عرصه که به اخوند تنگ اید انجمن نجات مزدوران به جفنگ اید
چندی پیش تلویزیونی از لس انجلس بنام رنگارنگ بخشی از وقت تلویزیونش را وقف!! بریده مزدورانی همچون مزدور کریم حقی و مزدور بهزاد علیشاهی کرده بود.ابتدا فکر کردم که اقای صاحب!! تلویزیون نمی داند که این افراد از مزدوران پیشانی سیاه اخوند ها هستند و فی سبیل الله دارد کار میکند و قصد او هم مثل ان مزدوران نجات مجاهدین زندانی در اشرف است.از این رو از سر خیر خواهی برای صاحب تلویزیون مربوطه ایملی نوشتم و به او در نامه خود سوابق ان دو مزدور را گوشزد کردم و خواستم که خواسته یا ناخواسته خوراک اخوندها نشود و خودش را به لجن رژیم پلید اخوندی نیالاید.
اما امروز دیدم که فیلم سمیناری از یک مشت یابو را دارد پخش می کند که قصدشان نجات جگر گوشه هایشان از زندان فرقه رجویست.
یک مزدور تیفی که بتازگی از زیر علم اجنبی به زیر علم اخوند گوشخوار اژه ای رفته و پول و پاس گرفته تا به خارجه انهم بیخ گوش دفتر شورای ملی مقاومت بیاید شروع به صحبت کرد و شرح دلخراش زندانی بودن خود نزد مجاهدین را که حتی نمی توانسته حرف بزند را بیان می کرد و یک خانم مزدوری داشت ان سخنان گوهر بار را به فرانسه برای حاضرین یابوی جلسه ترجمه می کرد.
بعد مزدور دیگری که در جنگهای ارتش ازادیبخش ملی به اسارت رزم اوران ازادی در امده بود و یک قلم جان کثیفش را مدیون مجاهدین می باشد دهن به حرافی گشود و اشاره کرد که قصد او و انجمنش این است که مجاهدینی را که در اشرف در اسارت فرقه رجوی بسر میبرند را می خواهد خیر خواهانه و فی سبیل الله نجات دهد.
با خودم گفتم که این مجاهدین چه قدرتی هستند و من نمیدانستم و بنابراین مرا هم در اسارت خود دارند و من خبر ندارم.اخر من پانزده ماه نزد مجاهدین زندانی بوده ام و الان هم پانزده سال است که باز نزد مجاهدین در اروپا زندانی هستم.
گفتم بد نیست که این حضرات یک فکری هم بحال ما هوادارهای رجوی بکنند و اینهمه ما در زندان اروپا نمانیم و بلکه اوضاع سر و سامان پیدا کند تا زودتر به زندان اشرف برویم.
اما از طنز گذشته به این مزدوران باید گفت که امدی جانا ولی حالا چرا.نوش دارو پس از مرگ سهراب چرا؟رژیمتان رو به مرگ است و همین دیروز بود که بعد از بیست و هفت سال چنگ در چنگ بودن با مجاهدین و ریختن خون بیش از یکصد و بیست هزار از انان تازه بفکر گرفتن تصمیم و فرار از عقوبت محتوم سرنگونی خود از دست مجاهدین انهم در مجلس خود گرفته و نمی داند که مجاهدین و هواداران انان تا ریختن جام زهر دیگری به حلقوم اخوند خامنه ای و زجر کش کردن او و سرنگون کردن رژیمش دست از مبارزه خود بر نخواهند داشت.
حال هرچه می خواهید عر و عر کنید انهم در تلویزیونی که هشتاد درصد به رژیم میزند و تنها بیست درصد به مجاهدین.حالا انکه رژیم است و بیست و چند سال صد در صد تمام توان سیاسی و نظامی و اقتصادیش رابا بسیج ده دولت دنیا خرج نابودی این مقاومت و مجاهدین کرده هیچ غلطی نتوانسته بکند تا با بیست در صد این یاان مزدور بتواند کاری کند.
پس می گوییم رو در روی رژیم و مزدورانش که بجنگ تا بجنگیم.
علی قاسمی
چندی پیش تلویزیونی از لس انجلس بنام رنگارنگ بخشی از وقت تلویزیونش را وقف!! بریده مزدورانی همچون مزدور کریم حقی و مزدور بهزاد علیشاهی کرده بود.ابتدا فکر کردم که اقای صاحب!! تلویزیون نمی داند که این افراد از مزدوران پیشانی سیاه اخوند ها هستند و فی سبیل الله دارد کار میکند و قصد او هم مثل ان مزدوران نجات مجاهدین زندانی در اشرف است.از این رو از سر خیر خواهی برای صاحب تلویزیون مربوطه ایملی نوشتم و به او در نامه خود سوابق ان دو مزدور را گوشزد کردم و خواستم که خواسته یا ناخواسته خوراک اخوندها نشود و خودش را به لجن رژیم پلید اخوندی نیالاید.
اما امروز دیدم که فیلم سمیناری از یک مشت یابو را دارد پخش می کند که قصدشان نجات جگر گوشه هایشان از زندان فرقه رجویست.
یک مزدور تیفی که بتازگی از زیر علم اجنبی به زیر علم اخوند گوشخوار اژه ای رفته و پول و پاس گرفته تا به خارجه انهم بیخ گوش دفتر شورای ملی مقاومت بیاید شروع به صحبت کرد و شرح دلخراش زندانی بودن خود نزد مجاهدین را که حتی نمی توانسته حرف بزند را بیان می کرد و یک خانم مزدوری داشت ان سخنان گوهر بار را به فرانسه برای حاضرین یابوی جلسه ترجمه می کرد.
بعد مزدور دیگری که در جنگهای ارتش ازادیبخش ملی به اسارت رزم اوران ازادی در امده بود و یک قلم جان کثیفش را مدیون مجاهدین می باشد دهن به حرافی گشود و اشاره کرد که قصد او و انجمنش این است که مجاهدینی را که در اشرف در اسارت فرقه رجوی بسر میبرند را می خواهد خیر خواهانه و فی سبیل الله نجات دهد.
با خودم گفتم که این مجاهدین چه قدرتی هستند و من نمیدانستم و بنابراین مرا هم در اسارت خود دارند و من خبر ندارم.اخر من پانزده ماه نزد مجاهدین زندانی بوده ام و الان هم پانزده سال است که باز نزد مجاهدین در اروپا زندانی هستم.
گفتم بد نیست که این حضرات یک فکری هم بحال ما هوادارهای رجوی بکنند و اینهمه ما در زندان اروپا نمانیم و بلکه اوضاع سر و سامان پیدا کند تا زودتر به زندان اشرف برویم.
اما از طنز گذشته به این مزدوران باید گفت که امدی جانا ولی حالا چرا.نوش دارو پس از مرگ سهراب چرا؟رژیمتان رو به مرگ است و همین دیروز بود که بعد از بیست و هفت سال چنگ در چنگ بودن با مجاهدین و ریختن خون بیش از یکصد و بیست هزار از انان تازه بفکر گرفتن تصمیم و فرار از عقوبت محتوم سرنگونی خود از دست مجاهدین انهم در مجلس خود گرفته و نمی داند که مجاهدین و هواداران انان تا ریختن جام زهر دیگری به حلقوم اخوند خامنه ای و زجر کش کردن او و سرنگون کردن رژیمش دست از مبارزه خود بر نخواهند داشت.
حال هرچه می خواهید عر و عر کنید انهم در تلویزیونی که هشتاد درصد به رژیم میزند و تنها بیست درصد به مجاهدین.حالا انکه رژیم است و بیست و چند سال صد در صد تمام توان سیاسی و نظامی و اقتصادیش رابا بسیج ده دولت دنیا خرج نابودی این مقاومت و مجاهدین کرده هیچ غلطی نتوانسته بکند تا با بیست در صد این یاان مزدور بتواند کاری کند.
پس می گوییم رو در روی رژیم و مزدورانش که بجنگ تا بجنگیم.
علی قاسمی
No comments:
Post a Comment