فوران سه جبهه نظامي با انتشار يك نامه
فروزان آصف نخعي
فروزان آصف نخعي
نامه رهبرفقيد انقلاب درباره جنگ، توسط آيت الله هاشمي رفسنجاني دررسانه ها منتشر شد. خبرگزاري ايلنا، ابتدا متن نامه را كامل منتشر كرد. اما ساعاتي بعدخبرگزاري ها يي چون فارس با حذف بخش هايي كه راجع به تاكيد فرمانده سپاه وقت بر بدست آوردن سلاح هاي ليزري واتمي براي دستيابي به پيروزي درسال71 بود، متن خبر را به صورت سانسور شده منتشر كردند. نومحافظه كاران سعي كردند حركت هاشمي رفسنجاني را عبور از خط قرمز نظام قلمداد كنند. خط قرمزي كه براساس يك اختلاف شخصي ميان آيت الله هاشمي رفسنجاني ومحسن رضايي فرمانده سابق سپاه پاسداران انقلاب اسلامي زير پا گذاشته شده است.
مدير مسوول كيهان در سرمقاله خود با اين جمله كه "بزرگان نيز از خطا مصون نبوده اند"، حركت رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام را خطا ذكر كرده و حركت وي را در كنار سخنان محسن رضايي، قابل سرزنش دانسته است. البته اين كه مسئولان نظام ويا يك فرد عادي چنين مواضعي در ارتباط با موضوعي داشته باشند، هيچ وفت نمي تواند محل اشكال باشد. اما گمان مي رفت اين حركت با حمله هاي صورت گرفته، به سرعت رو به خاموشي رود، كه سايت انتخاب به ناگهان اصل نامه را به دست خط رهبر فقيد انقلاب و بدون سانسور منتشركرد. بي ترديد انتشار دست خط رهبر فقيد انقلاب ايران دراين شرايط اين سوال را درافكار عمومي ايجاد مي كند كه چرا نامه اي به اين مهمي دراين شرايط بايد منتشرشود؟
دراين ميان اما سردار محسن رشيد، معاون تحقيقات بنياد حفظ آثار و ارزشهاي دفاع مقدس در يك مصاحبه مطبوعاتي، نظراتي متفاوت با نظرات سرداران ديگر سپاه مطرح كرد و در مصاحبه كوتاهي پيرامون نامه آيت الله خميني براي خاتمه جنگ با عراق گفت: "اصرار وجود دارد كه نشان داده شود وضعيت كنوني ما در عرصهي بين الملل بحراني است، اما به نظر من چنين نيست. ما الان تنها يك نزاع ديپلماتيك داريم و اين بحران محسوب نمي شود. يعني وارد وضعيت با ثبات در عرصهي بين الملل شدهايم و در اين عرصه شفاف سازي مسايل جنگ قابل توجه است. وي درادامه مي افزايد: برخي مسايل مربوط به جنگ پيش از اين مطرح نمي شد، چون پتانسيل دفاعي كشورمان را به چالش مي كشيد و اين بحران ساز بود، اما امروز اين چالش وجود ندارد. علاوه بر اين كه مي تواند منشاء يك حركت اصلاحي هم باشد."
تاكيد سردار رشيد درباره نامه مبني براين كه مي تواند منشاء يك حركت اصلاحي باشد - كه وي درمجموعه سپاه، ازهمفكران مهندس مير حسين موسوي محسوب مي شده – حاوي نکات مهمي است. سردار رشيد از سوي ديگر به حوزه نگراني هاي نومحافظه كاران وارد شده ومي گويد: "برخي معتقدند كه ممكن است شفاف سازي برخي مسايل جنگ در انتخابات خبرگان تاثير منفي بگذارد، كه به نظر من اين چنين نخواهد بود. مباحثي كه امروز مطرح مي شود در سطح نخبگان سه انديشه در حوزه جنگ است. يك سر شاخهي انديشه آقاي هاشمي رفسنجاني است كه با اقدام اخير اين انديشه ابراز شده است. سر شاخهي ديگر انديشه آقاي محسن رضايي است كه آن هم جسته و گريخته ابراز شده است، اما سرشاخهي سوم مهندس ميرحسين موسوي است كه تاكنون سكوت كرده است. ما در سال هاي آخر دولت آقاي هاشمي ديداري خصوصي با مهندس موسوي داشتيم كه در آنجا ضمن تاكيد برادامه سكوت تنها به ذكر چند نكته جنگ، آن هم به صورت خصوصي پرداخت كه شايد روزي صلاح بدانند و آن را بيان كنند."
بنابراين تقليل موضوع به اختلافات شخصي، آن هم ازسوي آيت الله هاشمي رفسنجاني، نمي تواند نه براي افكار عمومي ونه براي نهادهاي انقلابي كه همواره برروي اين مسايل حساس بوده اند مفيد به فايده باشد.
اختلاف اصلي حول دو سياست است كه درزمان جنگ نيز مورد اختلاف بوده است: 1- استراتژي سياسي كه بعد ازآزادي خرمشهر برسرنوشت جنگ حاكم شد. 2- استراتژي نظامي كه اشخاصي چون فرمانده سپاه معتقد بودند با اين استراتژي قادرند ايران را درجنگ به پيروزي برسانند. در استراتژي سياسي، جنگ وپيروزي درجبهه ها ابزاري براي پايان جنگ است. اما دراستراتژي نظامي، نصر بالرعب و تفوق از طريق سلاح هاي كشتار جمعي هدف است. آنچه درنامه رهبر فقيد انقلاب مهم به نظر مي رسد اين است كه ايشان مي بايست با توجه به گزارش هاي ارائه شده، ميان اين دوسياست، يكي را به عنوان انتخاب استراتژيك برگزيند.
متن نامه آيت الله خميني نشان مي دهد كه:
1- محوراصلي تصميم رهبر انقلاب براي پذيرش قطعنامه 598، نامه اي است كه فرمانده سپاه وقت درتاريخ 2/4/1367 نگاشته است.
2- پيروزي مورد نظر فرمانده وقت سپاه براي 5 سال بعد كه علاوه بر سلاح هاي متعارف، با سلاح هاي غير متعارف ليزري و اتمي محقق مي شود، دردرون خود واجد يك استراتژي جنگي تمام عيار بوده كه رهبر فقيد انقلاب با آن مخالفت مي كند.
3- انگيزه هاي مردم براي حضور درجبهه ها كه براساس گزارش ها پايين بوده حاكي ازآن است كه امكان مشاركت خودجوش مردم براي اداره جنگ امكان پذير نبوده است، و ماهيت طرح فرمانده وقت سپاه نيز نشان مي دهد به اين موضوع مهم اساسا توجهي ندارد.
با توجه به اين پارامترها بايد گفت حمله كنندگان به آيت الله هاشمي رفسنجاني به سه دليل عمده مخالف مطرح شدن اين نامه درشرايط كنوني كشور هستند:
1- ماهيت نامه آيت الله خميني در مخالفت با استراتژي جنگي بوده واين امر مي تواند درمخالفت كامل با عملكرد نظاميان درصحنه سياسي كشور نيز تلقي شود. ايشان همواره با ورود نظاميان درعرصه هاي سياسي مخالفت مي كردند.
2- نومحافظه كاران مايلند استراتژي جنگي را تحت يك ارزش مقدس ديني جلوه داده واز هرگونه نقد اين استراتژي ممانعت به عمل بياورند، تا ازاين طريق ابعاد ديگراين استراتژي درانتخابات شوراها وخبرگان رهبري تحقق يابد. ازاين منظر ورود کساني چون هاشمي رفسنجاني وسردار رشيد به اين موضوع، سطح بحث را ازمسائل ارزشي – ديني به اختلاف درروش كه موضوعي علمي است تقليل داده و قضاوت در مورد درست ياغلط بودن روش هاي مربوطه را به افكار عمومي وامي گذارد. اين موضوع پاشنه آشيل نومحافظه كاران درآستانه انتخابات به شمار مي رود.
3- نو محافظه كاران كه نمي توانند حقايق ذکر شده درنامه آيت الله خميني را نفي كنند و نيز نمي توانند بگويند رهبر فقيد انقلاب اشتباه كرده اند، در عوض مي کوشند با تهاجم به هاشمي رفسنجاني، عدم اجراي استراتژي خود را به گردن سياستمداران به رهبري وي بيندازند و از اين طريق مانع ايجاد يك همزاد پنداري خطرناك شوند. مبناي اين همزادپنداري دراين سوال تجلي مي يابد: اگر رهبر فقيد انقلاب، درقيد حيات بود و شرايط كشور اين گونه درمعرض تهديدات قرار داشت، آيا ايشان با توجه به انگيزه هاي پايين مردم كه علي الخصوص تهديدات خارجي، بيكاري و گراني ها دراين باره نقش تعيين كننده دارد، باز هم بر پي گيري سياست هاي هسته اي تاكيد مي كردند؟
پاسخ اين پرسش با توجه به انتشار نامه رهبر فقيد انقلاب وعكس العمل نومحافظه كاران به آن احتمالا روشن است.
No comments:
Post a Comment