مصاحبه نيوزويک با نامزد رياست جمهوری آمريکا
- سه شنبه 20 فروردین
1387 [2008।04।08]
مايکل هيرش
سناتور مک کين در گفتگويی با مايکل هيرش، از مجله نيوزويک درباره رويارويی با ايران، از سر گيری خشونت ها در عراق و مسائلی در این باره به بحث پرداخته است که در زیر می خوانید.
هيرش: چرا شما فکر می کنيد اسلام راديکال، "چالش فراگير" اين قرن است؟ چه وقت به اين نتيجه رسيديد؟مک کين: من هميشه نگران اين موضوع بودم. وقتی به خارج از کشور سفر می کردم، شاهد مدرسه های اسلامی بودم، و قطعاً از رشد بنيادگرايی باخبر می شدم. علايم ديگری هم وجود داشت که به جريان بمب گذاری در پادگان نیروهای آمریکا در بيروت (سال 1983) مرتبط بود. فکر نمی کنم هيچ شکی وجود داشته باشد که ماجرای يازدهم سپتامبر، آنرا به طرز دردآوری وارد کشور ما کرده است.- در سال 1983 شما بر خارج کردن ناوگان دريايی اصرار داشتيد.در واقع من اصرار بر خارج کردن آنها داشتم چون می ترسيدم که آنها يک نيروی سمبوليک بدون برنامه ريزی کافی و يا حمايت مناسب زمينی باشند. کنجکاوم بدانم آيا از آن زمان تا کنون، ديدگاه های شما راجع به استفاده از زور کامل تر شده است؟ برخی معتقدند موفقيت نظامی ايالات متحده در جريان جنگ اول خليج فارس، شما را مصمم تر در استفاده از زور در مرزهای خارجی کرده است.اينطور فکر نمی کنم. اگر موقعيتی مشابه مورد بيروت امروز اتفاق می افتاد، مطمئنم که من به آن اعتراض می کردم. من قوياً معتقدم که بايد هر کاری که می توانيم بکنيم تا از گسترش اسلام بنيادگرا و يا افزايش نفوذ ايران در خاورميانه جلوگيری کنيم؛ به هرحال بايد يک پيشنهاد عملی برای تامين منافع ملی وامنيتی مان (در توجيه استفاده از نيروی نظامی) وجود داشته باشد. ظاهراً شما در سخنرانی تان در لوس آنجلس، خواستيد هرگونه شبهه ای درباره اينکه ممکن است شما آمريکا را وارد يک جنگ بزرگتر- احتمالاً با ايران- کنيد، برطرف سازيد.خيلی هم اينطور نيست. من این را ابتدا در دهه 1990 موقعی که کانديد رياست جمهوری نشده بودم گفتم. من سعی کردم بگویم که بازماندگان جنگ بيش از هر کس دیگر از جنگ متنفر هستند ، زيرا يارانی را از دست داده اند و خوف و نفرت جنگ را از نزديک حس کرده اند. من اين را بارها تکرار می کنم که رويارويی نظامی آخرين گزينه است. در مورد ايران، اگر همه گزينه های ديپلماتيک به بن بست برسد و فشار اقتصادی قادر به توقف برنامه هسته ای آنها نشود، آيا به آغاز جنگ فکر می کنيد؟اگر نخواهم از سوال شما طفره بروم، بايد اينطور بگويم که ما بايد هر گزينه ممکن را امتحان کنيم. من فکر می کنم راه های عملی زيادی وجود دارند که در سفر اخيرم به اروپا، در مورد آنها به عنوان يک راه موثر استفاده از تحريم ها با سارکوزی (رييس جمهور فرانسه) و براون (نخست وزير انگلستان) گفتگو کردم. معذالک من صريحاً می گويم که نمی توانيم ايرانی صاحب تسليحات هسته ای را به خاطر عواقب آشکار آن- تکثير در منطقه و تهديد عليه موجوديت اسراييل و ... تحمل کنيم.- شما در جريان بحث و گفتگو با سارکوزی و براون، آيا در مورد تحريم های احتمالی ديگری به غير از مواردی که اکنون توسط دولت بوش در حال اجراست، صحبت کرديد؟خير. ما وارد آن جزييات نشديم... چيزی که من با آنها در ميان گذاشتم، ايده همکاری کشورها با يکديگر به شيوه دوستانه و موثر است به نحوی که ايرانيان را مجاب کند که مسير در اختيار گرفتن تسليحات هسته ای از نظر سياسی و اقتصادی، برای آنها بهای گزافی به همراه خواهد داشت. - آيا شما موافقيد که ما ، آن گونه که بوش می گوید، با يک "جنگ عليه ترور" درگير هستيم؟من فکر می کنم اين يک مقابله نظامی، اطلاعاتی، ديپلماتيک و ايدئولوژيک است. از همه مهمتر اينکه، در درازمدت اين يک کشمکش ايدئولوژيک است... در جامعه مسلمان ها هم بين اين مجادله میان بنيادگراها و کسانی که ميانه رو تر هستند وجود دارد. کشمکش ديگر هم ميان همه ارزش هايی که ما بخاطرشان ايستاده ايم از يک سو، و تندروهايی که در برخی نقاط دنياصاحب نفوذ چشمگيری شده اند، وجود دارد. - متوجه اين نکته شدم که شما به جای واژه "جنگ" از کلمه "کشمکش" استفاده کرديد.من دوست ندارم از کلمه "جنگ" استفاده کنم، خصوصاً وقتی اين يک کشمکش چند جانبه است، و ممکن است اجزای نظامی و تسليحاتی هم داشته باشد. ولی در نهايت، من فکر می کنم مساله همان ايدئولوژی است. - شما در سخنرانی خود در لوس آنجلس گفتيد هر کس که قبول ندارد بنيادگرايی اسلامی، چالش فراگير قرن بیست و یکم است به درد کاخ سفيد نمی خورد. آيا اين منصفانه است که ديدگاهی را که شايد چالش های بزرگ ديگری- مانند بحران اعتباری، گرم شدن جهانی و تجدید قدرت روسيه را مهم تر می شمارد، ملامت کنید؟
من آنها را رد نمی کنم. ولی اعتقاد دارم، هيچکس نمی تواند در کاخ سفد بنشيند درحاليکه هيچ تصوری از چالش فراگير قرن 21 نداشته باشد. معتقدم چالش اقتصادی هم عميق و سخت است و ممکن است از زمان جنگ جهانی دوم تا کنون، مشکل ترين چالش در نوع خود باشد. اما من قوياً به اقتصاد آمريکايی اعتماد دارم. من قبول ندارم کسی که در درک ابعاد و عظمت چالش بنيادگرايی بازمانده است، شايسته رياست جمهوری ايالات متحده است.
منبع: نيوزويک – 7 آوريل
Monday, April 07, 2008
مک کين و جنگ ايران
مک کين و جنگ ايران
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment