Tuesday, August 08, 2006

فدیه ازادی

فدیه ازادی
سالها پیش در نوجوانی یکی از بهترین تفریحاتم خواندن تاریخ ایران بود ،با اشتیاق فراوان شرح پیروزی ها و افتخارات میهن را دنبال می کردم و از ذکر رشادتهای نامداران کشورم بسیار لذت می بردم . اما وقتی به صفحات مربوط به مصیبتها و اشغال ایران توسط بیگانگان می رسیدم ،با خشم و به سرعت آن صفحات را می خواندم بلکه زودتر تمام شود .ولی وقتی مطلب به درازا می کشید و سالهای اشغال و ستم بیگانگان به دها صفحه می رسید ،مایوس و غمگین می شدم. یادم هست وقتی مثلا در مورد سالهای سیطره یونانیان، اعراب ،مغولها ، ترکها و انگلیسیها می خواندم و مظالم شگفت انگیز ی که در این دوران بر ملت ایران رفته بود را مطالعه می کردم ،همواره یک سئوال تمام ذهنم را به خود مشغول می کرد و آنهم این بود که چرا در تمام طول آن سالها یی که بیگانگان جنایات وحشتناک در حق ملت روا میداشتند، در این سرزمین پهناور هیچ ایرانی وطن پرستی پیدا نمیشد که حرکت موثری برای پایان دادن به این وضعیت اسف بار انجام دهد. با خودم فکر می کردم آیا در میان ملتی که داریوش و کوروش و آریو برزن و لطفعلی خان زند داشته است، در آن دوران ستم و اسارت حتی یک جوانمرد که نصیبی از دلاوران پیشین با خود داشته باشد در کل ایران پیدا نمی شد؟ هر چه فکر می کردم نمی فهمیدم که مثلا چه جوری ملتی که بزرگترین قدرت دنیای باستان یعنی روم را شکست می دهد چگونه در عرض سی سال چنان ذلیل می شود که از یک سری بیابانگرد وحشی پاپتی با چنان خفتی شکست می خورد و برای صدها سال تحت استیلای جابرانه آنها می ماند . جمله "حتی یک مرد جسور هم نبود..." به شدت آزارم می داد و باورم نمی شد تحت آنهمه تحقیر و توهین و ظلم و غارت و تجاوز سالها وبعضا قرنها مردم با تیره روزی زندگی کرده باشند و دم برنیاورده اند. یکی از اندوه بار ترین فصل مشترک این شرح حالها همکاری و خدمت هموطنان به متجاوزین و بیگانگان است شخصیت " قاضی شارع" در سریال تلوزیونی سربداران که قاضی شرع دوران حکومت مغولها بود مصداقی از این هموطنان است که متاسفانه بیشمار نمونه از آن در تاریخ ایران وجود دارد. بدون شک خیانت یا انفعال توده های ملت بزرگترین و جرارترین دشمن آزادیخواهانی بوده است که ننگ وذلت را نپذیرفته اند. جالب این است که این هموطنان گرامی ! همواره از خیانت های خود با توجیهات رندانه و انواع سفسطه ها، چه تمجید ها کرده اند و حتی با وقاحت بابت ابن عمل ننگین خود از بقیه طلبکار هم هستند! بازهم همان شخصیت"قاضی شارع" را مثال میزنم که در جواب پرسشی از او که چرا در دستگاه سرکوب و جنایت مغولها حکم به اعدام جوانان مبارز می دهد؟ پاسخ داد "من روزی ۲۰۰ نفر را محاکمه می کنم برای ۲ نفر حکم اعدام می دهم و بقیه را به زندان محکوم می کنم در حالی که اگر به جای من یک مغول قضاوت می کرد برای همه حکم به اعدام می داد ." در اینجا به سرعت عبارت شوم مترادف این فرهنگ رذیلانه در ذهنم تداعی می شود که امروزه توسط اصلاح طلبان به عنوان یک خط مشی اساسی بارها و بارها به صورت" انتخاب میان بد وبدتر" عنوان شده و می شود. کسی نگفت چرا از "انتخاب بین بد وخوب" و " سرانه هزینه انتخاب خوب" توسط ملت صحبت نمی شود.و اما شرح احوال امروز ما را در کتابهای درسی نوجوانان قرن های بعد خواهند نوشت .آنجا از هولناکترین جنایات و نفرت انگیز ترین خیانتهایی که در دوره آخوندهای رذل بر ملت و کشور ایران رفته است می نویسند.و احتمالا آنزمان هم کودکی مایوس و خشمگین و متعجب در درک میزان ذلت پذیری اجدادش عاجز می ماند.نمی دانم کودک فردا چه احساسی خواهد داشت وقتی بخواند و بداند که در میان بی تفاوتی توده ملت، ملیاردها ملیارد پول نفت توسط چند تا آخوند ریغوی رنگ زرد و اجنبی به تاراج می رفت و در عوض ملیونها دختر ایرانی برای گذران زندگی تن فروشی میکردند و ملیونها پسر ایرانی مجبور به دزدی و گدایی یا اشتغال به مشاغل پست بودند. وقتی آیندگان عکس احمدی نژاد را ببینند احتمالا با خود خواهند گفت وقتی این همه جنایات را این چنین بوزینه های ریغویی انجام دادند ، "حتی یک انسان آزاده..." هم نبود که جلوی اینها را بگیرد. از تن فروشی دختران ایرانی در شیخ نشین های خلیج همیشه فارس! خواهند نوشت. از آمار نا امید کننده اعتیاد ،از نرخ عجیب بیکاری و شرایط استثماری بازار کار،از سرکوبهای وحشیانه و گستاخانه اقوام ایرانی عرب و لر و کرد و ترک و بلوچ خواهند نوشت در حالی که همزمان رژیم با پررویی و وقاحت شگفت انگیز هر روز حداقل یک سوم اخبار خود را به فلسطین و عراق و لبنان و ....اختصاص می دهد.از انحرافات تکان دهنده اجتماعی،از انحطاط غم انگیز ارزشهای فرهنگی چند هزار ساله ،از شیوع سکس با محارم،از اعطای امتیارات شگفت انگیز رژیم از کیسه ملت به نیروهای سرکوبگر خود مثل بسیج و سپاه در قبال تفتیش و تعرض به خصوصی ترین زوایای زتدگی مردم ، از بانک مرکزی تروریسم جهانی بودن رژیم ،از زندان اوین که جلوی چشم ملت رشیدترین فرزندان میهن در آن بند از بندشان جدا گشت ،از نماز های جمعه که تا کنون سه دهه است هر هفته توسط بیشعورترین وبیشرفترین آدمهای این مملکت سیرکی برپا می شود و مزخرفترین چرندیات عالم را با ادبیات هزارو چهارصد سال پیش در قرن بیست ویکم برای مفلوکترین ملت دنیا موعظه و پندهای حکیمانه!! می گویند و عده ای هم با بیشرمی بی پایان مثل گوسفند با گوشهای آویزان و با دهان باز چشم به دهان اهریمن پشت تریبون می دوزند و ،از اکبر رفسنجانی آخوند لواط دهنده (طبق شواهد محکم) که یک تنه یک ایران را به خارجیها فروخته است ،از ننگین ترین قرارداد تجاری طول تاریخ این سرزمین یعنی پروژه میدان گازی پارس جنوبی ،از سنگسار و اعدام جوانان،از میلیاردها دلار کمک به پست ترین تروریستهای دنیا وهمزمان فقر باورنکردنی توده های عظیم مردم ..... همه اینها در تاریخ نوشته خواهد شد و بابت دیدن و تحمل کردن این رذالتها ،تحقیرآمیزترین نگاه به عموم آدمیانی که در این دوره زیستند خواهد شد.لابد آیندگان هم مثل من که در مورد گذشتگان قضاوت می کنم ،خواهند گفت سگ هم تحمل این مصائب را ندارد.یعنی این آدمها از سگ هم پست تر بودند که اینچنین در میان کثافت زیستند و هیچ نگفتند.اما تاریخ کشور ما به جز این گونه ذلت پذیری شاهد جنبش های آزادیبخشی هم بوده است که بارقه عشق و امید و غرور را در ذهن ما شعله ور می سازد یعقوب لیث صفاری،اردشیر بابکان، آل بویه، نهضت سربداران، حسن صباح و ......همگی اسوه هایی واقعی از منتها آمال آزادیخواهانه مردم کوچه و بازار است که اگرچه بدلیل روزمره گری توان رفتن در این راه خطیر را ندارند لکن با ساختن و پروبال دادن به افسانه هایی نظیر امام حسین و سیاوش شاهنامه تمنای بی پایان خود را به عشق و صفا و آزادگی که برایشان عقده شده است را نشان می دهند. سوم مرداد شصت و هفت سالروز عملیات "فروغ جاویدان" هم روزی فراموش نشدنی در تاریخ آزادیخواهی ایران است . این روز در مسیر آزادیخواهی این دیار بدون شک یک "قُله" است. بدور از تعارف و تعصب این حادثه پشتوانه ای بی نظیر از ایدئولوژی ، آرمانخواهی ، اتحاد ،صمیمیت و صداقت را در بالاترین سطح در خود دارد که آنرا از سایر نهضتهای آزادیخواهانه تاریخ ایران متمایز می کند. یک وجه تمایز عمده دیگر عملیات "فروغ جاویدان" (و البته سایر عملیات مجاهدین) حضور شگفت انگیز و واقعی زنان و دختران میهنمان در خط نخست مبارزه با دشمن اشغالگر است. گفتن این نکته شاید یک جمله بیشتر نباشد ولی درک این رویداد بی نظیر در کشورمان و ارزشی که مجاهدین برای "زن"در فرهنگشان قایل می شود بعضا آنچنان با فرهنگ "ذلیلانه"روزمره ما فاصله دارد که متاسفانه برای عوام تصنعی و غیر قابل ادراک می نماید . آیا بازهم می توان گفت "امام حسین" و "سیاوش" اسطوره هستند ، وقتی که شش هزار نفر نیروی پیاده نظام با چند صد هزار نفر مزدور کاملا مسلح به انواع وسایل و تجهیزات نظامی و هواپیما و هلی کوپتر بجنگد و دهها هزار کشته از مزدوران بگیرد. آیا راه دیگری به جز پیکار بی امان برای پایان اشغال میهن توسط آخوندهای اجنبی متصور است؟ به قول خانم مریم رجوی " با همین ارتش می توان و باید این رژیم را سرنگون کرد" به امید آزادی
برگرفته از وب لاگ آزدیخواهان زاگرسی

No comments: