
ضروریترین زمان اتحاد عمل و ایجاد مرکزیت رهبری
گیل آوایی
http://www.perslit.com/GilAvaei.htm
لحظات بسیار حساس و سرنوشت سازی را پشت سر می نهیم. حکومت اسلامی غرق در بحرانهای خود آفریده و نیز بحرانهای تحمیلی به نقطه سرنوشت خود رسیده است. سرنگونی حکومت اسلامی در هرشرایطی که بخواهد قطعی است. دلیل قطعی بودن سرنگونی حکومت اسلامی مدیریت پریشان و آشفته و ناکارآمد هرم رهبری و زیر مجموعه های آن است که چه بلحاظ داخلی و چه بین المللی اعتماد و اعتبار و ضرورت بودن بر قدرت را از دست داده است. زمان کنونی زمان پیوند خواست همگانی چه در داخل و چه در خارج مبنی بر تغییر نظام سیاسی و ساختار مافیایی اسلامی در ایران است.
حکومت اسلامی در شرایطی قرار گرفته است که هیچگونه توافق و تعهد و تسلیم به خواستهای داخل و خارج نمی تواند آن را از تغییر و سرنگونی باز دارد.
کوتاه آمدن حکومت اسلامی در مقابل خواستهای جهانی به هرعنوان که مطرح باشد چه گردن گذاشتن حکومت اسلامی بر توقف فعالیتهای هسته ای و پذیرش قطعنامه ها و پلاتفرمهای ارئه شده آشکار و نهان غرب، به مفهوم عملکرد در چارچوب استانداردهای شناخته شده غرب در قالب حکومت و سیاست و اقتصاد و ماندگاری در همان چارچوب و پاسخگو بودن در مقابل آن است که چنین موضعی از سوی حکومت اسلامی نیازمند رفرم و تغییر مشی سیاسی/ اقتصادی و فرهنگی است که این تغییر گذشته از حالت آچمزی حکومت نسبت به آنچه که خود خلق کرده است مغایرت دارد و بازش می دارد، در داخل نیز فواران شورشها و اعتراضات داخلی را در پی خواهد داشت که در هر حالتی بزیر کشیدن حکومت اسلامی سرانجام آن است.
حکومت اسلامی هیچ راهی ندارد جز با خون و جنگ از چاله ی موش بیرون کشیده شود. حکومت اسلامی زمان توافق و کسب مشروعیت بین المللی و ملی را از دست داده است.
عناصر تشکیل دهنده مدیریت استراتژیک در حکومت اسلامی در چنان معمایی گرفتار آمده اند که حتی توان برخورد با زیرمجموعه های خود از نوع احمدینژادها را ( حتی با خوراندن واجبی!) ندارند. شرایط دشوار و پیچیده کنونی گاری حکومت اسلامی را در چنان سربالایی ای انداخته است که از اسبهای آن جز گازگرفتن یکدیگر و غارت راهزنانه و هرچه که باشد، ندارند. تمامی بلبشویی در مدیریت و شرایط متاثر از آن ناشی از آشفتگی و ناتوانی مدیریت و رهبری در حکومت اسلامی است. شعارها و چنین و چنان کردنها هیچ چیز جز دلخوشکنک هایی برای عناصر قاتل و مزدور و بی رحم نواله گیر در حکومت اسلامی نیست که این جانیان نیز در جریان سیل انقلاب در جریان، کنده خواهند شد و در باتلاق حکومت اسلامی دفن خواهند گردید.
در شرایط کنونی پرداختن به عملکردهای نیروهای سیاسی مخالف و یا تحلیل چگونگی مدیریت در درون حکومت اسلامی حتی با تکیه بر جناحها و طیفها و لایه های تشکیل دهنده ی حکومت اسلامی که مفری سبب شوند، مشکلی را حل نمی کند و هیچ راه حل منطقی و بایسته ای را دست نمی دهد( تاکنون فراوان چنین تحلیلها و تفسیرها و چه باید کرد و چه نباید کرد، چه می شود یا خواهد شد صورت گرفته است!). زمان کنونی، زمان اتحادعمل و ایجاد تمرکز رهبری مبارزه علیه تمامیت حکومت اسلامی است.
زمان کنون، تمرکز شورشها و اعتراضات و رهبری آن تا سرنگونی حکومت اسلامی است. حالت انتظار که کس یا کسانی و سازمان یا حزبی کاری کند، سیل حوادث بحرانهای در جریان همه را با خود خواهد برد و اینگونه که عمل کرده و می کنیم، دنباله روی ماجراها خواهیم بود و سرنوشت ما را دیگرانی رقم خواهند زد که سیه روزی تاکنون ما را سبب شده اند. زمان کنونی یکی از حساس ترین لحظه تاریخی برای بدست گرفتن سرنوشت خود و آینده میهنمان هستیم. برای درک چنین ضرورت و به میدان آمدن، هرگونه کوتاهی و انتظار و ناکارآمدی حماقت و خیانت اگر ننانیم، بی مسئولیتی محض است( با پوزش از صراحت لهجه!)
شرایط کنونی، مسئولیت تاریخی و سرنوشت سازی را متوجه همه فرهیختگان و متفکران سیاسی، اجتماعی و فرهنگی می کند. فراخوان اینان برای تشکیل شورا، مرکزیت یا کانونی که دربرگیرنده خواستهای مشترک همه نیروهای سیاسی و طیفها و طبقات اجتماعی باشد، گامی بسیار بسیار ضروری و فوریست که باید به این مسئولیت پرداخته شود.
فردای ایران در مورد همه ما قضاوت خواهد کرد.
لازم به یادآوریست که پیشتر از سوی این قلم طرحی برای تشکیل شورای فرهیختگان منتشر شده است که می تواند نقطه ی اشتراک و آغازی برای حرکت همگان باشد.
با مهر
گیل آوایی
http://www.perslit.com/GilAvaei.htm
سیزده ژوئن 2008
منبع
No comments:
Post a Comment