Sunday, April 06, 2008

تقويت ايران، حاصل جنگ پنج ساله عراق

تقويت ايران، حاصل جنگ پنج ساله عراق

مصاحبه اوست فرانس با اوليويه روآ - دوشنبه 19 فروردین 1387 [2008.04.07]

‏برونو ريپوش

اليويه روآ، کارشناس مسايل ايران و آسياي ميانه و مشاور منطقه در وزارت خارجه فرانسه در مصاحبه اي با روزنامه "اوست ‏فرانس" به بحث پيرامون خطاهاي دولت بوش در عراق پرداخته و راه حل رفع تنش هاي خاورميانه را، مذاکره با تهران مي داند.‏

‎‎چندي پيش جرج بوش سالروز آغاز جنگ در عراق را جشن گرفت و آن را به عنوان يک "پيروزي بزرگ ‏استراتژيک" قلمداد کرد. به نظر شما اين پيروزي چه بوده است؟‏

بوش در جنگ عليه عراق سه هدف را دنبال مي کرد: 1) آزاد کردن مردم عراق از دست صدام حسين 2) خنثي کردن تسليحات ‏کشتارجمعي عراق 3) از بين بردن حمايت ها نسبت به تروريسم بين المللي. به نظر مي رسد که به دو هدف آخر نرسيده. البته اولين ‏هدف نيز يک بهانه بوده است: اطرافيان نومحافظه کار بوش معتقد بودند که دموکراسي در بغداد به مثابه الگويي براي دولت هاي ‏ايران و سوريه خواهد شد و بدين ترتيب موقعيت اصولگرايان و تندروها متزلزل مي شود. و اينکه دولت هاي دموکراتيک نيز آسان ‏تر مي توانند با اسراييل مذاکره کنند. اين رويکرد بسيار صادقانه، ولي درعين حال ايدئولوژيک بود و به شکست انجاميد.‏

‎‎واشنگتن کاهش خشونت ها در بغداد را يک نتيجه مثبت مي داند...‏

اعزام 30 هزار نيروي کمکي طي 6 ماه اخير نتيجه بخش بوده است. ولي بياييد کمي به عقب بازگرديم: عراق به هيچ وجه به ثبات ‏نرسيده و دموکراتيک و طرفدار غرب نيز نشده. اين جنگ پيامدهاي استراتژيک غيرقابل تصوري داشته است. نکته مهم اين است ‏که عراق ديگر به مثابه يک دولت سني عرب شناخته نمي شود. آن دوران به پايان رسيد. ما اکنون با دو گزينه روبرو هستيم: يا ‏کشور عراق در يک جنگ داخلي تقسيم خواهد شد و از بين خواهد رفت يا دولت آن بر امور کشوري تسلط خواهد يافت، ولي تعداد ‏اعراب در اين دولت بي شک ناچيز خواهد بود [به دليل حضور کردها] و اکثريت آنان را شيعيان متحد ايران تشکيل خواهند داد. ‏اين مسأله چندان خوشايند کشورهاي حوزه خليج فارس و سني هاي اصولگرا نيست. امريکايي ها به طور ناخواسته باعث تشديد ‏اختلاف و تفرقه گرايي بين مردم شده اند و اين موضوع به ايران فرصت داده تا به طرز چشمگيري دامنه نفوذ خود را در عراق ‏گسترش دهد.‏

‎‎چگونه بوش و اطرافيانش تا اين حد راه خود را گم کرده اند؟ چرا کنترل امور از دستشان خارج شده؟

به دليل يکي کردن اصول ايدئولوژيکي و اخلاقي، مانند "جنگ عليه تروريسم" يا "محور شرارت". آنها تمام اشخاص و گروه هايي ‏را که مطلوب شان نبوده در اين "محور" دسته بندي کردند: حماس، حزب الله، دولت ايران، طالبان، القاعده و ... حال آنکه اينها هيچ ‏کدام رويکردهاي مشترکي با يکديگر ندارند. امريکايي ها هيچ وقت نخواسته و نمي خواهند شاهد پيچيده تر شدن واقعيات باشند. ‏

‎‎مک کين، نامزد جمهوري خواه، مي گويد امريکا 100 سال در عراق خواهد ماند. از طرف ديگر، اوباما و کلينتون ‏وعده خروج نيروها از عراق را داده اند. به نظر شما جانشين بوش تا چه حد در اين رابطه قدرت مانور خواهد داشت؟

اوباما و کلينتون گرفتار خواسته هاي رأي دهندگان خود شده اند. مک کين نيز وانمود مي کند که در عراق خواهد ماند تا راه براي ‏القاعده باز نشود. اين واقعاً غيرمنطقي است، زيرا خطر واقعي وقوع يک جنگ داخلي است. خروج نيروها؟ از ديدگاه کارشناسانه و ‏فني، هرگز 130 هزار نفر را از جايي خارج نمي کنند. هيچ کس نمي خواهد شاهد تکرار ماجراي ويتنام باشد: امريکايي ها داراي ‏منافع اقتصادي و متحداني از جمله سعودي ها هستند و به هيچ وجه حاضر نيستند جاي خود را به شخص ديگري بدهند. آنها نمي ‏توانند از عراق خارج شوند.‏

‎‎خروج نيروهاي امريکايي در چه زماني امکان پذير است؟

ارتش و پليس عراق چندان آموزش ديده و با انگيزه نيستند. به علاوه، دولتي به معناي واقعي نيز وجود ندارد: کساني که اکنون زمام ‏امور را در دست دارند يا رهبران قوم هاي مختلف اند يا رؤسا و کارفرمايان بزرگ. در واقع آنان از يک طبقه سياسي برنخاسته ‏اند. اکنون بايد يک دولت مرکزي ساخته شود، درآمد نفت تقسيم و توافقي درخصوص وضعيت شهرهاي چند نژادي، از جمله ‏موصل و کرکوک، يافت شود. مسايل بسياري براي انجام دادن باقي مانده. خروج نيروهاي امريکايي حداقل قبل از 5 سال آينده ‏چندان واقع بينانه به نظر نمي رسد.‏

‎‎‏"جنگ عليه تروريسم" باعث تشديد تنش ها در غزه، لبنان و افغانستان شده. چگونه مي توان اين تنش ها را از ميان ‏برداشت؟

در اين رابطه، القاعده مسأله اصلي نيست. مسأله اصلي ايران است. جنگ لبنان، عراق، مسأله نفت... هيچ کدام حل نخواهد شد، ‏مگر اينکه تهران از انزوا خارج و به عنوان يک شريک شناخته شود. غربي ها با اين موضوع مخالف اند و تا زماني که ايران ‏برنامه هسته اي خود را متوقف نکرده باشد به اين مخالفت ادامه خواهند داد. ولي ايران برنامه خود را متوقف نمي کند، زيرا غربي ‏ها در موقعيتي نيستند که بتوانند عليه آن اعلام جنگ کنند. اکنون غرب به يک تجديدنظر نياز دارد و اين تا زماني که يک دولت ‏روشن بين با عملکردي شفاف در واشنگتن روي کار نيايد، امکان پذير نخواهد بود.‏

منبع: اوست فرانس، 2 آوريل ‏

مترجم: علي جواهري

alijava_rooz@yahoo.es

No comments: