Tuesday, June 24, 2008

گزارش هاي فساد، خون را در رگ ها منجمد مي‌کند
وبگرد - چهارشنبه 5 تیر 1387 [2008.06.25]
سها سيفي
webgarderooz@yahoo.com

رضا عزيزي در "ايراننشنال" در حاشيه افشاگري هاي اخير و انتشار گزارش هاي کميسيون اصل نود مي نويسد:‏

اين افشاگري، مرز تمام گمانه زني ها در مورد فساد اقتصادي سران حکومت را در نورديد. حتا اپوزيسيون خارج ‏از کشور نيز از ابعاد و عمق فساد در ميان بلند پايگان رژيم، که اکثرشان از روحانيان هستند در شگفت ماند. در ‏اين ميان نام هايي مانند شيخ محمد يزدي رئيس قوه قضاييه سابق، عضو شوراي نگهبان و مجلس خبرگان، امامي ‏کاشاني امام جمعه تهران و عضو شوراي نگهبان، ناطق نوري رئيس بازرسي ويژه دفتر رهبر و عضو مجلس ‏تشخيص مصلحت، ناصر مکارم شيرازي، واعظ طبسي مشهور به سلطان خراسان، خانواده رفسنجاني، محسن ‏رفيق دوست، فلاحيان و عسگر اولادي آورده شده است.‏

تکان دهنده تر از ميزان دزدي ها، کيفيتي است که با آن به حراج و بخشيدن ثروت هاي ملي همچون جنگل ها و ‏معادن به دارندگان حق ويژه مي پردازند. جستجو براي يافتن بديل چنين بذل و بخشش ها، ما را به دوران شاهان ‏فاسد قاجار ميکشاند، به ويژه دوران ناصري. در کنار افشاگري هاي آقاي پاليزدار، گزارش کميسيون اصل نود ‏مجلس در مورد مفاسد اقتصادي نيز خون را در رگ ها منجمد ميکند. ‏

‎‎آدم هاي خودتان را دريابيد بي زحمت!‏‎ ‎

نويسنده وبلاگ "چند کلمه حرف دل" نوشته است:‏

متاسفم براي تك تك جوونهاي هم نسل خودم. براي تك تك آدمايي كه داريم تو اين مملكت زندگي مي‌كنيم و عادت ‏كرديم صدامون درنياد و خفه بشيم. متاسفم كه هر روز خبرهاي دسته گل‌هاي جديد آقايون محترم رو ميشنوم. ‏اونوقت هر روز طرح امنيت اجتماعي شون رو به رخ ما ميكشن. خسته نشدين از اين همه دروغ و دغل؟! خسته ‏نشدين اينقدر به خرد جووناتون كه هميشه پرچم دار و داعيه‌دار دفاع ازشون هستين آشغال تحويل دادين؟! ‏گل‌كارياتونم كه هر روز بيشتر خبراش ميرسه!‏

آفرين به همه دانشجوهاي دانشگاه زنجان كه حداقل شعور دفاع از هم دانشگاهي‌شونو داشتن. آفرين به تو دختر كه ‏عقلت رسيد صداي اين استاد قرآن و حديث رو ضبط كني. و آفرين به همه اونايي كه فيلم جلسه كميته انضباطي ‏دانشگاهو گرفتن و به سرعته باد پخش كردن. آقايون به جاي اينكه چپ و راست از شنيدن حرف حق طفره ميرين؛ ‏هر تجمعي رو به هر اسمي اعم از دفاع از حقوق زنان.... بيچارگان .... بدبختان.... يا هر كوفت و زهر مار ‏ديگه‌اي سركوب مي‌كنين ؛ آدماي گل‌تونو دريابين بي‌زحمت لطفا! ‏

‎‎مددي جان، زارعي جان! دست‌تان درد نکند!‏‎ ‎

‏"زيتون" با استفاده‎ ‎از فضاي رواني پيش آمده در اين روزها، مشغول شيطنت و سر به سر گذاشتن با آقايان است:‏

در رو خيلي آروم پشتم بستم و رفتم جلو که ماجرا رو تعريف کنم... که ديدم با چشم‌هاي گرد‌شده منو نگاه مي‌کنه و ‏يه‌دفعه پا شد. با خودم گفتم چه عجب اينا هم بالاخره ادب و نزاکت بلد شدن و جلوي پاي آدم بلند مي‌شن. اما اشتباه ‏مي‌کردم. چون بلند شد و باعجله رفت در رو باز کرد و جلوش يه صندلي گذاشت و غرغر کنان اومد نشست پشت ‏ميزش و بعد از کشيدن يه نفس راحت، با دستمال عرق پيشوني‌شو خشک کرد. با چشماي وق‌زده‌ش نگاهم کرد و ‏گفت: حالا امرتونو بفرماييد!‏

گفتم ببخشيد حاج آقا، ديدم در از قبل بسته بود منم بستمش. کار بدي کردم؟‏

کمي رو صندليش جابه‌جا شد و با من‌ومن گفت:‏
شرمنده‌م خواهر. بعد از جريان دانشگاه زنجان، اين همکارا هر خانومي بياد به اتاق من، يا بعضي همکاراي ديگه، ‏حرف در ميارن. منم مجبورم هر خانمي مياد برم درو باز کنم تا در دهنشونو ببندم!‏

با لبخند گفتم منظورتون همون کار مددي‌ استاد قرآن و...؟

اخم کرد و گفت: خواهر، شما کارتون رو بگيد!‏

از اينکه مددي چه تاثيري بر اين آقايون گذاشته و دانشجويان زنجان چنان چوبي برداشتن که تموم گربه‌دزد‌ها ‏حساب کار دستشون اومده کيف کردم. در حياط همون اداره يه آخوند قدبلند و گنده ديدم که در حاليکه زير عباي ‏نازکش باد مي‌ندازه از روبه‌روم مياد. چنان لبخند مليحي بهش زدم تا يه کم اذيتش کنم. يهو ديدم روترش کرد ‏عباشو جمع کرد و راهشو کج کرد و دويد و رفت...گفتم مددي جان دستت درد نکنه که آبروي خودتونو خوب ‏بردي! و همينطور زارعي که خيلي به ما خدمت کرد!‏

‎‎مايه عبرت براي آيندگان‎‎

‏"يک عدد کاوه" هم نوشته است:‏

قاضي مرتضوي معروف؛ شمشيرش را از رو کشيده و همفکر قديمي خود، عليرضا زاکاني فرمانده اسبق بسيج ‏دانشجويي دانشگاه تهران و نماينده کنوني مجلس که از ياران خوش خدمت دولت محسوب مي‌شود را بيماري ‏خوانده است که حالت اعتدال رواني خود را ازدست داده و او را صراحتا هم‌راستا با منافقين و ضد انقلاب دانسته ‏که درجريان پرونده‌هاي ادعايي وي، هيچ کاره بوده است. اين‌ها نشانه‌هاي الهي است که چهره واقعي کساني که ‏مدت‌ها آبروي ديگران را به انحاء مختلف بردند رسوا خواهد کرد. تا اين عبرتي براي ديگران باشد و چهره ‏ديگران نيز از پرده برون افتد.‏

‎‎گنداب را بيش از اين هم نزنيد!‏‎ ‎

‏"اميد معماريان" معتقداست اتهام زدن به پاليزدار و متهم کردن او به فساد مالي؛ بوي بد فساد را بيشتر بلند مي کند: ‏

مهم اين است که يک نفر از درون خود نظام که زبانش هم خيلي شبيه زبان برادران سرباز گمنام است و همه ‏وظيفه ورسالت خودش را حفاظت وصيانت از خون شهدا مي داند، مي آيد و مي گويد ايها الناس کساني که پشت ‏سر آنها نماز مي خوانيد مملکت را به تاراج برده اند. اسامي که پاليزدار ازانها نام برده اسامي غيرآشنايي نيستند. ‏بسياري از ما اين نام ها را به اشکال مختلف شنيده ايم. بسياري از ما نام فرزندان آيت الله ها ومسئولين بلند پايه اي ‏را شنيده ايم که از موقعيت نزديکان خود سواستفاده مي کنند. اما وقتي کسي مانند پاليزدار اين حرفها را مي زند، ‏معني ديگري مي دهد. ‏

فاسد اعلام کردن پاليزدار، عملا به هم زدن گنداب مي ماند. انگار که به کسي بگوي فلاني همه اين وسط درگير ‏هستند و تو نمي تواني ادعاي پاکي کني واز خون شهدا دم بزني. وگرنه چطور مي شود تا طرف افشاگري کرد، ‏چند روزبعدش بانک تازه يادش بيافتد که طرف سالهاست که بدهي بانکش را نداده است؟ به هرحال پيام هاي ‏دستگيري پاليزدار از هر سو که نگاه کنيم به ضرر نظام است وافشاگري اش هر چقدر به ضرر افراد گوناگون هم ‏باشد به نفع نظام نيست. ‏

‎‎چقدر شانه خم شده مي بينيم اين روزها‎‎

سميه توحيدلو در "بر ساحل سلامت" مي گويد اين روزها شاهد کمرهاي خميده بيشتري است که زير بار تامين ‏معاش تا خورده اند:‏

خب الحمد الله چهارساعتي برقمان مي رود و چه خوش نشسته ايم که برقمان بيشتر نمي رود! و چقدر هر روز ‏فشار زندگي بر دوشمان است. اصلا زندگي شده است يک بار، که وزنش زياد است. حالا براي هرکسي يک وزني ‏دارد و گرده هاي نحيف مردم اين مرز و بوم را به سختي انداخته. چقدر شانه خم شده مي بينيم اين روزها، که نمي ‏کشند زير فشار روز افزون مسايل و مشکلات اقتصادي!‏

‎‎نتايج سطحي شدن سياست‎‎

محمدجواد کاشي در "زاويه ديد" با توجه به گرم شدن مباحث انتخاباتي مي نويسد:‏

سياست سطحي شده و منحصر به دو ركن گفتگوهاي پشت پرده و توليد شعار جذاب، بيشتر به يك صنعت‎ ‎سرگرمي براي مردم تبديل مي‌شود।‏ چيزي را كه همه فراموش كرده‌ايم آن است كه مردم هم در يك سياست تقليل ‏يافته به بازي انتخاباتي بازي مي‌كنند. سرخوشانه ممكن است در انتخابات حاضر شوند يا نشوند. ممكن است هوس ‏كنند به اين يا آن راي دهند. ممكن است با نحوه انتخاب خود اهل سياست را دست بياندازند. ممكن است در انتخاب ‏خود تنها به اسباب خنده خود فكر كنند. مثلا فكر كنند فلاني بامزه‌تر از فلاني است.‏

چنين است كه اهل سياست از چند و چون گفتگوهاي پشت پرده سر درمي‌آورند،‌ اما قادر نيستند از سمت وسوي ‏انتخاب مردم سخن بگويند. چندسالي است كه همه ما زماني كه با مردم و انتخاب آنها سروكار داريم، در مه حركت ‏مي‌كنيم. اصلاً نمي‌دانيم مي‌آيند يا نمي‌آيند، چه چيزي را جدي مي‌گيرند، چه سخني را مي‌شنوند و چرا به كساني ‏اقبال مي‌كنند. ‏

‎‎زن مظهر زندگي...خانه و آشپزخانه‎‎

در ميان گرمي بازار افشاگري هاي اخير در مورد فساد مالي و اخلاقي بعضي دولتمردان، خاطره وطنخواه در ‏‏"روزگار" از جنس دوم بودن زن در ايران شکوه مي کند:‏

امروز در مسير برگشت از دفتر مجله صنعت و توسعه در اتوبان مدرس چشمم به بيلبورد هاي تبليغاتي افتاد که به ‏مناسبت روز زن و مادر محصولات خود را با جملات مختلف تبليغ مي کردند.يکي از آنها خيلي جالب بود.نوشته ‏بود زن مظهر زندگي...خانه و آشپزخانه...! ‏

نمي خواهم موضوع را فمينيستي کنم اما آيا در فرهنگ ما ايراني ها "زن" به معني خانه داري و آشپزخانه است؟ ‏چه دليلي دارد وقتي پاي نقش اجتماعي زنان به ميان مي آيد نخستين وظيفه آنها يعني خانه داري٬ شوهرداري و ‏بچه داري پيش از همه نقش هاي يک زن جلو مي دوند؟ دلم خيلي براي خودم و زنان ديگر سرزمينم سوخت! ‏ديروز هم تنها به دليل "زن" بودن از حراست رياست جمهوري تذکر دريافت کردم آنهم از نوع حجاب! حتما فردا ‏هم به اين دليل که جنس دوم هستم، مجبور هستم تمام تبعيض ها را به حافظه ناخودآگاهم بفرستم. چون مي گويند ‏جنس دومم.‏

‎‎درباره "گذشته چراغ راه آينده است"‏‎‎

‏"کتاب سنج" با اين مقدمه، معرف کتاب ديگري است:‏

موقعش رسيد. به بهانه شروع انتخابات نيروي نظامي با تدارکات جنگي عازم آذربايجان شد. آقايان مهندس مهدي ‏بازرگان وسيد محمود طالقاني که گويا درآن سالها به تازگي به امام جماعت مسجدي درخيابان استامبول برگزيده ‏شده بود درپادگان باغشاه حاضر شدند. قرآن بالا سر سربازان گرفتند و دعا کردند که از جنگ باکفار به سلامت ‏برگردند! ‏

نخستين جنايت هاي وحشيانه در زنجان رخ داد. جهت پرهيز ازاطاله کلام مطالعi‏ صفحات 418 تا 422 ‏کتاب«گذشته چراغ راه آينده است»، به علاقمندان توصيه ميشود تا عمق توحش جنايات سازمان يافته توسط ‏ذوالفقاري ها و ارتشي ها را دريابند. با رسيدن ارتش به تبريز کشت و کشتارآغازشد. جنايت ارتش بيسابقه بود. ‏


‎‎اگر زنده مي ماند‏‎‎

يادداشت مرتضي اصلاحچي در "کورسو" تحت عنوان "شريعتي روشنفکري بي قالب" اينگونه آغاز مي شود:‏

سال 57 است. مردم آشفته از وضع موجود در خيابانها راهپيمائي مي كنند، پايكوبان شعار مي دهند و عكس هائي ‏در دست دارند. گذشته از عكس آيت الله خميني كه به وفور ديده مي شود،‎ ‎عكس شخص ديگري نيز خود نمائي مي ‏كند. شخصي كه با سر طاس، صورتي تراشيده و كراواتي آويخته، معلم انقلاب اسلامي ناميده مي شود. دكتر علي ‏شريعتي قبل از انقلاب مرد و عكسش را نديد بر دست ها و شايد اگر زنده مي ماند وانقلاب را

اس ام اس و وبلاگ ويرانگر است

اس ام اس و وبلاگ ويرانگر است
هشدار سپاه،نيروي انتظامي و آموزش و پرورش: - چهارشنبه 5 تیر 1387 [2008.06.25]
‏‏

شهرام رفيع زاده

وزير آموزش و پرورش و فرماندهان و مسئولين سپاه پاسداران و نيروي انتظامي طي روزهاي اخير «اينترنت»، ‏‏«وبلاگ »،« وب سايت»، «اس ام اس» و «بلوتوث» را که در شکستن انحصار رسانه اي نقش مهمي داشته اند، ‏‏«خطرناک تر از اعتياد»،« ويرانگر» و«ابزار تهاجم رسانه اي» ناميدند.‏


مديرکل روابط عمومي نيروي انتظامي در همين ارتباط ديروز از‎ ‎برخورد قاطع پليس با بلوتوث بازان در اماکن ‏عمومي در راستاي طرح امنيت اجتماعي خبر‎ ‎داد.‏

مهدي احمدي با ادعاي اينکه فناوري بلوتوث تلفن همراه در‎ ‎جامعه معضلاتي به وجود آورده است، گفت:«يکي از ‏محورهايي که در راستاي اجراي طرح‎ ‎امنيت اجتماعي با آن برخورد خواهد شد،عوامل و افرادي هستند که اکثرا ‏در‎ ‎مترو و اماکن عمومي، اقدام به انتشار بلوتوث هاي مخرب مي کنند.»‏

وي با اين ادعا که «بلوتوث هاي مخرب، امنيت اجتماعي را تحت تاثير قرار مي دهد» گفت: «از اين پس ماموران ‏نيروي انتظامي در صورت مشاهده بلوتوث بازها با آنها برخورد قاطع خواهد داشت.»‏

‎‎بلوتوث؛ خطرناک تر از اعتياد‎‎

فرمانده نيروي انتظامي تهران پيش از اين گفته بود: «برخي از تکنولوژي هاي عصر حاضر در جهت رسيدن به ‏مقاصد شيطاني و‏‎ ‎شوم استفاده مي کنند.»‏

به گزارش ايسکا نيوز، از ديد فرمانده نيروي انتظامي «گوشي هاي همراه و اينترنت در دنياي امروز ابزاري ‏براي‎ ‎ارتکاب جرم مورد سوء استفاده قرار مي گيرد که در اين خصوص بايد آگاهي هاي لازم به‏‎ ‎مردم داده شود‎.‎‏»‏

احمدرضا رادان همچنين از شدت گرفتن برخورد با بلوتوث سخن گفته و به خبرگزاري ها اعلام کرده بود که: ‏‏«دستگاه قضايي نيز بر‎ ‎اساس قانون با کساني که بخواهند از طريق بلوتوث يا هر وسيله ارتباطي ديگر وارد حريم‎ ‎خصوصي افراد شده و احساس امنيت آن ها را تحت تاثير قرار دهند برخورد مي‎ ‎شود‎.‎‏»‏

سايت بصيرت وابسته به سپاه پاسداران نيز در روزهاي اخير اظهارات رئيس پليس امنيت اخلاقي نيروي انتظامي ‏در مورد بلوتوث را نقل کرد.اين سايت با اشاره به اظهارات احمد روزبهاني در يک برنامه تلويزيوني به نقل از ‏وي نوشت: «رئيس پليس امنيت اخلاقي ناجا خطر بلوتوث هاي خصوصي که در آن به حريم خصوصي مردم ‏تجاوز مي‌شود را بيشتر از اعتياد دانسته است.»‏

به نوشته اين سايت روزبهاني همچنين گفته: «اين گونه بلوتوث ها باعث از هم پاشيدن خانواده ها و حتي خودکشي ‏افراد مي‌شود و صدمات جبران ناپذيري به افراد جامعه وارد مي کند.»‏

فرمانده امنيت اخلاقي نيروي انتظامي در عين حال از«تعيين خط قرمزها» در مورد کامپيوتر و تلفن موبايل خبر ‏داده و گفته: «بايد فرهنگ استفاده صحيح از اين فن آوري ها را در جامعه رواج دهيم و در عين حال خط ‏قرمزهاي استفاده از اين فن آوري و مواردي را که ناامني به بار مي آورد را شناخت و با استفاده نا به جا و غلط ‏از اين فن آوري مبارزه کرد.»‏

وي همچنين به مردم توصيه کرده که:«کمي بيشتر رفتار فرزندانمان را کنترل کنيم و بصورت دوستانه از ‏محتويات تلفن هاي همراه آنها آگاه شوند.»‏

به نوشته ارگان دفتر سياسي سپاه پاسداران، احمد روزبهاني بلوتوث هاي غير اخلاقي را به دو دسته تقسيم کرده و ‏گفته:«در يک دسته از بلوتوث ها، افراد نمايش داده شده مرتکب جرم نمي شوند و به آنها خيانت شده و فيلم حريم ‏خصوصي آنها تکثير شده است، و دسته ديگر، بلوتوث هايي هستند که در آن افراد نمايش داده شده مرتکب جرم يا ‏جرائمي مانند مردم آزاري و تجاوز به عنف مي شوند.»‏

‎‎طرح مصون سازي از اينترنت و رسانه ها‎‎

وزير آموزش و پرورش نيزپنج شنبه گذشته در همايش انجمن اوليا و مربيان از تهاجم اينترنت،ماهواره و بلوتوث ‏به سيستم آموزش خبر داد و گفت:«اولين اقدامي كه نظام تعليم و تربيت كشور نيازمند انجام آن است، طراحي و‎ ‎اجراي برنامه‌اي براي مصونيت‌بخشي اين نظام در مقابل تهاجم رسانه‌اي اينترنت،‎ ‎ماهواره و بلوتوث است.»‏

عليرضا علي احمدي با تاکيد براينکه«مصونيت‌بخشي نظام تعليم و تربيت در مقابل تهاجمات رسانه‌اي الزامي ‏است» گفت:«نظام تعليم و تربيت كشور، نيازمند انجام اقدامات اساسي است كه بايد به كمك همه‎ ‎آحاد دست اندركار ‏صورت گيرد و اولين اين اقدامات، مصون‌سازي اين نظام در مقابل‎ ‎تهاجم رسانه‌اي اينترنت، ماهواره و بلوتوث ‏است.»‏

خبرگزاري ايسنا از قول وزير آموزش و پرورش نوشته که وي طراحي «برنامه مصون‌سازي نظام تعليم و‎ ‎تربيت ‏در مقابل تهاجمات رسانه‌اي» را مسووليتي بزرگ براي نظام، دولت و دستگاه آموزش‎ ‎و پرورش خوانده و گفته ‏است:« اين مصونيت، تنها با تقوا و پرهيزگاري در نظام تعليم و‎ ‎تربيت ايجاد نمي‌شود و براي مقابله با تهاجمات ‏رسانه‌اي، بايد جنبه‌هاي پرهيز و‎ ‎ستيز را در كنار يكديگر مورد توجه قرار داد.»‏

علي احمدي همچنين گفته: «ما اگر مي‌خواهيم در كشورمان، فراورد نظام تعليم و تربيت در جهت آرمان‌ها و‎ ‎خواسته‌هايمان باشد، لذا علاوه بر نظام آموزش و پرورش، نياز به نظام مطلوب رسانه‌اي‎ ‎و صيانت از فرهنگ ‏عمومي نيز داريم.»‏

وزير آموزش و پرورش کارکرد سنتي انجمن هاي اوليا و مربيان را در حال حاضر ناکافي دانسته و گفته: ‏‏«انجمن‌هاي‎ ‎اوليا و مربيان مدارس، بايد مسيرهاي خانه و مدرسه را نيز تحت نظارت خود قرار دهند،‎ ‎چرا كه ‏امروز بسياري از اتفاقاتي كه براي فرزندان ما رخ مي‌دهد، تنها در داخل خانه‎ ‎و مدرسه نيست.»‏

وزير آموزش و پروش خواستار آن شده که انجمن هاي اوليا و مربيان، چتر نظارتي خود را در محيط هاي اطراف ‏مدرسه و اطراف خانه بگستراند.»‏

وي همچنين گفته: «در حال حاضر مهمتر از‎ ‎ايجاد ارتباط و تعامل بين خانه و مدرسه، ايجاد تعامل بين مدرسه و ‏رسانه است و بايد‎ ‎به اين ضرورت بسيار مهم، ‌توجه شود.»‏

وزير آموزش و پرورش نگراني خود را از دسترسي دانش آموزان و خانواده آنها به وبلاگ ها، وب سايت ها و ‏رسانه هاي خارج از کنترل دولت پنهان نکرده و افزوده: «امروز نه تنها دانش‌آموزان ما مصونيت كافي در قبال ‏تهاجم‌ها و آثار‎ ‎فرهنگي منفي را ندارند، بلكه معلمان و خانواده‌هايمان نيز از اين تهاجم‌ها و آثار‎ ‎فرهنگي منفي، ‏مصون نيستند.»‏

‎‎اس ام اس ويرانگر است‎‎

در اقدامي ديگر سايت بصيرت ارگان دفتر سياسي سپاه پاسداران اقدام به انتشار گزارشي در گسترش استفاده از ‏پيام هاي کوتاه تلفني(اس ام اس) با اشاره به ارسال جوک از طريق اس ام اس که به يکي از کارکردهاي اين ‏تکنولوژي ارتباطي در ايران تبديل شده،کرده و نوشته: «همين جنبه مفرح پيام كه پديده نويني را ميان جوانان به ‏وجود آورده كه به "اس ام اس بازي" معروف شده است و همين نام به تنهايي گوياي جايگاه نادرست پيام هاي ‏كوتاه در بين آنهاست.»‏

در اين گزارش با اشاره به اينکه جوانان بيشترين آمار را در ارسال جوک هاي اس ام اسي به خود اختصاص داده ‏اند،عنوان شده که اس ام اس در ايران «به وسيله اي براي انجام كارهاي بي ارزش تبديل شده كه بيشتر به بازي ‏كردن شبيه است. بازي خاصي كه مي تواند منجر به انحرافات اخلاقي هم شود.»‏

سايت دفتر سياسي سپاه پاسداران در ادامه از ايجاد موج ارسال جوک هاي دسته اول ابراز نگراني کرده و نوشته ‏‏«از لحظه تولد يک جوک داغ و دسته اول موجي در سطح جامعه به ويژه در ميان نوجوانان و جوانان ايجاد مي ‏شود و بدون توجه به ارزش هاي اخلاقي و بدون هيچ فيلترينگي در محتوايش براي گروه هاي بزرگي از كاربران ‏ارسال مي شود.»‏

اين گزارش با اشاره به اينکه «هشدارهايي درباره خطرات استفاده نامناسب از اين امكان ارتباطي نوين مدت ‏هاست از سوي برخي از كارشناسان دلسوز مطرح مي شود» خواستار ايجاد محدوديت هايي در اين زمينه شده ،و ‏تاکيد کرده:«ويژگي هاي فرهنگ ايراني اسلامي ايجاب مي كند كه با وضع قوانين مناسب اپراتورهاي تلفن همراه ‏در كشور به موازات كسب سود اقتصادي به سلامت جامعه نيز توجه كنند درحاليكه تاكنون هنوز اقدامي جدي در ‏اين خصوص در كشور ما انجام نشده است.»‏

توجه ويژه و درخواست سپاه پاسداران و نيروي انتظامي براي اعمال محدوديت هاي بيشتر در مورد رسانه هاي ‏جديد از جمله بلوتوث،اس ام اس و وبلاگ ها و وب سايت هاي اينترنتي در حالي است که وزارت ارشاد اسلامي ‏نيز اخيرا با انتشار گزارشي در مورد تحليل محتواي وبلاگ ها اعلام کرده:«وبلاگستان فارسي در سال 86 به ‏نسبت سال 85 بطور محسوسي سياسي‏تر شده است.»‏



امضا براي محاکمه مرتضوي - همزمان با نامه 208 امضايي نمايندگان عليه دادستان تهران

امضا براي محاکمه مرتضوي
همزمان با نامه 208 امضايي نمايندگان عليه دادستان تهران - چهارشنبه 5 تیر 1387 [2008.06.25]
‏‏

همزمان با امضاي 208 نماينده مجلس در پاي نامه اي بر ضد دادستان تهران، 600 تن از فارغ التحصيلان ‏دانشگاه‌هاي سراسر كشور در نامه‌اي به رئيس قوه‌ ‌قضائيه، خواستار تشكيل دادگاهي صالح و بي‌طرف و علني ‏براي رسيدگي به اتهامات سعيد مرتضوي، دادستان تهران شدند. ‏

نويسندگان نامه مذكور از هاشمي شاهرودي پرسيده اند: "آيا باور كنيم يكي از كليدي ترين مناصب دستگاه قضائي ‏در اختيار فردي بي منطق است كه با فحاشي و اهانت به استقبال سخنان مستدل و منطقي مي رود و آيا اساسا چنين ‏فردي شايستگي ادامه اشغال اين جايگاه خطير را دارد و به راستي دستگاه قضايي با چنين كارگزاراني به كجا مي ‏رود؟".‏

اين خبر ديروز در صدر اخبار سايت "بصيرت" ارگان رسانه ای دفتر سیاسی سپاه پاسداران و نيز "جهان نيوز" ‏قرار گرفت؛ سايتي که از سوي عليرضا زاکاني، نماينده مجلس هفتم و هشتم و نماينده حاميان احمدي نژاد در جبهه ‏متحد اصولگرايان اداره مي شود. ‏

از سوي ديگر، خبرگزاری هاي فارس و روزنا از نامه 208 امضایی نمایندگان مجلس علیه مرتضوی خبر می ‏دهند که قصد دارند چهارشنبه در جلسه علنی مجلس قرائت کنند.‏

اين در حالي است که هاشمی شاهرودی رئیس قوه قضائیه دیروز گفت که مبارزه با مفاسد اقتصادی نباید عاری و ‏سیاسی شود. او در عین حال به زیرکی گفته است؛خیلی از کسانی که شعار مبارزه با مفاسد اقتصادی سرمی دهند، ‏کارنامه سالمی ندارند.‏


‎‎آجرلو: مرتضوي "معلوم الحال" است‎‎

جدال سعید مرتضوی به عنوان دادستان تهران و علیرضا زاکانی رئیس کمیته تحقیق و تفحص از وزارت آموزش ‏عالی و دانشگاه آزاد، هفته گذشته زمانی بالا گرفت که بازداشت ها و دستگیری های جدیدی در پرونده افشاگری ‏های عباس پالیزدار مطرح شد و ماموران دادستانی تهران دوشنبه شب هفته قبل خانه فاطمه آجرلو دیگر نماینده ‏اصولگرای مجلس را مورد بازرسی شبانه قرار دادند. پاليزدار، علاوه بر چهره هاي سرشناس جناح ‏راست،مستقيما قوه قضاييه را نيز به علت عدم برخورد با فساد زير علامت سوال برده بود.‏

بعد از دستگيري پاليزدار بود که قوه قضاييه، اعضاي کميته تحقيق و تفحص مجلس هفتم را نيز تلويحا به دست ‏داشتن در اين توطئه متهم کرد. بعد از دستگيري پاليزدار، اولين اقدام بازجويي فاطمه آجرلو، نماينده مجلس هفتم و ‏دختر خاله پاليزدار بود. کسي که معرف پاليزدار به کميته تحقيق و تفحص بوده است. ‏

با احضار آجرلو به اتهام دخالت در خروج اسناد محرمانه و تحریک پالیزدار به افشاگری این اسناد، وی از ‏دادستان تهران به عنوان"فردی معلوم الحال" نامبرد و مرتضوی را به افشای پرونده فروش سئوالات کنکور تهدید ‏کرد.‏

خانم آجر لو، که از حاميان احمدي نژاد است، مدت 11 ساعت مورد بازجويي قرار گرفت و سپس دو تن ديگر از ‏نمايندگان مجلس نيز احضار شدند. بر اساس نامه بازپرس شعبه دوم دادسراي كاركنان دولت به هيات رئيسه مجلس ‏كه روز گذشته (سه شنبه) از سوي برخي رسانه‌ها منتشر شد، حسن كامران و محمد دهقان، دو نماينده اي هستند ‏که حسب دستور دادستان عمومي و انقلاب تهران در خصوص پرونده عباس پاليزدار به بازپرسي شعبه مذكور ‏احضار شده‌اند. ‏

اين درحالي است که رئيس كميته حقوقي هيات رئيسه مجلس گفته است: "احضاريه‌اي به كامران و دهقان رئيس و ‏عضو هيئت تحقيق و تفحص مجلس از قوه قضائيه ابلاغ نشده و نخواهد شد". وي افزوده: "آنچه برخي رسانه‌‌ها ‏مي‌گويند بايد خود پاسخگو باشند و اينجانب به عنوان رئيس كميته حقوقي هيات رئيسه مجلس تأكيد مي‌كنم كه ‏احضاريه‌اي از سوي هيات رئيسه مجلس به اين 2 نماينده ابلاغ نشده و نخواهد شد".‏

‎‎مرتضوي و زاکاني ؛ چه کسي مفتري است؟‎ ‎

با اين حال ورود قاضي مرتضوي دادستان تهران که از سوي مجامع حقوق بشري فردي "مجرم" معرفي شده و ‏در يک مورد نيز متهم به قتل "زهرا کاظمي" در بازداشتگاه زندان اوين است، به جدال لفظي با زاکاني، پس از آن ‏صورت گرفت که زاکاني در نامه اي سرگشاده که در روزنامه ايران، ارگان رسمي دولت، چاپ شد عليه مسئولان ‏دانشگاه آزاد و در ارتباط با پرونده فروش سوالات آزمون اين دانشگاه اتهاماتي را مطرح و همزمان مسئولان ‏قضايي را متهم به سهل انگاري و مماشات با متهمان اين پرونده کرد. ‏

زاکانی مرتضوی را متهم کرد که با طولانی کردن رسیدگی به پرونده فروش سئوالات کنکور از سال 82 تاکنون ‏اقدام به از بین بردن آثار جرم، مفقود کردن پرونده ها کرده،و با ـجمیع پرونده های فروش سئوالات کنکور از ‏سراسر کشور بدون ثبت آنها در دفاتر دادستانی پرونده ها را مفقود کرده و به "کور کردن سرنخ های مربوط به ‏پرونده فروش سئوالات کنکور" پرداخته است.‏

زاکانی همچنین ادعا کرده که دادستان تهران در ارتباط با دو زن فروشنده سئوالات کنکور دانشگاه آزاد اسلامی که ‏چندبار به همین اتهام بازداشت شده اند،و 41 نفر دیگر تلاش در تغییر پرونده به نفع متهمان ،و دادرسی معکوس ‏داشته و در نهایت این افراد را به 200 تا 500 هزارتومان چریمه محکوم کرده است.‏

زاکاني در بخشي از نامه خود آورده است: " اصل و بدل اين پرونده به بهانه رسيدگى متمركز توسط شخص ‏دادستان تهران آقاى مرتضوى تحويل گرفته شده و سپس اين پرونده ها جهت رسيدگى متمركز به شعبه يك ‏دادسراى شميران ارجاع مى گردد. اين پرونده نيز دچار سرنوشتى مشابه پرونده ارسالى از شهرستان يزد شده و ‏بعد از ارجاع دادستان تهران به شعبه بازپرسى مذكور در شعبه ثبت نشده و سپس مفقود مى گردد". ‏

زاکاني مي افزايد: "دادستان تهران در جلسه كميسيون اصل نود بيش از ۱۰ بار اعلام مى دارد كه اين پرونده ‏توسط يك سرباز و در قبال اخذ مبلغى رشوه ربوده شده و به همين خاطر سرباز خاطى تحت پيگرد قرار گرفته و ‏پرونده وى در حال رسيدگى قضايى مى باشد." ‏

همين عبارات بود که مرتضوي را که خود دانش آموخته دانشگاه آزاد بوده و در واحد تهران شمال اين دانشگاه نيز ‏مشغول به تدريس است، برآن داشت تا در جوابيه اي شديدالحن و با ادبياتي بي سابقه در همان روزنامه ، زاکاني ‏را به "عدم تعادل رواني" متهم کند و او را نيز در کنار "ضدانقلاب ها" بنشاند و او را به افترا و طرح اظهارات ‏کذب متهم کند. ‏

مرتضوي نوشت: "آقاي عليرضا زاکاني پس از بازداشت عباس پاليزدار و احضار برخي اعضاي هيات تحقيق و ‏تفحص از قوه قضائيه به دليل ارتکاب تخلفات خارج از مسئوليت نمايندگي و ساير مرتبطين نگراني فاحشي پيدا ‏نموده و حالت اعتدال رواني خود را ازدست داده تا حدي که به نقل از برخي خبرنگاران، با رسانه هاي مختلف ‏تماس گرفته و شروع به فحاشي مي نمايد تا به زعم خود برخورد قضايي با اعضاي باند پاليزدار و برخي اعضاي ‏تحقيق و تفحص در دوره هفتم مجلس شوراي اسلامي و اقدامات خلاف قانون و مجرمانه آنان به نوعي تحت ‏الشعاع اين رفتار غيرمعمول قرار گيرد." ‏

در بخش ديگري از اين جوابيه آمده: "اينجانب در طول مدت خدمت مقدس قضايي از سوي منافقين و رسانه هاي ‏معاند و ضد انقلاب مرتب مورد حمله تبليغاتي بوده و هستم، اظهارات آلوده به افترا و کذب آقاي عليرضا زاکاني ‏را نيز در همين راستا دانسته و اينگونه سخن پراکني ها برايم هيچگونه تازگي و اهميت ندارد و بنا ندارم وقت خود ‏را صرف پاسخگويي به اين گونه مطالب موهن و شبنامه نويسي ها که مختص افراد بيکار است بنمايم"‏‎. ‎

مرتضوي همچنين در پايان در يک جمله بندي بي سابقه اظهار مي دارد: "اصلا آقاي زاکاني را در پيگيري پرونده ‏ها به هيچ هم حساب نمي کردند و اساسا ايشان کوچکترين نقشي در رسيدگي هاي قضايي و آنچه ادعا مي نمايد ‏نداشته و يکي از ناراحتي هاي بزرگ و علت عصبيت ايشان نيز همين است". ‏

در اينجا بود که زاکاني با انتشار مطلبي در سايت محافظه کار جهان نيوز، ، خطاب به وزارت ارشاد از عدم ‏امکان پاسخگويي به اظهارات مرتضوي در روزنامه ايران خبر داد و علت آن را تهديد اين روزنامه از سوي ‏دادستان عنوان کرد.‏

زاکاني در نامه خود آورده است: " پيرو انتشار نامه آقاي مرتضوي در روزنامه ايران در روز شنبه 1/4/87 كه ‏حاوي افترائات و اتهامات متعددي نسبت به اينجانب بود ، بنده جوابيه اي را آماده نموده و وفق قانون براي ‏روزنامه ايران ارسال نمودم ليكن مدير مسئول محترم روزنامه ايران اعلام مي دارد كه با توجه به تهديد انجام ‏پذيرفته از سوي دادستان تهران مبني بر بستن روزنامه در صورت درج جوابيه بنده ، اقدام به انتشار جوابيه ‏اينجانب نخواهد نمود". ‏





پيام آقای مسعود رجوی به مناسبت رأي پارلمان انگليس مبني بر لغو برچسب تروريستي و حذف سازمان مجاهدين خلق ايران از فهرست سازمانهاي ممنوعه


تهنيت به ملت ايران و اشرف قهرمان
درود وتهنيت به مريم و خانواده بزرگ مقاومت
مسعود رجوي- 3 تير 1387

با تبريك بمناسبت ميلاد صديقه ي كبير يگانگي
كوثرسرشار رهايي ,
چشمه جوشان فزايندگي,
الگوي والاي شيعيان ضد ارتجاعي
بزرگ مادر آرماني مجاهدين,
فاطمه زهرا عليها سلام,

هموطنان ,
مركزلشكر بهتان عليه مجاهدين خلق ايران فروريخت .
نمايندگان مردم انگلستان درمجلس عوام و در مجلس اعيان به اجماع , ابطال برچسب تروريستي و خارج شدن سازمان مجاهدين خلق ايران از فهرست سازمانهاي ممنوعه را مورد تصويب قرار دادند .
همچنانكه در لايحه تقديمي وزير كشور آمده است «اين سازمان ديگر ممنوعه نخواهد بود» و اين امر« به‌منظور به اجرا‌گذاردن حكم دادگاه استيناف انگلستان صورت مي‌گيرد».
پس از 7سال و سه ماه نبرد بي امان, اكنون باطي تمامي مراحل قضايي و پارلماني تهمت تروريسم عليه سازمان پيشتاز و پرافتخار جنبش رهايي بخش ملت ايران به زباله دان تاريخ فرو مي افتد .
فتح قله پيروزي, همزمان با سالگرد30خرداد, بر همه شما و بر همه رزم آوران و كوشندگان براي عدالت و برهمه شهيدان نسل فدا و مقاومت مبارك!
و به سوي قله هاي بلندبعدي وگشودن دروازه هاي آزادي, به پيش!

شگفتا كه همزمان درعراق و دراشرف كه هدف حمله موشكي و تاخت وتاز تروريسم وكشتار وحشيانه آخوندي است, 3ميليون شيعه حسيني به پا مي خيزند و دربيانيه تاريخي خود قلب سپاه يزيدي خميني براي صدورارتجاع وتروريسم را فرومي ريزند و دفترحسابهاي استراتژيكي براي گسترش خلافت سفياني را درهم مي پيچند.
مجاهدين و ارتش آزادي وياران و حاميان مقاومت براي آزادي, براستبداد وفاشيسم مذهبي پيشي گرفتند و دشمن و همدستانش, مات ومبهوت ,و بقول قرآن همچون بوزينگاني سرافكنده برجاي ماندند.

در طليعه تيرماه,روان مصدق بزرگ و شهيدان قيام30تير شادباد. امروز در تداوم و تكامل همان راه « 3تير» نيز در تقويم سرفرازيهاي ملي ما به ثبت رسيد. مصدق ومردم ايران در مريم و در اشرف پايدار ,پيروز شدند . 56 سال پيش مسئله نفت در كانون رويارويي مردم ايران با ارتجاع و استعمار قرار داشت و اكنون همه مي بينند كه ارتجاع حاكم بر ايران چگونه با پشتيباني دولت فخيمه ,خود را براي در ليست گذاشتن و در ليست نگه داشتن مجاهدين به آب و آتش ميزند . يقه ميدراند , گلو پاره ميكند.خط و نشان ميكشد , تهديد ميكند . سر به سنگ ميكوبد و در حراج منابع و ثروتهاي ملي حد و مرز نمي شناسد .
هيچ چيز رساتر از اين جست و خيزهاي جنون آميز در موضوع ليست و در مسئله عراق نميتوانست هماوردي مجاهدين در مصاف با فاشيسم مذهبي و همچنين موقعيت جايگزيني شوراي ملي مقاومت ايران را به اثبات برساند . رژيم به زبان خودش وزنه تعادل و تقابل استراتژيكي را فرياد ميزند .
هاتف آن روز به من مژده اين دولت داد
كه براين جور وجفا صبر وثباتم دادند
اين است اجر صبر و ثبات مريم و ثمر زحمت فوق طاقت اوكه دراين سالها, در دفاع از حرمت مجاهدان اشرف نشان و آزادي ستان و در دفاع از مقاومت ايران و تنها جايگزين دمكراتيك از دل وجان سوخت و پرتوهاي شرف و غيرت و همبستگي را در دلها برافروخت .تا راهبند ارتجاعي و استعماري را بانيروي مقاومت و وجدان درهم بشكندو راه آزادي و سعادت خلق محروم و ميهن محبوب را بازبگشايد...
در همين لحظات, بايد از نمايندگان شرافتمند مردم انگلستان قدرداني وتشكرنمود. به خاطر روشن بيني سياسي شان, به خاطر شرافت انساني شان و به خاطر ايستادگي و ثبات قدمشان در دفاع ازمظلوم...
آنها هفت سال است كه در هفتخوان اين كارزار سهمگين با مردم و مقاومت ما همراهند
به ياد ميآورم كه هفت سال پيش در مجلس انگلستان, دراعتراض به وارد كردن مجاهدين درليست ممنوعه, با شجاعت و شرافتي ستايش انگيز ,فرياد آزاديخواهي مردم ايران را منعكس كردند
توني كلارك رئيس سابق حزب كارگر در اجلاس دوم فروردين 1380 گفت:«پيام من از اين جلسه به خانم رجوي و نيروهاي شجاع او كه شعله‌هاي آزادي را زنده نگاه مي‌دارند اين است كه از همهٌ شما متشكرم. اميدوارم در تلاشهاي خود موفق باشيد تا كشوري و جامعه‌يي را تأسيس كنيد كه همه در سراسر دنيا و نه فقط در ايران به آن افتخار كنيم. تروريستهاي واقعي ملايان هستند كه با ترور و وحشيگري در ايران حكومت مي‌كنند. اين رژيم سزاوار هيچ‌گونه حمايتي از سوي دولت انگلستان نيست. بيش از هر زماني شرم دارم كه ما حتي به صحبت در بارهٌ ممنوعيت كساني نشسته‌ايم كه خواهان آزادي و عدالت هستند».
رابين كوربت, رادمردي كه درآن زمان نماينده مجلس عوام بود, به اعتراض برخاست و گفت:« شايد اين اولين بار در تاريخ باشد كه قربانيان يك تروريسم سازمان‌يافتهٌ دولتي خود تروريست خوانده مي‌شوند»
ديويدآلتون كه امرور نامش به نمايندگي ازسوي 35 پارلمانتر شاكي درصدرحكم دادگاه استيناف نوشته شده, در همان جلسه فرياد زد:« امروز روز غم‌انگيزي براي دموكراسي ما ست. ارزشهايي كه در دو دههٌ‌ گذشته در رابطه با ايران عنوان كرديم و ارزشهايي كه مردم در جنگ جهاني دوم به‌خاطرش جان باختندامروز با اين تصميم نقض شدند. حمايت از مجاهدين تنها به معني حمايت از حق مردم ايران براي مقاومت نيست، حمايت از مجاهدين فراتر از حمايت از ارزشهاي دموكراتيك در انگلستان است. حمايت از اساسي‌ترين حقوق انسانهاست. سخن ازمجاهدين، سخن از مردان و زناني است كه جانشان را به كف گرفته اند و از زبان مقاومت سراسري خودشان، از زبان شهيدانشان، از زبان فدا و پاكباختگي شان، پيامشان را مي‌رسانند».
اكثريت نمايندگان مردم انگلستان در مجلس عوام و 100 عضو مجلس اعيان در همان زمان در بيانيه خود , همصدا با اكثريت نمايندگان كنگره آمريكا, دردفاع ازمشروعيت مقاومت مردم ايران و درافشاي فريب خاتمي, بپاخاستند و نوشتند: «مجلس نمايندگان آمريكا، همانند قانونگذاران در ساير كشورها، تصريح كرده‌است كه جنبش مجاهدين در ايران، يك جنبش مشروع است.در ايران هيچ تغيير واقعي رخ نداده است. جناحهاي به اصطلاح “اصلاح‌طلب” و “ارتجاعي” تنها دو روي يك رژيم سركوبگرند. اين رژيم از مردم خود وحشت دارد و قتل سياسي را در داخل و خارج كشور به كار مي‌گيرد. دولت انگلستان بايد از ميليونها ايراني پشتيباني كند و نه از ملايان...».
گوردن اسلين، قاضي سابق دادگاه عدالت اروپا وحقوقدان نامدار انگلستان وجهان، دوست فراموشي ناپذير مقاومت ايران و مجاهدان آزادي در اشرف، همين چند روز پيش، در بحث رسمي مجلس اعيان گفت:« از آنجا كه گام اوليه براي ممنوعيت مجاهدين توسط دولت بريتانيا برداشته شده, دولت ما بايد پيشگام حذف نام مجاهدين ازليست ممنوعه اتحاديه اروپا بشود»,
بله, حق و حقيقت, روشن است و روشن بود. اما, نيروي شوم «تجارت سياسي» و «دجاليت آخوندي» و «دنائت اخلاقي» جَوَ لان داد و از نامگذاري ننگين تروريستي تا همدستي جك استرا براي استرداد و اعدام مسئولان مجاهدين پيش رفت...
در چنين روزگارغريبي بود كه مريم و زادگان آرماني او صبر و پايداري پيشه كردند و با همت هموطنانمان و پشتيبانان مقاومت ايران , غير ممكن را ممكن و محقق كردندو اكنون بجانب قله بعدي در اتحاديه اروپا مي شتابند .
بگذريم كه افعي شرزه ولايت و غاصبان حق حاكميت ملت نيز تا بالكل سرنگون نشده باشند , دست برنميدارند . همچنانكه امروزتايمز لندن نوشت , گاه ازهيأت وزيران دولت فخيمه ميخواهند قانون انگلستان را طوري تغيير بدهد كه بتوان دوباره به مجاهدين گير داد يا اينكه لااقل“بازوي نظامي اين سازمان ارتش آزاديبخش ملي” را هرچند خلع سلاح و نفر به نفر مورد تحقيق قرار گرفته و هرچه طبق قوانين وكنوانسيونهاي بين المللي داراي موقعيت حقوقي حفاظت شده است ,در ليست باقي بگذارد ! والا رژيم ديپلماتهاي خود را از انگليس فراميخواند. ....
منظورتكرار همان زد و بندها و معاملات كثيف و غيرقانوني است كه به اذعان بالاترين قضات بريتانيا ,آنچنان كه در بخش غير علني حكم دادگاه استيناف آمده است “جاي موضعگيري و تأسف دارد” و نشان ميدهد “پروسه تصميم گيري در اين پرونده به نحو بارزي با استانداردهايي كه قانون معين كرده است ... فاصله دارد”.
هر چند كه امشب سخنگوي دولت انگليس در مجلس اعيان و مجلس عوام, بطوررسمي اين حرفها را تكذيب كرد وتاكيد نمود به اين قبيل درخواستهاي رژيم تن نخواهند داد.
بيچاره رژيم آخوندي كه دوام حكومت خود را در بازسازي سبوي شكسته و پيمانة ريخته اي مي پندارد كه مانند آب رفته ,ديگر به جوي بازنميگردد و اگر هم برگردانده شود جز لوش و لجن و رسوايي و فضيحتِ بيشتر, نخواهد بود .
با آمادگي براي مقابله با پاتك ها و تشبثات مذبوحانه آخوندي , تكرار ميكنم : « در جايي كه هنوز يك قطره قانون و يك ذره آزادي و وجدان وجود دارد, ترديد نكنيد كه ما پيروز ميشويم . مبارزه بر سر حذف ياوه ي تروريستي ,اكنون مبارزه اي است با پيروزي محتوم . برچسب زنان , هركه هستند, محكوم به شكست هستند. يكسال پيش درهمين ايام گفتم :« صبركنيد ببينيم اين نامگذاري پوسيده و در هم شكسته , چه مدت ديگر دوام مي آورد».
امسال اما اين رژيم است كه در انگليس دست به دامن دولت فخيمه شده تا قانوني را كه ديگر نميتوان از آن سرپيچي كرد عوض كند . در عراق هم به «تثبيت» اجتماعي و سياسي مجاهدين معترف است و در خلال لجن پراكني و عربده هاي معمول آخوندي اذعان ميكند كه : اين وضعيت براي مجاهدين يك امتياز و افتخار سياسي - ايدئولوژيك به?حساب مي?آيد.
به رژيم ميگوييم : بله ما “زن و مرد جنگيم” و اين نبردي است تا پيروزي.
رود خروشان خون شهيدان در پرتو مهر تابان مقاومت و آزادي ايران
ضامن پيروزي محتوم خلق ماست
والسلام علي سيده نساء العالمين
مسعود رجوي
3 تير1387

تصويب لايحه حذف نام مجاهدین خلق ايران از لیست ممنوعه در مجلس عوام و مجلس اعیان انگلستان

تصويب لايحه حذف نام مجاهدین خلق ايران از لیست ممنوعه در مجلس عوام و مجلس اعیان انگلستان
لایحه تقدیمی وزیر كشور انگلستان برای حذف نام مجاهدین از لیست ممنوعه در مجلس عوام و مجلس اعیان انگلستان به تصویب نهایی رسیدمتن لایحه مصوب مجلسین انگلستان بدین قرار است:’بر اساس این فرمان نام سازمان مجاهدین خلق ایران از لیست سازمان های ممنوعه حذف میشود و این سازمان دیگر ممنوعه نخواهد بود این تغییرات به منظور به اجرا گذاردن حكم دادگاه استیناف انگلستان صورت میگرد.فرمان مصوب مجلسین انگلستان از همین لحظه با تمام پیامدهای حقوقی و سیاسی اجرا میشود
.’

Monday, June 23, 2008

تاریخ حمله اسراییل به ایران از دید جان بولتون


تاریخ حمله اسراییل به ایران از دید جان بولتون
به گزارش خبرگزاری «نووستی» جان بولتون نماینده اسبق و جنگ طلب آمریکا در سازمان ملل متحد اعلام کرد که فعال شدن نیروی هوایی اسراییل و انجام مانور نشاندهنده حمله قریب الوقوع آنها به ایران است. بولتون طی مصاحبه ای با شبکه تلویزیونی FOXاعلام کرد که حمله به ایران بین ماه های نوامبر سال جاری تا ژانویه سال آینده اتفاق خواهد افتاد. دلیل آن اینست که اسراییل نمی خواهد این مسئله بر روند انتخابات ریاست جمهوری آمریکا تاثیر داشته باشد.در همین حال بولتون خاطر نشان ساخت که حمله به ایران تا مراسم تحلیف رییس جمهور اینده آمریکا انجام خواهد شد.

اسرائيل بر لبۀ پرتگاه ايران - وال ستريت ژورنال و جنگ رواني

اسرائيل بر لبۀ پرتگاه ايران
وال ستريت ژورنال و جنگ رواني - سه شنبه 4 تیر 1387 [2008.06.24]
‏مشهور است که اسرائيل حساس ترين طرح هاي نظامي خود را به طور علني تجزيه و تحليل نمي کند. اما شک داريم ‏که مقامات اورشليم از ديدن اخبار رزمايش هاي اخير نيروي هوايي خود که با حروف درشت روي صفحات اول ‏مطبوعات غرب چاپ شدند، ناراحت شده باشند. ‏

اين رزمايش ها – که بنا بر گزارش هاي رسيده شامل 100 هواپيماي جنگنده، بمب افکن هاي تاکتيکي، هواپيماهاي ‏سوخت گيرنده و بالگردهاي امداد و نجات بودند – حدوداً در 900 مايلي غرب سواحل اسرائيل در درياي مديترانه انجام ‏شدند. تأسيسات هسته اي ايران در بوشهر، اصفهان و نطنز همگي به طور تقريبي در همين شعاع ولو در جهت مخالف ‏واقع شده اند. اين اقدام اسرائيل از نظر تهران دور نماند و بلافاصله هشدار داد که در صورت حمله بازدارندۀ اسرائيل با ‏‏"ضربات سنگيني" تلافي خواهد کرد. ‏

مسأله مهم تر اين است که آيا پيام رزمايش نظامي اسرائيل در پايتخت هاي غرب منعکس شده است؟ شش سال از زمان ‏افشاي علني برنامه هاي مخفيانه هسته اي ايران مي گذرد و در اين مدت که اروپا و دولت بوش با اتخاذ ديپلماسي بدنبال ‏اقناع ايران براي توقف غني سازي اورانيوم بوده اند، اسرائيل کمابيش منتظر يک موقعيت مناسب بوده است. ‏

اما ديپلماسي کارگر نبوده است. ايران پيشنهادهاي مکرر در خصوص مساعدت هاي فني و اقتصادي را که تازه ترين ‏آنها بسته مشوق هاي ماه جاري است، رد کرده است. به رغم چهار سال التماس و درخواست، چيزي جزء تحريم هاي ‏ضعيف سازمان ملل عايد دولت بوش نشده است. روسيه در نظر دارد موشک هاي پيشرفته ضدهوايي به ايران بفروشد ‏و کار راکتور اتمي بوشهر را به اتمام برساند، اگرچه سوخت مصرفي اين راکتور مي تواند مجددا ً فرآوري و به ‏پولوتونيوم قابل استفاده براي سلاح تبديل شود. لازم به ذکر است که محمد البرادعي مديرکل آژانس بين المللي انرژي ‏اتمي به کرات تهديد هسته اي ايران را دست کم گرفته است، و در همين حال شرکت هاي چيني همچنان در ايران ‏سرمايه گذاري مي کنند.‏

انتشار ارزيابي گمراه کنندۀ سازمان ملي اطلاعات آمريکا در دسامبر سال گذشته مبني بر توقف فعاليت تسليحات اتمي ‏ايران، نشان دهندۀ عدم جديت آمريکا در قبال بلندپروازي هاي ايران است. باراک اوباما در صدر کانديداهاي انتخابات ‏رياست جمهوري آمريکا قرار دارد و وعدۀ خود را دربارۀ مذاکره با ايران "بدون پيش شرط" يک مزيت مي داند – به ‏اين معنا که او تأکيدي بر توقف غني سازي اورانيوم ندارد. تا روي کار آمدن رئيس جمهور جديد آمريکا، ايران همچنان ‏مشغول غني سازي و نصب هزاران سانتريفيوژ جديد با طراحي پيچيده تر خواهد بود و تأسيسات مهم خود را در ‏زيرزمين پنهان خواهد کرد.‏

بنابراين تعجبي ندارد که اسرائيل به اين نتيجه برسد که براي جلوگيري از ايران هسته اي بايد به تنهايي عمل کند. اوايل ‏ماه جاري شول مفاز معاون نخست وزير اسرائيل و رئيس سابق ستاد ارتش اين کشور هشدار داد،"در صورتي که ‏ايران همچنان برنامه ساخت سلاح هاي اتمي خود را ادامه دهد، به اين کشور حمله خواهيم کرد." ساير مقامات اسرائيل ‏از اين قبيل اظهارات فاصله گرفتند، اما حمله ناگهاني اين کشور به راکتور اتمي سوريه در ماه سپتامبر دليل بر عزم و ‏ارادۀ اسرائيل است.‏

البته حمله اسرائيل به سايت هاي هسته اي ايران شبيه عمليات سوريه نخواهد بود. در اين حمله مسافت ها طولاني تر ‏هستند؛ اهداف پراکنده و تحت پشتيباني هستند و در عين حال مقاوم سازي شده اند؛ و علاوه بر اين صدها پرواز ‏عملياتي و چندين روز زمان لازم است. اما ايران نيز به نوبه خود با کمک حماس و حزب الله تلافي خواهد کرد و ‏احتمالا ً يک درگيري منطقه اي به بزرگي جنگ يوم‎ ‎‏ کيپور در سال 1973 براه خواهد انداخت.‏

در همين حال البرادعي در مصاحبه روز جمعه با شبکه العربيه پيش بيني کرد که اين حمله، خاورميانه را به يک ‏‏"گلولۀ آتش" مبدل خواهد کرد. با اين وجود، حمايت هاي خود او از ايران و شکست هاي ديپلماتيک غرب عامل ‏کشاندن منطقه به اين مخمصه خواهند بود. آنها آخوندها را متقاعد کرده اند که قدرت هايي که مسئول حفظ نظم جهان ‏هستند، ارادۀ متوقف کردن ايران را ندارند.‏

يقيناً اسرائيلي ها از جنگي که باعث رنج و گرفتاري آنها شود، استقبال نخواهند کرد. اما آنها چاره اي جزء دفاع از خود ‏در برابر دشمني که وعدۀ نابودي آنها را داده است، ندارند. پارادوکس تراژيک شش سال گذشته اين است که بهانه هاي ‏ديپلماتيک و اطلاعاتي که به نام جلوگيري از جنگ با ايران ارائه شدند، ما را بسيار به لبه اين پرتگاه نزديک کرده اند. ‏کسب آرامشي که به جنگ ختم شود، موضوع آشناي تاريخ است.‏
roozonline

تحريم بزرگترين بانک -نگاه واشنگتن پست به تازه ترين فشارها عليه ايران

تحريم بزرگترين بانک
نگاه واشنگتن پست به تازه ترين فشارها عليه ايران - سه شنبه 4 تیر 1387 [2008.06.24]
‏‏ناصر کريمي

اعضاي اتحاديه اروپا روز دوشنبه تحريم هاي جديد عليه ايران را که شامل مسدود نمودن دارائي هاي ‏بزرگترين بانک اين کشور نيز مي شود، مورد تصويب قرار داند.‏

بانک ملي ايران که سال گذشته در فهرست سياه آمريکا قرار گرفت، موردسوء ظن قرار دارد که براي برنامه ‏هاي هسته اي و موشک هاي بالستيک ايران خدمات ارائه مي کند.‏

علاوه بر اين، اتحاديه اروپائي اعلام کرد روز سه شنبه تحريم هاي ديگر مالي و نيز مسافرتي عليه برخي ‏شرکت ها و "کارشناسان ارشد" مرتبط با برنامه هسته اي ايران را نيز اعلام مي کند که فوراً به اجرا ‏درخواهند آمد.‏

ضمناً اتحاديه 27 کشور اروپايي سرگرم بررسي تحريم ها عليه بخش نفت و گاز ايران هستند، اما به گفته ‏ديپلمات ها برداشتن چنين گامي به ماه ها زمان نياز دارد.‏

تحريم هاي روز دوشنبه در آغاز مذاکرات اتحاديه اروپايي در لوکزامبورگ به طور رسمي و بدون هيچ ‏مباحثه اي مورد پذيرش قرار گرفتند. رهبران اروپايي در بروکسل بر سر تنبيهات به توافق رسيده بودند.‏
کشورهاي غربي از اينکه برنامه غني سازي براي توليد بمب هسته اي مورد استفاده قرار بگيرد، نگرانند. ‏ايران تأکيد مي کند کار غني سازي براي توليد سوخت مصرفي رآکتور هسته اي و درراستاي توليد جريان ‏برق صورت مي گيرد و بر ادامه غني سازي اصرار ورزيده است. ‏

خاوير سولانا رئيس سياست خارجي اتحاديه اروپا هفته پيش و در جريان آخرين تلاش هاي ديپلماتيک براي ‏متقاعد ساختن ايران به قبول مشوق هاي اقتصادي به ازاي تعليق غني سازي، گفتگوهاي ناموفقي را با مقامات ‏ايراني پشت سر گذاشت.‏

از سوي ديگر، سعيد ليلاز تحليلگر مستقل از تهران مي گويد مسدود نمودن دارائي هاي بانک ملي به انزواي ‏بيشتر اقتصاد ايران منجر شده و آنرا بيشتر به محصولات چيني وابسته خواهد کرد.‏

با اينحال او حدس مي زند احتمالاً محمود احمدي نژاد از اين موضوع بهره مي برد. سعيد ليلاز گفت: "هدف ‏گرفتن ايران باعث بالا رفتن تورم مي شود، اما اين به دولت احمدي نژاد کمک مي کند تا ناتواني هاي خود را ‏پشت سر تحريم ها مخفي کند."‏

منبع: واشنگتن پست- 23 ژوئن

Sunday, June 22, 2008

ارسال تجهيزات برای جنگ با نیروهای انگلیسی -نگاه گاردين به همکاری ايران و طالبان

ارسال تجهيزات برای جنگ با نیروهای انگلیسی
نگاه گاردين به همکاری ايران و طالبان - دوشنبه 3 تیر 1387 [2008.06.23]

مارک تاونزند ‏نيروهای ويژه بریتانیائی در مرز ايران و افغانستان ، مدارک تازه ای را مبنی بر حمايت فعال ‏تهران از ستيزه جويان درحال جنگ با بريتانيا ارائه نموده اند. ‏اين مدارک که ثابت می کند ايران در حال انتقال تجهيزات لازم به طالبان برای توليد بمب های ‏مرگبار جاده ای است، از سوی انگلستان تسليم تهران شده است. اين مسأله باعث افزايش ‏نگرانی ها از گسترش جنگ افغانستان به يک مناقشه مسلحانه منطقه ای شده است. ‏چند روز پس از آنکه گوردون براون نخست وزير انگستان به محمود احمدی نژاد هشدار داد ‏که برای بازداشتن ايران از توسعه تسليحات هسته ای به مسدود ساختن دارائی های بزرگترين ‏بانک ايرانی اقدام خواهد کرد، مقامات نظامی نيز از ارسال مدارکی به مقامات ايرانی خبر ‏دادند که نشان می دهد آن کشوربه حمايت از نيروهای دشمن در افغانستان مشغول است. ‏يک منبع هيأت حاکمه انگلستان اعلام کرد: «ما در مورد چيزهای نگران کننده مدارکی را به ‏تهران ارائه داده ايم، البته آنها هم انکار کرده اند.»‏جيمز آپاتورای سخنگوی ناتو نيز ابراز نگرانی کرد که برخی عوامل ايرانی به پشتيبانی از ‏ستيزه جويانی پرداخته اند که مشغول جنگ با نيروهای انگليسی هستند. او گفت: «تسليحات ‏ايرانی به تعداد زيادی راهی افغانستان شده اند.»‏شرايط به حدی جدی است که گمان می رود مقامات انگلستان از روسيه و هند درخواست کرده ‏انداين مسأله را با تهران درميان گذاشته و بر بررسی کلی تر آن تأکيد ورزند. مدارکی که ‏توسط نيروهای ويژه انگلستان کشف شده ، مشخص می کند که این تجهيزات برای ساخت ‏همان بمبهايی است که در اختيار ستيزه جويان عراقی نيز قرار گرفته است و از آن به عنوان ‏مواد انفجاری با نفوذ بالا (ای اف پی) نام برده می شود. ‏اين مقام ارشد انگليسی نسبت به نقش «مخرب» ايران در «مساعدت های مرگبار» خود در ‏تهيه مواد ای اف پی، که قادر به نفوذ در زره پوش های مستحکم انگليسی بوده و منجر به ‏مرگ حداقل 17 سرباز آن کشور در عراق شده، ابرازنگرانی نموده است.‏هنوز مشخص نيست که آيا بمبی که هفته گذشته منجر به کشته شدن نيروهای ذخيره انگلیس ‏در استان هلمند شد نيز از اين نوع بوده است يا خير؛ با اينحال فرماندهان ارتش انگلیس از اين ‏نگرانند که افزايش مداخله ايران در افغانستان باعث به خطر افتادن بیشتر زره پوش های و ‏نیرو های انگلیس گردد. ديروز نيز چهار سرباز نيروهای ائتلاف در اثر انفجار بمب در استان ‏قندهار کشته شدند. ‏گمان می رود اختلافات ايدئولوژيک ميان حکومت شيعه ایران و شبه نظامیان سنی طالبان، ‏تحت الشعاع توافق همکاری آنها در حمله به نيروهای ائتلاف قرار گرفته باشد. ‏درحاليکه تحقيقات بر روی خودروهای انگليسی در جنوب افغانستان که صحنه کشته شدن ‏چهار سرباز انگليسی در هفته پيش بود ادامه دارد، شواهد جديد که دراختيار روزنامه آبزرور ‏قرار گرفته نشان می دهد بيش از 700 زره پوش که می توانست به محافظت از نيروهای ‏انگليسی اختصاص یابد اکنون بيايد از دور خارج شوند. در مجموع، 712 خودرور از 2136 ‏خودروهای واريور، ساکسون و نفربرهای ديگر نظير اسکيميتار که دراختيار نيروهای مسلح ‏قرار دارند، يا تحت تعمير قرار گرفته اند و يا اسقاطی شده اند. نيک کلگ رهبر حزب ليبرال ‏دموکرات گفت شرايط نامناسب افغانستان و نيز از رده خارج کردن تجهیزات برای استفاده از ‏قطعات آن ها، بخشی از دلايل بروز چنين وضعيتی هستند. ‏سخنگوی وزارت دفاع انگلستان گفت: « مهمترين مسأله امنيت کارکنان است. ما ظرف دو ‏سال گذشته اقدامات بسياری انجام داده ايم تا از دراختيار داشتن طيف متنوعی از خودروها با ‏قابليت های مختلف برای استفاده توسط فرماندهان اطمينان حاصل کنيم.»‏
منبع: گاردين- 22 ژوئن

استراتژِی جدید غرب در قبال ایران - تحلیل دیلی ستار از تصمیم های دولت بوش

استراتژِی جدید غرب در قبال ایران
تحلیل دیلی ستار از تصمیم های دولت بوش - دوشنبه 3 تیر 1387 [2008.06.23]

بریستر هارون الرشید
کشورهای غربی از جمله آمریکا نمی توانند با ایران کنار بیایند چرا که به اعتقاد بسیاری از ‏کارشناسان، مواضع آنها دوگانه است. آنها به اسرائیل اجازه می دهند سلاح های اتمی داشته باشد، در ‏حالیکه به ایران اجازه نمی دهند برنامه هسته ای را برای تولید برق دنبال کند. آنها معتقدند که ایران ‏بعنوان دارندۀ یکی از بزرگترین ذخائر نفت و گاز جهان نیازی به تولید برق اتمی ندارد و هدف از ‏برنامه غنی سازی هسته ای این کشور، ساخت سلاح های اتمی است. در مقابل استدلال ایران نیز این ‏است که بعنوان یک عضو معاهده منع گسترش سلاح های اتمی (ان پی تی) و به موجب بند چهارم این ‏معاهده حق دارد "از انرژی هسته ای در جهت مقاصد صلح آمیز استفاده کند."‏
این استدلال ها تنگنایی را میان ایران و غرب ایجاد کرده است. بنظر نمی رسد هیچکدام مایل باشند از ‏موضع خود عقب نشینی کنند. کارشناسان دانشگاه ام آی تی به منظور رفع این بن بست، استراتژی ‏جدیدی را طراحی کرده اند. بموجب این استراتژی، آمریکا باید به ساخت یک تأسیسات غنی سازی ‏بین المللی در داخل ایران کمک کند، به گونه ای که این تأسیسات جایگزین تأسیسات فعلی ایران گردد. ‏این طرح استراتژیک سه سال قبل به دولت بوش ارائه گردید، اما بلافاصله رد شد.‏
استدلال دولت بوش این بود که تحریم های شدیدتر و تهدید حملات نظامی، ایران را مجبور خواهد کرد ‏برنامه غنی سازی اورانیوم را متوقف کند. اما به گفته برخی از دانشمندان، بنظر می رسد ایران اکنون ‏در آستانۀ در اختیار گرفتن فناوری غنی سازی قرار گرفته و فراخوان بین المللی کردن تأسیسات ایران ‏بعنوان یک سازش آبرومند، بیش از پیش توجه کنگرۀ آمریکا را به خود جلب کرده است. ‏
گفته می شود مقامات ایران ماه گذشته طی نامه ای که به سازمان ملل ارائه شد، پیشنهاد ساخت یک ‏نیروگاه غنی سازی بین المللی را در داخل ایران دادند، اما اشاره ای نکردند که آیا این نیروگاه ‏جایگزینی برای تأسیسات خودشان خواهد بود یا خیر. محمد خزائی نمایندۀ ایران در سازمان ملل ماه ‏گذشته در مصاحبه ای خاطر نشان کرد که جزئیات این پیشنهاد باید مورد مذاکره قرار گیرند.‏
گفته می شود سناتور دایان فین استاین، دموکرات کالیفورنیا این طرح را "یک راه حل بالقوه خلاقانه، ‏جدی و مثمرثمر خوانده است"، در حالیکه جان مک کین و باراک اوباما از کاندیداهای ریاست ‏جمهوری آمریکا بکارگیری کنسرسیوم های بین المللی را برای تولید سوخت هسته ای و بعنوان راهی ‏برای خارج کردن تولید از دست ایران قبول دارند.‏
جان تامسون، نمایندۀ اسبق انگلیس در سازمان ملل، و گادفری فوردن، فیزیکدان دانشگاه ام آی تی و ‏بازرس اسبق تسلیحاتی سازمان ملل در عراق، بر روی تحقیقات جداگانه ای دربارۀ فناوری مورد نیاز ‏برای حفاظت از این قبیل تأسیسات بین المللی بیش از دو سال وقت صرف کرده اند. این تأسیسات ‏شامل تجهیزاتی است که مانع از آن خواهد شد که دانشمندان ایرانی کنترل تأسیسات را در اختیار ‏بگیرند و چگونگی عملکرد آن را بیاموزند. ‏
کنسرسیوم های بین المللی تولید سوخت نیروگاههای اتمی، دهه ها تجربه اندوخته اند. در سال 1973، ‏فرانسه، بلژیک، اسپانیا و سوئد یک برنامه مشترک غنی سازی ترتیب دادند و یک سال بعد شاه ایران ‏برای راه اندازی 10 درصد از سهام این پروژه یک میلیارد دلار به آن قرض داد. اما بدلیل پیدایش ‏انقلاب ایران در سال 1979، این قرارداد لغو و وام آن بلوکه شد.‏
جوزف سیرینسیون، کارشناس منع گسترش سلاح های اتمی که هم اکنون به طور غیررسمی مشاور ‏مبارزه انتخاباتی اوباماست، می گوید:"این اولین گزینه هیچ کس نیست، اما می تواند برای ما سازش ‏نهایی باشد."‏
سؤال اینجاست که آیا ایران این طرح را با شروطی که ضمن آن دانشمندان ایرانی از دسترسی به ‏فناوری غنی سازی دور خواهند بود، خواهد پذیرفت؟ برخی از کارشناسان معتقدند که راه دیگری ‏برای جلوگیری از دستیابی ایران به فناوری سلاح اتمی وجود دارد. اگر خاورمیانه به یک منطقه ‏عاری از سلاح های اتمی تبدیل شود (به این معنا که اسرائیل تأسیسات سلاح های اتمی خود را برچیند ‏و سلاح های هسته ای را تحویل دهد)، احتمالا ً ایران به در اختیار گرفتن کنترل تأسیسات بین المللی ‏علاقه ای نشان نخواهد داد.‏
نباید فراموش کرد که ایران بارها مورد تجاوز بیگانگان قرار گرفته است. در گذشته این کشور مورد ‏هجوم یونانی ها، اعراب، مغول ها، ترک ها، افغان ها، انگلیس و روسیه قرار گرفته است و کودتای ‏‏1953 که منجر به برکناری محمد مصدق نخست وزیر محبوب مردم گردید، به سازمان سیا نسبت ‏داده می شود. ‏
ایرانیان بر همه این حملات و دخالت ها فائق گشته اند. علاوه بر این، ایران می تواند مدعی تاریخ ‏‏2500 ساله و فرهنگ و تمدن خود شود. ایرانیان از گذشته خود باخبر هستند و با یک حس عمیق ‏خودآگاهی فرهنگی پرورش یافته اند. در صورت نبود پیشنهادی که به استقلال ایران احترام بگذارد، ‏بعید است این کشور طرح جدید استراتژیک را بپذیرد.‏
منبع: دیلی استار، 21 ژوئن‏

اروپا نگران مذاکره آمریکا با ایران-گزارش واشنگتن پست از نگرانی اروپا از سیاست اوباما

اروپا نگران مذاکره آمریکا با ایران
گزارش واشنگتن پست از نگرانی اروپا از سیاست اوباما - دوشنبه 3 تیر 1387 [2008.06.23]
‏‏
گلن کسلر
مقامات اروپایی بیش از پیش نگرانند که وعدۀ انتخاباتی سناتور باراک اوباما در خصوص آغاز ‏مذاکرات مستقیم بدون پیش شرط با ایران دربارۀ موضوع هسته ای این کشور احتمالا ً باعث قطع ‏روابط آمریکا با متحدان مهم اروپایی اش در ابتدای دولت احتمالی اوباما گردد. ‏
شورای امنیت سازمان ملل تاکنون چهار قطعنامه به تصویب رسانده که ضمن آنها از ایران خواسته ‏شده است غنی سازی اورانیوم را متوقف نماید و در صورت تعلیق غنی سازی توسط تهران، هر بار ‏بر ارائۀ مشوق های مالی و دیپلماتیک از سوی ائتلاف کشورها به رهبری اروپا تأکید شده است. اما ‏اوباما گفته است که این تعلیق، موضوع مورد بحث با ایران و نه پیش شرطی برای هرگونه مذاکره ‏خواهد بود.‏
اگرچه مقامات اروپایی پس از سال ها تنش با دولت بوش مشتاقند از رئیس جمهور آمریکا که وعدۀ ‏اتخاذ دیپلماسی جدید و سیاست خلع سلاح چندجانبه را داده است، استقبال کنند، اما به شدت احساس می ‏کنند که مسیر فعلی ادامه خواهد داشت.‏
فرانکوا هیسبورگ تحلیلگر نظامی مؤسسه بین المللی مطالعات استراتژیک در پاریس می گوید:" ‏حذف یکی از شروط متفق القول شورای امنیت صرفا ً در نزد ایران و متحدان آمریکا بعنوان تسلیم بی ‏قید و شرط تلقی خواهد شد و دوستان آمریکا این امر را تأیید بی اعتباری اساسی آمریکا خواهند ‏دانست. آغاز دورۀ ریاست جمهوری شروع یک مسیر جهنمی است."‏
آمریکا برخلاف دیگر کشورهای عضو ائتلاف 1+5، روابط رسمی دیپلماتیک با ایران ندارد. ‏مشاوران اوباما مدعی اند که تمایل آمریکا برای اتخاذ سیاست نزدیکی به ایران باعث بهبود فرآیندی ‏خواهد شد که بواسطۀ جلوگیری از بلندپروازی های ایران حاصل نخواهد شد. سوزان رایس مشاور ‏اصلی اوباما در امر سیاست خارجی می گوید:"مردم می گویند ما نمی توانیم چیزی در ازای هیچ چیز ‏بدهیم. اما با گذشت هر روز، ایرانیان چیزی در قبال هیچ چیز می گیرند- پیشرفت برنامه هسته ای ‏شان."‏
بنظر می رسد مشاوران اوباما بین مذاکرات همه جانبه و مذاکرات مقدماتی با ایران تمیز قایلند و تأکید ‏می کنند که نخستین نتیجۀ رویکرد آنها همراهی یک مقام آمریکایی با خاویر سولانا مسئول سیاست ‏خارجی اتحادیه اروپا به هنگام دیدار با مقامات ایرانی است. به گفته مقامات اروپایی، این امر تحولی ‏در سیاست خارجی آمریکاست که مورد استقبال آنها قرار خواهد گرفت.‏
با این وجود، فیلیپ گوردون، کارشناس اروپا در مؤسسه بروکینگز که مشاور انتخاباتی اوباما نیز ‏هست، می گوید:" مقامات اروپایی هم اکنون از کنار گذاشتن پیش شرط غنی سازی اورانیوم ناراضی ‏هستند. در سال های اخیر روندهای مذاکرات‏‎ ‎‏ بگونه ای تغییر کرده اند که مذاکره کنندگان اروپایی ‏بسیار دربارۀ ایران سخت گیر شده اند."‏
در همین حال، مقامات اروپایی خاطر نشان کرده اند که تعلیق غنی سازی اورانیوم توسط ایران در بدو ‏امر یک مفهوم اروپایی است، نه چیزی که توسط دولت بوش به آنها تحمیل شده باشد. در سال 2003، ‏سه کشور اروپایی انگلیس، فرانسه و آلمان در حین مذاکره با ایران، تهران را متقاعد کردند فعالیت ‏های غنی سازی خود را به حال تعلیق درآورد. تعلیق غنی سازی به قوت خود باقی ماند تا زمانی که ‏ایران در سال 2006 اعلام کرد که مذاکرات بی ثمر هستند و برنامه هسته ای خود را از سر گرفت.‏
مقامات اروپایی اعلام کرده اند، مادامی که ایران فعالیت های غنی سازی خود را ادامه دهد، حاضر ‏نیستند مذاکره دربارۀ بسته مشوق ها را آغاز کنند. در نامۀ مورخ 12 ژوئن خطاب به وزیر امور ‏خارجه ایران که به امضای وزرای خارجه 1+5 از جمله رایس وزیر امور خارجه آمریکا رسیده، ‏آمده است:"به محض تعلیق فعالیت های مربوط به غنی سازی و فرآوری مجدد، می توان مذاکرات ‏رسمی با ایران را آغاز کرد."‏
اما سوزان رایس، مشاور اوباما، در مصاحبه اخیر خود با سی ان ان به صراحت از رویکرد فعلی ‏انتقاد کرد. او گفت:"قبل از اینکه ما با ایرانیان دربارۀ مسأله هسته ای آنها مذاکره کنیم، باید برنامه ‏هسته ای خود را به حال تعلیق درآورند. این یک پیش شرط است."‏
از سوی دیگر سناتور جان مک کین، رقیب جمهوریخواه اوباما، از تلاش های اروپاییان قدردانی کرده ‏است. او در سخنرانی خود در ماه آوریل خاطر نشان کرد:"تلاش های گستردۀ این ائتلاف (1+5 ) ‏برای ارائه آخرین دور یک بازی مثبت قابل تقدیر است."‏
رندی شونمان مدیر مبارزۀ انتخاباتی مک کین در امر امنیت ملی می گوید:" اوباما از فرآیند چندجانبه ‏انتقاد می کند و مساعدت اروپاییان را کوچک می شمرد. مک کین موافق است که ما قبل از پیشروی ‏بیشتر، به معیارهای اساسی مانند تعلیق نیازمندیم. او خواستار افزایش قابل توجه تحریم ها در صورت ‏امکان از طریق سازمان ملل و در صورت لزوم از طریق متحدان همراه است." ‏
منبع: واشنگتن پست، 22 ژوئن ‏

رويارويي فرمانده سپاه ورييس جمهور - علت تعطيلي تهران امروز به زبان رجا نيوز

رويارويي فرمانده سپاه ورييس جمهور
علت تعطيلي تهران امروز به زبان رجا نيوز: - دوشنبه 3 تیر 1387 [2008.06.23]
‎‏
نادر ايراني
به دنبال توقيف روزنامه تهران امروز، رجانيوز، از سايت هاي وابسته به دولت نهم به طور تلويحي علت اين ‏توقيف را درج سخنان سردار جعفري در اين نشريه در مورد بي عدالتي ها در جامعه دانست و آن را ‏‏"توطئه"اي براي رودرو نشان دادن رئيس جمهور و فرمانده سپاه دانست. ‏
تهران امروز كه به مناسبت سومين سالگرد انتخاب محمود احمدي نژاد به رياست جمهوري ويژه نامه اي در ‏روز اول تير منتشر كرده بود، به دنبال انتقاد از کارنامه اقتصادي و مالي و عملکرد مالي وي در دوران ‏شهرداري تهران و همچنين دوران کنوني، به مسلخ توقيف و لغو امتياز توسط هيات نظارت برمطبوعات ‏رفت. ‏
سايت تابناك در اين مورد نوشت: "با توجه به آنكه ويژه‌نامه مذكور به مناسبت سوم تير بي‌محابا به نقد دولت ‏نهم و تيم نزديك به محمود احمدي‌نژاد پرداخته بود، برخي برخورد با اين رسانه را بي‌ارتباط با انتخابات ‏رياست‌جمهوري آينده نمي‌دانند؛ به ويژه كه با توجه به سكوت خاتمي و عدم رأي حداد عادل براي رياست ‏مجلس، شهردار تهران دست كم تاكنون جدي‌ترين رقيب بالقوه احمدي‌نژاد به شمار مي‌رود."‏
اما ماجراي لغو امتياز شبانه روزنامه تهران امروزرا سايت فردا، منسوب به احمد توكلي رييس بخش پژوهش ‏هاي مجلس، به گونه اي ديگر روايت كرده است. براساس گزارش سايت فردا ساعاتي پس از انتشار اين ‏انتقادات، حکم توقيف اين روزنامه ابلاغ شد. اين سايت متذكر شده كه اين روزنامه تاکنون هيچ تذکري از ‏هيئت نظارت بر مطبوعات درخصوص مواد ذکر شده براي لغو امتياز دريافت نکرده بود.‏
روزنامه كيهان نيز با اشاره به برخي مطالب ويژه نامه روزنامه تهران امروز، آن را "سياه نامه موهن" ‏خواند. اين روزنامه در ستون خبر ويژه خود برخي از نوشته هاي "سياه نامه موهن" تهران امروز را اين ‏چنين نقل کرده است: "دوران مديريت دولت نهمي ها بر پايتخت چنان بود كه در سومين سالگرد تشكيل اين ‏دولت هنوز يادگاري هاي بسيارش بر پيكره اين شهر خودنمايي مي كند... ابهامات و تخلفات مالي شهرداري ‏تهران در زمان مديريت احمدي نژاد يادگاري دولت نهمي ها و شاهنامه اي از شاهكارهاي شهردار ديروز و ‏رئيس جمهور امروزمان است... احمدي نژاد، شهردار وقت تهران كه دكتراي خود را هم در حوزه حمل و ‏نقل عمومي و ترافيك گرفته است باعث و باني اصلي احداث مونوريل صادقيه بود كه 3 سال است بر عقل و ‏منطق همه تجربيات جهاني مي خندد... امروز مونوريل در باغ وحش ها، شهربازي ها و نمايشگاه هاي ‏شهرهاي جهان به كار گرفته مي شود... امضاهاي آخرين احمدي نژاد در لباس شهردار بر برگه هايي با نشان ‏شهرداري تهران تعهدات بسياري را از جنبه مالي و اعتباري بر شهرداري تهران تحميل كرده است... كالبد ‏شكافي عملكرد دست اندركاران دولت حاكي از اين است كه كلمه «زن» و «زن» بودن به جرمي نامشخص ‏بدل شده است... افزايش فشار سياسي به ايران از يك سو و مظلوم نمايي هرچه بيشتر اسرائيل و جلب حمايت ‏قاطع تر غرب از رژيم صهيونيستي در قبال موضع رئيس دولت ايران از سوي ديگر از جمله دستاوردهاي ‏پروژه نفي هولوكاست بود كه توسط رئيس دولت نهم نصيب ايران شد... احمدي نژاد در دوران رياست ‏جمهوري علاقه دارد از روش «دوربرگرداني» براي تمشيت امور استفاده كند تا جايي كه مي توان دولت ‏احمدي نژاد را دولت «دوربرگردان» نيز توصيف كرد... مبنا و محور سياست دوربرگرداني ساده سازي ‏امور است... هاله نور با همين نگاه رويت مي شود... با همين فرض است كه نياز چنداني به كارشناس و ‏متخصص احساس نمي شود...وقتي بنا به ادعاي احمدي نژاد «مديريت» امور حتي مديريت جلسه دانشگاه ‏كلمبيا با حضرت ولي عصر(عج) باشد، تكليف مخالفان و منتقدان اين دولت كاملاً قابل حدس است..."‏
با اين وجود شهاب ‌نيوز، سايت نزديك به اصولگرايان ميانه رو ( قاليباف ) لغو امتياز روزنامه تهران امروز ‏را يک رويداد کاملاً غيرمنتظره، از سوي هيئت نظارت بر مطبوعات دانست و نوشت: "مسئول اين روزنامه ‏به اتهام چاپ مطالب و تصاوير اهانت آميز نسبت به رئيس جمهور و نشر اكاذيب به قصد تشويش اذهان ‏عمومي و ايراد افترا، با شكايت مدعي العموم به دادسراي كاركنان دولت احضار شده است". شهاب نيوز هم ‏مانند سايت فردا انتقاد علي اكبر جوانفكرمشاور رييس جمهور را نسبت به ويژه نامه مذكوررا علت توقيف ‏مي داند، و بخشي از وبلاگ وي را نقل مي كند كه: "مي‌گويند آقاي قاليباف شهردار تهران، صحنه گردان اين ‏روزنامه است. به سختي مي‌توان باور کرد که با نظارت و تدبير ايشان، اين گونه مطالب سخيف همراه با ‏دروغپردازي، تهمت و ترويج شايعه، تشويش و تخريب اذهان عمومي عليه دولت پرکار و خدوم به دست نشر ‏سپرده شده باشد... مگر مي شود کسي که خود را دين دار و اهل نماز و عبادت مي داند، از رهبري تبعيت ‏مي‌کند، مدعي اخلاق و انصاف، جوانمردي، ارزشها و مدافع ارزشمداراني چون چمرانهاست و مرگي مانند ‏مردن شهيد چمران را آرزو مي کند، هدايت و مديريت تبليغات مسموم، توهين آميز، تحقير کننده و همراه با ‏تمسخر و تخريب عليه دولت نهم را برعهده داشته باشد ! اين دو با هم قابل جمع نيست. يا اين دروغ است يا ‏آن". ‏
البته سايت شهاب نيوز به عذرخواهي مسئولان روزنامه تهران امروز نيز اشاره دارد: "اين ويژه‌نامه كه از ‏سوي جمعي از جوانان متعهد واصولگرا كه معتقد به مباني نظام و رهبري هستند تهيه مي‌شود، متاسفانه در ‏شماره ديروز خود حاوي مطالبي خارج از فضاي اعتدال و نقد عالمانه بود." ‏
‎‎از نگاه رجا نيوز‏‎‎
در اين ميان اما تنها سايت رجا نيوز است كه علت تعطيلي "تهران امروز" را از زاويه ديگري مي بيند. سايت ‏رجا نيوز در يادداشتي به قلم "سيد حسين طاهري" با اشاره به اينكه روزنامه تهران امروز در "تا"ي اول ‏صفحه نخست خود عكس بزرگي از سردار سرلشكر جعفري فرمانده كل سپاه انداخته، به تيتر درشت ‏روزنامه كه نقل قولي از فرمانده كل سپاه است اشاره مي كند كه:‏‎ ‎‏"فاصله طبقاتي با شعار از بين نمي رود. ‏وضع موجود از نظر مباني ديني و اعتقادي ما، قابل قبول نيست، عدالت واقعي به معناي آن است كه فاصله ‏طبقاتي و حقوقي در جامعه از بين برود."‏
يادداشت نويس رجا نيوز ادامه مي دهد: "يعني مي شود سرلشكر جعفري با تأكيدي كه بر تفكر اصولي دارد با ‏اين حرف ها ـ غير منطبق دانستن شرايط موجود با مباني ديني و اعتقادي- آب به آسياب جريان هايي ريخته ‏باشد كه در داخل و خارج فال گوش نشسته اند تا از كاهي كوهي بسازند و با دستاويز نمودن اظهارنظر مسئول ‏عاليرتبه اي به تنور دامن زدن به اختلافات داخلي بدمند"؟ ‏
طاهري سپس براي غير واقعي نشان تيتر تهران امروزبا اشاره به متن سخنان سردار جعفري مي افزايد: ‏‏"سردار سرلشكر محمدعلي جعفري در همايش سراسري پيشگيري از وقوع جرم در نيروهاي مسلح دليل ‏بسياري از ناهنجاري ها را ناهنجاري هاي درون سازماني دانسته و گفته است ما در مجموعه نيروهاي مسلح ‏شاهد وجود نوعي احساس تبعيض و بي عدالتي در مجموعه كاركنان هستيم كه در سطوح مختلف وجود ‏دارد...مشاراليه در ادامه اظهارات خود به فاصله حقوقي زياد در نيروهاي مسلح اشاره كرده و وضع موجود ‏در اين مجموعه را از نظر مباني ديني و اعتقادي قابل قبول ندانسته و بر ضرورت ايجاد تحول در اين ‏خصوص و در جهت ارتقاء وضع مادي و معنوي پرسنل تأكيد نموده است."‏
طاهري درادامه ضمن آنكه به تلويح مي گويد تهران امروز سعي كرده سردار جعفري را در برابر احمدي ‏نژاد قرار دهد با ارائه تعريف تيتر مبني براينكه "تيتر آدرس محتواي مطلب است اما متأسفانه اين تعريف در ‏برخي جرايد تعطيل شده و اتاق هاي تيتر را تبديل به لانه هاي توطئه و تحريف كرده"، تاكيد مي كند: "آيا در ‏وانفساي جنگ رواني اين به اصطلاح خودي ها! دانسته و ندانسته تبديل به مزدور بي جيره و مواجب دشمنان ‏نظام نمي شوند؟ آيا كمر به قتل دولت بستن غير از اين است؟ آن هم براي يك نشريه؟! اگر سياست و سياست ‏ورزي يك بازي است، آيا اين دست اقدامات مصداق بارز بازي ناجوانمردانه نيست؟ مرد باشيد." ‏
رجا نيوز در گزارش ديگري نيز مي نويسد: "روزنامه تهران امروز که اخيراً پس از تغييرات کادر مديريتي ‏و مالي و انتقال برخي مشاوران و حاميان شهردار تهران به اين روزنامه بر حجم عمليات تخريبي عليه رئيس ‏جمهور افزوده است، به بهانه انتشار ويژه نامه سوم تير، اين رويه را تشديد کرد....و افزايش حمله به رئيس ‏جمهور و تمسخر وي در حالي در اين روزنامه رخ مي دهد که يک مقام عالي‌رتبه چندي قبل در جلسه اي با ‏حضور مديران فرهنگي، صراحتاً از شهردار تهران به دليل تخريب دولت در 3 روزنامه وابسته به وي از ‏جمله روزنامه تهران امروز انتقاد کرده بود."‏
رجا نيوز مي افزايد: "در ويژه نامه سوم تير تهران امروز که توسط مسئول يکي از فرهنگسراهاي تهران و ‏سردبير يک سايت اينترنتي ضد دولت تهيه شده است، علاوه بر انتشار تصاوير نامناسب، برخي اتهامات مالي ‏به دوره شهرداري دکتر احمدي نژاد منتسب و از اين اتهامات به عنوان يادگارهاي زمان شهرداري وي ياد ‏شده است.اين در حاليست که اين نوع عمليات تخريبي عليه رئيس جمهور حتي از سوي رسانه هاي دوم ‏خردادي نيز کمتر انجام شده است."‏
گفته مي شود مؤسسه همشهري در انتشار، توزيع و حتي جذب آگهي هاي روزنامه تهران امروز دخيل است و ‏انتقال امتياز آن از سازمان تبليغات اسلامي به يک مؤسسه نزديک به شهرداري تهران نيز با ابهام از حيث ‏ضوابط قانوني صورت گرفته است.‏
رجا نيوز در ادامه با اشاره به اينكه در ويژه نامه اين روزنامه خاطراتي به نقل از خبرنگاراني که تهران ‏امروز آنان را "سابقاً احمدي نژادي" خوانده، اين افراد رايا جزء خبرنگاران دوم خردادي و يا افراد ناشناس ‏دانسته و افزوده است: "عکس روي جلد اين ويژه نامه، تصوير صفحه اول ويژه نامه روزنامه اعتمادملي در ‏سال گذشته مي باشد و در صفحه دوم ويژه نامه نيز تصوير دستکاري شده اي از رئيس جمهور منتشر شده ‏است.بي اعتنايي شهردار تهران به نهي يک مقام عالي رتبه درخصوص پرهيز از تخريب دولت در حالي ‏صورت مي گيرد که گفته مي شود باقر قاليباف برنامه هاي منظمي براي انتخابات رياست جمهوري آينده ‏تدارک ديده و در اين زمينه ديدارهايي نيز با برخي اعضاء ارشد جريان دوم خرداد مانند بهزاد نبوي و مهدي ‏کروبي داشته است."‏
‎‎درادامه افشاگري پاليزدارولي خفيف تر از آن‎‎
اما روزنامه ايران در گزارشي خط پاليزداررا در افشاگري ها پي گرفته و باهمراهي سايت رجا نيوز اين ‏مرحله را درارتباط به قاليباف، تهران امروز وروزنامه همشهري تكميل كرده است. ‏
روزنامه ايران در خبري با عنوان "پشت پرده يك روزنامه هتاك" مي نويسد: "بررسى ارتباطات و نيز تأمل ‏روى وابستگى هاى محفلى و تشكيلاتى يكى از روزنامه هايى كه چند ماهى است حملات تخريبى، توهين و ‏هتك حرمت عليه دولت و شخص رئيس جمهور را در دستور كار خود قرار داده، نگرانى برخى صاحبنظران ‏را برانگيخته است."‏
روزنامه ايران در ادامه مي افزايد: "صاحب امتياز اصلى اين روزنامه در واقع سازمان تبليغات اسلامى بود ‏اما ۳ سال پيش، پس از آنكه سيد مهدى خاموشى رئيس سازمان تبليغات نسبت به انتشار «تهران امروز» ‏تمايلى نشان نداد، امتياز آن را به نام يك شخصيت حقيقى تغيير داد كه البته وى نيز چند ماهى است مسئوليت ‏اداره اين روزنامه را واگذار كرده است". ايران مي افزايد: "ساختمان اين روزنامه واقع در خيابان طالقانى هم ‏متعلق به سازمان تبليغات اسلامى بوده كه آن را به يكى از مؤسسات زيرمجموعه خود واگذار كرده بود؛ اما ‏گفته مى شود ارتباطات ويژه گردانندگان اين دو مجموعه باعث شد كه سازمان تبليغات اين ساختمان را نيز به ‏قيمت بسيار نازلى به تيم محمد باقر قاليباف به فروش رساند.اين شركت تا مدتى قبل به نام «چهره مهر هستى» ‏و محل آن در خيابان آفريقا، خيابان شهيد يزدان پرست بوده است."‏
روزنامه ايران مهمترين ويژگى اين شركت را تركيب هيأت مديره آن دانسته كه عبارتند از: هادى ايازى ‏‏(مشاور عالى شهردار تهران)، سيد مهدى هاشمى تشكرى (معاون حمل و نقل و ترافيك شهردارى تهران)، ‏مهدى ذاكرى بايگى (مدير كل اجتماعى قوه قضائيه)، عليرضا ظهره وند (مدير جامعة الصادق) و نيز پرويز ‏اسماعيلى (مدير عامل خبرگزارى مهر)ظهره وند رئيس هيأت مديره، ذاكرى نايب رئيس و مديرعامل اين ‏شركت، فريدون وردى نژاد مشاور عالى اين شركت و "حتى به گونه اى نماينده محمد باقر قاليباف".‏
روزنامه ايران در ادامه تاكيد مي كند كه مؤسسه سيماى مهر هستى كه پيش از اين، زمينه فعاليت هايش ‏آموزشى و ارائه خدمات به مؤسسات فرهنگى بوده، به تازگى مطالعات سياسى و اجتماعى را هم به فعاليت ‏هاى خود افزوده است. به دستور شهردار تهران چاپ، توزيع و امور آگهى تهران امروز مستقيماً توسط ‏روزنامه همشهرى صورت مى گيرد و حتى پرداخت هزينه كاغذ و... اين روزنامه را هم قاليباف برعهده ‏گرفته است.‏
روزنامه ايران همچنين مي نويسد: "شهردار تهران كه در حال حاضر علاوه بر اين روزنامه و همچنين ‏روزنامه همشهرى به عنوان ارگان مديريت شهرى تهران، ۲ روزنامه ديگر را نيز در اختيار دارد، مدتى ‏است كه درصدد اجاره ۸ نشريه ديگر نيز برآمده تاكيد مي كند كه حمايت مالى و پشتيبانى چندين سايت و ‏پايگاه خبرى توسط محفلى كه خود را به محمد باقر قاليباف نسبت مى دهند و همواره شديدترين حملات و موج ‏تخريبى را عليه دولت به كار بسته اند، از ديگر فعاليت هاى رسانه اى و تبليغاتى اين جريان است."‏
اين در حاليست که روزنامه تهران امروز نيز در نوشته اي که شب گذشته بر روي خروجي سايت روزنامه ‏قرار داد، بابت مطالب اين ويژه نامه عذرخواهي کرد و آن را محصول حرکت جواناني خواند که شور و ‏هيجان دارند. دبير اين ويژه نامه، اداره سايت اينترنتي وابسته به مرتضي طلايي عضو حامي قاليباف در ‏شوراي شهر تهران را نيز برعهده دارد و بارها سابقه انتشار اخبار و يادداشت هاي هتاکانه عليه رئيس ‏جمهور و دولت در اين سايت راداشته است.‏
به گزارش رجانيوز، پس از انتشار ويژه نامه سوم تير روزنامه تهران امروز، هيأت نظارت تشکيل جلسه داد ‏تا تخلفات مندرج در اين ويژه نامه را بررسي کند اما پيش از ورود به اين دستور، پرونده صاحب امتياز ‏روزنامه مورد بررسي قرار گرفت و مشخص شد اساساً مؤسسه اي بانام موسسه سيماي مهر كه روزنامه ‏تهران امروز بيش از 2 ماه است با صاحب امتيازي اين موسسه منتشر شده با اين عنوان ثبت نشده است و ‏اساسا از لحاظ قانوني وجود خارجي ندارد. رجا نيوزمي افزايد: "روزنامه تهران امروز تا حدود 2 ماه قبل به ‏صاحب امتيازي و مديرمسئولي پرويز اسماعيلي مديرعامل خبرگزاري مهر وابسته به سازمان تبليغات اداره ‏مي شد اما بنا به دلايل اعلام نشده اي وي روزنامه را به تيم جديدي واگذار کرد."‏
رجا نيوز درادامه مي افزايد كه: "دفتر اداره کل مشارکت هاي فرهنگي و هنري وزارت فرهنگ و ارشاد ‏اسلامي نيز در پاسخ به خبرنگار ما عدم ثبت اين مؤسسه را تأييد کرده است
।"‏
roozonline

Wednesday, June 18, 2008

چگونه از جنگ با ايران پرهيز شود؟ - تحليل کريستين ساينس مانيتور از تلاش هاي صلح جويانه جهاني

چگونه از جنگ با ايران پرهيز شود؟
تحليل کريستين ساينس مانيتور از تلاش هاي صلح جويانه جهاني - پنجشنبه 30 خرداد 1387 [2008.06.19]
‏‏جان کي کولي ‏
افزايش علائمي که حاکي ازحمله اسرائيل يا آمريکا به ايران تا قبل از پايان دوره رياست جمهوري جورج ‏بوش است بسياري را در اروپا، خاورميانه و گرداگرد جهان نگران کرده است. ‏
اين شايعات اعم از اينکه واقعي يا بلوف باشند، در زماني رواج يافته اند که احتمال شعله ور شدن آتش جنگ ‏هاي مصيبت بار در خاورميانه، کشته شدن هزاران نفر، رسيدن بهاي نفت به بيش از 200 دلار براي هر ‏بشکه و وقوع رکود جهاني وجود دارد. ‏
گوردون براون نخست وزير انگلستان پس از گفتگو با بوش در جريان سفر اروپايي وي، صريحاً از جنگ ‏سخن نگفت اما از توافق کشورهاي اروپايي در برقراري تحريم هاي مالي جديد عليه تهران خبر داد. بوش هم ‏گفت "همه گزينه ها روي ميز است" و اکنون توپ در زمين تهران است. ‏
بااينحال به نظر مي رسد تهران به سياست ناديده گرفتن خطر تحريم ها ادامه مي دهد. ‏
زمزمه هاي اخير در باره جنگ در حدي فراتر از اظهارات رسمي و به موازات تحريم هاي موجود عليه ‏تهران به گوش مي رسد. شاول موفاز يکي از وزراي کابينه اسرائيل بلافاصله پس از سفر پر سر و صدا به ‏واشنگتن در اوائل ماه جاري به طور علني اعلام کرد حمله اسرائيل به ايران "اجتناب ناپذير" است، مگرآنکه ‏آن کشور فعاليت هاي هسته اي خود را متوقف نمايد. ‏
به گزارش راديو ارتش اسرائيل در اورشليم و برخي وبلاگها و وب سايت هاي آمريکايي، اعضاي هيأت ‏اعزامي بوش به اسرائيل در اواسط ماه مه به مقامات آن کشور اطمينان داده بودند که حمله ايالات متحده به ‏ايران طرح ريزي شده است. ‏
آسيا تايمز هم ماه گذشته اعلام کرد اطلاعات طبقه بندي شده از يک حمله آمريکايي به ستاد فرماندهي سپاه ‏پاسداران ايران- و نه تأسيسات هسته اي- در اختيار دايان فينستين، سناتور دموکرات از کاليفرنيا و ريچارد ‏لوگار سناتور جمهوري خواه از اينديانا قرار گرفته است. به گزارش آن روزنامه هدف از اين حمله نيز ‏‏"ارسال پيامي" به ايران براي متوقف ساختن پشتيباني از شبه نظاميان ضد آمريکايي در عراق بوده است. هر ‏دو سناتور اين گزارش را قوياً انکار مي کنند. ‏
غرب براي جلوگيري از اظهاراتي اينگونه، مي بايست به مسابقه ايران در کسب تسليحات هسته اي پايان ‏ببخشد، البته اين کار را نه با زور بلکه با ديپلماسي شفاف بايد انجام دهد. ‏
اين بايد شامل گفتگوهاي مستقيم ايران و آمريکا درباره مسائل اساسي باشد که دامنگير روابط آنها از زمان ‏وقوع انقلاب اسلامي و سرنگوني شاه در 1979 و بحران گروگانگيري پس از آن شده است. ‏
يکي از قدم هايي که دولت بوش مي بايست بردارد (اما به احتمال قريب به يقين برنخواهد داشت) ايجاد شفافيت ‏در مقاصد خود در زمينه حضور درازمدت در عراق است. هر دو کشور عراق- به خاطر نگراني از حق ‏حاکميتش- وايران- به دليل نگراني از تهديدهاي نظامي- زير سايه ترس احتمال حضور دائمي پايگاه هاي ‏آمريکايي به سر مي برند. ‏
واقع نگرانه تر اين است که قدرتمندترين و پيشرفته ترين کشورهاي دنيا شامل ايالات متحده، انگلستان، ‏فرانسه، آلمان، ژاپن، روسيه و چين مي بايست همکاري بيشتري از خود با ايران در حوزه انرژي هسته اي و ‏ساير صورت هاي انرژي نشان دهند که در نهايت به کنار گذاشتن غني سازي کنترل نشده اورانيوم و هرگونه ‏برنامه تسليحاتي‎ ‎‏ منجر خواهد شد. هرچند چنين پيشنهاداتي گاه گاه در طول سالهاي گذشته روي ميز مذاکره ‏گذاشته شده، اما اکنون مي تواند با تکرار، بهبود و جزئي تر نمودن آن ها کارآيي بيشتري به آن ها بخشيد.‏
ايران در ماه مه پيشنهاد رسمي "بسته جامع" خود را به بان کي مون، دبير کل سازمان ملل، ارائه داد؛ اين ‏بسته که گفته مي شد درباره همه مسائل از موضوع هسته اي تا خلع سلاح عمومي و کمک به توافق فلسطين-‏اسرائيل بحث کرده بود کمتر مورد توجه رسانه هاي غربي قرار گرفت. شايد اگر غرب توجه جدي به آن مي ‏نمود، مي توانست جلوي انزواي فزاينده و خطرناک ايران را بگيرد. ‏
هر دو نامزد رياست جمهوري آمريکا براي فرو نشاندن تنش ها، مي بايست طرح هاي خود از حضور دائم ‏پايگاه هاي ايالات متحده در عراق را آشکار کنند. همانطور که ويليام فاف، تاريخدان آمريکايي، اخيراً نوشته ‏است اصرار بر حضور دائم در عراق، "اين کشور را به کشور اقماري ضدآمريکا تبديل خواهد نمود." اين ‏باعث مي شود که تهران و ساير همسايگان، عراق را به عنوان يک تهديد نگاه کنند و به فعاليت هاي تسليحات ‏هسته اي خود شتاب بخشند. ‏
صداقت ادعاهاي ايران در صلح آميز بودن اهداف اين کشور، با گزارش اخير نهاد ناظر هسته اي سازمان ‏ملل- آژانس بين المللي انرژي هسته اي- زير سوال رفته است. ‏
تحريم هاي چندين ساله ايالات متحده و سازمان ملل نتوانسته سياست هاي ايران را تغيير دهد. چه دليلي وجود ‏دارد که حالا موفق شود؟
بسياري از بانک هاي غربي به درخواست هاي آمريکا در محدوديت ارائه اعتبار به ايران گردن نهاده اند و به ‏واردات محصولات از يخچال گرفته تا اسباب بازي بچه ها ضربه زده اند. اما واردکنندگان ايراني حالا به ‏بانک هاي کوچکتر اروپايي و چيني رو آورده اند. چيزي که ايران فهميده اين است که با وجود همه محدوديت ‏ها، مي تواند موفق شود. ‏
مهمتر از همه اين است که ايران يک قدرت بزرگ منطقه اي است. ايالات متحده با سرنگوني دشمنان اين ‏کشور، صدام حسين و طالبان در افغانستان، از هر دو طرف به ايران کمک کرده و بر قدرتش تا حد فراواني ‏افزوده اند.‏
ايالات متحده مي تواند با بازگشايي دفتر ديپلماتيک در تهران، کنار گذاشتن تحريم ها به جزء قسمت مربوط به ‏دانش فني نظامي و بهبود پيشنهاد اروپايي-روسي مبني بر انتقال دانش صلح آميز هسته اي تحت نظارت ‏آژانس هسته اي، به فرونشاندن تنش هاي تشديد شده و پيشگيري از وقوع يک جنگ کمک کند.‏
علاقلانه ترين راه، تشويق سرمايه گذاري (درمقابل ممنوعيت) در صنايع نفت و گاز و ساير صنايع ‏غيرنظامي ايران، تماس مستقيم و برقراري گفتگوهاي سطح بالا با رهبران ايران است.‏
ما نبايد بيش از اين خود را در گوشه اي گير بياندازيم چرا که نه غرب و نه ايران هيچ راهي براي بيرون ‏آمدن مگر با وقوع يک جنگ نداشته باشند. ‏
منبع: کريستين ساينس مانيتور- 18 ژوئن

من يك استاد دانشگاه نيستم٭ - دكتر محمد ملكي

من يك استاد دانشگاه نيستم٭
دكتر محمد ملكي - پنجشنبه 30 خرداد 1387 [2008.06.19]

خبر چون انفجار بمب نيرومندي همه چيز را در هم ريخت و با انتشار عكس و تفصيل قصد تعرض به يک دانشجوي دختر ‏توسط معاون دانشگاه زنجان، دكتر حسن مددي كه نام خود را استاد گذاشته، همه آن‌ها را كه به عمق فسادي كه جامعه ما در ‏آن افتاده باور نداشتند، هشيار كرد و همگان پي بردند كه فاجعه عظيم‌تر از آن‌ است كه در تصور آيد. راستي پس از اين ‏حوادث مردم با چه اطميناني فرزندان خود را به‌دانشگاه‌ها بفرستند؟ مگر دانشگاه‌ها هميشه حتي در نظام فاسد گذشته محل ‏امني براي خانواده‌ها نبود؟ مگر استاد، پدر روحاني دانشجويان نبود؟ مگر عنوان استادي افتخار آميز و موجب مباهات ‏نبود؟ تقدس دانشگاه چرا شكسته شده تا آن‌جا كه هر روز خبر از فساد اخلاقي مسؤولان اين دانشگاه و آن دانشگاه مي‌رسد؟ ‏چه كسي يا كساني، مسئولين دانشگاه‌ها، مانند معاون دانشگاه زنجان را به اين سمت ها منصوب مي‌كند؟ آن روزها كه ‏استقلال دانشگاه‌ها را از بين بردند و همه‌چيز را زير سلطه‌ي قدرت بدستان قرار دادند، دلسوختگان حدس مي‌زدند كه ‏دانشگاه‌ها به چنين وضعي افتد. وقتي هر بي سروپايي را تنها به‌دليل نوكري حاكميت عنوان استادي مي‌دهند و بر دانشگاه‌ها ‏مسلط مي‌كنند، جز اين انتظاري نمي‌توان داشت. ‏

حادثه‌ي دانشگاه زنجان همه استادان و دانشگاهيان فرهيخته را در غمي بزرگ فرو برد تا آن‌جا كه بايد گفت: بر اين غم اگر ‏خون بگريم رواست. در جامعه‌ي باصطلاح‌ اسلامي ما چه مي‌‌گذرد كه هر روز طشت رسوايي يكي از سردمداران و ‏وابستگان به حكومت برزمين مي‌افتد. يك روز اعمال سردار زارعي مأمور مبارزه با جواناني كه آن‌ها را اراذل و اوباش ‏مي‌نامند، افشا مي‌گردد و روز ديگر يكي از عمالِ حكومت در يك درگيري درون گروهي به افشاي رقبا مي‌پردازد و از ‏چپاول و دزديهاي ستون‌هاي خيمه‌ي رژيم پرده بر مي‌دارد و اين روزها فاجعه‌ي تكان دهنده‌ي دانشگاه زنجان برملا ‏مي‌گردد و همه‌ي اين رسوايي
ها در عرض چند ماه صورت مي‌گيرد. رژيمي كه حدود 30 سال مي پنداشت که پرده بر ‏اعمالِ خود کشيده، چنان در سراشيب سقوط و تلاشي قرار گرفته كه هر گروه و جماعتي تقصير اين همه دزدي و فساد و ‏فحشاء را به گردن ديگري مي‌اندازد. اما گويا آشکار شده است که در چنين سيستمي، گر حكم شود که مست گيرند / در شهر ‏هر آن‌كه هست گيرند. ‏

حال مي‌توان فهميد كه آن رند خراباتي و افشا كننده‌ِ رازهاي مگو چرا فرمود "توبه فرمايان چرا خود توبه كمتر مي‌كنند؟". ‏در اين 30 سال آيا سال و ماه و هفته و روزي گذشته كه دست‌هاي رژيم به خون و ظلم و بي داد آلوده نشده باشد و ‏عبرت‌آموز آنكه مدعيان اخلاق، در برابر اين همه آلودگي حكومت‌گران، مهر سكوت بر لب زده كه گويي كور و كرند. اگر ‏دامن اين حضرات آلوده نيست اين سكوت و بي تفاوتي از سوي مدعيان هدايت خلق چه معنايي دارد؟ آن‌ها كه فرياد مي‌كنند ‏اگر چند تار موي خانمي معلوم باشد، ستون دين مي‌لرزد، چرا در برابر اين همه فساد و فحشاء و دزدي و چپاول بي‌تفاوت ‏هستند؟ سكوت مراجع، روحانيون، حوزه‌هاي علميه و گروه‌هاي سياسي چه معنايي دارد؟ مگر فاجعه‌ي دانشگاه زنجان يك ‏عمل بسيار زشت و ضد اخلاقي نيست، پس چرا آقايانِ هاديِ خلق !! از غم و اندوه نمي‌ميرند (گفته علي عليه‌السلام) و ‏صداي دانشجويان مظلوم را نمي‌شنوند و چراي بزرگ‌ آنكه چرا آقاي خامنه‌اي به‌عنوان رهبر مسلمين جهان و ولي امر ‏مسلمانان نه، به نام يك روحاني، در اين موارد سكوت كرده‌اند؟ راستي چنين جامعه‌اي مي‌خواهد اسوه‌ي كشورهاي اسلامي و ‏جهان براي ساختن جهاني پاك و پر از عدل و داد باشد؟ سؤال ديگر آنكه امروز چه كساني در كسوت استادي زمام ‏دانشگاه‌ها را در دست گرفته‌اند، حامي آن‌ها كيست؟ و آيا موقع آن نرسيده كه دست ناپاك آن‌ها از محيط مقدس دانشگاه‌ها ‏قطع گردد و پديد آورندگان فساد در دانشگاه‌ها از جمله افرادي نظير مددي و وزير بي‌كفايت علوم و آموزش عالي و شخص ‏رئيس جمهور، به پاي ميز محاكمه از سوي مردم كشيده شوند تا دانشگاه و دانشگاهيان به جايگاه واقعي خود بازگردند؟ ‏

و آخر اينکه دردآورتر، سکوت استادان اصيل و غيرحکومتي در برابر اين فجايع است. من كه هميشه افتخارم استادي ‏دانشگاه بود، غمگينانه بايد بگويم ديگر استادي دانشگاه برايم افتخاري نيست و تا وضع چنين است "من يك استاد دانشگاه ‏نيستم".‏

٭‎ ‎با وام‌گيري از عنوان كتابِ "من يك مسيحي نيستم" نوشته برتراند راسل فيلسوف انگليسي

تلاش دولت براي آرام کردن دانشجويان - نگاه فايننشيال تايمز به وقايع داشنگاه زنجان

تلاش دولت براي آرام کردن دانشجويان
نگاه فايننشيال تايمز به وقايع داشنگاه زنجان - پنجشنبه 30 خرداد 1387 [2008.06.19]
‏‏
نجمه بزرگمهر ‏
هزاران دانشجو در ايران پس از متهم شدن يک مقام ارشد به زير پا گذاشتن ارزش هاي اخلاقي و آزار جنسي ‏يک دانشجوي دختر، خواستار تعطيلي دانشگاه شده اند.‏
اين اقدام بي سابقه در دانشگاه زنجان- 200 کيلومتري شمال غربي تهران- آخرين مورد از مجموعه ‏برخوردها ميان دانشجويان و مقامات کشوراست.‏
ظرف يک سال گذشته حداقل ده ها نفر از دانشجويان به دليل فعاليت هاي ضد دولتي بازداشت شده اند و ‏محوطه دانشگاه ها اغلب به پايگاهي براي مقابله با سياست هاي محمودي احمدي نژاد رئيس جمهوري ‏بنيادگراي ايران تبديل شده است.‏
دانشجويان زنجان در تماس تلفني به فايننشيال تايمز گفتند بين سه تا هشت هزار دانشجو براي دومين روز ‏متوالي در اين دانشگاه تحصن کرده و در ورودي را مسدود کرده اند. آنها گفتند پليس با کسي صحبت نکرده و ‏هيچکس بازداشت نشده است. ‏
اعتراضات در زنجان وقتي بالا گرفت که حسن مددي- معاون دانشگاه و مسئول امور دانشجويي از فعاليت ‏هاي سياسي گرفته تا رفتار اجتماعي- به آزار جنسي دانشجوي دختري متهم شد که به دفترش احضار نموده ‏بود. ‏
اعتراض کنندگان خواستار استعفاي آقاي مددي شده بودند. وزارت علوم ايران ديروز وي را از کار برکنار ‏نمود. پرونده مددي بلا فاصله و در تلاش براي آرام کردن فضاي ملتهب و پيشگيري از گسترش دامنه ‏اعتراضات به خارج از زنجان، تسليم مقامات قضائي شده است. در همين حال، رسانه هاي طرفدار دولت ‏اعلام کرده اند اين حرکت واکنشي از سوي دانشجويان اصلاح طلب به اقدام هفته گذشته آقاي مددي در تعطيلي ‏انجمن اسلامي شان بوده است. ‏
اين مطالب از سوي دانشجويان زنجاني رد شده است و آنها مي گويند بازگشايي انجمن جزو خواسته هايشان ‏نبوده است.‏
عليرضا نداف رئيس دانشگاه زنجان ديروز براي مدت کوتاهي در دانشگاه ظاهر شد و گفت از "خدا و شما ‏دانشجويان" عذرخواهي مي کنم. معذالک، استعفاي او نيز يکي از شرايط دانشجويان براي پايان دادن به ‏تحصن بوده است. ‏
در جامعه سنتي و محافظه کار ايراني، رسوايي هاي اخلاقي بسيار مخرب تر از فساد مالي و سياسي محسوب ‏مي شوند. اين بويژه مايه شرمساري دولت احمدي نژاد است که داعيه ارزش هاي اسلامي را به همراه دارد.‏ضمناً دانشجويان از عليرضا زاهدي وزير علوم نيز خواسته اند که مسووليت اين اتفاق را برعهده بگيرد زيرا ‏به جاي اجازه دادن به هيأت هاي علمي براي انتخاب مناصب ارشد در دانشگاه، خود تصميم به انتصاب افراد ‏گرفته است. ديروز آقاي زاهدي هرگونه "بي اخلاقي" را محکوم نمود و در عين حال به دانشجويان هشدار ‏داد فرصت هيچ "بهره برداري" از اوضاع را به "مهره هاي سوخته" ندهند. منظور او اعضاي انجمن ‏اسلامي دانشجويان اصلاح طلب بود که فعاليت آنها ظرف دو سال گذشته به عنوان جزئي از سياست ‏محدودسازي فعاليت هاي سياسي در دانشگاه ها، ممنوع شده است.‏
منبع: فايننشيال تايمز- 18 ژوئن ‏

شرایط به نفع جنگ طلبان است

شرایط به نفع جنگ طلبان است
تقي رحماني در‎ ‎گفت و‎ ‎گو با روز: - پنجشنبه 30 خرداد 1387 [2008।06.19]



نادر ايراني

با تقي رحماني، فعال ملي ـ مذهبي در مورد مسائل روز ايران سخن گفته ايم. رحماني بر اين باور است که‎ ‎‏"جامعه ايران درحال حاضر دچار شرايط نه جنگ ونه صلح است" و اين شرايط "استعداد ايجاد شرايط ‏نظامي را درخود مي پرورد". متن گفت و گو در پي مي آيد.‏
‏ ‏
‎‎مسئله هسته اي ايران وارد چه مرحله اي شده به ويژه آن كه گفته مي شود سولانا با ناراحتي ايران ‏را ترك كرده است.‏‎ ‎
به نظر من اروپا خواهان جنگ عليه ايران نيست چون درآن صورت دچار ضرر زيادي خواهد شد. اگر جنگ ‏خانمان براندازي در بگيرد شركت هاي آمريكايي دست بالا را خواهند داشت وهمه قراردادها را خواهند ‏گرفت. از طرف ديگر اگر آمريكايي ها بخواهند سهم بيشتري در سياست خارجي ايران ايفا كنند بازهم سهم ‏اروپا كاهش خواهد يافت. در حال حاضر اروپا به دليل سياست هاي نادرست ايران در قراردادهاي اقتصادي ‏سود زيادي مي برد؛ چرا که شركت هاي آمريكايي در اين دست از قرار دادها حضور ندارند. پس اگر اين ‏شرايط تغيير کند وبه رويارويي كشيده شود، به نفع اروپا نخواهد بود. از اين رو اروپا سعي مي كند اين ‏منازعه آرام بشود يا لااقل تحت مديريت وكنترل قرار بگيرد. در مقابل جناح هاي تندرو در آمريكا براي اينكه ‏در همه ابعاد، جهان را با خود همراه كنند سعي دارند تا آن جا كه ممكن است، درمتحدين اروپايي خود ‏هماهنگي ايجاد كنند.‏
‏ ‏
‎‎اين متقاعد سازي خود از عوامل هژمونيك هم به شمارمي رود.‏‎ ‎
بله، البته هژموني به دوصورت است: در حالت اول اگر يازده سپتامبري اتفاق مي افتاد ولي آقاي خاتمي رييس ‏جمهور نبود و فردي با 12 ميليون راي درمسند قدرت قرارنداشت، مطمئن باشيد كه آمريكا به جاي افغانستان ‏و عراق ابتدا به ايران حمله مي كرد. بنابراين، اين هژموني بستگي به شرايط نيز دارد. امروز شرايط به ‏نحوي است كه آمريكا درعراق در پيش برد اهداف خود دچار کندي شده است. اين موضوع درافغانستان نيز ‏اتفاق افتاده است. ‏

‎‎سياستمداران ايراني که معتقدند آمريكا درتحقق اهداف خود شكست خورده است.‏‎ ‎
اين به آن معنا نيست كه آمريكا دچار شكست شده، بلكه همانطور كه گفتم دچار كندي شده است.همچنين اين ‏كندي به معناي آن نيست كه آمريكا همه منافع خود را كنار گذاشته و درآينده نزديكي منطقه را ترك مي كند. ‏البته دموكرات ها نيز درشرايط كنوني سعي دارند هژموني آمريكا را با توجه به همراهي متحدين خود ايجاد ‏كنند. تحقق هژموني نيز با سركوب عده اي وباحمايت از عده ديگري به وجود مي آيد. اين هژموني است كامل ‏به اين معنا كه در دل عده اي رعب ايجاد مي شود و عده اي نيز به منافع لازم از دوستي با شما مي رسند.‏

‎‎با توجه به اين سياست اوضاع ايران چگونه است؟‎ ‎
‏ به نظر من جامعه ايران درحال حاضر دچار شرايط نه جنگ ونه صلح است. در حقيقت ايران در حال ‏حاضر در شرايط صلح به سر نمي برد. تحريم خود به نوعي تنش است كه استعداد ايجاد شرايط نظامي را ‏درخود مي پرورد. حال آمريكايي ها اگر بخواهند هريك از پروژه هاي يوگسلاوي، شوروي يا عراق را در ‏جمهوري اسلامي ايران پياده كنند هريك از اين پروژه ها به دردسرهاي بسيار بزرگ براي ايران تبديل خواهد ‏شد. ‏

‎‎دردسري كه شما مطرح مي كنيد بيشتر در قالب چه شرايطي ظهور وبروز يافته است؟‎ ‎‎‎
اين دردسردرحال حاضر به صورت استهلاك توان ملي ظهور يافته است. به عبارت ديگر در برابر اين 30 ‏سال نه جنگ ونه صلح، استهلاك توان ملي به اوج خود رسيده است. اين استهلاك مي تواند به ويراني همه ‏جانبه اي دركشور مبدل بشود ويا اينكه به دنبال آن به نوعي حمله نظامي براي ايجاد ويراني هاي بيشتر منجر ‏شود. استهلاك توان ملي، پيامدهاي مهم ديگري نيز به دنبال دارد. اين استهلاك ما را از كشورهاي همسايه ‏عقب مي اندازد. زماني بود كه اقوام ايراني همه نگاهشان به تهران بود. در آن زمان تهران پيشرفته تر از ‏كويت وپاكستان بود. ولي حال اگر تهران عقب بيفتد وامارات ودبي و ابوظبي و استانبول وآنكارا و باكو از ما ‏جلوبيفتند به آن معناست كه ما آن نظم وسرمايه هاي خود را مستهلك كرده ايم.‏
از اين رو شرايط حاضر مي طلبد كه كشور وارد دست اندازهاي مستهلك كننده نشود. ‏

‎‎شرايط نه جنگ ونه صلح درآرايش سياسي ايران چه نقشي را ايفا كرده است؟‎ ‎
‏ شرايط نه جنگ ونه صلح باب دل گرايش هاي امنيتي ونظامي است. در اين ميان گرايش هاي ملي و جريان ‏هاي اصلاحي نيز بيشترين صدمه را مي بينند. گرايش هاي نظامي همواره خواهان تنش هستند ولي حتي اگر ‏بتوانند تنش ها را مديريت بكنند، بايد توجه داشته باشند كه اين مديريت دوطرفه است وامكان دارد نگذارند آن ‏را به درستي مديريت كنند. شما مي توانيد رابطه حزب وارتش را دركره شمالي و رابطه باندهاي سياسي با ‏فناوران را در كره جنوبي مقايسه كنيد. حتي مي توانيد اين رابطه را در چين ميان حزب كمونيست با ارتش كه ‏درحال ضعيف شدن است و برعكس حزب كمونيست که دارد رابطه اش را با فناوران وبوروكرات ها افزايش ‏مي دهد مشاهده كنيد. از اين رو كشور عملا درشرايط نه جنگ ونه صلح، عملا از اين امكان برخوردارنيست ‏كه گرايش ها ونيروهاي صلح طلب را بالا بياورد؛ گرايش هايي كه فن اور و بوروكراتيك هستند ومنافع آنان ‏درتوليد وسازندگي و تجارت خلاصه مي شود. به عبارت ديگر منافع آنان در خريد اسلحه وامثال هم خلاصه ‏نمي شود. جامعه ايران با توجه به بضاعتي كه دارد، يعني جمعيت زياد وجوان، ‌منطقه استراتژيك، ‌منابع ‏فراوان نفتي داراي دواستعداد بلند پروازي هاي نظامي وبلند پروازي هاي اقتصادي است.به نظر من ‏بلندپروازي اقتصادي بسياربهتر از بلند پروازي نظامي است. ‏

‎‎چرا بلندپروازي اقتصادي بهتر از بلند پروازي نظامي است؟‎ ‎
بلندپروازي نظامي و امنيتي دركشورهاي اطراف ايران از جمله شوروي سابق ورژيم صدام حسين جواب ند ‏ده است. ‏

‎‎پس به نظر شما چه راه حل هايي براي مقابله با سلطه وجود دارد؟‎ ‎
براي مقابله با سلطه سه راه حل استراتژيك و مهم وجود دارد. 1- الگوي شوروي 2- الگوي جمال عبدالناصر ‏و 3 – الگوي هندوستان. در الگوي شوروي، آمريكا تجاوز گر است. در اين الگو آمريكا منافع خود را برابر ‏با همه جهان تعريف مي كند و شما سعي مي كنيد در برابر آن بايستيد وتجاوز آن را دفع كنيد. در اين الگو اما ‏بعد از يك مدتي خصلت هاي آمريكا به كشوري كه به مبارزه با او برخاسته منتقل مي شود. براين اساس كشور ‏مذكور دركشورهايي دخالت مي كند كه عملا به معناي از بين بردن حق حاكميت ملي آنان است. اين موضوع ‏در پارادايم دولت – ملت مدرن نقد ونفي شده است. اين كاري است كه اتحاد جماهير شوروي با اقمارش به آن ‏مبادرت مي كرد. نتيجه اين اقدامات مثبت هم نبود، زيرا درنهايت اين شوروي بود كه دچار فروپاشي شد. دوم ‏جريان هاي ملي هستند كه موج هاي منطقه اي عليه منافع آمريكا ايجاد مي كنند. نماينده اين الگو مصر است. ‏جمال عبدالناصر نخستين كسي بود كه سعي كرد براي پيشبرد اهداف اش موج منطقه اي ايجاد كند. ‏

‎‎اما چرا اين موج منطقه اي در برخي كشورها شكل استثمارگرايانه به خود مي گيرد؟‏‎ ‎
‏ موج منطقه اي در برخي كشورها شكل تجاوزكارانه به خود مي گيرد به اين دليل كه كشوري كه اين موج را ‏از خود بروز مي دهد براي بقاي خود ناچار است بر كشورهايي كه اين موج در آنها ايجاد شده فرآيند ‏مونولوگ را تحميل كند. به عبارت ديگر از اين طريق نظريه دولت – ملت مدرن را نقض مي كند. ‏

‎‎آيا اين موضوع در ايران نيز قابل مشاهده است؟‎ ‎
برخي گرايشات داخل ايران نيز وجود دارند كه درارتباط با آمريكا اين گونه فكر مي كنند، درصورتي كه اين ‏هر دو مدل شكست خورده است. درحقيقت اين سياست خود موجد تنش است. اين نگاه درخود نوعي مواجهه ‏طلبي با قدرتي را ايجاد مي كند كه خيلي برتر است و مي تواند منطقه را عليه شما بسيج كند و در نهايت امتياز ‏چنداني هم نصيب شما نشود. ‏

‎‎آيا اين موضوع با نظريه صدورانقلاب در تضاد نيست؟‎ ‎
از ابتداي انقلاب بحث اين نبوده كه به اين صورت به صدورانقلاب بپردازيم. به عبارت ديگر از ابتداي انقلاب ‏بحث اين نبوده كه كشورهاي اقمار خود را به وجود بياوريم. نظريه صدور انقلاب براي برخي توليد يك الگو ‏ومدل بوده تا كشورهاي ديگر آن الگو را ببينند وياد بگيرند. درمقابل اين موضوع، تجربه اي وجود دارد كه ‏درايران جريان هاي ملي مذهبي بايد خيلي به آن توجه كنند. مثلا احمد شاه مسعود در افغانستان و حزب عدالت ‏وتوسعه در تركيه، اين ها به اين فرمول عمل كرده اند. اين دست از نيروها درپايگاه دولت وملت مدرن هستند ‏وسعي دارند از منافع ملي خود حمايت كنند ودراين چارچوب حق ملي ديگران رانيز به رسميت بشناسند. دقت ‏بكنيد كه پاكستان دوره ضياء الحق براي خود منطقه نفوذ تعريف مي كرد و اين منطقه نفوذ خود را افغانستان ‏در نظر مي گرفت وعاقبت مسئله طالبان پيش آمد و احمد شاه مسعود همواره از اين لحاظ، مخالف پاكستان ‏وارتش پاكستان بود. ‏
‏ ‏
‎‎هند دراين ارتباط چگونه عمل كرده است؟‎ ‎
هندي هاابتدا يك نوع مدل مطلوب، بدون تعريف امپرياليستي از خود وجهان به عمل آوردند. هندي ها مي ‏توانستند درتمام شبه قاره هند به اعمال نفوذ بپردازند اما به جاي آن به داخل پرداختند و با حفظ استقلال ‏خودشان، گاهي با آمريكا وگاهي نيز با روسيه وحتي با چين دچار تنش شدند. زيرا در معادلات منطقه اي ‏وجهاني، هندي ها مايل بودند براساس منافع ملي خود عمل كنند. به اين معنا كه اگر شما بتوانيد كشوري ‏پيشرفته بسازيد، به طورخود به خودي اين کار الگوي رايج خود را به كشورهاي ديگر ارائه و ديگران را ‏تحت تاثير قرار مي دهد. به طور مثال حركت ملي كردن نفت ايران، بدون آنكه دكتر مصدق به منطقه نيرو ‏بفرستد الهام بخش بسياري كشورها و جنبش ها شد. حتي انقلاب ايران نيز داراي دو موج بود: يك موج مبتني ‏بر نوگرايي ويك موج مبتني بررفتار بنياد گرايانه . در اين جا بايد تاكيد كنم كه برخي گرايشات داخل حاكميت ‏ايران به سوي آن موج نوگرا كه از خود امواج دلربايي را بروز مي داد و منافع ملي را درراس اهداف خود ‏در چارچوب دولت – ملت مدرن قرار مي داد نرفته است. ‏

‎‎تلاش هاي آقاي خاتمي بعد از خرداد 76 را در اين ارتباط را چگونه مي توانيم تحليل كنيم؟‎ ‎‎‎
خاتمي با همه تلاش هايش نه جرات ونه توان كوبيدن ميخ چنين سياستي در ايران رانداشت. از اين رو جامعه ‏ايران به چنين چيزي نياز دارد. اين نياز را سال 1358 مهندس بازرگان حس كرده بود. بازرگان بابرژنيسكي، ‏مشاورامنيت ملي آمريكا ديدار وبه وي و دولت آمريكا اعلام كرد كه ايران بعد از انقلاب يك سري اعتراضاتي ‏به رفتار دولت آمريكا دارد وخواستار گفت وگوي انتقادي با آمريكا شد. من نام اين سياست را سياست ملي مي ‏گذارم كه متاثر از سياست مرحوم مصدق است كه امروز مي تواند مورد بازخواني قرار بگيرد، ضمن آنكه ‏تجربه هندوستان نيز پيش روي ما است.‏

‎‎آيا شما داريد براي بخشي از سياستمداران ايران نسخه مي پيچيد؟‎ ‎
به نظر من ملي – مذهبي ها و مليون اصيل و دموكرات هاي ملي و چپ هاي ملي بايد اين سياستي را كه ‏عرض كردم تعقيب كنند وبه اين نحو آن تعريف تجاوز طلبانه را از خودمان در منطقه نشان ندهيم. در اين جا ‏تاكيد مي كنم كه به هرشكلي كه ايران اين حق را به خود بدهد كه با كشور ظالم درگير شود وبراساس آن ‏درمنطقه دولت – ملت مدرن را زير سوال ببردو گروه هاي طرفدار خود را در كشورها ي ديگر برطبق ‏سياست ها ي خود بسيج كند بعد ازمدتي اگر در فشار قرار بگيردناچارخواهد شد منافع آن گروه هارا نيز زير ‏پا بگذارد. به اين معنا به عنوان برادربزرگتر كه اگر بماند ارزش ها نيز مي ماند، ناچارمي شود براي حفظ ‏خود منافع آن دسته از جنبش ها وگروه هايي را كه تحت حمايت دارد قرباني كند تا بماند. اين سياست بارها در ‏جهان تكرار شده و شكست خورده است. بنا براين در جهان كنوني رفتاري مطلوب واصولي است كه براساس ‏حق ومنافع ملي كشورها تنظيم شده و خارج از تعاريف هژمونيك وامپرياليستي كشورهاي ديگر باشد. به اين ‏موضوع بايددرسياست خارجي ايران به عنوان يك دكترين توجه مي شد. در اين ميان نيروهاي ملي – مذهبي ‏بايد با بازخواني انتقادي سياست خارجي مصدق نه نفي ونه تاييد كامل سياست خارجي مصدق، و لحاظ كردن ‏تجربه هندوستان و تجربه حزب عدالت وتوسعه درتركيه، راه يك نوع سياست خارجي معقول را دنبال كنند. ‏در چنين شرايطي ديگر غني سازي اورانيوم تا اين اندازه جنجال ساز نمي شود. ‏

‎‎بسته 5+1 به ايران، تهران را درچه وضعيتي قرار مي دهد؟ در شرايط كنوني ايران به صورت ‏فوري وحاد بايد چه اقدامي صورت بدهد تا از تحريم هاي بيشتر وديگر رفتار غيرمترقبه غرب درامان بماند؟‎ ‎‎‎
ما روز به روز داريم با شدت بيشتري به سه كنج مي رويم. اين سه كنج اقتصادي، سياسي واجتماعي ‏وفرهنگي بسيار خطرناك است. پروژه اي كه برخي براي جامعه ما فراهم كرده اند تنها پروژه افغانستان ‏وعراق نيست، بلكه ممكن است كه پروژه شوروي يا يوگسلاوي هم باشد. ما اين موضوع را بايد بپذيريم كه ‏غني سازي اورانيوم از اعتماد سازي جدا است. آنچه امروز اروپا مي خواهد اعتماد سازي است. درمذاكرات ‏حتي اگر دوگروه متخاصم بايكديگر در حال جنگ باشند، درزمان مذاكره با يکديگر آتش بس مي دهند. درحال ‏حاضر حماس كه با دولت اسراييل دردشمني به سر مي برد درحال مذاكره واقدام به صلح است. عراقي ها ‏درحال حاضر هم دوست آمريكا وهم دوست ايران هستند. حتي برخي عراقي ها معتقدند كه برخي رفتارها كه ‏به نام ايران در عراق صورت مي گيرد به نفع حاكميت ملي عراق نيست. بنابراين مابايد يك سري تابوها ‏ازجمله تابوي مذاكره را بشكنيم و اين موضوع هم وظيفه حاكميت و هم وظيفه اپوزيسيون است كه بايد به ‏خوبي آن را توضيح بدهند. چرا كه آنچه درحال حاضر دارد تحت عنوان تحريم ها انجام مي شود هم به قدرت ‏نظاميان منجر مي شود، هم ايجاد دموكراسي را درايران به تاخير مي اندازد وهم منجر به استهلاك توان ملي ‏مي شود. ‏
در اين شرايط اگرايران به سوي مصالحه گام بردارد بسياربه نفع منافع ملي خواهد بود. ‏

‎‎دراين ميان آيا اروپا وآمريكا از شرط خود براي تعليق غني سازي كوتاه خواهند آمد؟‎ ‎
اگر به سوي مصالحه حركت نكنند بايد بدانيم كه به لحاظ پرستيژ جهاني، آمريكا واروپا از شرط خود مبني ‏برتعليق غني سازي كوتاه نخواهند آمد. متاسفانه سياست خارجي ايران اين موضوع را براي نظام بين الملل به ‏يك امر حيثيتي بدل كرده است. اين سخن درسياست درست است كه ما دوست ودشمن دائمي نداريم.يكي از ‏عللي كه باعث شد انگليسي ها و آمريكايي ها عليه دكتر مصدق كودتا كنند آن بود كه احساس مي كردند با تنبيه ‏دكتر مصدق، منطقه را نيز تنبيه خواهند كرد. اين تصور كه ما درمقابل اجماع جهاني با يك روش جلو برويم، ‏به نظر من موفق نخواهيم شد. اصل مذاكره، اصل گفت وگو، اصل اعتماد سازي و تاكيد برحق غني سازي، ‏مواردي هستندكه بايد از يكديگر تفكيك شوند. اين تفكيك درجمهوري اسلامي صورت گرفته، اما مهم اين است ‏كه اين كار درزماني صورت بگيرد كه توان ملي كمتر مستهلك شده است.‏
‏ ‏
‎‎اگر ايران بسته پيشنهادي اروپا را رد كند چه شرايطي درانتظارش خواهد بود؟‎ ‎
البته هنوز مشخص نيست كه چه سناريويي براي ايران تنظيم كرده اند ولي با تحريم بانك مركزي يا تحريم ‏خريد نفت وگاز ايران، ياجلوگيري از صدور بنزين به ايران، با توجه به اينكه كشورهاي عرب منطقه را نيز ‏عليه ايران تحريك كرده اند اوضاع بسيار وخيم خواهد شد. درشرايط كنوني حتي سفر اقاي هاشمي رفسنجاني ‏به عربستان از پوشش وسيعي برخوردارنشده است. لذا درصورتي كه كشورهاي منطقه بخواهند ايران را ‏تحت فشار قرار بدهند، آنگاه واردات كالا از كشورهاي منطقه نيز به سادگي صورت نخواهد گرفت. درشرايط ‏كنوني بخشي از تحريم ها وهمچنين عدم مديريت دولت نهم برروي زندگي مردم سنگيني كرده است. درحالت ‏نه جنگ ونه صلح هيچ كسي اقدام به سرمايه گذاري نخواهد كرد وبسياري از سرمايه گذاران ايراني هم به ‏بانك بدهكار مي شوند زيرا وقتي كارخانه ضرر مي کند، بانك كارخانه را برمي دارد وپول آنان حفظ مي ‏شود. ميلياردها دلار پول در شرايط كنوني بي ارزش شده و به حوزه مستغلات رفته است. قيمت زمين هيچگاه ‏خصلت توليدي ندارد. اين پول ها از كجا آمده اند؟ اين ها پول هاي نفت بوده كه براي كارخانجات داده شده وبه ‏حوزه مستغلات رفته است. اين يكي از اثرات غير مستقيم نه جنگ ونه صلح است. اگر سرمايه گذاري ‏درايران داراي امنيت بود، اين سرمايه ها بايد به صنعت وارد مي شد. يعني تحريم هاي غيرمستقيم تا اين ‏اندازه به ايران صدمه زده است ولي اگر اين صدمات ادامه داشته باشد تخمين خسارات وحشتناك خواهد بود. ‏اما همه اين ها به كنار، دولت با فاصله طبقاتي چه خواهد كرد؟ تزريق درآمدهاي نفتي شكاف ها را بيش از ‏گذشته عميق وگسترده كرده است. در اين شرايط ملاحظه مي كنيد كه نه شغل وجود دارد ونه توليد رونق ‏دارد. از آن سو با واردات بيش از اندازه كه با كاهش تعرفه ها صورت گرفته توليدات داخلي روز به روز ‏درحال عقب نشيني است كه درنهايت، اين امر به بيكاري كارگران اين بخش منجر مي شود. اگر اين ها را ‏كنار هم بگذاريم مشاهده مي كنيم كه در كنار ناتواني مديريت كشور، تحريم ها دارند توان ملي ايران را به ‏شدت مستهلك مي كنند. ‏

‎‎اين موضوع يعني رد بسته پيشنهادي از آن جهت مهم است كه آقاي حجاريان درگفت وگو با نشريه ‏شهروند اعلام كرد كه دولت كنوني درحال فروپاشي است.‏‎ ‎
دولت درايران داراي سه خصلت است. بوروكراسي دولت درايران امنيتي – خدماتي وتوزيعي است. دولت ‏زماني كه پول داشته باشد توزيع مي كند ولي اگر پول نداشته باشد، شرايط را امنيتي مي كند وجامعه را كنترل ‏مي كند. اين خصلت به بوروكراسي درايران يك وجه گسترده داده است. اين وجه گسترده، شايد بتواند امنيت ‏سياسي را حفظ كند ولي درنهايت امر از نرمش به رابطه شكننده اي مي رسد. اين شكنندگي براي بقاي دولت ‏بسيار خطرناك مي شود زيرا درچنين شرايطي معلوم نيست چه اتفاقي مي افتد. ‏

‎‎آيا نيروهاي داخل حاكميت به چنين مسايلي واقف نيستند؟‎ ‎
برخي نيروهاي داخل حاكميت، به ويژه در نيروهاي سنتي اين مسايل را به خوبي درك كرده اند وآن را بيان ‏نيزمي كنند، اما بخش افراطي آن داراي يك چشم انداز شورانگيز از اوضاع است. اين چشم انداز شورانگيز به ‏قيام امام زمان متصل مي شود و زمينه تحليل عملي ومادي خود را از دست مي دهد. البته اين نگاه شورانگيز ‏قادر است براي مدتي نيروي سياسي را به يك سو پيش ببرد. اما اينكه اين نيرو دركجا متوقف مي شود و در ‏فرآيندخود چگونه به منافع ملي ضربه خواهد زد خود بحث ديگري است. مسئله ديگر انحصاراتي است كه به ‏واسطه نگاه موجود، در انحصار قشر خاصي قرار مي گيرد. شريعتي جمله جالبي دارد. او مي گويد به من ‏بگو از كجا مي خوري تا بگويم چگونه فكر مي كني. در اين جا بايد متذكر بشوم كه بخشي از نيروها ‏درحاكميت ايران وجود دارند كه تنها مي توانند دربحران ارتزاق كنند چون تنها اين نوع ازمديريت را آموخته ‏اند. اينها از مديريت توليد چيزي سر درنمي آورند و درنهايت دولت فناور وبوروكراتيك را نمي توانند بپذيرند. ‏اما اينكه مديريت با محوريت بينش امنيتي ونظامي تا چه اندازه جواب داده بحث جالب توجهي است. البته نبايد ‏اين موضوع را فراموش كنيم كه اين دست از مديريت ار نظر اقتصادي منافع چه نيروهايي را تضمين مي ‏كند. ‏

‎‎از ميان مسايلي كه گفتيد مهمترين مسئله در ايران چيست؟ آيا حاكميت است يا بايد موضوع را به ‏طورهمه جانبه تر بررسي كنيم؟‏‎ ‎
به نظرمن درايران مسئله تنها حاكميت نيست. بلكه همه نيروها اعم از اپوزيسيون وپوزيسيون، به عبارت ‏ديگر هركسي كه به نوعي احساس مي كند كه هم حالت نه جنگ نه صلح و هم حالت جنگ احتمالي وهم حالت ‏تحريم ها به ضرر منافع ملي وايران است و هر مواجهه تندي به نفع ما نخواهد بود، جدا از اينكه چه عقيده ‏ومرامي دارد بايد موضع خود را اعلام كند. حال اگر چنين گفتماني ايجاد شود قدرتمنداني كه حاضر نيستند به ‏اپوزيسيون وديگرنيروها توجه كنند، اين خواسته ها را مي شنوند وشنيدن اين خواسته ها نوعي تاثير مستقيم ‏برمناسبت قدرت خواهد داشت. به نظر من طرح اين دست از خواسته ها از طريق سازمان هاي غيردولتي، ‏نهادهاي صلح طلب و احزاب سياسي در افكار عمومي منجر به آن مي شود كه حاكميت ها از نتيحه اعمال ‏قدرت خود درجامعه آگاه بشوند. پس نبايد درشرايط حاضر اين گونه برخورد شود كه چون جامعه مدني ايران ‏نقش تعيين كننده ومستقيمي در تصميم هاي سياسي ندارد و احزاب بيرون از حاكميت قدرت كافي براي تغيير ‏رفتارها ندارند، هيچ كار ديگري نيز نمي توانند انجام دهند. تاثير غيرمستقيم هم خود نوعي تاثير است. اين ‏موضوع همه را متوجه اين موضوع مي كند كه حداقل بخشي از مردم ايران چگونه مي انديشند.ايران ‏والجزاير دوكشوري هستند كه به دليل درآمدهاي نفتي دچار بيماري هلند ي شده اند و هردواين كشورها بافت ‏حكومت هاي شان تقريبا يكي است؛ به اين معنا كه هرچند به دليل پول نفت مستقل از خواست مردم حركت مي ‏كنند ولي درنهايت داراي نوعي دموكراسي هاي صوري نيز هستند به نحوي كه به راي مردم نيزوانتخابات ‏ونمايش آن نياز دارند. اين موضوع خود مسئله اي است كه تلاش براي مخاطب قرار دادن افكار عمومي را ‏براي همه گروه ها توجيه مي كند. جامعه مدني ايران اندام ندارد ولي داراي نهادهايي است. از اين رو موضع ‏گيري درباره حوزه سياسي واجتماعي خود به خود باعث مي شود كه تاثير بر روي قدرت ها بگذارد تا روزي ‏اين جامعه مدني تا آن جا قدرت پيدا كند كه خودش تعيين كننده شود

Monday, June 16, 2008

پاليزدار راست مي گويد -

پاليزدار راست مي گويد
اعلمی: حالا چرا همه تان او را تنها گذاشته اید؟ - سه شنبه 28 خرداد 1387 [2008.06.17]
محبوبه نيك‌نهاد‏
با گذشت بيش از يك هفته از افشاگري‌هاي عباس پاليزدار عليه رهبران جناح محافظه‌كار كه به بازداشت او انجاميد ‏و در حالي كه رسانه‌هاي جناح راست در روزهاي اخير در اين باره سكوت پيشه كرده‌اند، "محمد نيازي" رئيس ‏سازمان بازرسي كل كشور با برگزاري يك نشست مطبوعاتي بخشي از اظهارات پاليزدار را تکذيب کرد.‏
‏ با اين حال او در برابر سؤالات مكرر خبرنگاران اعتراف كرد كه برخلاف ادعاي نمايندگان مجلس اصولگرا، ‏‏"آقاي پاليزدار رسما از طرف نمايندگان مجلس معرفي شدند كه به اين سازمان بيايند و كارهاي مقدماتي تحقيق را ‏انجام دهند."‏
سخنان اين مقام قضايي به معناي تاييد اولين ادعاي پاليزدار است كه از سوي اصولگرايان تكذيب شده بود. محافل ‏سياسي و رسانه‌هاي اصولگرا تاكنون حاضر نشده‌اند به تكذيب محتواي افشاگري‌هاي پاليزدار بپرازند، اما در ‏مقابل از ابتداي طرح ادعاهاي وي عليه برخي سران نظام، تلاش كردند جايگاه‌هاي قانوني مورد ادعاي وي، يعني ‏دبير اجرايي هيئت تحقيق و تفحص از قوه قضاييه، نماينده اين هيئت در سازمان بازرسي كل كشور و مسئول امور ‏زيربنايي مركز پژوهش‌هاي مجلس را تكذيب كنند.‏
نيازي همچنين با اذعان بر اينكه تعقيب قضايي پاليزدار به خاطر شكايات خصوصي افرادي است كه عليه آنها ‏افشاگري شده، افزود: "مرجع قضايي در حال رسيدگي به اين مورد است كه افتراء صورت گرفته يا خير." او در ‏عين حال گفت: "عمده مطالبي كه پاليزدار ارايه كرده، خلاف واقع است و مي‌توان گفت اكاذيب محسوب مي‌شود."‏
‎‎تاييد پاليزدار‎‎
همزمان با اظهارات نيازي در تاييد سمت قانوني پاليزدار، مهدي خزعلي كه پدر او (ابوالقاسم خزعلي) نيز از ‏سوي پاليزدار به فساد اقتصادي در پرونده "خاك سرخ هرمز" متهم شده بود، در سايت شخصي خود پاليزدار را ‏‏"برادر بسيجي دکتر عباس پاليزدار" ناميد و با اظهار تعجب از اينكه پس از طرح افشاگري‌ها كسي پاليزدار را به ‏خاطر نمي‌آورد، وجود تخلفات اقتصادي در پرونده خاك سرخ هرمز را تاييد كرد. او اما متهم اين پرونده را ‏بي‌ارتباط با پدر خود (آيت‌الله خزعلي) دانست و تصريح كرد كه: "پشت اين توطئه برخي ارگان هاي نظامي و ‏وابستگان مسئولين استان بوده‌اند" و "کساني (يک روحاني سرشناس و برخي از افراد سپاه) از روي غرض‌ورزي ‏آن را به ايشان نسبت داده‌اند."‏
وي كه در سايت اينترنتي خود به شدت از زريبافان و بذرپاش و توكلي به خاطر رد ارتباط خود با پاليزدار انتقاد ‏كرده، همچنين به ديدار پاليزدار با خزعلي اشاره كرده و نوشته است: "آقاي پاليزدار در تماسي از سوي تحقيق و ‏تفحص مجلس خواستار ملاقات با حضرت آيت الله خزعلي شد، آيت‌الله خزعلي با روي گشاده او را پذيرفتند و چند ‏جلسه محضر ايشان شرفياب شد، جمله اي که حضرت آيت‌الله به او فرمودند اين بود: جز نيم طبقه آپارتمان ‏مسکوني که در آن سکونت دارم اگر از مال دنيا يافتيد اين آپارتمان را هم به شما هديه مي‌کنم."‏
وي همچنين ادعا كرده كه جمع‌بندي پاليزدار در گزارش تحقيق و تفحص نيز حاكي از اين است كه خاك سرخ ‏هرمز ارتباطي با آقاي خزعلي ندارد و افزوده است: "پس از انتشار تحريف شده و دروغ سخنراني دکترپاليزدار ‏در همدان، مشارٌاليه به محضر آيت الله خزعلي رسيد و اعلام کرد که همانطور که در گزارش تحقيق و تفحص ‏مجلس داده ام در همدان نيز گفته ام خاک سرخ هيچ ارتباطي به معظم له ندارد و افرادي با غرض ورزي آن را به ‏ايشان نسبت داده‌اند."‏
‎‎اعلمي: چرا نمايندگان سكوت كرده‌اند؟‎ ‎
همزمان با تاييد اينترنتي سمت پاليزدار از سوي مهدي خزعلي و در حالي كه رسانه‌هاي محافظه‌كار در اين باره ‏سكوت را برگزيده اند، اكبر اعلمي، نماينده مجلس هفتم در سايت شخصي خود به انتشار اطلاعات جديدي درباره ‏موقعيت قانوني و ارتباطات عباس پاليزدار پرداخت و از "کامران، دهقان، خوش چهره، زاكاني و ساير اعضاي ‏اصلي هيات تحقيق و تفحص اين پرونده و بويژه فاطمه آجرلو" پرسيد كه آيا حاضرند سوگند ياد كنند كه همه ‏اظهارات پاليزدار دروغ است؟
اعلمي كه در مجلس نيز به صراحت لهجه و انتقاد از احمدي نژاد شهرت داشت و گفته مي شود به همين خاطر ‏صلاحيتش پس از دو دوره پياپي نمايندگي از سوي شوراي نگهبان رد شد، بخش قابل توجهي از افشاگري‌هاي ‏پاليزدار را "بازخواني و رونمائي گزينشي از برخي پرونده ها" دانسته که "از سال هاي دور در بايگاني هاي قوه ‏قضائيه، سازمان بازرسي کل کشور، دادگاه ويژه روحانيت، ديوان عدالت اداري، کميسيون اصل نود مجلس، ‏وزارت اطلاعات و نظاير آن خاک مي خورد."‏
وي در عين حال دعوت جامعه اسلامي دانشجويان از پاليزدار و "بيان محتويات برخي از پرونده‌هاي گزينش شده" ‏را "حساب شده" و "حاکي از يک برنامه از پيش تعيين شده" دانست که به نفع احمدي نژاد عمل مي‌كند. اواما كار ‏پاليزدار را بدون توجه به روابط و مناسبات پيچيده قدرت در ايران، "ناشيانه" ارزيابي كرده و نوشته است: "همه ‏کساني که پاليزدار را براي رونمائي برخي از پرونده ها تشويق کرده و اطلاعاتي را در اختيار وي قرار داده اند، ‏در شرايط کنوني وي را تنها نگذارند، يقينا مروت و جوانمردي هم چنين ايجاب مي کند!"‏
اعلمي در عين حال مواردي از اتهامات مطرح شده از سوي پاليزدار را تكرار مي کند و مي پرسد كه آيا مي‌توان ‏آنها را انكار كرد: "آيا واگذاري معدن سنگ مرمر دهبيد فارس دروغ است؟ آيا واگذاري کارخانه لاستيک دنا با ‏سهل ترين شرايط و منظور کردن تسهيلات ويژه براي باصطلاح خريدار، صحت ندارد؟ آيا پرونده مربوط به ‏جنگل هاي شمال و حوادثي که متعاقب آن پيش آمد قابل انکار است؟ آيا واگذاري خودرو به اشخاص حقيقي و ‏حقوقي با تسهيلات و تخفيفات ويژه قابل کتمان است؟ آيا پرونده مربوط به بنياد نهج البلاغه و بنياد همگرائي انديشه ‏را مي توان انکار کرد؟ آيا مسائلي که در مورد واعظ طبسي و پرونده المکاسب مطرح مي شود را مي توان ناديده ‏گرفت؟ آيا وجود شبکه هاي فاميلي مفاسد اقتصادي در کشور دروغ است؟ آيا قاچاق فراورده هاي نفتي و ساير ‏کالاها با حمايت برخي از آقازاده ها را مي توان نفي کرد؟ آيا وجود سلاطين کالاهائي مانند شکر، پارچه مشکي، ‏زيره و...و ويژه خواري برخي آقا ها و آقازاده ها را مي توان انکار کرد؟ آيا وجود هزاران پرونده سوء استفاده ‏مالي و فساد اقتصادي مربوط به تخلفات شرکت‏هاي دولتي در حوزه زمين، نفت، صنعت، بانک‏ها، در کميسيون ‏اصل نود و بازرسي کل کشور را مي توان انکار کرد؟
roozonline