Sunday, October 01, 2006

کيهان: اسرار نظام را افشا نکنيد - صف آرايي تازه بر سر نامه پايان جنگ

کيهان: اسرار نظام را افشا نکنيد
صف آرايي تازه بر سر نامه پايان جنگ
حميد احدی
۹ مهر ۱۳۸۵
خلاصه:
انتشار نامه مهمی از آيت الله خمينی درباره علت پذيرش قطعنامه 598 و پايان جنگ، با حمله روزنامه های جناح راست به هاشمی رفسنجانی به جهت انتشار آن به موضوع مهمی در حوزه سياسی کشور تبديل شد، سردبيران روزنامه های کيهان و رسالت اين نامه را جز اسرار کشور دانسته و به حمله به عوامل انتشار آن پرداخته اند. نامه ای که نشان می دهد آيت الله خمينی گفته های محسن رضائی فرمانده وقت سپاه در مورد ادامه جنگ با عراق را را "شعار" توصيف کرده است.
-->
انتشار نامه مهمی از آيت الله خمينی درباره علت پذيرش قطعنامه 598 و پايان جنگ، با حمله روزنامه های جناح راست به هاشمی رفسنجانی به جهت انتشار آن به موضوع مهمی در حوزه سياسی کشور تبديل شد، سردبيران روزنامه های کيهان و رسالت اين نامه را جز اسرار کشور دانسته و به حمله به عوامل انتشار آن پرداخته اند. نامه ای که نشان می دهد آيت الله خمينی گفته های محسن رضائی فرمانده وقت سپاه در مورد ادامه جنگ با عراق را را "شعار" توصيف کرده است.
اين نامه نامه که روز پنجشنبه از سوی دفتر مجمع تشخيص مصلحت نظام منتشر شد در روز شنبه مورد استقبال روزنامه های مستقل و اصلاح طلب قرار گرفت که از شفاف سازي در مورد مسائل جنگ استقبال کرده بودند. اما يکشنبه صبح نوبت به واکنش شديد روزنامه های کيهان و رسالت رسيده که با چاپ مطالبی به اعتراض به انتشار آن پرداخته اند.
اين نامه که پس از هجده سال علنی شد، گرچه در سطح جهانی انعکاس زيادي چندانی نداشت اما فضای داخلی سياسی به عنوان نشانه ای بر رويه توام با احتياط آيت الله خمينی تلقی شده است، در حالی که در سال های اخير جناح تندرو با تبليغاتی وسيع چنان وانمود می کند که در ستيز با جهان و استقبال از خطرات، به بنيانگذار جمهوری اسلامی اقتدا می کند.
دفتر رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام، نامه آيت الله خمينی را زمانی منتشر کرد که محسن رضائی برای چندمين بار در روايت روزهای پايانی جنگ، به مقابله با اطلاعاتی رفت که هاشمی رفسنجانی ارائه کرده بود. محسن رضائی پيش از اين نيز چه در قالب اشارات و نوشته هائی در سايت بازتاب و چه در مصاحبه های خود کوشيده بود که رهبران سياسی وقت – به ويژه هاشمی رفسنجانی – را که در سال های پايانی به نمايندگی ولی فقيه فرماندهی جنگ به عهده داشت، به خطاهائی در تصميم گيری و از جمله نديده گرفتن نظرات سپاه پاسداران در پايان دادن به جنگ هشت ساله متهم کند.
در اولين واکنش رضائی به گفته های اخير رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام، در قالب سئوال و جوابی بود که سايت بازتاب با وی تنظيم کرده بود. سئوال اين بود: "آقاي هاشمي پذيرش قطعنامه را به چند دليل مربوط كرده‌اند؛ يكي خستگي نيروهاي نظامي، ديگري نامه وزراي اقتصاد و رئيس بانك مركزي مبني بر ناتواني تأمين هزينه‌هاي جنگي و سوم نامه شما به عنوان فرمانده سپاه مبني بر ضرورت تأمين تداكارت براي ادامه جنگ و سه سال وقت براي بازسازي نيروها. البته آقاي هاشمي گفته‌اند مردم حاضر بودند اگر امام مي‌خواست رياضت بكشند ولي نامه آقاي رضايي پذيرش قطعنامه را قطعي كرد؟ در حالي كه شما در مطالبي كه گفتيد، نگارش اين نامه را با تغيير استراتژي‌ها مربوط دانستيد نه پذيرش قطعنامه 598."
محسن رضايي که اينک در مقام دبير مجمع تشخيص مصلحت نظام به کار مشغول است در پاسخ اين سئوال گفته بود "به هر حال نمي‌دانم برداشت آقاي هاشمي چه بوده است اما اين بحث معروفي بين فرماندهان و آقاي هاشمي بود. فرماندهان به ويژه پس از عمليات خيبر مي‌گفتند اين استراتژي سياسي نتيجه‌اي ندارد و اجازه بدهيد برنامه‌اي براي استراتژي نظامي تهيه و جنگ را تمام كنيم. هيچ‌گاه مسؤولان سياسي و آقاي هاشمي اين را نپذيرفتند. يك روز آقاي هاشمي گفتند ما حتي نمي‌توانيم بند پوتين سربازان و بسيجي‌ها را فراهم كنيم. اين تعبير بيانگر اين بود كه هيچ‌گاه به استراتژي نظامي فرماندهان نظامي توجهي نشد و هميشه مي‌گفتند توان اقتصادي حمايت از اين استراتژي را نداريم و اقتصاد كشور تحمل اين استراتژي را ندارد.
بعد از عمليات رمضان هميشه پيشنهادات فرماندهان را اگرچه براي انجام يك عمليات مي‌پذيرفتند ولي براي پايان دادن به جنگ رد مي‌كردند. تنها موقعي كه راضي شدند، در اواخر جنگ بود؛ زماني كه ديدند استراتژي سياسي با شكست مواجه شده است ولو 598 هم دستاورد عمليات فاو و كربلاي 5 بود. ولي آنها احساس مي‌كردند همين 598 هم عملي نباشد. در اين موقع از ما پرسيدند براي پايان دادن جنگ چه مي‌خواهيد. آن زمان سپاه نامه‌اي را براي آقاي هاشمي ـ نه امام ـ تنظيم كرد زيرا امكانات كشور در اختيار مسئولان سياسي كشور بود. در اين نامه براي پيروزي در جنگ امكاناتي خواسته شده بود. آقاي هاشمي هم اين نامه هم چند نامه ديگر از جمله آقاي خاتمي وزير ارشاد وقت، نامه ميرحسين موسوي به عنوان مسئول دولت، و نامه فرماندهان ارتش را با هم خدمت امام برد گفته بود كه نظميان اين گونه مي‌گويند و مسؤولان سياسي و اقتصادي هم مي‌گويند پول نداريم. شما تكليف را روشن كنيد و امام هم با پذيرش قطعنامه موافقت كردند. اين مسايل بسيار مهم است و شايد مهمترين مقطع انقلاب است كه بايد درك و تحليل شود تا ما را با برخي مواضع امام و رزمندگان آشنا مي‌كند، زيرا امام از اول با جنگ مخالف بودند و در تمام دوران جنگ هم صادقانه با مردم سخن گفتند و از رزمندگان حمايت كردند."
متن نامه آيت الله خميني
بسم الله الرحمن الرحيم
با ياري خداوند و با سلام و صلوات به انبيا بزرگوار الهي و ائمه معصومين صلوات الله عليهم اجمعين، حال كه مسوولين نظامي ما اعم از ارتش و سپاه كه خبرگان جنگ مي‌‏باشند، صريحا اعتراف مي‌‏كنند كه ارتش اسلام به اين زودي‌‏ها هيچ پيروزي به دست نخواهند آورد و نظر به اين كه مسوولين دلسوز نظامي و سياسي نظام جمهوري اسلامي از اين پس جنگ را به هيچ وجه به صلاح كشور نمي‌‏داند و با قاطعيت مي گويند كه يك دهم سلاح‌‏هايي را كه استكبار شرق و غرب در اختيار صدام گذارنده‌‏اند، به هيچ وجه و با هيچ قيمتي نمي‌‏شود در جهان تهيه كرد و با توجه به نامه تكان دهنده فرمانده سپاه پاسداران كه يكي از دهها گزارش نظامي سياسي است كه بعد از شكست‌‏هاي اخير به اينجانب رسيده و به اعتراف جانشيني فرمانده كل نيروهاي مسلح, فرمانده سپاه يكي از معدود فرماندهاني است كه در صورت تهيه مايحتاج جنگ معتقد به ادامه جنگ مي‌‏باشد و با توجه به استفاده گسترده دشمن از سلاح‌‏هاي شيميايي و نبود وسائل خنثي‌‏كننده آن، اينجانب با آتش بس موافقت مي‌‏نمايم و براي روشن شدن در مورد اتخاذ اين تصميم تلخ به نكاتي از نامه فرمانده سپاه كه در تاريخ 67/4/2 نگاشته است، اشاره مي‌‏شود.
فرمانده مزبور نوشته است؛ تا پنج سال ديگر ما هيچ پيروزي نداريم، ممكن است در صورت داشتن وسائلي كه در طول پنج سال به دست مي‌‏آوريم قدرت عمليات انهدامي و يا مقابله به مثل را داشته باشيم و بعد از پايان سال 71 اگر ما داراي 350 تيپ پياده و 2500 تانك و 3000 توپ و 300 هواپيماي جنگي و 300 هلي‌‏كوپتر و قدرت ساختن مقدار قابل توجهي از سلاحهاي ليزر و اتم كه از ضرورت‌‏هاي جنگ در آن موقع است داشته باشيم، مي‌‏توان گفت به اميد خدا بتوانيم عمليات آفندي داشته باشيم.
وي مي‌‏گويد؛ قابل ذكر است كه بايد توسعه نيروي سپاه به هفت برابر و ارتش به دو برابر و نيم افزايش پيدا كند. او آورده است؛ البته آمريكا را هم بايد از خليج فارس بيرون كنيم والا موفق نخواهيم بود و اين فرمانده مهم‌‏ترين قسمت موفقيت طرح خود را تهيه به موقع بودجه و امكانات دانسته و آورده است كه بعيد به نظر مي‌‏رسد دولت و ستاد فرماندهي كل قوا بتواند به تعهد خود عمل كنند، البته با ذكر اين مطالب مي‌‏گويد بايد باز هم جنگيد كه اين ديگر شعاري بيش نيست.
نخست وزير از قول وزراي اقتصاد و بودجه وضع مالي نظام را زيرصفر اعلام كرده‌‏اند، مسوولين جنگ مي‌‏گويند تنها سلاح‌‏هايي را كه در شكست‌‏هاي اخير از دست داده‌‏ايم به اندازه تمام بودجه‌‏اي است كه براي سپاه و ارتش در سال جاري در نظر گرفته شده بود. مسوولين سياسي مي‌‏گويند از آنجا كه مردم فهميده‌‏اند پيروزي سريعي به دست نمي‌‏آيد شوق رفتن به جبهه در آنها كم شده است. شما عزيزان از هر كس بهتر مي‌‏دانيد كه اين تصميم براي من چون زهر كشنده است ولي راضي به رضاي خداوند متعال هستم و براي صيانت از دين او و حفاظت از جمهوري اسلامي اگر آبروئي داشته باشيم خرج مي‌‏كنم، خداوندا! ما براي دين تو قيام كرديم و براي دين تو جنگيديم و براي حفظ دين تو آتش‌‏بس را قبول مي‌‏كنيم.
خداوندا تو خود شاهدي كه ما لحظه‌‏اي با آمريكا و شوروي و تمامي قدرت‌‏هاي جهان سر سازش نداريم و سازش با ابرقدرت‌‏ها و قدرت‌‏ها را پشت كردن به اصول اسلامي خود مي‌‏دانيم. خداوندا! در جهان شرك و كفر و نفاق، در جهان پول و قدرت و حيله و دورويي ما غريبيم، تو خود ياريمان كن.
خداوندا! در هميشه تاريخ وقتي انبيا و اوليا و علما تصميم گرفته‌‏اند مصلح جامعه گردند و علم و عمل را در هم آميزند و جامعه‌‏اي كه دور از فساد و تباهي تشكيل دهند، با مخالفت‌‏هاي ابوجهل‌‏ها و ابوسفيان‌‏هاي زمان خود مواجه شده‌‏اند.
خداوندا! ما فرزندان اسلام و انقلابمان را براي رضاي تو قرباني كرديم، غير از تو هيچ كس را نداريم. ما را براي اجراي فرامين و قوانين خود ياري فرما.
خداوندا! از تو مي‌‏خواهم تا هرچه زودتر شهادت را نصيبم فرمائي. گفتم جلسه‌‏اي تشكيل گردد، آتش بس را به مردم تفهيم نمايند، مواظب باشيد ممكن است افراد داغ و تند با شعارهاي انقلابي شما را از آنچه صلاح اسلام است دور كنند، صريحا مي‌‏گويم بايد تمام هم‌‏تان در توجيه اين كار باشد. قدمي انحرافي حرام است و موجب عكس‌‏العمل مي‌‏شود. شما مي‌‏دانيد كه مسوولين رده بالاي نظام با چشمي خونبار و قلبي مالامال از عشق به اسلام و ميهن اسلامي‌‏مان چنين تصميمي گرفته‌‏اند، خدا را در نظر بگيريد و هرچه اتفاق مي‌‏افتد از دوست بدانيد.والسلام علينا و علي عبادالله الصالحين.روح‌‏الله الموسوي الخميني
پيشینه
اولين باری که محسن رضائی سکوت در مورد تصميم به پايان جنگ را شکست در چند روز پايانی فرماندهی وی بر سپاه پاسداران بود که در مصاحبه ای با روزنامه سلام ضمن اشاره به آمادگی سپاه برای ادامه جنگ و بالابودن روحيه جنگی در آن ها، به طور ضمنی از تصميم به قبول قطعنامه و پايان جنگ هشت ساله انتقاد کرده و آن را حاصل زمينه چینی مديران سياسی قلمداد کرده بود.
اما هفته گذشته و به دنبال پخش خاطرات هاشمی رفسنجانی در پايان هفته دفاع مقدس، ابتدا سايت بازتاب و بعد از آن شخص محسن رضائی در مصاحبه ای، نوشتن نامه به آيت الله خمينی را [که بنا به گفته آقای رفسنجانی همان نامه يکی از دلايل اصلی رهبر برای پذيرش قطعنامه بود] تکذيب کرد. به دنبال پخش متن نامه هجده سال پيش آيت الله خمينی نيز محسن رضائی تاکيد کرد که نامه ای به امام ننوشته بلکه مخاطب نامه آقای هاشمی رفسنجانی جانشين وقت فرماندهی کل قوا بوده است و از طرفی از دفتر حفظ و نشر آثار امام خمينی هم خواسته شد که در باره صحت نامه منتشر شده توسط مجمع تشخيص مصلحت اظهار نظر کند.
يکی از مقامات سابق جمهوری که به دليل سمت خود در زمان پايان جنگ در جلسه تصميم گيری مديران با رهبر جمهوری اسلامی شرکت داشته با تائيد نامه افشا شده به "روز" گفت آقای رضائی در آن جلسه حاضر نشد چرا که از پيش معلوم بود با توجه به نظر امام، جو نامساعدی عليه وی وجود دارد. تعبير به کار رفته از سوی آيت الله خمينی که "اين ها هم که شعار است" نشان دهنده جوی است که در آن زمان وجود داشته است.
سانسور بخشي از نامه
خبرگزاری کار ساعتی بعد از انتشار متن نامه بخشی از آن را با سه نقطه پوشاند و آن جائی بود که به " مقدار قابل توجهی از ليزر و اتم" اشاره شده بود. اين احتياط کاری خبرگزاری بعض منابع خارجی را به اين صرافت انداخت که ممکن است مطرح شدن اين خبر که که کسانی در سپاه پاسداران در آن زمان خواستار سلاح اتمی بوده اند در شرايط حاضر دليل تازه ای به دست طرف های مذاکره هسته ای بدهد که بر اساس آن بی اعتمادی خود را به کاربرد فن آوری هسته ای در ايران ثابت کنند.
يک کارشناس سياسی در همين باره به "روز" گفت اين که کسانی در کشور، به ويژه از نظاميان خواستار سلاح هسته ای باشند حرف تازه و غريبی نيست. اما اين سند نشان می دهد که هجده سال پيش نيز بنيانگذار جمهوری اسلامی نسبت به چنين ماجراجويی هايی نظر مساعد نداشته است. از همين رو نه تنها انتشار اين متن چنان ملاحظه ای را لازم نمی دارد بلکه می تواند دليل تازه ای به دلايل موحود مذاکره گران سياسی اضافه کند.
واکنش هاي مطبوعاتي
از ميان روزنامه های تهران که به تحليل و تفسير نامه افشاشده پرداخته اند آفتاب يزد اين سئوال را مطرح کرده که چرا پيش تر از زمانی که اين نامه نوشته شد مسوولان وقت کشور، آيت الله خمينی را از خالی بودن خزانه و منزوی ماندن کشور با خبر نکردند تا تصميم به پايان جنگ زودتر گرفته شود و از حسارت بيش تر جلوگيری شود. به نظر سردبير آفتاب يزد امروز نيز جز اين نيست و قدسی کردن آدم ها و امور و پنهان کردن واقعيت ها کمکی به حل آن نمی کند بلکه می تواند حل مسائل را پیچیده تر کند و بر نظر آيندگان ابهام اندازد.
کارگزاران در مقاله ای در همين باره پايان دادن به جنگ ايران و عراق را از جمله تصميم های مهمی خوانده که در جهت منافع کشور گرفته شده و بر همين اساس ابراز اميدواری کرده که امروز نيز در بحران هسته ای با همان الگو عمل شود. "امروز که قریب 19 سال از پایان جنگ می گذرد، هیچ کس در ایران و جهان، مساعی دولتمردان وقت ایران را برای پایان دادن به جنگ دو کشور اسلامی نکوهش نمی کند اما از حکومت صدام حسین که کوشید خود را فاتح جنگ معرفی کند، نشانی نیست."
اعتماد ملی، روزنامه حزب اعتمادملی خواستار افشای بقيه ناگفته های جنگ شده و پرسیده: "آيا روزي فرا‌مي‌رسد كه مردم از ناگفته‌هاي جنگ اطلاع پيدا كنند؟ آن روز چه زماني خواهد بود؟"
در سوي مقابل، کيهان و رسالت روزنامه های جناح راست به صراحت نارضائی خود را از افشای نامه نشان داده اند.
رسالت ديروز در مقاله ای بدون مقدمه به دفتر حفظ و نشر آثار امام خمينی تاخت و خواستار آن شد که اين دفتر از چهت گيری های سياسی پرهيز کند. اين حمله در زمانی که دفتر نشر اعلام داشته بود که روز شنبه نظر خود را درباره نامه منتشر شده اعلام خواهد داشت [تا اين لحظه نظرفوق منتشر نشده است] پرمعنا به نظر می رسيد.
در رسالت امروز کاظم انبارلوئی سردبير اين روزنامه با تاکيد بر اين که افراد بايد حيثيت نظام و انقلاب را بر حيثيت خود مقدم بدانند، گفته است: " انتشار نامه محرمانه امام درباره پذيرش آتش بس، با مصالح و منافع ملى سازگار نبود. در نزاع رسانه‌اى بين دو نفر، قبل از اين که هر يک به حيثيت خود فکر کنند، بايد به حيثيت نظام و انقلاب بيانديشند."
وى با تاکيد بر رعايت مصالح نظام در انتشار اسناد محرمانه افزوده: "در انتشار اسناد محرمانه خصوصا آنجايى که به منافع ملى مربوط مى‌شود، بايد حتما شوراى عالى امنيت ملى در مورد آن نظر بدهد و در مورد اسناد مربوط به حضرت امام(ره) حداقل مرکز نشر آثار حضرت امام بايد، در جريان باشد و يا نظر کارشناسى بدهد." اين کارشناس مسائل سياسي، اسناد مربوط به جنگ و دفاع مقدس را در حوزه مسئوليت فرمانده کل قوا دانست و اظهار داشت : "طرفين اين مجادله اکنون هيچ سمت نظامى ندارند و از اين جهت قاعدتا بايد با مقامات مسئول نظامى درخصوص انتشار آن مشورت کنند و بنده نمى‌دانم اين کار را کرده‌اند يا نه."
رسالت در عين حال نظر سعدالله زارعي، سرمقاله نويس روزنامه کيهان را هم به عنوان کارشناس مسائل سياسى منعکس کرده که گفته است فردى که در دفتر مجمع تشخيص اين نامه را منتشر کرده، به هيچ کدام از التزامات امنيتى توجه نداشته و اين نامه طبقه بندى شده در يک فرآيند شخصى يا حداقل در يک حلقه محدود غيرمسئول راجع به آن تصميم‌گيرى و منتشر شده است.
کيهان نيز در روز شنبه پيامی از بنيانگذار جمهوری اسلامی را نقل کرده که در آن از پيروان خود خواست تا از چند و چون درباره پذيرش قطعنامه خودداري نمايند تا "مسئولان دلسوز نظام و كشور" ناچار نشوند اسراري را مطرح كنند كه سبب سوء استفاده دشمن شده و به وحدت داخلي كشور صدمه وارد کند. اين روزنامه با گذاشتن "پيروان خود" در داخل گيومه و تاکيد بر آن خواسته است نشان دهد که اين افشاگری ها نمی تواند از سوی پيروان آيت الله خمينی باشد.
حسين شريعتمداری مدير کيهان در سرمقاله یکشنبه اين روزنامه نوشته نامه سري حضرت امام(ره) يكي از اسناد طبقه بندي شده نظام بود و هاشمي رفسنجاني حق نداشته و ندارد كه از اين سند سري در زد و خوردهاي شخصي خود استفاده كند. به نوشته کيهان: "آقاي رفسنجاني از جمله افراد معدودي است كه اطلاعات جزئي و تفصيلي فراواني از اسرار نظام دارد و سؤال اين است كه اگر قرار باشد هربار به هر بهانه اي در جريان جدال ها و زد و خوردهاي سياسي خود با اين و آن يكي از اين اسرار و اسناد نظام را منتشر كند تا دست بالا را در اين جدال هاي - اكثراً بي فايده و شخصي- داشته باشد، چه اتفاقي خواهد افتاد و چه تضميني براي امنيت و منافع ملي نظام قابل تصور است؟!"
به تاکيد مدير کيهان: "آقاي هاشمي رفسنجاني اگرچه جايگاه برجسته اي در انقلاب داشته اند و تاكنون خدمات ارزشمندي به مردم و نظام ارائه كرده و انشاءالله در آينده نيز ارائه خواهند كرد ولي نه شخصيت حقيقي و نه شخصيت حقوقي ايشان نمي تواند اقدام وي در افشاي اسرار نظام - آنهم در يك جدال سياسي شخصي- را توجيه كند. اگرچه به هيچوجه نمي توان باور كرد جناب هاشمي در پي جدال شخصي بوده اند، بلكه به يقين اقدام خويش را در راستاي دفاع از اسلام و انقلاب تلقي كرده اند و البته بديهي است كه بزرگان نيز مصون از خطا نيستند
."

No comments: