تصفيه شدگان نظام بيشتر از اين متصور نبود. شعار انتخاباتي باند غالب رژيم موسوم به: «جبهه متحد اصولگرايان» اين بود: «پروا مكن بشتاب همت چاره ساز است»! حركت «بي دنده و ترمز» را به انتخابات تعميم داده بودند.
***ولي فقيه و پاسداران و دژخيمانش از اين پيشتر وزارت كشور و استانداران و فرمانداران و حتي بخشداران را چنان كه بايد به قول رقبا «چيدمان» كرده بودند. روح خبيث سعيد امامي و دژخيمان همدست او در اطلاعات و سپاه همه جا را پر كرده بود. براي مثال دژخيم پورمحمدي، وزير كشور، همان معاون سابق وزارت اطلاعات است كه در سال 67 يك عضو اصلي در «كميته مرگ» بود كه 30هزار زنداني مجاهد و مبارز را در مدت كوتاهي اعدام كردند. پاسدار عليرضا افشار معاون سياسي پورمحمدي در وزارت كشور، همان سركرده پيشين جنايتكاران بسيجي است. در قدم اول بدون هيچ گونه محذور و رودربايستي و در نظر گرفتن آماري كه در سرشماري آبان1385، خودشان اعلام كرده بودند، بيش از 6 ميليون از آمار دارندگان حق رأي كم كردند. در قدم بعد دژخيم پورمحمدي پيشبيني كرد 35ميليون نفر از 7/43 ميليون دارندگان حق رأي يعني بيش از 80درصد در انتخابات شركت خواهند كرد (پورمحمدي 11بهمن86).اما در روز انتخابات ابعاد تحريم به حدي بود كه وزير كشور رژيم ناگزير10ميليون نفر تخفيف داد و از 35ميليون شركت كننده به 25ميليون عقب نشست! با اين حال جمع جدولهاي سرهم بندي شده وزارت كشور از آرا مأخوذه در كل كشور، كمتر از 23ميليون نفر را نشان مي دهد. 168هزار نفر از هموطنانمان در تهران در روز انتخابات به صندوقهاي نظام «رأي باطله» نثار كرده اند! درنتيجه ادعاي رژيم، اكنون به 8/22ميليون تنزل پيدا كرده است. طبق همين جدولها، در تهران و 7شهر بزرگ كه بيش از يك ميليون جمعيت دارند، رژيم حتي نتوانسته است براي رديفهاي اول راه يافتگان به مجلس ارتجاع بيش از 5 الي 12 درصد رأي دست وپاكند.
***نتيجه اين كه مجلس ارتجاع با همان الگوي كابينه پاسدار احمدي نژاد به مجمع دژخيمان و آدمخواران نظام تبديل شد تا در خط ولايت «بي دنده و ترمز» به سوي «شكوفايي» اتمي و «نوآوري» تروريستي و سركوبگرانه پيش برود. ولي فقيه و گماشته و دژخيمانش مجلسي چيدند كه از مجلس شمر و يزيد چيزي كم ندارد. آخوند جنتي مي گويد: «مقام معظم رهبري اين سال را سال نوآوري و شكوفايي ناميدند. اين نامگذاريها حساب شده است يعني مدتي رويش حساب مي شود كه شرايط زمان ما و شرايط مكان ما و شرايط سياسي ما و شرايط داخلي ما، خارجي ما، همه شرايط ماچه جوري است و در اين سال چه حركتي بايد صورت بگيرد… و لذا اونچه فرمودند مسأله نوآوري، يك مسأله بسيار جدي است و اين نوآوري حركتي است كه نمي تواند متوقف بشود» (9فروردين).
***سركرده پاسداران 5هفته قبل از انتخابات گفته بود: «در هر مقطع انتخاباتي مرزهاي مختلف شكل مي گيرد و اكنون ما به جرياني بنام اصولگرايي رسيده ايم كه به نوعي انقلابي در انقلاب بود… جريان اصولگرايي بعد از 25 26 سال دوباره زنده شد و در حاكميت دو قوه منتخب (مجلس و دولت) قرار گرفت». «اگر بسيج مي خواهد در موضوع انتخابات فعاليتي كند كه به اذن رهبري مي تواند تلاش كند بايد جرياني را كه به وجود آورده حفظ، كامل و گسترده كند». «بايد براي توسعه انقلاب درجهان تلاش كنيم… ما بايد خود را براي آينده يي سخت تر و با مجاهدت براي توسعه انقلاب آماده كنيم و هرچه در گذشته براي بقا يا توقف و انحراف انقلاب صورت گرفته سپري شده است… انقلاب ما اكنون جهاني شده است» (خبرگزاري حكومتي فارس 18بهمن86).پاسدار شعباني، فرمانده دانشكده فرماندهي و ستاد پاسداران هم گفت: «آنان حرفهايي كه زدند دل دشمنان نظام و اسلام و انقلاب را شاد كردند، آنان كه نامه يي مبني بر توقف غني سازي اورانيوم دادند، چگونه به خود اجازه مي دهند، چگونه جرأت كردند كانديداي انتخابات مجلس شوند» (همان جا).
***جالب اين جاست كه رژيم ملايان و عقبه آن در اروپا و آمريكا تلاش مي كنند با بازي كلمات، جبهه بندي دروني خود را با الگوي دموكراسيهاي غربي تحت عناوين جناح «محافظه كار» و جناح «رفرميست» قابل هضم كنند. در حالي كه طبق قانون انتخابات در رژيم ولايت فقيه، همه انتخاب شوندگان دركليه سطوح بايد «اعتقاد قلبي و التزام عملي به ولايت فقيه» داشته باشند. به عبارت ديگر كسي كه قلاده ولايت و فاشيسم ديني را بر گردن نداشته باشد هرگز در اين رژيم جايي ندارد. تا آنجا كه ما مي دانيم در دادگاه نورنبرگ بين فاشيست محافظه كار و فاشيست رفرميست تميزي نبود. از اين رو برعهده كنسرواتيوها و رفرميستهاي عالم است كه در قياس با معتقدان قلبي و ملتزمان عملي نسبت به ولايت فقيه، اعم از سخت سران و نرمتنان، از خود اعاده حيثيت كنند!
***تا آن جا كه به مردم و مقاومت ايران برمي گردد، دعواي ما با اين رژيم از روز اول برسر انتخابات آزاد و حاكميت مردم در برابر ولايت فقيه و استبداد ديني بوده است. 9سال پيش شوراي ملي مقاومت ايران يكبار ديگر خاطرنشان كرد كه «معيار تشخيص استحاله طلبان قلابي از اصلاح طلبان واقعي را تحميل كردن انتخابات آزاد بر اساس اصل حاكميت مردم به رژيم مي داند» و «رفرميست واقعي، در مبارزه عليه استبداد مذهبي، با شوراي ملي مقاومت همسوست. وگرنه ادعاي اصلاح طلبي، گشايش يا طلب «جامعه مدني» حرفي پوچ و ادعايي ميان تهي خواهد بود» (بيانيه 25 فروردين 1378).
***جاي خوشوقتي است كه اتحاديه اروپا با گواهي به اين كه انتخابات رژيم «به روشني نشاندهنده ناهمخواني با استانداردهاي بين المللي» بوده است، اذعان مي كند كه «مردم ايران استحقاق يك انتخابات دموكراتيك و عادلانه» را دارند. آنچه باقي مي ماند اينست كه لطفاً به ما بگوييد كه دعواي ما با رژيم ولايت فقيه بر سر چه بود؟! بر سر حاكميت و رأي مردم بود يا نبود؟ اگر قبول داريد كه انتخابات آزاد با رأي مساوي و مستقيم و مخفي آحاد مردم با نظارت ارگانهاي بين المللي (كه پيوسته بر آن تأكيد كرده ايم) اصل دعوا است، پس بايد از برچسب تروريستي به مجاهدين شرم نمود. نامشروع بودن نمايش انتخابات رژيم آخوندي را باور كنيم يا برچسب تروريستي به خاطر دفاع از انتخابات آزاد و حق حاكميت مردم را؟خود مي كشي حافظ را خود تعزيه مي داري!؟شايد هم حالا پس از اين همه انقباض و «شكوفايي» و «نوآوري» آخوندي در مرحله ريزش و سرنگوني فاشيسم ديني، بايد چرخش اجتناب ناپذير سياستمداران و تجّار محترم را باور كرد!
قسمت سوم هماورد و جايگزين
تلاش پرهزينه و بي وقفه رژيم براي دروغپردازي و پرونده سازي عليه مجاهدين و مقاومت ايران، همراه با توطئه هاي زنجيره يي و مسلسل به منظور نابودكردن فيزيكي و سياسي و تشكيلاتي آنها درسال 86 اين حقيقت را بارز كرد كه رژيم در پهنه ملي و ايراني مانند سه دهه گذشته هماوردي جز مجاهدين و جايگزيني جز شوراي ملي مقاومت ايران نمي يابد.در سال 86 رژيم آخوندي 9876بار مجاهدين و مقاومت ايران را در راديو و تلويزيون و مطبوعات و خبرگزاريها و سايتهاي تابعه يا وابسته به اطلاعات نظام وهم چنين راديوهاي فارسي زبان، هدف تهمت و افترا و لجن پراكني قرار داد.ما همه مطبوعات و رسانه هاي رژيم در داخل و خارج كشور را پيگيري و بازبيني نكرده ايم و اين عدد دربرگيرنده تمامي موارد نيست. خبرها و مقالات و كتابچه ها و كتابهاي منتشر شده توسط «ارشاد» آخوندي و «فرهنگ و ارتباطات» و سفارتها و مزدوران به زبانهاي خارجي به خصوص عربي و انگليسي و فرانسوي نيز در اين عدد منظور نشده و حساب جداگانه دارد. اما با همين عدد هم به سادگي مي توان دريافت كه آخوندها درتمام ايام سال بدون تعطيلي، به طور متوسط روزانه 27بار به دروغپردازي و فحاشي ولجن پراكني عليه مجاهدين و مقاومت ايران مبادرت كرده اند يا همان دروغ را ازشبكه و كانال ديگري به خورد مستمعان خود داده اند.خريد برنامه تلويزيوني از الجزيره در لندن براي مأموران وزارت اطلاعات، خريدن خبرنگاران بي پرنسيب و بردن آنها به تهران براي مقاله نويسي عليه مجاهدين، اعزام مأموران به دفاتر صليب در كشورهاي مختلف جهان، دعوت هيأتهاي خارجي به زندان اوين براي گفتگو با مأموران، ترتيب دادن جلسات تبليغ عليه مجاهدين در كشورهاي اروپايي و كشورهاي عربي مانند اردن و لبنان از سوي سفارت رژيم و مأموران، انعكاس گرفتن از راديوهاي فارسي زبان، شبكه لابي ضدمجاهدين و مقاومت ايران در آمريكا و كشورهاي اروپايي، شكايتهاي زنجيره يي عليه مجاهدين در فرانسه و عراق و آلمان، تلاش براي آلت دست قراردادن قضاييه عراق به منظور باز كردن پرونده هايي از قبيل كشتار شيعيان و اكراد و هم چنين بازيچه قراردادن قضاييه فرانسه براي بازگشودن پرونده صياد شيرازي يا وارد كردن مأموران رژيم در پرونده 17 ژوئن و دادگاه لوگزامبورگ به بهانه مجروحان فلان عمليات در اهواز يا تهران؛ تصوير اين ضديت بيمارگونه را تكميل مي كند.
***به چند نمونه از اين دروغهاي 27گانه يوميه توجه كنيد:ـ خبرگزاري فارس: مجاهدين خلق افراد القاعده رادر عراق آموزش مي دهند! ـ 15نفر از مجاهدين خلق در روستاي عنبكيه (در نزديكي اشرف) در درگيري با روستاييان به قتل رسيده اند. ـ مطبوعات رژيم: بمبگذاري مجاهدين در قطار لوگزامبورگـ تلويزيونهاي رژيم: آمريكا و اسرائيل اطلاعات اتمي خود را براي انتشار به منافقين مي دهند! (در مقابل اين ترفند سخيف آخوندها بايد گفت: دست مريزاد به چنين كساني كه در عين حال كه در ليست آمريكا هستند اما اطلاعات اتمي آمريكا و اسرائيل بدون اين كه از طريق آنها منتشر شود، ارزش استفاده و استناد ندارد!!)ـ خبرگزاري حكومتي مهر: علي شمخاني، وزير دفاع سابق، گفت: در عمليات فروغ جاويد، مجاهدين خلق، تعداد زيادي اسلحه از ايرانيها گرفتند. آمريکاييها ببينند آيا اين اسلحه ها مربوط به آن عمليات نيست.ـ سلاحهاي ايراني كه ژنرال پترائوس مي گويد توسط ايران به عراق آورده شده، از سوي مجاهدين خلق وارد و سپس در اختيار نيروهاي آمريكايي قرار گرفته است!! ـ روزنامه اعتماد: ارتش سلطنتي انگلستان مستقر در مرز شلمچه تعدادي از عناصر گروهك تروريستي منافقين را به عضويت خود در آورده است ـ روزنامه جوان: آموزش منافقين توسط نظاميان انگليسي در اردنـ روزنامه ايران: فرار منافقين به اسرائيل ـ خبرگزاري رسمي رژيم (ايرنا): منافقين به كليساي مسيحيان عراق حمله كردندـ فرمانده نيروهاي المغاوير عراق مي گويد سران منافقين 11 عضو جوان خود را به دستور مسعود رجوي كشته و پس از در معرض انفجار قراردادن اجسادشان آنها را به عنوان قربانيان انفجارهاي تروريستي در عراق دفن كردند. ـ سفارت آمريكا در بغداد به پليس عراق گفته است در امور داخلي منافقين دخالت نمي كند اما گروهك منافقين با تشكيل دادگاههاي نظامي و صحرايي افرادي را كه بازگشت به ايران را خواستارند قلع و قمع مي كند.ـ خبرگزاري فارس: شش عنصر مسلح و تروريست منافقين همراه با يك گروه شبه نظامي القاعده در عراق و در جنوب غرب بغداد دستگير شدند.ـ تلويزيون رژيم: منابع خبري عراق از همكاري و دخالت گروهك تروريستي منافقين با عناصر سيا در يورش به هتل پالاس و دستگيري يك عضو هيأت بازرگاني ايران در شهر سليمانيه عراق خبر دادند. ـ تلويزيون رژيم: منابع آگاه از قتل عام 24 نفر از توبه كنندگان منافقين خبر داده اند.ـ روزنامه رسالت: يک منبع مطلع عراقي به نقش منافقين در عمليات تروريستي نيمه شعبان در کربلا اشاره کرد و گفت: اين گروهک تروريستي قصد داشت تا با استفاده از هواپيماهاي کوچک، مرقد مطهر حضرت امام حسين(ع) و حضرت عباس( ع ) را مورد حمله قرار دهد… قرار بود نيروهاي مخالف دولت عراق در استان الانبار، هواپيماهاي سبک را به پرواز درآورده و منافقين در اين طرف درياچه زرازه(20کيلومتري کربلا) آنها را از زمين هدايت کنند تا بارگاه امام حسين(ع) و حضرت عباس(ع) را از آسمان هدف قرار دهند و بدين ترتيب حرمين شريف را به آتش بکشند. ـ تلويزيون رژيم: آمريكاييها براي سوء استفاده و بهره برداري عليه ايران در افكار عمومي مردم عراق با پوشيدن لباسهاي رسمي نيروهاي نظامي كشورمان، عليه مردم عراق جنايت مي كنند و منافقين هم به آنها كمك مي كنند. ـ روزنامه قدس: عناصر گروهك تروريستي با ايجاد مراكزي تحت پوشش مؤسسات خيريه در استانهاي كربلا و كركوك، تلاش مي كنند با شناسايي اتباع و زائران ايراني، با آنها ارتباط برقرار كرده و براي اشغالگران آمريكايي جاسوسي كنند.ـ روزنامه قدس: فاضل شويلي مشاور وزير امنيت ملي عراق گفت: جديدترين سندي كه در اختيار دولت عراق قرار گرفته نشان مي دهد، عربستان هر ماه به سازمان مجاهدين خلق كه در فهرست سازمانهاي تروريستي سازمان ملل و جهان قرار دارد، مبلغ 30 ميليون دلار كمك مالي مي كند. ـ روزنامه رسالت: اسناد جديدي از دخالت سران منافقين در اعدام 237 اسير ايراني منتشر شد. ـ تلويزيون رژيم: کمتر از سه ماه قبل از فاجعه نيمه شعبان در کربلا، دوربينهاي مدار بسته حرم امام حسين(ع) يک زن وهمراهش را که در حال جمع آوري اطلاعات از وروديهاي حرم حضرت عباس و امام حسين بودند گرفتند. بعد از دستگيري اين دو نفر معلوم شد که در لباس زنانه مشغول جمع آوري اطلاعات بودند. آنها از طرف منافقين براي شناسايي نقاط کور نفوذ به داخل حرم و انجام عمليات تروريستي آمده بودند.ـ دستگيري 6 عضو گروهك تروريستي منافقين چند هفته قبل از فاجعه تروريستي كربلا هم حاكي از اين بود كه منافقين براي انجام يك عمليات خرابكارانه در حرم سالار شهيدان در حال تدارك هستند.
***و اين هم چند نمونه از سايتهاي اطلاعات آخوندي كه 5سال پس از سقوط دولت قبلي عراق، در مورد منابع مالي و نحوه تأمين هزينه هاي مجاهدين در گل گير كرده اند و عاجز از فهم استقلال و اتكا به خود افتخارآفرين اين مقاومت، طامات مي بافند و مي پرسند:ـ خرج 3800 نفر نظامي و پادگان در عراق که سالانه بالغ بر 20 ميليون دلار است؛ تلويزيون و راديو و روزنامه بدون آگهي؛ چاپ آگهي هاي 100 هزار دلاري در روزنامه هاي آمريکا و خرج مهمانيهاي دائم به شيوخ و مردم فقير و گرسنه عراقي در پادگان اشرف براي تبليغات و دامن زدن به جنگ شيعه و سني؛ هزينه هاي ميليون دلاري دفاع در دادگاههاي آمريکا و اروپا و هزينه هاي سر سام آور شورا و مجاهدين در فرانسه چگونه تأمين مي شود؟ـ يك سايت ديگر وزارتي كه از افشاي شركتهاي وابسته به سپاه پاسداران از سوي مقاومت ايران و ليست گذاري شماري از آنها در قطعنامه هاي شوراي امنيت به جان آمده است، نعل وارونه مي زند كه گوئيا مجاهدين خلق از يكسو «با شرکتهاي پوششي تجارتي خود با شرکتهاي عوامل رژيم در دبي معامله مي کنند» و از سوي ديگر «ريز تجارتي فروش کالاها رابه اسرائيل و به آمريکا مي دهند وبدين وسيله نيز خدمات سياسي و جاسوسي خود را تکميل مي کنند»! ـ انفجار در مجتمع موشکي پارچين توسط جاسوسان سيا و اسرائيل و يا مجاهدين… ـ معامله مخفيانه آمريكا با گروه تروريستي مجاهدين خلقـ پنتاگون سهميه ويژه يي به طور رسمي به مجاهدين اختصاص داده است.ـ پولهاي فروش ترياک و هروئين براي هزينه حمايت از مجاهدين ـ مجاهدين خلق در معاملات هروئين فعال مي باشند ـ طبق اسناد صوتي و تصويري، سازمان مجاهدين خلق 6هواپيماي عراق را اوراق كرده و فروخته است! ـ صدها هزار شيعه عراقي در جنوب عراق توسط مجاهدين خلق كشته شده اند.ـ مجاهدين خلق شيعيان جنوب عراق را قتل عام كرده اند.
***اما در پس اين همه دريدگي و دروغ و دنائت، و در پس نزديك به 10هزار بار پارس كردن «بي دنده و ترمز» در سال گذشته، هراسي بي پايان نسبت به هماورد و حريفي موج مي زند كه گويا بر گلوگاه ديو چنگ انداخته و شيشه عمر هيولا را در دست دارد. علاوه بررژيم، امكانات 10دولت ديگر براي سركوبش به كار گرفته شده، اما از پاي نيفتاده است. در فرانسه به دنبال شبه كودتاي 17 ژوئن از خاكستر خود دوباره برمي خيزد و بزرگترين اجتماع خيره كننده ايرانيان را در همان جا ترتيب مي دهد. در عراق، پس از بمباران و جمع آوري سلاحهايش، 5ميليون و 200هزار شهروند و 12000حقوقدان عراقي را عليه دخالتها و جنايتهاي رژيم آخوندي برمي انگيزد. پروژه هاي اتمي و ليستهاي قطور تروريستهاي اعزامي و جاسوسان و مأموران نفوذي را يكي پس از ديگري افشا مي كند. هموطنانش را در داخل و خارج ايران به خيابانها مي آورد. 1500 پارلمانتر و 8500حقوقدان را در كشورهاي اروپايي فعال مي كند. رژيم،خود، 54 بار محكوميتش در ملل متحد را به او نسبت مي دهد… چه«گروهك» ناچيز و «سكت» مطرودي كه اين چنين رژيم را به رعشه انداخته است! اگر در خاك و خانه خودش بود چه مي كرد؟راستي كه پرچمداري و درخشش شگَرف مريم و شكوه شگفت انگيز ششمين سال پايداري در اشرف كه آدمي را خاضع و خاشع مي كند، براي اين رژيم ديوانه كننده و غيرقابل تحمل است.فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ تَبَارَكَ اللّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ
***نكند كه رژيم با جمعبندي وقايع گذشته در هراس است كه مبادا در آينده دست «گروهك» باز شود و كله و پاچه و دك و دنده رژيم توسط مردم ايران فروكوبيده شود. وَمَا أَدْريكَ مَا الْقَارِعَهُ… آخر، همين فرمانده دانشكده فرماندهي و ستاد پاسداران (پاسدار شعباني)تابستان گذشته در نوزدهمين سالگرد عمليات بزرگ فروغ جاويدان، صريحاً در تلويزيون رژيم اعتراف كرد كه «مرصاد يكي از بزرگترين دستاوردهاي نظام و حتي بزرگتر از فتح خرمشهر و عمليات بيت المقدس است»، چرا كه «شكست ما در خرمشهر مي توانست تنها خوزستان را از ايران جدا كند اما رسيدن پاي مجاهدين به كرمانشاه به معناي تهديد جدي مجموعه نظام بود». پاسدار شعباني يادآوري كرد كه پس از حمله مجاهدين، خميني طي پيامي، كه توسط پسرش پشت بيسيمها خوانده شد، به پاسداران اعلام كرد: «اين جا نقطه شكست و پيروزي اسلام يا كفر است. بايد متر به متر بجنگيد». ـ باشد، به قول اشرفيان و دانشجويان شيراز و پلي تكنيك و دانشگاه تهران: ما زن و مرد جنگيم، بجنگ تا بجنگيم! مثل مريم و اشرف در 5سال گذشته نه فقط متر به متر، بلكه ميليمتر به ميليمتر مي جنگيم!ولايتي وزيرخارجه خميني و رفسنجاني و مشاور كنوني خامنه اي، پارسال در باره تلخترين خاطره 16سال وزارتش گفت: «در نخستين جلسه يي كه مي خواستيم با آقاي دكوئيلار [دبيركل وقت سازمان ملل در 1367 در اثناي عمليات فروغ جاويدان] ملاقات كنيم، همين كه من نشستم، ديدم كه يك تلكس به من دادند كه درآن نوشته شده بود منافقين حمله كرده و كرند و اسلام آباد غرب را تصرف كرده اند و پشت دروازه هاي كرمانشاه هستند، درحالي كه ما رفته بوديم تا براي آتش بس صحبت كنيم. خلاصه اين تلخترين روز در طول ۱۶ سال عمر كاري من بود… در رابطه با تلخترين خاطره، مسأله يي به يادم آمد كه شايد خيلي ديپلوماتيك و بهداشتي نباشد ولي برايتان مي گويم شايد كه جالب باشد. در آن موقعي كه تلكس را به من دادند آن قدر ناراحت شدم كه (من سيگار نمي كشيدم) از يكي يك سيگار گرفتم و اين سيگار را تا ته كشيدم كه به فيلتر رسيد و حتي فيلترش را هم كشيده بودم ولي خودم متوجه نشدم كه دارم فيلتر سيگار را مي كشم!» (روزنامه ايران 18 تير 86).
***در آبان ماه سخنگوي وزارت امورخارجه رژيم در پاسخ به خبرنگاران پرده را كنار زد و به صراحت بر «احيا و تقويت» مجاهدين انگشت گذاشت و گفت: برخي از اين گروهكهاي تروريستي بعد از سقوط صدام به صورت غير فعال درآمدند چه آنهايي كه عليه جمهوري اسلامي ايران بودند و چه آنهايي كه عليه تركيه فعاليتهايي را داشتند و در داخل عراق، اما در طول اين دوره 5/4 ساله به مرور اينها سازمان خودشان را احيا كردند، تقويت شدند…» (تلويزيون رژيم 14آبان86).
***هم چنين رئيس قوه قضاييه رژيم در ديدار با سفير هلند تعارفات را كنار گذاشت، به سيم آخر زد و با گزيدگي و سخافتي كه با هيچ منطق حقوقي و هيچ قانون بين المللي سازگار نيست درباره مجاهدين گفت: «اگر به عناصر و اعضاي اين گروهكها گذرنامه و پاسپورت فلان كشور اروپايي داده نشود، نمي توانند به راحتي تردد كنند… آن دسته از كشورهايي كه به هر نحوي ولو با دادن گذرنامه به عناصر وابسته به گروهكهاي تروريستي كمك مي كنند، در جرائم آنها شريك هستند و بايد پاسخگوي اعمال خود باشند» (خبرگزاري ايسناـ 17آبان 86).نه فقط«تردد» و «گذرنامه» بلكه يك سخنراني، يك مصاحبه و حتي «ظرفيت فعاليت» هم براي مجاهدين و مقاومت ايران، ترس و جنون رژيم را برمي انگيزد. متكي وزير خارجه پاسدار احمدي نژاد گفت: «سازمان منافقين يك سازمان تروريستي است، در عين حال به عناصر اينها امكانات مي دهند، ظرفيت مي دهند… خوب اگر شما به يك گروه تروريستي امكان مصاحبه مي دهيد، امكان سخنراني مي دهيد، امكان تظاهرات مي دهيد چرا به القاعده اين امكان را نمي دهيد؟ چرا به طالبان اين امكان را نمي دهيد؟ چرا به ساير گروههايي كه آنها را شما درست يا غلط تروريست مي دانيد امكان دفتر نمي دهيد» (تلويزيون رژيم 10مهر 86).به وزير خارجه آخوندها بايد گفت اگر لالايي ضدتروريستي بلدي پس چرا خودت خوابت نمي برد و چرا پاك از ياد بردهاي كه رژيمتان نخستين حامي تروريسم در دنياي معاصر شناخته شده است. اما در هر حال حساب ربودن و شكنجه يكي از مجاهدين در تركيه را بايد پس بدهي! وانگهي اگر با ليست گذاري نبايد به كسي «امكان مصاحبه» و «امكان سخنراني» دادو بايد «ظرفيت فعاليت» او را هم سلب كرد، بفرماييد، اول نوبت شماست با كليه پاسداران و وزارت دفاع و بانكها و مؤسسات و مقامات ليست گذاري شده تان!! بگذريم كه قياس آخوندي سوفسطايي و مع الفارق مجاهدين و مقاومت ايران با القاعده و طالبان را هيچ حقوقدان و فرد مطلع سياسي جدي نمي گيرد و از سنخ ماركشيدنهاي شيادانه آخونديست.
***در آخرين روز سال 86، چهارشنبه 29 اسفند نيز سفير رژيم در شوراي امنيت سازمان ملل فرصت را براي دق دل خالي كردن عليه مجاهدين مغتنم شمرد و به نحوي بي قافيه و آب نكشيده آمريكا را متهم به حمايت از مجاهدين كرد( رويتر اول فروردين‌87). به نظر مي رسد كه رژيم به بمباران و گرفتن سلاحهاي مجاهدين و محصور كردن آنان در اشرف و قطع سوخت و دارو و ارزاق و انفجار لوله ها و ايستگاه آبرساني آنها هم قانع نيست و تا وقتي كه يك به يك در مقابل كاخ سفيديا اليزه به جرّاثقال اعدام سپرده نشوند دست بر نمي دارد! اين جاست كه به تعبير يكي از باندهاي ورشكسته همين رژيم، در جريان انتخابات، به روح گوبلز بايد حق داد كه به درباني گماشتگان ولايت افتخار كند! (سايت دسترنج 26بهمن86) راست مي گويد، آخوندهاي حاكم بر ايران وگماشتگانشان كار را در دروغ و وقاحت و جنايت به آن جا رسانده اند كه گوبلز در قياس با بزرگ عمامه داران ولايت و كباده كشان او دربان ساده يي بيش نيست.
***در مهرماه در پي سفر رئيس جمهور برگزيده مقاومت ايران به استراسبورگ، خبرگزاري فرانسه گزارش كرد كه وي درجمع پارلمانترهاي شوراي اروپا «خواستار تصويب مجازاتهاي اروپايي» براي رژيم آخوندها گرديده است(خبرگزاري فرانسه اول اكتبر 2007).چندساعت بعد، خبرگزاري رژيم لغو سفر حداد عادل رئيس مجلس ارتجاع را اعلام كرد. حداد عادل اعلام كرد: «به علت آن كه رؤساي دو فراكسيون شوراي اروپا با سركرده گروهك تروريستي منافقين ديدار و به ادعاهاي او درباره ايران توجه كردند، تصميم گرفتم در اعتراض به اين اقدام سفر خود را در آخرين ساعات لغو كنم». همزمان نمايندگان گروههاي مختلف پارلماني در شوراي اروپا اعلام كردند از آن جا كه حداد عادل «يك مقام رسمي يك رژيم بنيادگراي اسلامي است كه تمامي قوانين دموكراتيكي را كه در اساسنامه شوراي اروپا قيد شده به سخره گرفته است» از «نمايندگان دولتها و مطبوعات مي خواهند كه اين بازديد را محكوم كنند» و از «مجمع پارلماني، مقامات شوراي اروپا و كارمندان اين نهاد مي خواهند تا در صورتي كه ديدار آقاي حداد عادل به قوت خود باقي بماند، طي بازديد او خود را از محل شورا دور بدارند».
***در آذرماه مايك گيبس رئيس كميسيون روابط خارجي مجلس انگلستان در باز گشت از سفر ايران گفت: من و همكارانم از تعداد دفعاتي كه مقامات ايراني مي خواستند راجع به آن چه سازمان تروريستي مجاهدين خلق مي ناميدند، صحبت كنند، شوكه شديم. آنها به طرز جنون آميزي راجع به سازمان مجاهدين خلق صحبت مي كردند و برنامه ريزي كرده بودند كه ما هم در اين باره صحبت كنيم. رئيس كميسيون در همين باره در جلسه استماع پارلمان روز 7آذر 86 از معاون وزير خارجه انگليس پرسيد: مي خواستم ارزيابي شما را از اين موضوع بدانيم و اين كه چرا سازمان مجاهدين خلق ايران تا اين اندازه براي رژيم ايران مهم است؟ رئيس كميسيون افزود: در ايران افرادي را نزد ما آوردند كه مدعي بودند به تازگي از اشرف به ايران بازگشته اند. بنابراين ما حرفهاي آنها را شنيده ايم ولي مي دانيم كه اين موضوع يك وجه ديگر هم دارد. كميته خارجه گزارشات كتبي در اين رابطه دريافت كرده است كه اطلاعاتي را در مورد تحقيقاتمان در اختيار ما قرار داده است… در گزارش كميسيون روابط خارجي مجلس انگلستان كه در اسفند گذشته منتشر شد آمده است: «توصيه مي کنيم که دولت در پاسخش به اين گزارش کاملاً مشخص کند که چرا در مقابل تصميمات دادگاه عالي در انگلستان و دادگاه عدالت اروپا مبني بر اين كه سازمان مجاهدين خلق ايران را ديگر نبايد به عنوان يک سازمان تروريستي ليست کند، مقاومت کرده است».
***شوكه شدن «از برخورد جنون آميز» رژيم و مقامات و مأموران آن با مجاهدين و اين سؤال كه چرا اين سازمان تا اين اندازه براي رژيم ايران اهميت دارد، يك سؤال عام در همه كشورها و دولتهاي آشنا با رژيم ايران در سطوح مختلف سياسي و نظامي است و محدود به نفرات معدود نيست. از اشرف تا بغداد و رم و برلين و پاريس و لندن و واشنگتن و سيدني اين يك سؤال هميشگي است كه اكنون بسياري از سؤال كنندگان پاسخ آن را دريافته اند. مي گويند كه سفير رژيم در بغداد و هيأتهاي مذاكره گر رژيم با آمريكا در هيچ ديدار و گفتگويي نيست كه سر خود را عليه مجاهدين به طاق نكوبند! عجبا كه هرچه هم بيشتر و بدتر مي گويند، نتيجه معكوس عايد مي شود!در ابتداي سال«شكوفايي و نوآوري!» كه ولي فقيه ارتجاع اعلام كرده است، از موضع رقّت به رژيم پيشنهاد مي كنم هرچند در ظرفيت و توانش نيست اما به خاطر خودش هم كه شده اين قدر اشعه ترس و ذلت نسبت به مجاهدين نپراكند و لااقل امسال را با سكوت و بي توجهي نسبت به مجاهدين و مقاومت ايران به ويژه فعاليتهاي رئيس جمهور برگزيده اين مقاومت بگذراند. اگر رژيم كهنه و ارتجاعي اين «نوآوري» را پذيرفت و اجرا كرد فبها، اما اگر نكرد و بر تندي و تيزي و جنون خود افزود بدانيد كه هماورد و جايگزين خود را خوب تشخيص داده است. اصلاً و ابداً چنين نيست كه دچار روانپريشي يا اسكيزوفرني و پسيكوز و نورز شده و درمان خود را در صرف روزانه 27بار دروغ لجن، آن هم با مخارج كلان ميليوني جستجو كند!
***ما از حملات آخوندها و پاسداران و مأموران بدنام اطلاعاتشان به خود مي باليم و به آن افتخار مي كنيم. هيهات و دور باد روزي كه اين رژيم و ارگانها و مأموران آن به يك مجاهد خلق يا عضو مقاومت،كلمه يا سخني غير از ناسزا يا كلمه يي نرم و رفيقانه يا تشويق آميز بگويند. هرچه ناسزاتر و شديدتر و تند و تيزتر بگويند، نشان مي دهد كه ما به عهد خود با خدا و خلق وفا كرده ايم.يكي پرسيد زان شوريده ايامچه داري دوست؟ گفت دشنامكه در گيتي هرآن چه مي دهندمبه جز دشنام منت مينهندموَلَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ مِن قَبْلِكُمْ وَمِنَ الَّذِينَ أَشْرَكُواْ أَذًى كَثِيرًا وَإِن تَصْبِرُواْ وَتَتَّقُواْ فَإِنَّ ذَلِكَ مِنْ عَزْمِ الأُمُورِ. هرآينه از آنان كه قبل از شما كتاب داده شده و ادعاي دين و آيين مي كردند و از آنان كه شرك ورزيدند اذيت و آزار بسيار خواهيد شنيدو اگر صبر و پرهيزكاري پيشه نموده مغلوب تعادل قوا نشويد همانا كه اين از نقاط تعيين كننده وچرخاننده امور است. درآستانه 30 خرداد سال 1360 خميني خطاب به مجاهدين گفت: «من اگر در هزار احتمال، يك احتمال مي دادم كه شما دست برداريد از آن كارهايي كه مي خواهيد انجام بدهيد حاضر بودم با شما تفاهم كنم…» (خميني 22 ارديبهشت1360).
***خميني از اين پيشتر در 4تير1359 دشمن و تهديد اصلي رژيمش را هم مشخص كرده بود. در تابستان 1367 هم حكم به قتل عام زندانيان ما داد و با كين توزي حيواني نوشت: كساني كه «برسر موضع نفاق خود پافشاري كرده و مي كنند محارب و محكوم به اعدام مي باشند». «رحم بر محاربين ساده انديشي است»، «با خشم و كينه انقلابي خود نسبت به دشمنان اسلام رضايت خداوند متعال را جلب نماييد. آقاياني كه تشخيص موضع به عهده آنان است، وسوسه و شك و ترديد نكنند. سعي كنند اشداء علي الكفار باشند…»موسوي اردبيلي رئيس وقت قضاييه پرسيده بود آيا «آنهايي كه حتي محاكمه هم نشده اند، محكوم به اعدامند؟» خميني با خط و مهر و امضاي خود حكم كرد: «در تمام موارد فوق هر كس در هر مرحله اگر بر سر نفاق باشد حكمش اعدام است. سريعاً دشمنان اسلام را نابود كنيد. درمورد رسيدگي به وضع پرونده ها [درشهرستانها] در هر صورت كه حكم سريعتر انجام گردد، همان مورد نظر است. روح الله الموسوي الخميني». روح شرير و پليد شيطان، اشقي الاشقياي زمان، هماورد خود و آنتي تز شريعت ارتجاعي اش را از روز نخست به درستي تشخيص داده بود. سرنگوني رژيم نفرين شده اش محتوم و ترديدناپذير است. در روز 8آبان سالي كه گذشت پاسدار احمدي نژاد، رئيس جمهور ارتجاع، يادواره 36 هزار دانش آموز كشته شده در جنگ را در ستاد مشترك سپاه پاسداران برگزار كرد (ايسنا 8آبان86). مجاهدين و ارتش آزاديبخش ملي در همين جنگ با شعار صلح و آزادي «جام زهر آتش بس» را به حلقوم خميني ريختند و درِ تنور جنگ ضدميهني براي «فتح قدس از طريق كربلا» را گل گرفتند.
قسمت چهارم ـ ضربه فوق سنگين به بساط اتمي آخوندها
برآورد جامعه اطلاعاتي آمريكا متشكل از 16 ارگان اطلاعاتي در باره مقاصد و ظرفيتهاي هسته يي رژيم ايران در 13 آذر منتشر شد. جان بولتون سفير سابق ايالات متحده در سازمان ملل اين گزارش را به مثابه «يک کودتا» عليه رئيس جمهور اين کشور ارزيابي كرد (بي.بي.سي 19 آذر86). تحليلگران اطلاعاتي انگليس معتقد بودند كه رژيم ايران «به طور عمدي، آژانسهاي اطلاعاتي آمريكا را با اطلاعات غلط در مورد برنامه هسته يي خود، تغذيه كرده است» (آسوشيتدپرس 18آذر86). حفره ها و تناقضات و اما و اگرها وقسمتهاي نادرست اين برآورد، به ويژه در سال انتخابات كه همه چيز تحت الشعاع آن است آشكار بود. اما اغلب تحليلگران بر آن بودند كه اين برآورد، در هر حال، فيوز جنگ با رژيم ايران را بيرون كشيده است. هدف سياسي چنين برآوردي، آن هم در سال رقابتهاي انتخاباتي در آمريكا روشن بود. با اين همه، ما از پس رفت راه حل جنگ خارجي با رژيم آخوندي، بغايت استقبال نموديم و بار ديگر تأكيد كرديم «سرنگوني و تغيير دموكراتيك در ايران، منحصراً در ظرفيت و صلاحيت و توانمندي مردم و مقاومت ايران است». هم چنين خاطر نشان كرديم: «كمتر كسي ترديد دارد كه اين رژيم از فريبكاري و فعاليت پنهان براي دستيابي به سلاح اتمي دست شسته و توبه كرده باشد». اما «اگر اين گزارش، موجب تضعيف كيفي راه حل جنگ شده است، خواه و ناخواه باعث تقويت كيفي راه حل سوم خواهد شد. ولو اين كه جناح مشخصي بازكردن راه معامله با رژيم را در نظر داشته باشد». «حال اگر در اين ميان پنهانكاريهاي رژيم هم برملا شود، چرخش اوضاع عليه فاشيسم مذهبي شتاب مي گيرد» (پيام 28آذر86).
***پنهانكاري بزرگ بزودي برملا شد و مقاومت ايران با ضربات افشاگرانه فوق سنگين بساط اتمي آخوندها را در هم ريخت. در روز 26 بهمن يعني كمتر از دو ماه و نيم از زمان انتشار برآورد جامعه اطلاعاتي آمريكا، كميسيون تحقيقات دفاعي و استراتژيك شوراي ملي مقاومت ايران،كه برآورد مزبور را در همان روز انتشار به زير علامت سؤال كشيده بود، اعلام كرد: ـ «رژيم آخوندها، فعاليتهاي خود در پروژه هاي هسته يي و موشكي را تشديد كرده است».ـ «فعاليتهاي مخفيانه ادامه دارد. توقفي در كار نيست و هر سه بخش ضروري براي رسيدن به بمب اتمي همزمان مشغول به كار هستند»رئيس جمهور برگزيده مقاومت به كميسيون تحقيقات، ستاد اجتماعي مجاهدين و ديگر منابع مقاومت در داخل ايران فراخوان داد و عزم جزم كرده بود نگذارد فاشيسم مذهبي به فريبكاري آنهم در زمينه ساختن بمب اتمي ادامه بدهد. بساط فريبكاري هسته يي ودكان و دستگاه اتمي آخوندها اين چنين واژگون شد. نبايد فرصت پيدا مي كردند از مكافات هسته يي و بمب اتمي بگريزند. آنگاه نمايندگان مقاومت در افشاگري بزرگ سال در بروكسل در اول اسفند، مركز فرماندهي و مديريت توليد بمب اتمي و ساختن چاشني با پلونيوم 210 و برليوم، و هم چنين پروژه مخفي رژيم براي غني سازي ليزري را با رد و نشانها و فاكتهاي مشخص، به اطلاع افكار عمومي رساندند و خبرهاي آن در كشورهاي مختلف جهان در هزارها روزنامه و مجله و راديوو تلويزيون و سايت خبري منتشر شد.اطلاعات بدست آمده مانند هميشه، پيشاپيش با جزئيات در اختيار آژانس بين المللي انرژي اتمي قرار گرفته بود.
***سه روز بعد پاسدار احمدي نژاد در تلويزيون رژيم ظاهر شد. با حالتي نزار، انگار يادش رفته باشد كه تا ديروز «بي دنده و ترمز» خبر از پايان ماجرا مي داد، اين بار با «گيرپاژ» اذعان كرد كه «ماجرا از تير81 شروع شد، يك گروهي از منافقين آمدند يك گزارشهايي منتشر كردند از نطنز و اراك و اين حرفها، حساسيت درست شد، آژانس وارد شد بعد قعطنامه هاي شوراي حكام پي در پي، پي در پي…»(4 اسفند86). ده روز بعد، در 15 اسفند اژه اي سردژخيم اطلاعات آخوندها بدنبال انتشار گزارش البرادعي و تصويب قطعنامه جديد شوراي امنيت گفت «منبع اصلي تأمين اطلاعاتي مطالعات ادعايي، گروهک تروريستي منافقين بوده اند». صدآفرين بر مريم و مقاومتي كه از هرسو به بندش كشيده اند اما اين چنين با ضربات فوق سنگين دشمنش را مات و مقهور مي كند و واپس مي نشاند.گفته بوديم كه مقابله با چنگال اتمي هيولاي ولايت برگلوي مردم ايران «براي ما يك وظيفه ملي و ميهني و در عين حال بالاترين خدمت به صلح جهاني، و سزاوار سپاسگزاري از سوي جامعه بين المللي است»(پيام 28آذر86).
***ولي فقيه و رئيس جمهور ارتجاع و مذاكره جويان آنها با كشورهاي غربي پيوسته سوگند مي خورند كه در فعاليتهاي آشكار و پنهان هسته يي هيچ قصد و غرضي جز استفاده صلح آميز ندارند. اكنون پس از آخرين رد و نشانهاي برملا شده از سوي مقاومت ايران دوباره مي پرسيم كه ما مراكز توليد بمب و چاشني و كلاهك و اين همه سنگ اندازي در مسير بازر سيها را كه مورد اعتراض آژانس بين المللي انرژي اتمي است باور كنيم يا قسم ملا را؟ مگر نايب رئيس مجلس ارتجاع محمدرضا باهنر سردسته چماقداران و دبيركل جامعه اسلامي مهندسين نظام نگفت كه: «خويشتنداري ملت ايران حدي دارد. ممكن است ملت ما از دولت بخواهد براي بازدارندگي سلاح هسته يي توليد كند».مگر نمي گفت: «بترسيد از روزي كه ملت ايران با ريختن به خيابانها و انجام تظاهرات از دولت بخواهد براي مقابله با تهديدات سلاح هستهاي توليد كند».مگر نمي گفت: «همان گونه كه مقام معظم رهبري فرمودند، ملت ايران تصميم خود را گرفته است و هيچ حدي براي پيشرفت خود قائل نيست…»(خبرگزاري رسمي رژيم 3شهريور85).جالب است كه در همان روزي كه نايب رئيس مجلس ارتجاع اين حرفها را مي گفت خاتمي رئيس جمهور قبلي رژيم هم با غلاف ولفّاف صلح آميزدقيقاً همين مضمون را تكرار كرد و گفت: «ما به دنبال كاربرد صلح آميز هستيم و هيچ نيازي به سلاحهاي هسته يي نداريم» اما «اگر سلاح هسته يي بد است؛ چرا آنها صدها كلاهك هسته يي دارند» (خبرگزاري ايسنا 3 شهريور85).
***در هر حال فرزندان رشيد ايران دريكي از فشرده ترين و پركارترين روياروييها با فاشيسم غني شده ديني، نگذاشتند بهره برداري رژيم و پشتيبانانش از برآورد جامعه اطلاعاتي آمريكا سه ماه بيشتر به درازا بكشد. هدف مقدم اين بود كه شوراي امنيت نتواند قطعنامه ديگري تصويب كند. از 13 آذر كه برآورد اطلاعاتي منتشر شد تا 13 اسفند كه روز تصويب قطعنامه شوراي امنيت ملل متحد است، تنها سه ماه طول كشيد. بزرگترين فريب اطلاعاتي و مانور سياسي رژيم درسال1386 اين چنين در هم شكست.
***نخستين بار مدير اطلاعات ملي آمريكا در سناي اين كشور در 16 بهمن از اين كه «فقط به يکي از موضوعات» مندرج در گزارش جامعه اطلاعاتي «توجه زيادي شده»، ابراز نگراني كرد و هشدار داد«رژيم ايران «كماكان به توليد سوخت هسته يي و سيستم حمل كلاهك هسته يي ادامه مي دهد». دريادار مك كانل اضافه كرد: «ما با اطمينان بالايي ارزيابي مي كنيم كه ايران توانمندي علمي، تكنيكي و صنعتي اين را كه نهايتاً بمب اتمي توليد كند، دارد». مدير اطلاعات آمريكا در پنجم اسفند (چهار روز پس از افشاگري بزرگ مقاومت ايران و يك هفته قبل از تصويب قطعنامه در شوراي امنيت)خاتمه قضايا را اعلام كرد و گفت: «جامعه جهاني به اين گزارش بيش از حد واكنش نشان داده است. اكثراً… تصور كردند كه مي توانند نفس راحتي بكشند. ولي بايد بگويم كه پنج عضو دائمي شوراي امنيت و آلمان توافق كرده اند كه تحريمها عليه ايران را ادامه دهند. لذا ما الان ديگر از اين مرحله عبور كرده ايم و تحريمها هم ادامه خواهد يافت»(سي.ان.ان 5 اسفند86).
قسمت پنجم ـ قطعنامه 1803
قطعنامه 1747 در 4 فروردين86 تصويب شده بود و قرار بود پس از دو ماه رژيم مجدداً مورد حسابرسي بين المللي قرار بگيرد. بنابراين، قطعنامه بعدي بايد در تيرماه صادر مي شد. اما كار به درازا كشيدو سرانجام قطعنامه 1803 با هشت ماه تأخير در 13 اسفند تصويب شد. رژيم با امتيازات و معاملات ميلياردي، با زدو بند، با وعده هاي سياسي و با منتهاي فريب و دجالگري مي خواست ممانعت كند. در همين رابطه احمدي نژاد در 20 آذر گفت رژيم حجم مبادلات تجاري با چين را در سال 2007 به بيش از 20ميليارد دلار افزايش داده و اين رقمي است كه در آن»«سرمايه گذاريهاي ديگر» محاسبه نشده است. احمدي نژاد يكبار هم به دوبرابر كردن حجم مبادلات با روسيه اشاره كرد. برخي رسانه هاي رژيم از 65ميليارد دلار واردات در سال 86 خبر دادند (سايت آفتاب ـ15بهمن86). به اين ترتيب رژيم تمام ظرفيت مالي و اقتصادي و سياسي و منطقه يي و بين المللي خود را بكار گرفت تا از قطعنامه ديگري بگريزد اما سرانجام پس از 8ماه شكست خورد و در تله خودساخته اتمي قفل شد. از اين بابت آثار مترتب بر قطعنامه 1803 فراتر از مواد و بندهاي نوشته شده آن است. اگر رژيم مي توانست جان به در ببرد برايش بسيار مغتنم بود اما اكنون هم چنان كه در انتخابات مجلس ارتجاع هم ديديم، ماشين ولايت كماكان بي دنده و ترمز به پرتگاه مي رود.
***قطعنامه 1803 با تأكيد بر قطعنامه هاي پيشين تصريح مي كند كه رژيم ايران به آن قطعنامه ها «عمل نكرده، همكاريهاي خود با آژانس بر اساس پروتكل الحاقي را از سر نگرفته و به اقداماتي كه شوراي حكام آژانس از آن خواسته بودهم عمل نكرده است». در قطعنامه 1803 سيزده تن از عوامل رژيم و 12مجموعه صنعتي درگير در پروژه هاي اتمي، به ليست تحريمها افزوده شدند. از همه كشورهاي عضو ملل متحد خواسته مي شود «محموله هايي را كه توسط كشتيها و هواپيماهاي» ايراني وارد بنادر و فرودگاههاي آنها مي شوند مورد بازرسي قرار دهند. درخاك خود مراقب «ورود يا عبور افرادي» باشندكه مستقيماً در فعاليتهاي اتمي رژيم نقش دارند و«كميته تحريمها وابسته به شوراي امنيت را مطلع نمايند». محموله هايي را كه با كشتي و هواپيما به ايران مي رونديا از ايران مي آيند، مورد بازرسي قرار دهند»، «از تأمين، فروش يا انتقال مستقيم يا غير مستقيم مواد يا سلاح مربوطه» براي ايران جلوگيري كنند.درمورد «فعاليتهاي مؤسسات مالي كشور خود با تمامي بانكهاي موجود در ايران، خصوصاً بانك ملي و بانك صادرات و شعبات و زير مجموعه هاي آنها در خارج از اين كشور هوشيار باشند». پس از 90 روز اگر رژيم تبعيت نكند تدابير مناسب ديگري بر اساس ماده 41 فصل هفتم منشور ملل متحد در دستور قرار مي گيرد تا رژيم را «متقاعد نمايد» كه به قطعنامه هاي شوراي امنيت و درخواستهاي آژانس پاسخ مثبت بدهد.تصويب قطعنامه 1803 هرچند با تأني و تأخير بسيار صورت گرفت اما يكي از مهمترين گردنه ها و فرازهايي بود كه در پايان سال 86 پيموده شد.
قسمت ششم ـ عراق
عراق صحنه رويارويي استراتژيكي رژيم با مقاومت ايران است. چرا كه فاشيسم ديني بدون جنگ و بحران و بدون صدور تروريسم و ارتجاع به بيرون از ايران، جايي در درون ايران ندارد و جغرافياي سياسي ايران و عراق در روزگار ولايت فقيه، چنين اقتضا كرده است. بخصوص كه بيش از 60درصد مردم عراق شيعه هستند و مراقد 6 تن از ائمه در اين كشور است. از اين رو عراق، نخستين طعمه در «تنور جنگ» خميني بود. سپاه پاسداران ولايت در جريان همين جنگ ارتش را پس زد و بر آن تفوق يافت و به سلاح سنگين و نيروي هوايي و موشكي و دريايي مجهز گرديد. وزارت دفاع نيز به وزارت پشتيباني از نيروهاي مسلح تنزل يافت تا دولت فقط به سپاه و ارتش و نيروي انتظامي پول و تداركات برساند. كاري به كار آنها نداشته باشد و در تيول مطلقه ولايت باشند.اكنون همه مي دانند كه رژيم آخوندي پدرخوانده تروريسم در دنياي معاصر است. خط جبهه خود را در بغداد قرار داده و آشكارا مي گويد كه لبنان و فلسطين «عمق استراتژيك» آن هستند. مجلس اعلاي انقلاب اسلامي در عراق و حزب الله در لبنان بازوان اين رژيم هستند و به دستور خميني تأسيس شدند. هم چنين آخوندها تلاش كردند با پول و سلاح حماس و جهاد اسلامي در فلسطين را هم به كنترل خود درآورند.رفسنجاني در سالهاي رياست جمهوريش ايران را «پايگاه نهضت نوين جهان اسلام» توصيف مي كرد. پس از جنگ اخير در عراق هم گفت: «ما آن نقطه حساس جبهه اسلامي هستيم». «ما بايد در داخل خودمان را براي رسالتي كه ادامه رسالت پيغمبر است آماده بكنيم». «ما بايد حفاظت كنيم از انقلاب. حفاظت،…حالا من وارد جزئياتش نمي شوم». «تحليلگرهاي منصف آمريكايي (هم) امروز حرفشان اين است كه همه اين هزينه ها و اين همه درگيريها، برنده اش ايران است» (رفسنجاني 27شهريور83).
*** اگر روزي آخوندهاي حاكم بر ايران به انتخابات آزاد در داخل ايران تن بدهند چه خواهد شد؟ براي پاسخ به اين سؤال احتياج به بحث و جدل و كنكاش نظري نيست. چون در سال1358 همه به چشم ديدند كه ما در منتهاي مسالمت آنها را جارو مي كنيم و به زباله دان تاريخ مي ريزيم. به همين خاطر، هرگز و هيچ گاه انتخابات آزاد را تحت نظارت ملل متحد در داخل ايران نمي پذيرند. نسخه انتخاب آزاد كه گاه رژيم براي فلسطين و اسرائيل مي پيچد فقط مصرف خارجي دارد!همچنين اگر روزي رژيم از صدور ارتجاع و تروريسم به خارج از ايران دست بردارد و به داخل مرزهاي ايران محدود شود، ولايت فقيه ريح و روح خود را از دست ميدهد و رژيم آخوندي از درون فرو ميريزد و متلاشي ميشود. به همين خاطر صلح در خاورميانه مانند دموكراسي در عراق، طناب دار رژيم آخوندهاست.
*** پاسدار احمدي نژاد در شهريور گذشته خط كار رژيم را در عراق و خاورميانه «پركردن خلأ بزرگ قدرت» دانست و گفت «منحني قدرت» آمريكا در عراق، به «خط صفر» نزديك مي شود (6شهريور 86).عجبا، رژيمي كه همه مي دانند باكليه ايادي و مزدورانش زير سايه و زير بال و پر آمريكا وارد عراق شد، اكنون روي دست آمريكا بلند شده و مي خواهد دست او را گاز بگيرد، از خاورميانه بيرونش كند و خودش «خلأ بزرگ» را پركند! به همين خاطر، براي رسيدن به بمب اتمي عجله دارد. بگذريم كه همه اين جست و خيزهاي عنترگونه نهايتاً چيزي نيست جز خط بستن پيشدستانه در بيرون خانه، براي حفظ نظم و نظام ولايت در داخل ايران.پورمحمدي، وزيركشور رژيم سال گذشته، گفت: «وقتي آمريكا ميلياردها دلار هزينه كند، هر روز كشته بدهد، حيثيتش لكه دار شود و همه چيز خود را در عراق از دست بدهد و آن وقت دولتي كه در آن جا تشكيل مي شود، همگرا با نظام اسلامي ما باشد، مجلسي كه تشكيل مي شود هم پيمان ما باشد و قانون آن نزديك به قانون ما تدوين شود، مطمئناً آمريكا ساكت نخواهد نشست» (خبرگزاري فارس 26مرداد86).از اين پيشتر يك نماينده مجلس ارتجاع هم گفته بود: «هر بمبي كه در عراق منفجر شود فتنه آمريكا براي ايران يك ماه عقب مي افتد… اگر آمريكا مي توانست تا الان ايران را گرفته بود» (محبي نيا، خبرگزاري ايلنا 28 ارديبهشت 85).
*** با اين حال، آخوندها به رايگان امتيازات كلاني در عراق بدست آورده اند. امتيازاتي كه خيلي به دهانشان مزه كرده است. ارگان ولي فقيه يكبار در اينباره نوشت: «اكنون هزاران متخصص ايراني به بازسازي عراق كمك مي كنند و از اين رهگذر يك بازار بكر حداقل 100ميليارد دلاري براي يك دوره 10ساله در اختيار ايران است، اما آمريكاييها چه نصيبي از اين عراق دارند؟ آيا توانستند در آن جا با استانداردهاي مطلوب آمريكا كه بدون شك وجه اصلي آن لائيسم است، دولتي شكل دهند؟ آيا توانسته اند از مزاياي اقتصادي عراق بهره يي ببرند وآيا در آينده مي توانند حتي 5درصد از هزينه يي كه در عراق كرده اند را در يك دوره 20 يا 30 ساله به آمريكا بازگردانند؟ در مذاكرات هسته يي برگهاي زيادي در اختيار ماست و مي توانيم از آن استفاده نماييم و توافقات بين المللي عليه ايران را سست كنيم. در نفوذ منطقه يي، ايران با ايجاد يك وضعيت استراتژيك، سرزمينهاي ايران، عراق، لبنان، فلسطين و سوريه را به هم وصل كرده است و اين توفيقي بسيار بزرگ و عظيم است» (كيهان 16 اسفند 85).
*** نخستين آثار مثبت نامگذاري سپاه پاسداران و نيروي تروريستي قدس، در عراق بارز شد.كساني كه بايد بفهمند، فهميدند كه آمريكا شروع به درس گرفتن از اشتباهات خود در عراق در رابطه با رژيم ايران كرده است و بعيد است كه براي اين رژيم «خلأ بزرگ» باقي بگذارد.از طرف ديگر احمدي نژاد در سفر به عراق به سختي شكست خورد. آنقدر كه رژيم مجبور شد بگويد مجاهدين مردم عراق را به ازاي هر نفر صد دلار به صحنه آورده اند! نيروهاي دموكراتيك و ميهن پرست عراقي نفرت و انزجار صاعقه آسا و جوشش ناگهاني مردم و جامعه عراق عليه سفر احمدي نژاد را مهمترين تحول سياسي در 5سال گذشته در ارتباط با رژيم ايران ارزيابي مي كنند. اگر رئيس جمهور ارتجاع جرأت مي كرد و چند روز بيشتر در عراق مي ماند مسلماً تحول بزرگتري به منصه ظهور مي رسيد.امروز به يقين مي توان گفت كه شعار استراتژيكي خلع يد از رژيم ولايت فقيه در عراق به يك شعار توده يي تبديل شده و در تعادل قوا به سود آلترناتيو عراقي در برابر آلترناتيو ملايان حاكم بر ايران عمل مي كند.
*** شيخ حارث الضاري رئيس هيأت علماي مسلمين عراق اخيراً در قاهره گفت: «مجاهدين خلق ميهمانان عزيز مردم عراق هستند. آنان مرتكب هيچ عملي كه به مردم عراق آزاري برساند نشده اند. علاوه بر اين از حمايت سازمان ملل و قطعنامه هاي جامعه بين المللي و كنوانسيونهاي ژنو برخوردارند كه براي آنها حفاظت بين المللي تأمين كرده و آنها را پناهندگان قانوني محسوب مي كند»( خبرگزاري عراق 27 اسفند86). از اين پيشتر، ديگر رهبران شيعه و سني عراقي نيز به موقعيت حقوقي و مختصات سياسي مجاهدين در ارتباط با مردم عراق گواهي داده بودند.امروز به يقين مي توان گفت كه هيچ كس و مطلقاً هيچ كس جز رژيم و همدستان وعوامل آن در عراق خواهان اخراج مجاهدين نيست و رژيم در اين خصوص سر خود را به سنگ مي كوبد.هم چنان كه مردم و نيروهاي دموكراتيك و ميهن پرست عراقي و عشاير و صدها هزار تن از شيعيان جنوب يا اهالي ديالي در بيانيه هاي خود اعلام كرده اند، بسيارند كساني كه مجاهدين را راه حل ايستادگي در برابر تعرض رژيم ايران مي دانند.راه حل درعراق خلع يد از رژيم ايران و راه حل در ايران تغيير و سرنگوني اين رژيم است.
*** آخوند جلال صغير، امام جمعه خميني صفت مسجد براثا، به روشني گفته است: «آن چه باعث شد كه ما موضع تندي در قبال سازمان تروريستي مجاهدين خلق بگيريم موضع اين سازمان در قبال جمهوري اسلامي بود» (تلويزيون العراقيه 27مهر86). لاريجاني در مقام دبير شوراي عالي امنيت رژيم، درمورد كساني كه از رژيم حرف شنوي دارند چنين گفت: «ما از روند سياسي حمايت مي كنيم هميشه هم به كساني كه فكرمي كرديم دوستان ما هستند و حرف شنوي از ما دارند آنها را تشويق كرديم. مثلاً مجلس اعلا، حزب الدعوه، حزب الدعوه هر دو گروه، گروههاي مختلف مستقل، همه اينهايي كه از دوستان ما هستند…» ( تلويزيون رژيم 21شهريور86).رحيم صفوي هم يادآوري كرد: «ما حتي از نيروهاي عراق كه به ايران آمده بودند سپاه بدر، از كساني كه اسير شده بودند، تيپ احرار درست كرديم.كدام كشور است كه افسران عاليرتبه عراق را عليه خود به كار بگيرد؟» (كيهان 8مهر86).از اين نمونه ها مي توان دريافت كه چرا تنظيم رابطه و حتي لحن كلام نظام آخوندي در مورد عراق و دولت كنوني آن، سراپا از موضع ولايت و قيمومت است. متقابلاً بسياري از روشنفكران و شخصيتهاي سياسي و نيروهاي ملي عراق به اين نكته توجه كرده اند كه فرهنگ و موضعگيري ونحوه برخورد شماري از مقامات دولتي با مجاهدين چنان است كه«گويي نمايندگان ولي فقيه در بغدادند»!در تيرماه گذشته پارلمان اروپا در قطعنامه خود در باره عراق باتفاق آرا ماده يي را به مجاهدين اختصاص داد و در آن «قوياً، تهديدهاي اخراج وقطع ملزومات و سوخت وآب آشاميدني از سوي برخي مقامات ارشد دولت عراق عليه اعضاي اپوزيسيون ايران را كه بيش از 20 سال در اين كشور پناهنده سياسي بوده اند و از موقعيت قانوني افراد حفاظت شده تحت كنوانسيون چهارم ژنو برخوردارند مردود اعلام كرد». اين قطعنامه هم چنين «از دولت عراق مي خواهد كه به حقوق اعضاي اپوزيسيون ايران طبق قوانين بين المللي، احترام بگذارد» ( پارلمان اروپا قطعنامه 12ژوئيه 2007).اكنون به يقين مي توان گفت كه در وادي سياست هر خصومت و ضديتي با مجاهدين در عراق بدون استثنا از جانب رژيم است. رژيمي كه به جدّ هم چون روزگار جنگ ضدميهني، مجاهدين و مقاومت ايران را مانع جنگ افروزي و سلطه خود مي يابد.
*** دخالتها و جنايتها و خط كار رژيم در عراق امروز بر كسي پوشيده نيست و عالمگير شده است. اما اين مقاومت ايران و رئيس جمهور برگزيده اش بودكه از همان سال 82 ـ كه كسي را ياراي سخن گفتن نبود‌ـ پرچم ايستادگي و افشاي اين جنايتها را برافراشت، خطر بلعيدن عراق از سوي آخوندها را صدبار از خطر اتمي بيشتر دانست و برسرقت بيش از 20ميليارد دلار نفت عراق از سوي رژيم آخوندي در جنوب اين كشور انگشت گذاشت. شكنجه گاههاي مخفي را نخستين بار مجاهدين در جريان ربودن دوتن از اعضايشان توسط ايادي رژيم در وزارت كشور عراق برملا كردند. دبير كل شوراي گفتگوي ملي عراق گفته است «ما در عراق شاهد شكنجه هايي هستيم كه تا به حال نه در خواب و نه در بيداري نديده و نشنيده بوديم؛ اعمالي كه تاريخ به ياد ندارد در هيچ كشوري غير از عراق به وقوع پيوسته باشد». او درمصاحبه با يك روزنامه اردني «نامگذاري تروريستي و تحريم همه جانبه سپاه پاسداران و نيروي قدس را يك سيلي به رژيم ايران و نيروهاي تروريستي وابسته به آن دانست و از آن به عنوان گامي در جهت كوتاه كردن دست اين نيروها در جناياتشان در ايران و عراق استقبال كرد. وي افزود نيروي قدس جنايات زيادي در حق مردم ايران انجام داده و دست به كارهايي زده كه حتي از بيان آنها عرق شرم بر پيشاني انسان مي نشيند و همين اعمال را در عراق هم تكرار مي كنند» ( العرب اليوم 11آبان86). به يقين، اكثريت عظيم مردم عراق و عموم نيروهاي آزاديخواه و ميهن پرست عراقي مجاهدين و مقاومت ايران را متحد و شريك استراتژيكي خود تلقي مي كنند. رژيم ولايت فقيه مشكل و تضاد اصلي و كانون صدور ارتجاع و تروريسم در اين منطقه از جهان است. اما رژيم به اين سادگي دست بردار نيست زيرا به گفته خودش: «پرونده ايران نه پاي ميز مذاكره بلكه درخيابانهاي بيروت و بغداد حل مي شود» (كيهان 5 شهريور85).
قسمت هفتم ـ اشرف
چنين بود كه اشرف در سال86 باز هم ميدان فشرده ترين رويارويي و صحنه جديترين نبرد استراتژيكي بين مقاومت ايران و فاشيسم ديني بود. در تمام سال و در تمام ايام، حتي بدون گسست يك روز، رژيم آخوندي چنگ انداخته بود تا مجاهدين را جاكن كند. با ارعاب و تهديد و انفجار. با قطع ارزاق و سوخت و دارو و آب و برق. با به خدمت گرفتن مجريه و مقننه و قضاييه عراق و رسانه هاي خودي و نه خودي از طريق دست نشاندگان دائمي يا مواجب بگيران موسمي. با گله هاي مزدوران اعزامي. باجنگ مستمر رواني. با كثيفترين ترفندها و دروغپردازي. با بمبگذاري بر سر راه كارگران و كشتار ياوران. با راديوهاي فارسي زبان. با دعوتهاي پيوسته از مقامات و شخصيتها و شيوخ و شهروندان عراقي به مشهد و تهران براي برانگيختن آنان عليه مجاهدين. با سر كوبيدن به طاق در گفتگو با آمريكاييان، با تحت فشار قرار دادن اشرفيان از طريق خانواده ها و منسوبين به گروگان گرفته شان در شهرها و مناطق مختلف ميهنمان، و حتي با شكستن سنگ مزار يكايك مجاهدان در كربلا… يكي از مسئولان يك گروه كرد عراقي كه به گفته خودش براي خوشامد رژيم ايران هرازگاهي «مجبور» است سنگي هم به پاي مجاهدين بزند، مي گويد: «اين يك واقعيت است كه هر نفراز رژيم ايران كه يك عراقي را مي بيند يك كارت قرمز در مورد مجاهدين به او نشان مي دهد. آنها هيچ خط قرمزي جز مجاهدين ندارند».
***كوهها جنبيدند، اما اشرف تكان نخورد.يكي از رهبران جريانهاي سياسي عراق گفت: اشرف امروز به يك مكتب سياسي براي آزادي و پايداري در شرق و نه فقط در ايران تبديل شده است. يكي از شيوخ برجسته و نامدار عشاير مجاهدين را «شرفاي زمانه» توصيف كردمجاهدان اشرف گفتند: «جهاد اكبر، اشرف نشانمان كرد، با مريم رهايي، گوهرنشانمان كرد».و من مي گويم، پس از عبور پاكبازانه مجاهدين از درياي رزم و رنج 5ساله كه آزمايش معجزه آساي زمان ماست: تا نسوزد بر نيايد بـوي عـودپخته داند كاين سخن با خام نيستبله اشرف با مريم و انقلابش پيروز شد. بدون انقلاب ايدئولوژيك، امروز از مجاهدين و اشرف نشاني نبود و خميني در گور قهقهه مي زد. خوشا آنان كه با گذشتن از همه چيز خود، پرچم عزت و شرف يك خلق در زنجير را در اهتزاز نگهداشتند. خوشا ساكنان پاكترين شهر جهان و آيات صبر جميل و ظفر محتوم. و خوشا آنان كه در اين 5سال با مريم يا در كنار و در جوار او پايداري كردند تا سمبل آزادي و امانت بهاران ايران به سرمنزل مقصود برسد.
***سخن گفتن از سرداران و سالاران اشرف همچون مژگان پارسايي و صديقه حسيني و ديگر خواهران و برادرانشان و هم چنين سخن از شاخصهاي دوران پايداري را به زماني ديگر وامي گذارم. تنها از يك مجاهد صديق فروخفته مي گويم و درمي گذرم.«به صد دفتر نشايد گفت شرح حال مشتاقي…» مجاهد صديق كاظم طهماسبي، مهندس برجسته تكنولوژي فضايي از آمريكا بود كه از سال 72 همه چيز را براي نبرد در راه آزادي خلق و ميهنش در طبق اخلاص گذاشته و به ارتش آزادي پيوسته بود. كاظم پس از نبردي طولاني با بيماري حاد ريوي سرانجام در شب 30 تير سال85 درگذشت. در روزگار پيشين كه در آمريكا به كار مشغول بود به لحاظ قانوني و اقامت، شهروند همان جا شده بود. از اين رو مسئولينش پيوسته به او اصرار مي كردند براي معالجه به آمريكا برود. اما او هربار آنها را دست به سر مي كرد. تا روزي كه از اصرارها برافروخته شد و گفت: ديگر از اين موضوع با من صحبت نكنيد. در اين دوران به هر قيمت مي خواهم در اشرف بمانم و به عهدم وفا كنم…سلام بر او در روزي كه زاده شد، در روزي كه به مجاهدين و ارتش آزادي پيوست، در روزي كه به مرتبت صدق رسيد و رستگار شد. صداقت به معني يگانگي و پاكبازي و عدم تناقض، مرتبت و سقفي بالاتر از شهادت است. شهادت را هم مشتاقانه درخود دارد.مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن يَنتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا
*** چنين بود كه مجاهدين و مقاومت ايران در تماميت خود بر عهدشان براي آزادي و حاكميت مردم ايران پاي فشردند. مغلوب تعادل قوا و دود و دم دشمن ضدبشر نشدند. با سوزن كوه كندند، همه چيز را از نو ساختند و تعادلي ديگر آفريدند. سوگند مي خورم كه جز نيروي عقيده و ايمان كه با انقلاب مريم در يكايك مجاهدان استوار و ريشه دار شده بود، و به جز همت هواداران و هموطنان و پشتيبانان مقاومت ايران، هيچ نيرو و جريان، و هيچ قدرت و دولت ديگري، كمك نكرد. به خدا و خلق قهرمان تكيه داشتيم و بس. «ما بها و خونبها را يافتيم».بهاران سر سبز مقاومت و نوروزي، اين چنين فرا مي رسد. سعادت ملت ايران، اين چنين تضمين مي شود. نوروز پيروز آزادي بر همه موانع و راهبندها غلبه مي كند. هيچ كس نمي تواند بهار را از آمدن، باز دارد. تحولات همه جانبه سالي كه گذشت، نويد بخش دستاوردهاي بيشتر در سال تعيين كننده يي است كه پيش رو داريم. فرزندان رشيد ايران در هركجا كه هستند بايد با هوشياري و مسئوليت پذيري و كار و تلاش مضاعف بهاي آن را بپردازند. زمان برخاستن است. اين خود ما هستيم كه آينده را تعيين و ترسيم مي كنيم. صداي درهم شكستن زنجيرهاي استبداد مذهبي به گوش مي رسد. ايران آزاد مي شود.
سلام برخلق ـ سلام بر آزاديمسعود رجويفروردين1387

No comments: