Tuesday, September 30, 2008

احضار ارواح ائمه!!دربجنورد با 100هزارتومان

احضار ارواح ائمه!!دربجنورد با 100هزارتومان
البرز : يك شهروند بجنوردي كه مدعي ارتباط با ارواح بود ازسوي پليس خراسان شمالي دستگير شد.
به گزارش البرز مردي 50ساله با طرح ادعاهاي دروغين مدعي بود كه قادر است با ارواج وماوراءطبيعه ارتباط برقرار نمايد.
اين فرد كه سالهاست به دعانويسي مشغول است باطرح چنين ادعاهايي توانسته بود به بهانه رفع مشكلات مردم را گردخود جمع وازآنها سوء استفاده كند.
وي سالها دراستانهاي مازندران وگلستان به فريب مردم ازاين طريق پرداخته وچندي است كه دربجنورد نيز دست به چنين كاري ميزده كه با اطلاع پليس امنيت اجتماعي موضوع بررسي و اين فرد شياد دستگيرشد.
اين مرد که خود مشکل جسمي و روحي دارد مدعي است مشکلات روحي ،جسمي و خانوادگي مراجعه کنندگان را در ارتباط با اجنه و اولياء و ائمه اطهار برطرف مي کند و حتي مي تواند روح آنها را احضار کند .
اين مدعي دروغين که به مواد مخدر نيز اعتياد دارد از مراجعه کنندگان بين 15 تا 100 هزار تومان دريافت مي کرده است .
اين فرددر بازجويي هاي اولي هدف از كارهايش را فريب مراجعه کنندگان و کسب درآمد اعلام كرده است
.

وزیر رفاه: اگر شرایط ازدواج آماده نیست، جوانان را به هم محرم كنیم

وزیر رفاه: اگر شرایط ازدواج آماده نیست، جوانان را به هم محرم كنیم ایرنا: عبدالرضا مصری «با اشاره به اینكه آسیب در ازدواج‌هایی كه در سنین پایین رخ می‌دهد به مراتب كمتر از ازدواج‌هایی است كه در سن بالا اتفاق می‌افتد چون در دوران جوانی گذشت زیاد است گفت: اگر بتوانیم حتی اگر شرایط ازدواج آماده نیست، جوانان را به هم محرم كنیم تا شرایط فراهم شود، به نسل آینده خدمت بزرگی كرده‌ایم. وی با اشاره به لزوم ترجیح رعایت دستورات اسلام و شرع به عرف ادامه داد: برخی خانواده‌ها به مسائلی كه خارج از شرع رخ می‌دهد، اصلا حساسیت ندارند اما به محض اینكه براساس شرع كاری بخواهد صورت گیرد، ممانعت می‌كنند. درصورتی‌كه اگر شرع وارد زندگی ما شود كمتر خسارت می‌بینیم. وی این سوال را مطرح كرد: چه كسی گفته است برای ارتباط مشروع یك دختر و پسر حتما باید خانه، ماشین و شغل وجود داشته باشد. وزیر رفاه در پاسخ به سوالی درباره نحوه ازدواجش گفت: من قبل از انقلاب و در 19 سالگی ازدواج كردم و پسرهایم نیز هنگامی كه محصل بودند تنها با حضور در محضر، با مهریه 14 سكه بهار آزادی عقد كردند. مصری اضافه كرد: ما به دلیل مصادف شدن ازدواج‌مان و دوران انقلاب، مراسم عروسی برگزار نكردیم و همسرم در عین سادگی به زندگی من وارد شدند.

امیر" یلی بود از سیستان! -حمید دوستی




امیر" یلی بود از سیستان!

حمید دوستی

اواخر شهریور ماه سال ۱۳۶۰ بود که در یک بعداز ظهر غم انگیز و پرآشوب، "امیر حیدری" را در هواخوری زندان سپاه اصفهان دیدم و هنوز بعد از بیست و هفت سال چهره و نام و یاد و خاطره او در ذهن و دل من غوغا میکند...

حدود سه ماه بود که سرکوب وحشیانه و سراسری رژیم علیه نیروها و جریانات سیاسی مترقی و انقلابی و بطور خاص مجاهدین خلق آغاز شده بود و در قدم اول طیف گسترده نیروهای اجتماعی مجاهدین (که عمدتآ شناخته شده و علنی بودند) زیر ضرب و مورد یورش سیستماتیک قرار گرفته بودند. سلولهای زندان سپاه مملو از زندانی بود و چندین برابر آن، از افراد تازه دستگیر شده، در محوطه بزرگ واقع در حیاط اصلی ساختمان سپاه روی زمین و چمن ها با چشم بسته هفته ها بود که در بازداشت و در زیر بازجویی قرار داشتند.

توی این پروسه تهاجم و سرکوب، رژیم موفق شده بود که ضربات جدی به بخش های اجتماعی هواداران مجاهدین و بطور خاص بخش دانش آموزی و بخش محلات سازمان در اصفهان وارد کند که بعد از طی مراحل بازجویی و شکنجه تعداد زیادی از آنها را در سلولهای سپاه متمرکز کرده بود.

البته در همان حال چندین بندِ زندان اصلی و بزرگ اصفهان معروف به زندان دستگرد (واقع در جاده اتوبان ذوب آهن اصفهان)، مملو از زندانیان سیاسی با بیش از ۲۰۰ـ ۳۰۰ نفر در هر بند بود و حتی نیمی از سالن قرنطینه زندان (سالن اجتماعات سابق زندان)، را نیز که اساسا مختص زندانیان تازه دستگیر شده عادی و معتاد بود به زندانیان سیاسی اختصاص داده بودند. ضمن اینکه صدها زندانی دیگر نیز در زندان "سید علی خان" واقع در خیابان سید علی خان نزدیک چهار باغ نگاهداری میشدند. تازه زندانها و بازداشتگاههای ویژه ارتش و کمیته و بسیج و شهرستانها هم که جای خود داشت.

آنروز توی سلولهای بازداشتگاه سپاه در محل ساختمان مرکزی سپاه پاسداران اصفهان (محل سابق ساواک شاه در نزدیکی سی وسه پل)، بودیم و پاسدارها به نوبت تک تک سلولها را باز میکردند و زندانیان در بند را به سمت هواخوری می بردند. این محل به شکل یک مربع و در ابعاد تقریبی ۱۲ متر، در واقع حیاط خلوت ساختمان اداری سپاه بود که حالا به عنوان هواخوری ازآن استفاده میکردند.

بچه ها در دسته های ۴ـ۳ نفری و بدون چشم بند آورده میشدند و مجموعآ حدود ۷۰ نفر از زندانیهای موجود در سلولهای سپاه را انجا جمع کردند ... همه در چهار طرف محوطه هواخوری در حاشیه دیوارها و در کنار هم نشسته و به دیوار تکیه داده بودیم. پاسدارها با نگاههای غضبناک و با اخطارهای جدی هشدار میدادند که کسی حق ندارد با بغل دستی خود حرف بزند و همه باید ساکت بنشینند. صحنه غریبی بود...

بچه ها اما حال و هوای دیگری داشتند. خیلی ها بعد از سی خرداد و شروع سرکوب خونین، شاید برای اولین بار بود که دوباره دوستان، هم محلی ها، هم کلاسی ها، و البته همرزمان و هم تیمی های سابق خود را میدیدند. بعضی ها زودتر و برخی دیرتر دستگیر شده بودند و چه بسا آرزو میداشتند که بیاد دوران کوتاه ولی دلپذیر گذشته و تجربه شیرین دوستیهای صمیمانه، و همینطور زندگی و مبارزه مشترک سیاسی، فقط یکبار دیگر همدیگر را ببینند و از سرنوشت هم باخبر شوند... و حالا توی این جمع همه همدیگر را دوباره میدیدیم؛ ولی در فضا و شرایط غریبی که ناخودآگاه احساس تلخ و جانسوزی را توی دل انسان سرازیر میکرد.

علاوه بر محیط ناخوشایند جدید یعنی زندان، سرنیزه و سایه مرگ که بشدت سنگینی میکرد، بخاطر شکنجه های طولانی در زیر بازجویی های طاقت فرسا و خونریزیهای متعاقب آن، چهره بچه ها عمدتا رنگ پریده مینمود، پای چشمها کبود و بدنها بشدت نحیف شده بود. بعضی ها با موهای ژولیده و صورت اصلاح نشده و برخی با سرهای تراشیده شده... البته بیشتر بچه ها دانش آموزان جوانی بودند که بعضآ حتی مویی هم در صورت نداشتند.

خلاصه حال و هوای عجیبی بود. بچه ها با پاهای ورم کرده و ناخنهای سیاه شده و جراحتهای درحال التیام بر پاها و بدن که بر اثر ضربات کابل قاچ خورده بود، با وجود شوق و اشتیاق وصف ناپذیر دیدار یاران، هرازگاهی از دیدن حال و روز دلخراش همدیگر طاقتشان طاق میشد و ناخودآگاه سرشان را پائین میگرفتند و سرگرم کندن خون مردگیها و پوستهای کهنه روی پاهای خود میشدند... یکی از بچه ها یک دستش در درگیری هنگام دستگیری قطع شده بود و یکی دیگر از بچه ها بخاطر اصابت گلوله در موقع دستگیری تازه از بیمارستان به زندان منتقل شده بود.

آبشاری از عشق و عاطفه در نگاههای بچه ها نسبت به یکدیگر موج میزد و بر چهره اغلب بچه ها لبخند دلنشین و معصومانه ای نشسته بود و از دیدن هم ولو درآن شرایط دردناک مشعوف بودند. در بعضی نگاهها هم کنجکاوی همراه با سوال و استفهام دیده میشد و یکی دو نفر هم سرشان پائین بود و از دیدن یاران سابق شرمگین... اینکه بچه ها نمیدانستند جریان چیه و این ملاقات و تجمع غیرعادی از چه قرار است البته سوال بزرگی بود که در ذهن همه وجود داشت ولی درآن شرایط خاص دیگر کسی چندان اهمیتی به آن نمیداد و همه در تلاطم دلها و تلاقی نگاهها سودای دیگری در سر داشتند و در دنیای خود سیر میکردند.

منهم عمدآ کنار دوست جاودانه ام حمیدرضا حسن پور (دانشجوی دانشگاه اصفهان) نشسته بودم. یکی دوبار با آرنج به پهلوی هم زدیم و به یاد گذشته و به سبک شوخیهای بیرون از زندان، یواشکی با درآوردن صدائی شبیه به صدای قورباعه کلی صفا کردیم. در لحظات و فواصلی نیز چند مورد ضروری را تلگرافی بهم رساندیم. ظاهرآ تمام بچه هایی را که درآنموقع در سلولهای سپاه بودند و حداقل میتوانستند روی پای خودشان راه بروند در هواخوری جمع کرده بودند.

دقایقی بعد اسدالله بازجو ( نام واقعی او گویا اصغر ساطع بود) که تا آنموقع نقش ناظر و هماهنگ کننده جلسه را داشت شروع به سخن پراکنی کرد. او از رذل ترین و بیرحم ترین بازجوهای آنموقع سپاه اصفهان بود که در دستگیری و شکنجه بچه های تشکیلات اصفهان نقش مستقیم و اصلی را داشت. وی با لحن تمسخرآمیز و با لهجه کوچه باغی اصفهانی میگفت "... ما شماها را اینجا جمع کردیم که ببینید تشکیلات سازمان پکید... سازمان ته اش دراومد... چارت تشکیلاتی سازمان را درآوردیم..." و همینطور کرکری میخواند که "...همه چیزتون را میدونیم، مقاومت بی مقاومت، شماها ول معطلید... تنها راه نجات شما برخورد صادقانه است..." وسط کار هم بند را آب داد و گفت "... اونوقت مسعود رجوی میره با رادیوهای خارجی مصاحبه میکنه و میگه تشکیلات اصلی سازمان سرجاشه و فقط هاله سمپاتیک سازمان ضربه خورده..."(1)

خلاصه سعی میکرد که روحیه زندانیان را تضعیف کند و آنها را در زیر بازجوئی متزلزل نماید. بعد از او یکی از عناصر واداده (محمد – ص) که بیشتر بچه ها میدانستند او خیلی قبل از سی خرداد اساسآ از مبارزه بریده بود و هیچ ارتباط تشکیلاتی در جمع هواداران نداشت و حالا رژیم حتی او را هم دستگیر کرده بود شروع به پامنبری برای اسدالله بازجو کرد و بطور مضحکی به راه و رهبری و مواضع سازمان ایراد میگرفت و یک خط در میان مدعی میشد که سازمان به ما خیانت کرده و سازمان باید به ما پاسخ بدهد و خلاصه انگار نه انگار که رژیمی حاکم هست و اینهمه جنایت کرده و حالا همه ما هم اسیر و در بند همین رژیم هستیم ولی در عوض این رهبری مجاهدین است که باید بخاطر اعمال رژیم حساب پس بدهد. وقتی اسدلله بازجو صحبت میکرد بچه ها با نگاههای سرد و گاهآ خشم آلود به او مینگریستند ولی وقنی این عنصر مطرود در نقش پاشنه کش ارتجاع سعی میکرد بچه ها را دلسرد کند و به خیال خودش مسئله دار کند حالت تنفر و در عین حال احساس رقت انگیزی نسبت به او بما دست میداد.

فضای سنگینی حاکم شده بود... به ناگاه "امیر حیدری" از جا بلند شد. جوانی بود با اندامی ورزیده، قدی متوسط و سینه ای ستبر. چهره ای باز و سبزه و لبخندی نمکین در گوشه لب داشت. زیر پیراهن سفید رنگ سه دگمه ای کاپیتان به تن داشت و نهج البلاعه هم در زیر بغل... در چند قدمی اسدالله بازجو و در نزدیکی در هواخوری ایستاده بود و با اعتماد بنفس شروع به صحبت کرد.

انگار نه انگار که در چنگ دشمن اسیر است. درست مانند نشستهای تشکیلاتی که در جمع بچه ها کار توضیحی میکرد... میدانست که فرصت زیادی نخواهد داشت بنابراین صحبتهایش را بطور محوری و خلاصه مطرح میکرد:

"...بچه ها، همه مون میدونیم که کجا هستیم و توی چنگ کی هستیم و برای چی اینجا هستیم... اینو بیرون زندان هم میدونستیم.. راه ما راه حسین و راه آزادی خلق و مردمه... هدف ما مبارزه با ظلم و ارتجاعه.. البته سهم ما دراین راه چیزی جز شکنجه و اعدام نخواهد بود... همه را هم که بگیرند این راه حق است و نهایتآ پیروز خواهد شد... حتی اگر یک مجاهد هم زنده بمونه این راه را ادامه خواهد داد....تازه اینها دستشون به مسعود که نمیرسه..."

اسدالله بازجو و پاسدارها غافلگیر و مات شده بودند. اصلا انتظار چنین حرکتی را در جمع نداشتند و هنوز نتوانسته بودند خودشان را جمع و جور کنند که در ادامه امیر به یکی از زندانیان درهم شکسته توی جمع اشاره کرد و گفت: "... بچه ها این فرد خیانت کرده و اطلاعاتش را داده..."

اسدالله بازجو از جا پرید و به امیر پرخاش کرد که چرا توهین میکنی؟! امیر بدون اینکه حتی به اسدالله بازجو نگاه کند با صلابت گفت: "این صحبتها بین من و دوستانم است و تو این چیزها را اصلأ درک نمیکنی..." بعد ادامه داد: "... بچه ها از من که گذشته ولی شماها بقول امام صادق هرجور که میتونید بهشون کلک بزنید، پیچیده برخورد کنید و دشمن را فریب بدید..."(2)

پاسدارها دیگر به امیر اجازه صحبت کردن ندادند. امیر هم با وقار و با لبخندی پرغرور بر لب، در حالیکه تمامی بچه ها را از زیر نظر میگذراند به دیوار هواخوری تکیه داد و ساکت شد... برق نگاه بچه ها دیدنی بود... دیگه کسی کاری نداشت که بقیه برنامه چیه. تمام سناریو و سیستم اسدالله بازجو بهم ریخته بود و بچه ها با حال و هوای تازه ایی به سلول ها برگشتند.

توی سلول ما "امیر ادیب" با روحیه ای سرشار و در حالیکه داشت با چوب کبریتهای زیادی که حفظ کرده بود ترتیب شروع یک بازی مخصوص داخل سلول را میداد، با لحن مظلومانه ای گفت: " امیررو حتمأ میزنن" (اصطلاح معمول زندانیان برای اعدام) و "حمید آقاعلی سیچانی"(3) در حالیکه ابروهایش را درهم کرده بود با تکان دادن سر ضمن تأیید او با لحن پر احساسی گفت: " امیر رو تیکه تیکه میکنن"...

ناگفته نماند که برای خیلیها و همینطور خود من چهره و حالات امیر درآنروز بی اختیار سیما و شخصیت "امیلیانو زاپاتا" در فیلم معروف "زنده باد زاپاتا" را تداعی میکرد... بگذریم که چه بسیار "زاپاتا"ها و "چه گوارا"ها حتی در شرایطی پیچیده تر، اما بی نام و نشان در گوشه و کنار این میهن خونبار بر خاک افتاده اند.

به فاصله کوتاهی بعداز آنروز بسیاری از بچه های تشکیلاتی زندان سپاه را به زندان دیگری به نام "هتل اموات" منتقل کردند. این زندان دراصل یک اصطبل بزرگ اسب و متعلق به یکی از متمولین دوران شاه در اطراف اصفهان بود و مردم محلی آنجا را بعنوان "باغ کاشف" می شناختند که البته بعد از مصادره توسط سپاه نام آنجا را کمیته صحرائی گذاشتند ولی مخفیانه آنرا تبدیل به زندان دورافتاده و مخوف رژیم در اصفهان کرده بودند.

بیشتر اعدامها و جنایات رژیم در سالهای اول دهه ۶۰ در همین محل انجام میگرفت. دراین زندان طویله ها و محلهای نگهداری حیوانات را با کشیدن دیوار و تغییرات ساختمانی دیگر، تبدیل به سلولهای انفرادی زیادی کرده بودند و آنچنان محیط مرعوب کننده و شرائط سخت و حتی مادون زیست حیوانی داشت که خود بازجوها آنجا را به طعنه "هتل" نامیده بودند و چون بیشتر اعدامیها را آنجا میبردند این زندان مخوف از طرف زندانیان به "هتل اموات" معروف شده بود.

بهرحال در فاصله کمتر از دو هفته در مهرماه، رژیم بسیاری از زندانیان سیاسی مجاهد اصفهان را در سه گروه ۵۳ نفره، ۳۳ نفره و ۲۶ نفره به ترتیب در تاریخ های ۵ مهر، ۱۰ مهر و ۱۶ مهر سال ۶۰ تیرباران کرد و امیر قهرمان در زمره جاودانه های دسته اول بود.

یکی از زندانیان در رابطه با آخرین روزهای زندگی امیر نقل کرده بود که او را روزهای متوالی قبل از اعدام تا سرحد مرگ زیر شکنجه میبردند و از امیر اطلاعات تشکیلاتی بیرون زندان مجاهدین را میخواستند که پاسخ امیر به آنها تا وقتی توان و رمق گفتن کلامی را داشت تکرار نیایش خاص مجاهدین "اللهم النصر المجاهدین" بود.

یکی از افراد عادی هم که در بیرون از زندان با امیر آشنا بود و موفق شده بود با پیگیریهای فردی خود و ارتباطات شخصی اش در غسالخانه اصفهان سر و صورت امیر را در داخل کیسه بزرگ پلاستیکی مخصوص حمل جنازه اعدامیها ببیند بعدآ تعریف کرده بود که تمامی دندانهای امیر خرد شده بود، چهره اش تکیده و از ناحیه چشم چپ تیر خلاص مغزش را متلاشی کرده بود.

پیکر امیر در کنار دهها دلاور آزادیخواه و جاودانۀ دیگر در تکیه شهرداری گورستان تخت فولاد اصفهان بخاک سپرده شد و مثل خیلی از پرستوهای خونین بال آزادی، بی نام و نشان و بدون سنگ قبر میباشد. مادر داغدار او تا قبل از فوت، بارها و بارها و بهر زحمتی که بود برایش سنگ قبری ساده تهیه و نصب میکرد ولی هربار پاسداران هار ارتجاع آنرا خرد و محو میکردند. پدر زحمتکش و دلسوخته امیر تا ماهها خبر اعدام او را باور نداشت و نمی پذیرفت و وقتی بالاخره برای اولین بار از راه دور خود را به اصفهان رساند و با چشمی اشکبار سر بر خاک امیر گذاشت سکته کرد و متعاقبآ از دنیا رفت.

دکتر امیر حیدری متولد سال ۱۳۳۳ در شهر "خاش" در استان سیستان و بلوچستان، زاده فقر و بزرگ شده دشت تفتیده کویر بود. دردوران کودکی آنچنان در محنت و تنگدستی زندگی میکرد که خودش در رابطه با دوران تحصیل ابتدایی اش گفته بود که گاهآ قلمش تکه چوبی بود و دفترش دشت و شنزار کویر. با این وجود دیپلمش را با عالیترین معدل در زاهدان کسب میکند. در ابتدا بخاطر وضعیت و بافت اقتصادی محیط و نیازهای مبرم زندگی کشاورزی در آن دیار، رشته مهندسی کشاورزی را برای ادامه تحصیل انتخاب میکند ولی بعدآ با توجه به درد و رنج و تلفات انسانی ناشی از ساده ترین بیماریها و کمبودهای مفرط پزشکی و درمانی مردم محروم سیستان و بلوچستان، با تغییر رشته به دانشگاه پزشکی اصفهان وارد میشود.

وی از فعالین جنبش دانشجویی در زمان شاه بود و به همین خاطر توسط ساواک اصفهان دستگیر و مدتی در زندان بود. بعد از انقلاب در حالیکه دانشجوی سال آخر پزشکی بود به عنوان کاندیدای مجاهدین خلق برای انتخابات اولین دوره مجلس شورای ملی در سال ۱۳۵۸ در شهر زاهدان معرفی میشود و نهایتآ در ۹ تیر ماه سال ۱۳۶۰ توسط یکی از عناصر خود فروخته انجمن اسلامی دانشگاه (محمود حسینی) در اصفهان شناسایی و توسط سپاه ضد خلقی دستگیر میشود.

امیر از مسئولان برجسته و با ارزش تشکیلات مجاهدین در اصفهان بود. در امر مبارزه بسیار جدی، منضبط و فداکار و در روابط اجتماعی بسیار شوخ، مهربان و منعطف بود. شهید "اسماعیل دادگر" (فرمانده جلال) دانشجوی مهندسی دانشگاه صنعتی اصفهان که بعدها دستگیر و سرانجام اعدام شد میگفت که "...من تحت مسئول امیر بودم و او با صلاحیتترین فرد برای مسئولیت فرماندهی عملیات نظامی سازمان در اصفهان بود ولی افسوس که زود هنگام دستگیر شد..."

در فاصله کوتاه دستگیری تا اعدام، علیرغم ممنوعیت ملاقات، امیر موفق شد با مساعدت یکی دو تن از مامورین شریف شهربانی زندان اصفهان وصیتنامه خود و چند پیام ضروری دیگر را به بیرون از زندان بفرستد که البته در این بین زندانی دلاور "سید فخر طاهری" با تلاش و فداکاری خود نقش تعیین کننده ایی داشت. جا دارد اشاره شود که زندانی محبوب "فخر طاهری" خود نیز ۷ سال بعد در جریان قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷ با اقتدا به راه و آرمان امیر سر به دار و جاودانه شد.

سید امیر حیدری در ابتدای وصیتنامه خود چنین میگوید:

همسر عزیر و همسنگر قهرمانم ... در حالی این نامه را برایت می نویسم که می دانم به زودی به دست این جلادان خون آشام تیر باران خواهم شد. بر تو مبارک باد... همسر مهربانم... تنها تو نیستی که همسرت را تقدیم انقلاب و خلق کردی، از بازجو ها شنیده ام که همسر قهرمان رفعت، حمید شناسی برای اینکه اسرار سازمانیش لو نرود خودش را زیرچرخهای اتوموبیل له کرد. "حمید جهانیان" و "حسن ابودردا" همگی تنها رفتند و همسران قهرمانشان ماندند تا پیام خون آنها را برسانند... به پدر و مادر خودم و خودت دلداری بده و به آنها بگو حضرت علی در خطبه ۱۲۲ نهج البلاغه گفته ...اگر با هزار شمشیر در راه حق و حقیقت بمیرم برایم راحتر است که در رختخوابی را حت جان بدهم.

امیر قهرمان در قسمت دیگری از وصیتنامه خود مینویسد:

"...همانطور که محمد حنیف گفته ما با مرتجعین تضاد طبقاتی داریم. تضادهای طبقاتی در آخرین فاز تکاملی از راه سلاح قابل حل هستند... صمد بهرنگی در کتاب ماهی سیاه کوچولو نوشته: مرگ خیلی آسان می تواند الان به سراغ من بیاید امّا من تا می توانم زندگی کنم نباید به پیشواز مرگ بروم. البته اگر یک وقتی نا چار با مرگ رو برو شدم ، که می شوم مهم نیست. مهم این است که زندگی یا مرگ من چه اثری در زندگی دیگران داشته باشد..."

وقتی امیر در زندان مطلع میشود که فرزندی در راه دارد در نامه ایی سراسر عشق به زندگی، برای همسر و فرزند نادیده اش "بشیر" بهترین ها را آرزو میکند و در وداع آخر این چنین میگوید: "... همسر عزیزم، از این خوشحالم که به زودی صاحب فرزندی خواهیم شد که نه تنها جای خالی مرا پر خواهد کرد بلکه رسالت آموختن الفبای انقلاب به او را بر دوش تو می گذارم..."

آوازه و نام و یاد امیر و پروسه درخشان زندگی، مبارزه و مرگش در اصفهان در تمامی بندها و سلولهای زندان می پیچید و همه بچه ها چه آنها که با امیر در بیرون و یا درون زندان در تماس بودند و اورا میشناختند و چه آنها که اورا در خاطرات دیگر همبندانشان بازمیافتند با احترام و افتخار تمام از او یاد میکردند واز او بسیار می شنیدند و می اموختند. امیر با انبوهی اطلاعات که از بچه های داخل و خارج زندان داشت همچون یک فرمانده مسئول و بعنوان یک مجاهد خلق، علیرغم عشق بی پایان به زندگی و همه زیبایی هایش، خود را پیشمرگ یاران دربندش کرد و حتی از دادن اطلاعات سوخته هم به دشمن دریغ کرد.

امیر انسانی بود شایسته، مبارزی بود برجسته و دلاوری بود گردنفراز ... البته نه در افسانه و داستان بسان رستم دستان که در متن دوران و زمان و در بطن واقعییات سرسخت مبارزات امروز مردم ایران... و بقول بچه های زندان اصفهان ... امیر یلی بود از سیستان!

حمید دوستی

Hamiddoosti60@yahoo.com

اشارات:

محمد السید طنطاوی، شیخ اعظم در دانشگاه الازهر، بالاترین مرجع مذهبی و مفتی مسلمانان اهل تسنن، درمورد مجاهدان شهر اشرف اعلام كرد: افراد حفاظت شده به هیچ



دكتر محمد السید طنطاوی درمورد مجاهدان شهر اشرف اعلام كرد; افراد حفاظت شده به هیچ وجهی نبایستی مورد تعدی قرار بگیرند 7:36:28 AM 1387/7/9
دكتر محمد السید طنطاوی
همزمان با عید سعید فطر، دكتر محمد السید طنطاوی، شیخ اعظم در دانشگاه الازهر، بالاترین مرجع مذهبی و مفتی مسلمانان اهل تسنن، درمورد مجاهدان شهر اشرف اعلام كرد: افراد حفاظت شده به هیچ وجهی نبایستی مورد تعدی قرار بگیرند.مدیر خبرگزاری اخبار عراق در گزارشی از گفتگوی خود با شیخ الازهر نوشت: ازحضرت شیخ پرسیدم آیا تعدی بر برادران ایرانی مسلمان ما ، مجاهدین خلق كه در سرزمین مسلمین هستند حرام است ؟ امام كبیر پاسخ داد: من بطور عام صحبت كردم و برادران در اشرف را بطور خاص مورد اشاره قرار دادم.خبرگزاری اخبار عراق از قاهره گزارش كرد: شیخ اعظم دانشگاه الازهر، دكتر محمد السید طنطاوی، امام اهل تسنن صبح یكشنبه 28 سپتامبر 2008 در دفتر رسمی خود در دانشگاه الازهر سرمد عبدالكریم مدیركل این خبرگزاری را بحضور پذیرفت. وی به ایشان گزارشی از اوضاع داخلی عراق بطور عام و شهر اشرف بطور خاص كه اعضای مجاهدین خلق ،حفاظت شده طبق كنوانسیون چهارم ژنو در آن اقامت دارند ارائه داد و خاطر نشان كرد كه ساكنان اشرف از سوی رژیم ایران و ایادی اش در عراق هدف قرار مى گیرند. مدیر خبرگزاری همچنین خبرهای مبنی بر تحویل مسئولیت امنیتی شهر اشرف از نیروهای آمریكایی به نیروهای عراقی و پیامدهای ناشی از این اقدام را باستحضار ایشان رساند كه تهدید مستقیمی متوجه جان 3500 زن و مرد مسلمان می سازد كه میهمانان عراق و مردم عراق محسوب میشوند. شیخ الازهر در این رابطه اظهار كرد:
بسم الله الرحمن الرحیمالحمدلله رب العالمین والصّلاه والسّلام علی سیدنا و شفیعنا رسول الله و من والاه.
من در این روزهای مبارك كه در اواخر ماه مبارك رمضان هستیم، امیدوارم كه در جهان بطور عام و جهان اسلام بطور خاص شفقت و همكاری نسبت به یكدیگر فراگیر شود و حرمت افراد حفاظت شده در هر جایی واجب است و نبایستی به هیچ صورتی مورد تعدی و خصومت قرار بگیرند، چرا كه احترام و امنیت آنان، احترام انسان بصفت انسان را ادیان آسمانی واخلاق انسانی و قوانین وضعی به ارمغان آورده اند. نصیحت من به هر انسانی بطور عام و برای هر مسلمان بطور خاص این است كه حقوق افراد حفاظت شده به آنها داده شود و به هیچ وجه و به هیچ صورتی حمله و تجاوزی علیه آنها صورت نگیرد و عید فطر را به همه تبریك میگویم. به گزارش خبرگزاری اخبار عراق، در اینجا مدیر دفتر خبرگزاری در قاهره افزود كه حضرت شیخ آیا تصریحات شما برادران ایرانی و مسلمان ما مجاهدین خلق را كه در سرزمین مسلمین هستند دربر مى گیرد وتعدی نسبت به آنان حرام است؟امام بزرگ پاسخ داد: من بطور عام صحبت كردم و برادران در اشرف را بطور خاص مورد اشاره قرار دادم.سپس مدیر خبرگزاری اخبار عراق از ایشان بخاطر حسن استقبال سپاسگزاری كرد و عیدمبارك فطر را تهنیت گفت.یادآوری میكنیم شیخ محمد السید طنطاوی مفتی الازهر، بالاترین مقام مذهبی در مصر است . وی از سال 1986 مفتی كشور مصر بوده و از 1996 بعنوان شیخ اعظم الازهر انتخاب گردیده است. الازهر بزرگترین و قدیمیترین مؤسسه دینی و علوم اسلامی جهان در قاهره است. دانشگاه الازهر كه در دولت فاطمیها در سال های 359 تا 361 هجری قمری بنا شده از مهمترین و مشهورترین مساجد جهان اسلام است و بیش از هزار سال است كه بعنوان مسجد و دانشگاه مذهبی فعالیت دارد. خلفای فاطمی آنرا درگرامیداشت فاطمه زهرا علیها سلام، الازهر نامیدند.در سال 1798 میلادی ، در زمانیكه فرانسویها به فرمان ناپلئون بناپارت مصر را اشغال كردند، علمای الازهر جرقه انقلاب را از آنجا برافروختند
.

دكتر محمد السید طنطاوی درمورد مجاهدان شهر اشرف اعلام كرد; افراد حفاظت شده به هیچ وجهی نبایستی مورد تعدی قرار بگیرند 7:36:28 AM 1387/7/9
دكتر محمد السید طنطاوی
همزمان با عید سعید فطر، دكتر محمد السید طنطاوی، شیخ اعظم در دانشگاه الازهر، بالاترین مرجع مذهبی و مفتی مسلمانان اهل تسنن، درمورد مجاهدان شهر اشرف اعلام كرد: افراد حفاظت شده به هیچ وجهی نبایستی مورد تعدی قرار بگیرند.مدیر خبرگزاری اخبار عراق در گزارشی از گفتگوی خود با شیخ الازهر نوشت: ازحضرت شیخ پرسیدم آیا تعدی بر برادران ایرانی مسلمان ما ، مجاهدین خلق كه در سرزمین مسلمین هستند حرام است ؟ امام كبیر پاسخ داد: من بطور عام صحبت كردم و برادران در اشرف را بطور خاص مورد اشاره قرار دادم.خبرگزاری اخبار عراق از قاهره گزارش كرد: شیخ اعظم دانشگاه الازهر، دكتر محمد السید طنطاوی، امام اهل تسنن صبح یكشنبه 28 سپتامبر 2008 در دفتر رسمی خود در دانشگاه الازهر سرمد عبدالكریم مدیركل این خبرگزاری را بحضور پذیرفت. وی به ایشان گزارشی از اوضاع داخلی عراق بطور عام و شهر اشرف بطور خاص كه اعضای مجاهدین خلق ،حفاظت شده طبق كنوانسیون چهارم ژنو در آن اقامت دارند ارائه داد و خاطر نشان كرد كه ساكنان اشرف از سوی رژیم ایران و ایادی اش در عراق هدف قرار مى گیرند. مدیر خبرگزاری همچنین خبرهای مبنی بر تحویل مسئولیت امنیتی شهر اشرف از نیروهای آمریكایی به نیروهای عراقی و پیامدهای ناشی از این اقدام را باستحضار ایشان رساند كه تهدید مستقیمی متوجه جان 3500 زن و مرد مسلمان می سازد كه میهمانان عراق و مردم عراق محسوب میشوند. شیخ الازهر در این رابطه اظهار كرد:
بسم الله الرحمن الرحیمالحمدلله رب العالمین والصّلاه والسّلام علی سیدنا و شفیعنا رسول الله و من والاه.
من در این روزهای مبارك كه در اواخر ماه مبارك رمضان هستیم، امیدوارم كه در جهان بطور عام و جهان اسلام بطور خاص شفقت و همكاری نسبت به یكدیگر فراگیر شود و حرمت افراد حفاظت شده در هر جایی واجب است و نبایستی به هیچ صورتی مورد تعدی و خصومت قرار بگیرند، چرا كه احترام و امنیت آنان، احترام انسان بصفت انسان را ادیان آسمانی واخلاق انسانی و قوانین وضعی به ارمغان آورده اند. نصیحت من به هر انسانی بطور عام و برای هر مسلمان بطور خاص این است كه حقوق افراد حفاظت شده به آنها داده شود و به هیچ وجه و به هیچ صورتی حمله و تجاوزی علیه آنها صورت نگیرد و عید فطر را به همه تبریك میگویم. به گزارش خبرگزاری اخبار عراق، در اینجا مدیر دفتر خبرگزاری در قاهره افزود كه حضرت شیخ آیا تصریحات شما برادران ایرانی و مسلمان ما مجاهدین خلق را كه در سرزمین مسلمین هستند دربر مى گیرد وتعدی نسبت به آنان حرام است؟امام بزرگ پاسخ داد: من بطور عام صحبت كردم و برادران در اشرف را بطور خاص مورد اشاره قرار دادم.سپس مدیر خبرگزاری اخبار عراق از ایشان بخاطر حسن استقبال سپاسگزاری كرد و عیدمبارك فطر را تهنیت گفت.یادآوری میكنیم شیخ محمد السید طنطاوی مفتی الازهر، بالاترین مقام مذهبی در مصر است . وی از سال 1986 مفتی كشور مصر بوده و از 1996 بعنوان شیخ اعظم الازهر انتخاب گردیده است. الازهر بزرگترین و قدیمیترین مؤسسه دینی و علوم اسلامی جهان در قاهره است. دانشگاه الازهر كه در دولت فاطمیها در سال های 359 تا 361 هجری قمری بنا شده از مهمترین و مشهورترین مساجد جهان اسلام است و بیش از هزار سال است كه بعنوان مسجد و دانشگاه مذهبی فعالیت دارد. خلفای فاطمی آنرا درگرامیداشت فاطمه زهرا علیها سلام، الازهر نامیدند.در سال 1798 میلادی ، در زمانیكه فرانسویها به فرمان ناپلئون بناپارت مصر را اشغال كردند، علمای الازهر جرقه انقلاب را از آنجا برافروختند
.

بلندپروازي هاي شرقي -تحليل راديو بين المللي فرانسه درباره تهديدهاي ايران

بلندپروازي هاي شرقي
تحليل راديو بين المللي فرانسه درباره تهديدهاي ايران - سه شنبه 9 مهر 1387 [2008.09.30]
فيليپ له ماري
ايران همچنان تهديد کننده به نظر مي رسد و جاه طلبي هاي اتمي اش ايجاد هراس مي کند. در مرکز اين گردباد، نقطه ‏کوچکي به نام اسراييل به چشم مي خورد که به طور مرتب تلاش کرده تا اين روند را متوقف کند. ولي اين بار اين روزنامه ‏هاي "هارتص" و "اورشليم پست" نيستند که صفحات خود را با اين مطلب سياه مي کنند؛ اين بار روزنامه انگليسي ‏‏"گاردين" است که به بحث پيرامون اين موضوع پرداخته.‏
اين روزنامه نوشت که ايهود اولمرت، نخست وزير اسراييل، به طور جدي بمباران تأسيسات هسته اي ايران را مد نظر قرار ‏داده بود و اين موضوع را در روز 14 مه، شخصاً و به طور مستقيم به اطلاع جرج بوش رسانده است، ولي رييس جمهور ‏امريکا اظهار داشته که به دليل نگراني از اقدامات تلافي جويانه ايران عليه نيروهاي امريکايي در عراق و افغانستان از ‏چنين حمله اي حمايت نخواهد کرد. دليل ديگر وي عدم اطمينان از توان اسراييل در تخريب تأسيسات اتمي ايران بوده است. ‏
گاردين خاطرنشان مي سازد که حتي اگر اسراييل بخواهد اين عمليات را بدون رضايت واشنگتن انجام دهد، هواپيماهاي ‏جنگنده آن امکان رسيدن به ايران بدون گذر از عراق را نخواهند داشت. امروز ژنرال يوسي بايداتس، از مرکز اطلاعات ‏نظامي اسراييل معتقد است که ايران به لطف پيشرفت اجرايي در سانتريفوژهاي خود، به يک سوم و حتي به نيمي از مواد ‏شکافت پذير لازم براي توليد بمب اتمي دست يافته است. او مي گويد که جبهه بين المللي عليه يک ايران اتمي بسيار ضعيف ‏و حتي ناهماهنگ ظاهر شده و در اين ميان اسراييلي ها نيز همواره ترغيب شده اند تا به عنوان کشور سردمدار عمل کنند. ‏
تقاضاهايي که طي هفته ها و ماه هاي اخير از سوي اسراييل به "پدرخوانده" امريکايي اش تسليم شده کاملاً نيت آنها را ‏مشخص مي سازد. نيروهاي مسلح اسراييل قصد تجهيز خود به بمب هاي نفوذ کننده ‏GBU-28‎‏ را دارند. اين بمب ها که هر ‏يک بيش از 2 تن وزن دارد مي توانند به راحتي از ديوارهاي سنگي به قطر 6 متر عبور کرده و به تأسيسات زيرزميني ‏ايران دست يابند. ‏
ولي واشنگتن در تأمين اين بمب ها براي اسراييل که در رده بسيار "تهاجمي" طبقه بندي مي شوند مردد است. درواقع، تأمين ‏اين بمب ها، درست يا غلط، به مثابه چراغ سبزي براي حمله عليه ايران خواهد بود. نتيجه: نيروي مسلح اسراييل بايد به ‏بمب هاي ‏GB-39‎‏ که درحال حاضر دراختيار دارد بسنده کند؛ اين بمب ها بسيار سبک تر، ارزان تر و دقيق ترند، ولي ‏داراي قدرت نفوذي بالايي نيستند. ‏
ديگر نياز اسراييلي ها که به دليل داشتن خصوصيت "تدافعي" مورد رضايت مقامات امريکايي نيز هست، دو برابر کردن ‏برد شناسايي موشک هايي است که به سوي اسراييل شليک شده اند. قرار است سيستم سپر ضدموشکي فعلي که مي تواند ‏موشک هاي تا فاصله 1000 کيلومتري را شناسايي کند، در صحراي نقب نصب شود و کارشناسان نظامي امريکايي وظيفه ‏اداره آن را به عهده بگيرند. تجهيز و مدرنيزه کردن واحدهاي موشکي ضدهوايي "پاتريوت" که در اختيار نيروهاي مسلح ‏اسراييل است نيز يکي ديگر از نيازهاي تل آويو مي باشد.‏
مقامات اسراييلي همچنين از امريکا خواسته اند که بتوانند در صورت نياز از يک کانال هوايي در آسمان عراق گذشته و در ‏مسير خود به ايران ميان بر بزنند: واشنگتن اين مورد را به مقامات فعلي عراقي ارجاع داده که بي شک پاسخ آنان به ‏اسراييل نيز منفي خواهد بود. به هرحال، اسراييل همچنين نياز دارد که اسکادران هواپيماهاي سوخت رسان خود را مدرنيزه ‏کند تا بدين ترتيب بازگشت هواپيماهاي شکاري به پايگاه هايشان تضمين شود. ولي حتي اگر پاسخ به اين نياز نيز مثبت باشد، ‏تحويل آن چندين سال به طول خواهد انجاميد. ‏
در زماني که دولت تل آويو انتظار تحويل هواپيماهاي سوخت رسان را مي کشد، مي توان هواپيماي 707 رسمي دولت تل ‏آويو را به مخزن کروزين تبديل کرد تا سوخت مورد نياز شکاري ها و بازگشت آنها به پايگاه هايشان تضمين شود...‏
منبع: راديو بين المللي فرانسه، 28 سپتامبر ‏
مترجم: علي جواهري

Sunday, September 28, 2008

بحران گرجستان مانع اجماع عليه تهران نشد -تفسير نيويورک تايمز از صدور قطعنامه چهارم

بحران گرجستان مانع اجماع عليه تهران نشد
تفسير نيويورک تايمز از صدور قطعنامه چهارم - دوشنبه 8 مهر 1387 [2008.09.29]
‏نيل مک فارکوهار
اعضاي شوراي امنيت سازمان ملل روز شنبه به اتفاق آرا قطعنامه اي را به تصويب رساندند که ايران را ملزم مي کند ‏از تلاش هاي بين المللي در خصوص نظارت بر برنامه توسعه هسته اي خود پيروي نمايد. اين قطعنامه در عين حال ‏مهر تأييدي بر تحريم هاي ابتدايي و پيشنهاد پايان دادن به درگيري از طريق مذاکرات است.‏
ويتالي چرکين نماينده روسيه در سازمان ملل مي گويد: "ارزش مضاعف قطعنامه اي که ما امروز به تصويب رسانديم ‏اين است که افکار همگان را به سمت اقدامات سياسي و نه نظامي معطوف مي دارد." اين اقدام دربرگيرنده هيچگونه ‏تحريم جديدي بر ضد ايران، که مورد حمايت غرب و مورد مخالفت روسيه و چين است، نمي باشد.‏
نکته قطعنامه اين بود که اين نگرش را که تنش ايجاد شده بر سر گرجستان به مسائل ديگر سرايت کرده است، تعديل ‏مي کند. گفتني است روسيه پنجشنبه گذشته از شرکت در نشستي که قرار بود اقدامات بيشتر بر ضد ايران را مورد بحث ‏و گفتگو قرار دهد، امتناع کرد.‏
اين قطعنامه اولين واکنش دسته جمعي نسبت به گزارش آژانس بين المللي انرژي اتمي در ماه جاري است که از ايران ‏بخاطر عدم همکاري انتقاد کرده و نشان داده است که احتمالا ً ايران آزمايشات نظامي مربوط به برنامه هسته اي را ‏پنهان مي کند. هيئت ايراني حاضر در سازمان ملل با صدور بيانيه اي تحريک آميز اين قطعنامه را "بي دليل" و ‏‏"غيرسازنده" خوانده است.‏
در اين بيانيه آمده است: "ملت ايران بدون توجه به اين قبيل اقدامات غيرقابل توجيه مانند آنچه که امروز در شوراي ‏امنيت اتخاذ شده است، همچنان مصمم خواهد بود از حقوق مسلم خود براي مصارف صلح آميز فناوري هسته اي ‏استفاده کند."‏
چانه زني با اندونزي چند ساعتي طول کشيد تا اجماع درباره اين آخرين قطعنامه حاصل شود. اولين نسخه اين قطعنامه ‏که تنها دو پاراگراف طولاني بود، مورد موافقت وزراي پنج عضو دائمي شوراي امنيت و آلمان قرار گرفت و در آن به ‏ايران تأکيد شده است "بي درنگ" از تمامي قطعنامه هاي قبلي تحريم درباره مسأله هسته اي خود پيروي کند.‏
در نسخه نهايي اين قطعنامه يک خط در ابتداي مطلب و دو پاراگراف در متن آن اضافه شده اند که به ترتيب بر اهميت ‏معاهده منع گسترش سلاح هاي اتمي و ضرورت پيگيري مذاکرات همزمان با تحريم ها تأکيد مي کنند.‏
مارتي ناتالگاوا نماينده اندونزي در سازمان ملل مي گويد: "در حال حاضر خيلي زياد بر مذاکرات تأکيد مي شود، ‏بنابراين هيچگونه اشتباهي مبني بر ضرورت وجود يک رويکرد دوگانه نمي تواند وجود داشته باشد." او گفت، اميدوار ‏است تأکيد بر مذاکرات مقدمه اي براي شوراي امنيت باشد تا از مشکلات مذاکرات مطلع بماند.‏
پنج عضو دائمي شوراي امنيت که با ايران مذاکره کرده اند، عبارتند از: انگليس، آمريکا، فرانسه، روسيه و چين. هدف ‏سه دور قبلي تحريم هايي که از دسامبر سال 2006 بر ايران اعمال شده اند، محدود کردن فعاليت سازمان هايي بوده ‏است که در برنامه هسته اي ايران مؤثر هستند.‏
برنارد کوچنر وزير امور خارجه فرانسه در همين راستا خاطر نشان کرد، هرگونه پيشرفت در مسير مذاکرات احتمالا ً ‏تا انتخابات رياست جمهوري آمريکا به تعويق خواهد افتاد، چرا که ايرانيان "قطعا ً خواهان مذاکره با آمريکايي ها ‏هستند." اما هدف اين قطعنامه اساسا ً اين بود که تأکيد کند اعضاي گروه 1+5 همچنان در تلاش براي ممانعت از ‏دستيابي ايران به سلاح هاي اتمي متحدند. ‏
ديويد ميليبند وزير امور خارجه انگليس نيز اظهار داشت،"عزم و اراده ما براي حصول اطمينان از اينکه ايران مسير ‏ساخت سلاح اتمي را ادامه نمي دهد و برنامه غني سازي اورانيوم خود را به حال تعليق درآورده، به هيچ وجه تضعيف ‏نشده است. مهم است که اتحادي که درباره اين موضوع قطعا ً وجود دارد، خدشه دار نشود."‏
منبع: نيويورک تايمز، 28 سپتامبر، 2008‏

احمدي نژاد به داد مک کين رسيد -نگاه شيکاگو تريبيون به مناظره دو کانديداي آمريکايي

احمدي نژاد به داد مک کين رسيد
نگاه شيکاگو تريبيون به مناظره دو کانديداي آمريکايي - دوشنبه 8 مهر 1387 [2008.09.29]

جان کاس
سناتور باراک اوباما در بيشترين زمان مناظره جمعه شب خود را فردي قوي و لايق رياست جمهوري نشان داد و در ‏همين حال بنظر مي رسيد سناتور جان مک کين فردي سست و متزلزل است. تا زماني که موضوع ايران به ميان آمد.‏
اينجا بود که دهان اوباما خشک شد. نمي خواهم بگويم که اوباما در اين مناظره شکست خورد و مک کين پيروز شد. ‏اگر شما طرفدار اوباما باشيد، نامزد شما پيروز اين مناظره است. اگر طرفدار مک کين باشيد، باز هم نامزد شما پيروز ‏است. ما آمريکايي ها در حال حاضر افرادي لجوج هستيم. ‏
با اين وجود، فکر مي کنم اوباما تا آن لحظه وحشتناک يعني لحظه مطرح شدن موضوع ايران که مي توانست با نوشيدن ‏يک ليوان آب گلويي تازه کند، خيلي خوب و در خور يک رئيس جمهور جلوه کرد. تا آن لحظه اوباما با صدايي کاملا ً ‏واضح و با لحني نافذ و محکم صحبت مي کرد. او مستقيما ً به دوربين نگاه مي کرد، نه به جيم ليرر ناظر مناظره، چون ‏که احتمالا ً پيشاپيش رأي او را گرفته بود. اوباما تلاش مي کرد رأي آن دسته از آمريکايي هاي مرددي را کسب کند که ‏هنوز تصميم گيري نکرده و پشت دوربين افسانه اي تلويزيون بودند.‏
اين افراد مردد چه کساني هستند؟ شايد آن 10 نفر آدم سرخوشي باشند که با شنيدن نظرات موافق و مخالف مناظره ‏کنندگان مرتبا ً شماره شبکه سي ان ان را مي گرفتند و با ظاهر شدن نظرات آنها در پايين صفحه تلويزيون، همه افراد ‏مردد مي دانستند چه احساسي درباره برنامه اي که بيننده آن بودند، داشته باشند.‏
در هنگام سخنراني اوباما زيرنويس سبز تلويزيون آنقدر سريع با هماهنگي بر و بچه هاي سي ان ان ظاهر مي شد که ‏گويي اوباما درست به قلب هاي افراد مردد راه پيدا کرده و ثابت کرده است که مي تواند رئيس جمهور باشد، اما ‏زيرنويس سخنراني مک کين نسبتا ً يکنواخت و بي روح بود.‏
اوباما در سرتاسر مناظره خونسرد بود و به رقيب پير خود لبخند مي زد و به هيچ وجه عرق نکرد، حتي با وجود اينکه ‏مک کين تقريبا ً هفت بار کلمه "فساد" را به کار برد. اوباما مملو از وقار و تاکتيک هاي مناسب مناظره و زبان موزون ‏بدن بود و با تنظيم لحن خود به آن دسته از رأي دهندگان مردد مي گفت که من آن کسي هستم که شما منتظرش هستيد. ‏متأسفانه شرايط بر اين نمايش بالادستي که مهم نيست تا چه اندازه هنرمندانه ايفا گرديد، چيره شد و مک کين به سراغ ‏موضوع ايران رفت و اوباما را از آن حالت سواره به زير کشيد.‏
مک کين، تأکيد اوباما را بر اين موضوع که با احمدي نژاد رئيس جمهوري ايران بدون پيش شرط گفتگو خواهد کرد، ‏به باد انتقاد گرفت. مک کين گفت، اين موضوع ثابت مي کند که اوباما يک رفتار ساده لوحانه خطرناک را از خود به ‏نمايش گذاشته است و در عين حال تمايل دارد با وجود ساخت سلاح هاي اتمي توسط احمدي نژاد و تهديد او به برچيدن ‏نام اسرائيل از نقشه جهان به موقعيت و جايگاه او مشروعيت ببخشد.‏
مک کين خاطر نشان کرد،" آنچه که بنظر نمي رسد سناتور اوباما درک کند اين است که وقتي شما روبروي شخصي ‏مي نشينيد که گفته است اسرائيل يک جسد متعفن است، اين کار نه تنها ساده لوحانه بلکه خطرناک است." اوباما به اين ‏سخن مک کين اعتراض کرد، اما نه چندان.‏
مک کين مجددا ً با لحني خصمانه گفت،"بنابراين بگذاريد من اين مطلب را روراست بيان کنم. شما با احمدي نژاد به ‏مذاکره مي نشينيد و او مي گويد، ما قصد داريم اسرائيل را از صحنه روزگار محو کنيم و شما مي گوييد نه اينطور ‏نيست. لطفا ً (اين کار را نکنيد.)"‏
در تمام اين مدت اوباما به ليرر التماس مي کرد شايد حرفي براي گفتن داشته باشد و مک کين همچنان اوباما را مي ‏کوبيد. ليرر مي گفت سؤال دارد و اوباما تسليم مي شد. در واقع اوباما به ليرر اجازه مي داد موضوع را عوض کند. اين ‏تاکتيک خوبي براي مناظره بود که قطعا ً يک عقب نشيني دقيق و محتاطانه از خطر بحساب مي آمد. اما در اين لحظات ‏مناظره است که ما بيشترين چيزها را درباره رهبران آينده مي آموزيم.‏
منبع: شيکاگو تريبيون، 27 سپتامبر، 2008‏

شام با احمدي نژاد -گزارش وال استريت ژورنال از مهماني دولت ايران

شام با احمدي نژاد
گزارش وال استريت ژورنال از مهماني دولت ايران - دوشنبه 8 مهر 1387 [2008.09.29]
‏فرناز فصيحي ‏
چهارشنبه شب گذشته، سالن پذيرائي هتل بزرگ هايت در مرکز منهتن احساس يک مهماني مجلل عروسي ايراني را ‏منتقل مي کرد. بالغ بر هزار مهمان با لباس هاي رسمي دور تادور ميزهاي فشرده نشسته بودند و مشغول صحبت هاي ‏معمول به زبان فارسي بودند. ‏
اما اين يک مراسم ضيافت شام به ميزباني محمود احمدي نژاد رئيس جمهور ايران بود. فهرست ميهمانان نيز شامل ‏ايراني-آمريکائي هاي بود که در منطقه نيويورک و اطرافش زندگي مي کردند و از ليست موجود در کنسولگري ‏واشنگتن و نمايندگي ايران در سازمان ملل انتخاب شده بودند. ‏
آقاي احمدي نژاد اين هفته براي حضور در مجمع عمومي سازمان ملل در نيويورک بود و مصاحبه هاي فشرده اي را ‏با رسانه هاي آمريکائي انجام مي داد. او در حقيقتت دوضيافت شام را ميزباني کرد که يکي مربوط به گروه انتخاب شده ‏اي از متخصصان و فرهيختگان ايراني بود، ديگري هم براي "هموطنان ايراني" ترتيب يافته بود.‏
دعوتنامه من براي صرف شام با رئيس جمهور از طريق پست ارسال شده بود. در آن نامه کوتاهي به زبان فارسي ‏وجود داشت و يادآوري مي کرد خانم هاي ميهمان مي بايست بر اساس قوانين جمهوري اسلامي موهايشان را بپوشانند. ‏موقع صرف شام متوجه شدم تنها زناني که موهايش را نپوشانده است، يک پيشخدمت و يک زن ميانسال ايراني با کت ‏قرمز راه راه هستند. وقتي اين زن بين ميزها حرکت مي کرد، کاکل فرفري او هم به حرکت در مي آمد.‏
از او پرسيدم: "کسي از شما نخواست موهايتان را بپوشانيد؟"‏او بدون اينکه نامش را بگويد گفت: "هيچکس، همه آنها هم مرا ديدند."‏
اگر زني در ايران از قانون حجاب تخطي کند، خطر بازداشت شدن را به جان مي خرد. من درست قبل از عبور از ‏ردياب فلزي و تحويل کيفم به يک پليس آمريکايي براي بازرسي، شال سبز رنگي را به سر کردم.‏
براي اينکه آقاي احمدي نژاد بتواند ضيافت شامش را در هتل هايت بر گزارکند، مي بايست تدابير امنيتي شديدي برقرار ‏شود. ده ها نفر از سرويس مخفي آمريکا با کت و شلوارهاي ساده و گوشي هاي پليس در گوش در سرسراي هتل گشت ‏مي زدند و در داخل سالن پذيرائي، شانه به شانه محافظان ايراني ايستاده بودند. آسانسورهائي که به طبقه محل برگزاري ‏اين مراسم باز مي شدند، کار نمي کردند. ‏
مأموران پليس نيويورک هم با فاصله مستقر شده بودند. سگ هاي پليس منطقه را بو مي کشيدند و حداقل 20 ماشين ‏پليس در خارج هتل صف کشيده بودند. ضمناً آمبولانس و ماشين آتش نشاني هم حاضر بود. همه اين تدابير براي ‏شرايطي احتمالي است که سوء قصدي متوجه آقاي احمدي نژاد شود. يکي از افسران پليس گفت آنها براي حفاظت از ‏امنيت هتل، تمام روز مشغول مراقبت بوده اند.‏
هفته گذشته هنگام سخنراني آقاي احمدي نژاد در سازمان ملل، تظاهرکنندگان آمريکائي و ايراني در خارج از محوطه ‏سازمان جمع شده بودند و عليه سياست هاي هسته اي، سابقه حقوق بشر و کينه توزي وي عليه اسرائيل به سردادن شعار ‏مشغول بودند. ‏
در داخل ايران نيز، ديدگاه ها نسبت به او دچار انشعاب شده است. محافظه کاران بسيار افراطي، رفتار پوپوليستي وي ‏را تقدير مي کنند، درحاليکه سايرين از دولت او به دليل سياست هاي اقتصادي منجر به افزايش بيکاري و رسيدن نرخ ‏تورم به 25 درصد عليرغم جاري شدن پول هنگفت فروش نفت بداخل کشور، انتقاد مي کنند. ‏
تالار پذيرائي هتل را طوري تزئين کرده بودند که گوئي روز ملي ايران است. ‏
اين اولين حضور من در مهماني شام يک رئيس جمهور ايراني نبود. يکبار در ميهماني محمد خاتمي- رئيس جمهور ‏سابق ايران- و يک بار ديگر هم در ميهماني قبلي آقاي احمدي نژاد حاضر بودم. هر دو ضيافت شام قبلي کوچکتر بودند ‏و زرق و برق کمتري داشتند. به نظر مي رسيد اين بار مسؤولان ايراني براي نشان دادن هويت ملي، سيماي نرم تر و ‏ميانه روتري را در معرض ديد گذاشته اند. ‏
وقتي بالاخره آقاي احمدي نژاد بالاي سکو رفت تا براي جمعيت حرف بزند با تشويق و صداي سوت حاضرين روبرو ‏شد. او از وقفه اي که در صرف شام ايجاد مي کند معذرت خواست. دقايقي قبل از اين، ديس هاي برنج زعفراني، ‏گوشت و مرغ کباب شده و سس انار و گردو سر ميزها گذاشته شده بود.‏
احمدي نژاد در نطق طولاني خود ساده و خاکي بود. جوک تعريف مي کرد. درحاليکه استفاده از ادبيات رسمي در بين ‏مقامات مرسوم است، او چنان از اصطلاحات خياباني استفاده مي کرد که گوئي با جمعي از رفقا حرف مي زند. او گفت ‏ديدار با ايرانيان مقيم آمريکا نقطه اوج سفرش بوده است. حتي يک خط شعر هم از جائي خواند: "وقتي شما را مي بينم، ‏مثل ماهي هستم که به آب بازگشته است."‏
آقاي احمدي نژاد پس از ايراد سخناني درباره صلح آميز بودن ماهيت برنامه هسته اي ايران، با قاطعيت گفت: "اگر تمام ‏دنيا، حتي با همه اجدادشان جمع شوند، نمي توانند ما را از غني سازي اورانيوم باز بدارند."‏
او وقتي درباره غرب حرف مي زد، در ابتدا صلح طلب و آرام بود. او گفت ايران يک ملت طالب صلح است و به دنبال ‏روابط دوستانه با تمام ملت ها بر اساس احترام متقابل است و هيچ تهديدي را متوجه هيچ کشوري نمي کند. اما او در ‏ادامه گفت: "من مي خواهم در پيشگاه همه شما ايرانيان به دنيا بگويم، اگر کسي حتي تصور حمله به ايران را بکند، قبل ‏از اينکه دستش به دگمه شليک برسد، ما بازويش را قطع خواهيم کرد."‏
اين اظهارات ابتدا با سکوت و سپس با تشويق حاضران همراه شد. ‏
نظرات او درباره جايگاه ايران در جهان، از خودبزرگ بيني مرسوم در جمهوري اسلامي حکايت داشت: "اگر شما ‏رفتارتان را درست نکنيد، ايران تمام معادلات را در دنيا به هم مي زند و آنرا با عدالت جايگزين خواهد کرد."‏
شايد يکي از مهمترين بخش هاي پيام پاياني وي به ايراني-آمريکائي ها، درخواست کمک و پشتيباني از آنها بود. احمدي ‏نژاد گفت: "شما بايد از شرايطي که امروز با آن روبرو هستيم آگاه باشيد. ايراني ها امروز هرجاي دنيا که هستند، دست ‏به دست هم بدهند. شما بايد سازمان ها و نهادهائي را بوجود آوريد و خيلي قدرتمند شويد. ما اينجا به اندازه کافي ايراني ‏داريم، اگر شما دست به دست هم بدهيد، مي توانيد همه آمريکا را بگيريد."‏
پس از پايان سخنراني احمدي نژاد، مردم ايستادند و او را تشويق کردند.‏
ديدن تنوعي از ايراني-آمريکائي ها در يک چنين مراسمي تکان دهنده بود. جمعيت ايراني هاي مقيم آمريکا معمولاً با ‏جامعه آمريکائي عجين شده اند و در بين مهاجران، طبقه تحصيلکرده و موجهي را تشکيل مي دهند. به زبان ديگر، آنها ‏عمدتاً حامي حکومت ايران نيستند. اغلب آنها خانه و کشورشان را براي بدست آوردن زندگي بهتر و آزادتر در آمريکا ‏ترک گفته اند.‏
حتي بعضي از آنها يک روز مرخصي گرفته بودند تا از واشنگتن دي سي، مريلند و ويرجينيا براي شرکت در مهماني ‏شام با احمدي نژاد- يکي از محافظه کارترين و بحث انگيزترين روساي جمهور تاريخ اخير ايران- تا اينجا رانندگي ‏کنند. ‏
بعداز اينکه با هم ميزي هاي خودم کمي راحت شدم، از آنها سؤالاتي پرسيدم. بيشتر آنها نمي خواستند نام فاميلشان گفته ‏شود و حتي از اين تعجب مي کردند که چطور مرا به مراسم دعوت کرده اند. ‏
ماندانا 31 ساله از واشنگتن دي سي که در يک سازمان غير انتفاعي کار مي کند، گفت از روي کنجکاوي آمده است. او ‏به من گفت: "همه يک جوري راجع به احمدي نژاد حرف مي زنند که انگار او را مي شناسند، من آمدم تا خودم ببينم او ‏چه شکلي است."‏
اسماعيل 74 ساله و پزشک که يک مسيحي ايراني و ساکن نيويورک است اين را کتمان نمي کند که طرفدار رژيم ‏نيست. "اغلب مردمي که امشب اينجا مي بينيد مخالف سياست هاي ايران هستند، بااينحال به اينجا مي آيند چون مي ‏خواهند به هويت ايراني خودشان متصل باقي بمانند."‏
حسين موسوي 60 ساله و مهندس، به جلو خم شد و درگوشي گفت رئيس جمهور را تحسين مي کند و آرزو مي کرد ‏سياستمداران بيشتري نظير او بودند. "من او را تحسين مي کنم چون شبيه خيلي از سياستمداران ديگري نيست که براي ‏منافعشان، موضع خود را عوض مي کنند. او صادق است و سر حرفش مي ماند."‏
نيلوفر 23 ساله که به تازگي از کالج فارغ التحصيل شده و لباس تنگي به تن داشت گفت ديدن هر رئيس جمهوري يک ‏افتخار است و اگر به او دعوتنامه ديدار با جورج بوش را هم مي دادند، او حضور پيدا مي کند، هرچند با سياست هاي ‏او هم موافق نيست.‏
سپس آقاي احمدي نژاد به اتاق جداگانه اي که پرده سياه داشت و توسط صفي از ماموران پليس مخفي آمريکا محافظت ‏مي شد، رفت و مشغول گرفتن عکس و ديدار خصوصي با حاضرين در مراسم شام شد. ‏
مسؤولان ايراني کاغذ و قلم هائي را پخش مي کردند تا مردم مطالب و درخواست هاي خود را بنويسند. مردي به نام ‏علي از مريلند مي خواست پسرش از سربازي معاف شود تا بتواند به ايران برگردد. زني به نام ميشا از لس آنجلس هم ‏نوشت رژيم به جاي سختگيري مي تواند آزادي بيان، سياسي و اجتماعي بيشتري بدهد. يک زن جوان ديگر هم که ‏اسمش را نگفت مي خواست رژيم اعتياد به مواد مخدر را از بين ببرد.‏
من راهم را از بين جمعيت باز کردم تا با منوچهر متکي وزير خارجه ايران برسم و با او گفتگو کنم. از او پرسيدم جلسه ‏اين هفته سازمان ملل چطور بود؟ او پاسخ داد: "آنها مي توانند هرچه که مي خواهند بگويند، اما جورج بوش عملاً از ‏دور کنار رفته است."‏
پرسيدم آيا نمايندگان ايران با نامزدهاي دموکرات و جمهوري خواه تماس داشته اند، او گفت "نه، ولي هرکسي که رئيس ‏جمهور اين کشور بشود، چاره ديگري جز اعمال تغييرات گسترده در سياست خارجي نسبت به ايران نخواهد داشت."‏
منبع: وال استريت ژورنال- 27 سپتامبر – 2008

واکنش ایران به چهارمین قطعنامه شورای امنیت


واکنش ایران به چهارمین قطعنامه شورای امنیت
بی بی سی : ایران در واکنش به تصویب چهارمین قطعنامه علیه این کشور، صدور این قطعنامه را اقدامی غیر قانونی و مردود دانسته و اعلام کرده از پیگیری "حقوق مسلم" خود عقب نشینی نخواهد کرد.علی لاریجانی رئیس مجلس ایران و مذاکره کننده ارشد هسته ای پیشین ایران نیز تصویب قطعنامه جدید را "نمایشی سیاسی" خوانده است.نمایندگانی دائم ایران در نیویورک با صدور بیانیه ای اقدام شورای امنیت را "عجولانه، غیر قابل قبول و غیر قابل توجیه" توصیف کرده و دخالت شورای امنیت را مغایر وظایف این شورا دانسته است. در بیانیه نمایندگی دائم ایران آمده است که "کشورهای بانی این قطعنامه باید تلاش می کردند تا به جای اتخاذ اقدامات غیر قانونی و افزودن بر بی اعتمادی ملت ایران، نسبت به جلب اعتماد آنها از طریق همکاری سازنده و تعهدات جمعی بپردازند." شورای امنیت سازمان ملل بعد از ظهر شنبه 27 سپتامبر به اتفاق آراء چهارمین قطعنامه علیه ایران را تصویب کرد که در آن از ایران خواسته شده است بخش های حساس برنامه اتمی اش را معلق کند. این قطعنامه برخلاف میل واشنگتن حاوی تحریم های تازه ای علیه ایران نیست، اما آمریکا آن را به عنوان نشانه اتحاد بین المللی علیه برنامه اتمی ایران تعبیر کرده است. در اولین واکنش ها در ایران آقای لاریجانی در صحن علنی مجلس، خطاب به گروه 1+5 گفت: "آیا شما که مکررا دم از اطمینان سازی می زدید این عمل سیاسی شما آن هم درست مقارن حضور احمدی نژاد رئیس جمهور ایران در نیویورک جایی برای اطمینان بخشی و اعتماد سازی باقی می گذارد؟" آقای لاریجانی رفتار اعضای گروه 1+5 را دوگانه توصیف کرده و گفته است که باید در باره آنچه وی "تفنن سیاسی" خوانده، تصمیم تازه ای از سوی ایران گرفته شود.
قطعنامه تازهقطعنامه 1835 از ایران می خواهد "به طور کامل و بدون معطلی به تعهدات خود (براساس قطعنامه های مرتبط سازمان ملل) عمل کرده و درخواست های شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی را اجرا کند." قطعنامه از ایران می خواهد سه قطعنامه پیشین شورای امنیت را هرچه سریعتر اجرا کند. قطعنامه 1835 همچنین بر "تعهد شورا نسبت به یافتن راه حلی مبتنی بر مذاکره برای مساله اتمی ایران" تاکید می کند و از "رویکرد دو وجهی" بریتانیا، چین، فرانسه، آلمان، روسیه و آمریکا استقبال می کند. آمریکا و متحدان اروپایی آن خواستار تصویب دور تازه ای از تحریم ها علیه ایران بودند اما با مقاومت چین و به خصوص روسیه روبرو شدند. غرب نسبت به فعالیت های هسته ای ایران مشکوک بوده و احتمال می دهد که این کشور قصد دستیابی به ظرفیت ساخت سلاح های هسته ای را داشته باشد اما ایران با رد این مسئله تاکید دارد که برنامه اتمی اش کاملا صلح آمیز است

ترور یک روحانی در مهاباد


ترور یک روحانی در مهاباد
حاج ماموستا ملا ابوبکر تینا به ضرب چند گلوله کشته شد. صبح امروز گروه ناشناسی حاج ماموستا ملا ابوبکر تینا - یکی از روحانیان اهل سنت مهاباد را ترور کردند.به گزارش بازتاب آنلاین این روحانی که امام جمعت یکی از مساجد سنی مهاباد بود به ضرب چند گلوله کشته شد.آخرین خبرها حاکی از آن است که بلافاصله گسترده ای از سوی نیروهای امنیتی و انتظامی برای دستگیری عاملان این ترور آغاز شده است. مهاباد در جنوب استان آذربایجان غربی قرار دارد و جمعیت آن بیش از 200
هزار نفر است
.

حمله افراد مسلح به دادستان خاش


حمله افراد مسلح به دادستان خاش
چند فرد مسلح ناشناس عصر ديروز در اقدامی خودرو دادستان عمومي و انقلاب خاش را به گلوله بستند‏.‏ به گزارش خبرگزاری فارس؛ چند فرد مسلح ناشناس سرنشين يك دستگاه خودرو پرايد عصر ديروز در نزديكي ساختمان قديمي دادگستري به سمت خودرو حامل دادستان عمومي و انقلاب خاش تيراندازي كردند‏. ‏ فضل الله شهبازي دادستان عمومي و انقلاب خاش در جريان اين تيراندازي به صورت سطحي زخمي شد‏.‏ بر اساس اين گزارش‏ افراد مسلح پس از اين حمله متواري شدند‏. ‏ هنوز هيچ يك از مسوولان انتظامي و امنيتي در اين زمينه اظهار نظري نكرده است‏.

Saturday, September 27, 2008

سازش آمريکا و روسيه در برابر ايران -تحليل کريستين ساينس مانيتور از مصلحت انديشي دو قدرت

سازش آمريکا و روسيه در برابر ايران
تحليل کريستين ساينس مانيتور از مصلحت انديشي دو قدرت - یکشنبه 7 مهر 1387 [2008.09.28]

هوارد لافرانچي ‏
ظاهراً نگراني ها درباره تضعيف رابطه آمريکا و روسيه با توافق غافلگير کننده روز جمعه بر سر قطعنامه ‏چهارم عليه ايران که تنها چند ساعت پيش از آن با بن بست روبرو شده بود، به کناري رانده شده است. ‏
آمريکا و روسيه هفته ها بود که بدنبال تجاوز ماه اوت مسکو به گرجستان با يکديگر مشاجره مي کردند. اين ‏کشمکش در هفته جاري نيز ادامه داشت تا اينکه رهبران دنيا براي گشايش مجمع عمومي ساليانه سازمان ملل در ‏نيويورک گرد هم آمدند. اما شواهدي که از بازيگران ديگر نظير ايران و کره شمالي در واکنش به اختلاف اين ‏دو قدرت به نمايش گذاشته شد، لزوم تمرکز واشنگتن و مسکو بر منافع مشترک را ايجاب مي کرد.‏
محتواي قطعنامه اي که به گفته ديپلمات هاي اروپائي احتمالاً روز جمعه به رأي گذاشته خواهد شد، کاملاً ‏مشخص نيست. اما انتظار نمي رود اين قطعنامه که مي بايست حمايت مسکو را هم همراه داشته باشد، شامل ‏هيچگونه تحريم جديدي شود. درعوض، تأکيدي بر الزام شوراي امنيت مبني بر پذيرش خواست جامعه بين المللي ‏از سوي ايران در توقف غني سازي اورانيوم خواهد بود. ‏
به اين ترتيب، اين قطعنامه در راستاي تلاش شوراي امنيت خواهد بود و اختلاف نظر اعضاء- خصوصاً ميان ‏آمريکا و روسيه- همکاري درباره ساير موضوعات را تحت الشعاع قرار نمي دهد.‏
بااينکه اين دو قدرت به اين نتيجه رسيده اند که توقف همکاري ها به نفع هيچکدام از آنها نيست، اقدامات روسيه ‏از توجه آن کشور به برخي يافته ها حکايت مي کند: اينکه دولت بوش احترامي براي آنها قائل نبوده، قسمت ‏اعظم مشکلات آمريکا به عملکرد خودشان باز مي گرد، و اينکه عجله اي براي کمک کردن به آمريکا وجود ‏ندارد.‏
نيکلاس گوسدوف استاد تصميمات امنيت ملي کالج نيروي دريائي آمريکا در نيوپورت، مي گويد: "روس ها مي ‏گويند شما دولت رفتني آمريکا هستيد، هيچ لزومي نمي بينيم به شما لطف بيشتري بکنيم. اقدام آنها در نيويورک، ‏دستاورد ديپلماتيک بزرگي براي دولت بوش بود."‏
کاندوليزا رايس وزيرخارجه آمريکا و سرگئي لاورف وزيرخارجه روسيه نيز چهارشنبه در حاشيه مجمع ‏عمومي سازمان ملل با يکديگر ديدار کردند و در زمينه رويکرد مصلحت انديشانه به روابط ميان دو کشور به ‏توافق رسيدند. به اين ترتيب، دو کشور مي بايست تلاش هاي ديپلماتيک خود را به پيشبرد موضوعات حائز ‏اهميت ديگر- نظير ايران و کره شمالي- معطوف کنند. ‏
اما مبادله سخنان "مؤدبانه" ميان دو کشور- تنها چند روز پس از آنکه دکتر رايس از آينده هولناک براي موقعيت ‏بين المللي روسيه در صورت ادامه اتخاذ موضع آن کشور درباره گرجستان خبر داده بود- نمي تواند به ابراز ‏اطمينان از بهبود روابط آن ها در آينده نزديک منجر شود. ‏
اين موضوع خصوصاً پس از معلق شدن نشست قدرت ها نمود پيدا کرد. ابتدا آمريکا از نشست وزاري ‏کشاورزي گروه جي-8 براي بررسي امنيت جهاني غذا کنار کشيد. سپس روسيه نشست وزاري خارجه شش ‏قدرت بزرگ را که شامل آمريکا و روسيه نيز مي شود و براي توقف برنامه غني سازي اورانيوم تلاش مي کند، ‏با وقفه روبرو کرد. ‏
به اعتقاد کارشناسان روابط آمريکا و روسيه، روند روابط دو کشور مي بايست موجب نگراني مقامات واشنگتن ‏شود.‏
چنتل دو يونگ اودرات، کارشناس روسيه و اروپاي مؤسسه صلح ايالات متحده در واشنگتن، مي گويد: "براي ‏آمريکا مهم است که مراقب مسائل استراتژيک عمده باشد، زيرا اين مسائل با کمترين غفلتي مي توانند دچار ‏مشکل شوند. جاي تعجب نيست اکنون کره شمالي و ايران مشغول انجام اين کارها هستند."‏
مقامات آمريکائي اصرار دارند نه رايس و نه دولت بوش مايل نيستند نگراني هاي عميق درباره رفتار روسيه با ‏گرجستان و ساير کشورهاي همسايه بر ساير مسائيل فيمابين اثر بگذارد. به گفته دنيل فريد، دستيار روابط ‏اروپاي وزارت خارجه ايالات متحده، درحاليکه اختلاف نظر ميان رايس و لاوروف در ديدار روز چهارشنبه ‏‏"کاملاً بارز" بود، اما "گفتگوهاي سازنده اي" نيز درباره ساير موضوعات از جمله ايران و کره شمالي ميان آن ‏دو صورت گرفت. ‏
ممکن است گزارش مقامات اروپائي از سازش احتمالي درباره قطعنامه چهارم عليه ايران تصادفي نباشد. اين ‏مقامات فهميده اند اختلافات آمريکا و روسيه بر ساير مسائل نيز تأثير بازدارنده دارد. اين مقامات اروپائي ‏خصوصاً در مورد ايران نگراني فزاينده اي از به درازا کشيدن اقدامات لازم و ايجاد فرصت براي اسرائيل در ‏حمله هوائي به تأسيسات هسته اي ايران دارند.‏
برنارد کوشنر وزيرخارجه فرانسه نيز وقتي به خبرنگاران گفت: "اوضاع در ايران به حدي جدي است که ما ‏نمي توانيم کار را متوقف کنيم"، بر همين موضوع صحه گذاشت. او پيش بيني کرد نشست اعضاي گروه شش ‏شامل – پنج عضو دائم شوراي امنيت بعلاوه آلمان- که مسأله ايران را در دست بررسي دارد، "به زودي" در ‏سطح پائينتري برگزار شود.‏
البته همه کشورها از انتخاب رويکرد مصلحت انديشانه آمريکا به روابط با روسيه که تصويري از منافع کلي تر ‏بر سر نگراني هاي منطقه اي را به نمايش مي گذارد، خوشحال نخواهند شد. خصوصاً متحدان آمريکا در آسياي ‏شرقي و ميانه ممکن است نرمش واشنگتن در قبال مسکو را به چشم عقب نشستن آمريکا از موضع خود در ‏پشتيباني از آنها نگاه کنند. ‏
با همه اين اوصاف، اظهارات هر دو کشور درباره منافع مشترک و نيز قطعنامه غافلگير کننده چهارم برعليه ‏ايران، از مداخله افراد معقول تر هر دو طرف براي همکاري بر روي واقعيت هاي جديد در روابط دو کشور ‏خبر مي دهد.‏
خانم اودرات مي گويد: "ما نمي توانيم خيلي فاصله ايجاد کنيم، زيرا در مورد برخي مسائل نظير اشاعه تسليحات ‏هسته اي، امنيت انرژي و حتي تغييرات آب و هوائي، به روسيه احتياج داريم."‏
منبع: کريستين ساينس مانيتور- 27 سپتامبر -2008 ‏

مک کين: ايران در پي "دومين هولوکاست" است! -به نقل از خبرگزاري فرانس پرس

مک کين: ايران در پي "دومين هولوکاست" است!
به نقل از خبرگزاري فرانس پرس - یکشنبه 7 مهر 1387 [2008.09.28]

جان مک کين نامزد حزب جمهوريخواه انتخابات رياست جمهوري آمريکا روز جمعه در مناظره اي با باراک اوباما ‏رقيب انتخاباتي خود از حزب دموکرات درباره چگونگي برخورد با مسأله ايران درگير شد و هشدار داد که ايران هسته ‏اي تهديدي براي وقوع "دومين هولوکاست" خواهد بود.‏
مک کين سناتور آريزونا در اولين مناظره مستقيم با رقيب دموکرات خود اعلام کرد: "ما نمي توانيم اجازه دهيم ‏هولوکاست دوم اتفاق بيفتد." او افزود، در اين صورت ساير کشورهاي منطقه "نيز ناچار خواهند بود به سلاح هاي ‏اتمي دست پيدا کنند."‏
مک کين اظهار داشت: "ما مي توانيم تحريم هاي قابل توجه، هدفمند و شديدي را بر ايرانيان اعمال کنيم، تصور مي کنم ‏اين امر مي تواند تأثير بسزايي داشته باشد. ايرانيان يک دولت افتضاح دارند، بنابراين اقتصاد آنها نيز افتضاح است، با ‏اينکه از درآمدهاي قابل توجه نفتي برخوردارند."‏
باراک اوباما نيز با موضوع تهديد ايران موافق بود، اما با مخالفت مک کين با اتخاذ ديپلماسي در قبال ايران و ساير ‏دشمنان آمريکا مخالف بود و بر اين نکته تأکيد کرد که جنگ عراق باعث قدرتمند شدن ايران شده است.‏
مک کين گفت: "برداشت من از تهديد ايران اين است که اگر اين کشور به سلاح هاي اتمي دست پيدا کند، تهديدي بالفعل ‏براي کشور اسرائيل خواهد بود." در همين حال اوباما نيز نگراني خود را از ايجاد رقابت تسليحاتي در منطقه اعلام و ‏خاطر نشان کرد، با توجه به تهديد احتمالي ايران براي اسرائيل، ايران هسته اي "قواعد بازي را تغيير خواهد داد."‏
اوباما در عين حال افزود: "من با سناتور مک کين در اين خصوص که ما مي توانيم بدون همکاري کشورهايي مانند ‏روسيه و چين تحريم هايي را که خواست ماست (بر ايران) اعمال کنيم، مخالفم. ما در عين حال بايد ديپلماسي کاملا ً ‏مستقيم را در قبال ايران اتخاذ کنيم." اين در حالي است که مک کين معتقد است، "نبايد با ملتي که داريم آنها را مجازات ‏مي کنيم، گفتگو کنيم."‏
مک کين اظهار داشت: اوباما اعلام کرده است که "بدون پيش شرط" با رؤساي جمهور ايران، ونزوئلا و کوبا – همگي ‏منتقدان سرسخت آمريکا – ديدار و گفتگو خواهد کرد. او گفت: "احمدي نژاد کسي است که درباره نابودي کشور ‏اسرائيل و برچيدن نام اسرائيل از نقشه جهان صحبت مي کند و ما مي خواهيم پشت ميز مذاکره و بدون پيش شرط با او ‏مذاکره کنيم و او را مشروع جلوه دهيم و سکوي تبليغاتي در اختيار او بگذاريم."‏
اما اوباما اظهار داشت: "ممکن است احمدي نژاد شخص مناسبي براي مذاکره نباشد چرا که او قدرتمندترين فرد ايران ‏نيست. اما در عين حال اين حق محفوظ خواهد بود که (در صورت پيروزي در انتخابات) با هر فردي در هر مکان و ‏زماني به انتخاب خودم و در صورتي که تصور کنم اين امر آمريکا را امن خواهد کرد، ديدار کنم."‏
مک کين تأکيد کرد: "آنچه که بنظر نمي رسد سناتور اوباما درک کند مذاکره بدون پيش شرط با کسي است که اسرائيل ‏را يک جسد متعفن خوانده و خواهان نابودي اين کشور و برچيدن نام آن از نقشه جهان است. شما به اين اظهارات ‏مشروعيت مي بخشيد – اين اقدام نه تنها ساده لوحانه بلکه خطرناک است."‏
اوباما گفت: نشست بدون پيش شرط "به اين معني نيست که شما يکروز ايرانيان را به صرف چاي دعوت کنيد، بلکه به ‏اين معني است که ما اقداماتي را که تاکنون انجام داده ايم، انجام نمي دهيم. ما با شما (ايرانيان) تماس مستقيم نخواهيم ‏داشت تا زماني که موافقت کنيد آنچه را که ما مي گوييم، دقيقا ً انجام دهيد."‏
مذاکرات مقدماتي قبل از چنين نشستي با مذاکرات ديپلماتيک در سطوح پايين آغاز خواهد شد و "اين احتمال که اين ‏مذاکرات مؤثر نباشند وجود دارد چرا که رژيم ايران رژيمي شرور است." اوباما خاطر نشان کرد، دولت بوش پس از ‏سال ها امتناع از مذاکره با رژيم ايران موضع گيري خود را تغيير داد و در ماه ژوئيه ويليام برنز مقام بلندپايه خود را ‏به مذاکرات بين المللي با ايران در خصوص برنامه هسته اي اين کشور فرستاد.‏
منبع: خبرگزاري فرانس پرس، 27 سپتامبر، 2008‏

قطعنامه اي جديد عليه ايران - نگاه گاردين به تازه ترين موضع جامعه جهاني درقبال ايران

قطعنامه اي جديد عليه ايران
نگاه گاردين به تازه ترين موضع جامعه جهاني درقبال ايران - یکشنبه 7 مهر 1387 [2008.09.28]

اد پيلکينگتون ‏
فشارهاي بين المللي براي متقاعد ساختن ايران به توقف برنامه هاي هسته اي، ديروز با توافق شش قدرت برتر ‏جهان- از جمله روسيه- براي قرار دادن يک قطعنامه در دستور کار شوراي امنيت سازمان ملل وارد مرحله ‏جديدي شد. ‏
تصميم به تصويب اين قطعنامه، گشايشي در بن بست هفته هاي اخير محسوب مي شود که در جريان آن، روسيه ‏به همراه چين در اقدامات بين المللي براي پايان دادن به جاه طلبي هاي هسته اي ايران وقفه ايجاد کرده بودند. ‏هرچند پيش نويس اين قطعنامه هيچ تحريم جديدي را برعليه تهران مدنظر قرار نداده، اما با تأکيد بر سه مجموعه ‏تحريم هاي تصويب شده طي دو سال گذشته، بر قانوني و لازم الاجرا بودن قطعنامه هاي شوراي امنيت اصرار ‏ورزيده است.‏
پيش نويس اين قطعنامه که ممکن است روز جمعه در دستور کار شوراي امنيت قرار بگيرد، توسط جان ‏استورات- سفير انگلستان در سازمان ملل- فاش شد. او در چند سال گذشته، مذاکره کننده اصلي انگليس با تهران ‏بوده است. ديويد ميليبند وزير خارجه انگلستان نيز بر تصويب قطعنامه جديد تأکيد کرده است. ‏
بازماندن از تشديد تحريم ها عليه ايران به دليل امتناع اين کشور از همکاري با بازرسان آژانس بين المللي ‏انرژي هسته اي، امري ناخوشايند براي نمايندگان آمريکا، انگلستان و فرانسه محسوب خواهد شد. با اينحال، ‏قرار گرفتن روسيه در صف موافقان اين قطعنامه آسودگي خيال قابل توجهي براي ساير اعضا به همراه مي ‏آورد، زيرا مسکو به طور فزاينده اي از انجام همکاري ها فاصله مي گرفت. ‏
روس ها روز سه شنبه از نشستي که براي پنج عضو دائم شوراي امنيت بعلاوه آلمان براي روز پنجشنبه تنظيم ‏شده بود کنار کشيده بودند. وزيران خارجه اين شش کشور به عنوان بدنه اصلي در بحث و گفتگوي دنيا با ايران ‏بر سر برنامه هسته اي آن کشور عمل کرده اند. ‏
از سوي ديگر، گزارش هائي در دست است که از موافقت روسيه با فروش سيستم موشکي ضد هوائي اس- 300 ‏به ايران خبر مي دهد. اين سيستم قدرت دفاع پيشرفته اي را به تهران دربرابر هرگونه حمله اسرائيل يا آمريکا به ‏مراکز هسته اي آن کشور مي بخشد.‏
روزنامه گاردين در هفته جاري تمايل اسرائيل براي حمله به اين مراکز را در بهارفاش کرده بود که به دليل ‏خطر مقابله به مثل ايران، با مخالفت آمريکا روبرو شده بود. ‏
سؤالي که درحال حاضر ذهن بسياري را به خود مشغول کرده، اين است که آيا روسيه ديگر مايل به مشارکت در ‏اعمال فشار بيشتر عليه ايران نيست؟ و گزارشي که درباره فروش تسليحاتي روسيه به ايران مي رسد، به معناي ‏ادامه موضع ايستادگي در برابر ايالات متحده بر سر مناقشه گرجستان است؟
کارشناسان بر سر قابليت هسته اي ايران به دو دسته تقسيم شده اند. اسرائيل معتقد است ايران مي تواند ظرف ‏يکسال، مواد هسته اي لازم براي ساخت يک بمب هسته اي را توليد کند، درحاليکه آمريکا معتقد است تهران ‏حداقل دو سال تا چنين قابليتي فاصله دارد. ‏
بازرسان آژانس بين المللي انرژي هسته اي ظرف ماه هاي اخير تنها اجازه بازرسي از مراکزي را در ايران ‏يافته اند که وجود آنها قبلاً به اطلاع آژانس رسيده بود، اما سرعت پيشرفت کلي برنامه ايران از چشم اين ‏بازرسان مخفي مانده است. ‏
موضوع تهديد بمب هسته اي ايران يکي از مباحث اصلي مجمع عمومي ساليانه سازمان ملل در هفته جاري در ‏نيويرک بود. جورج بوش روز سه شنبه در سخراني افتتاحيه خود در اين مجمع از سازمان خواست تحريم ها ‏عليه ايران و کره شمالي را تشديد کند. گزارش شده است که کره شمالي قصد دارد فعاليت هاي غني سازي هسته ‏اي خود را از سربگيرد.‏
محمود احمدي نژاد رئيس جمهور ايران نيز در سخنراني خود در سازمان ملل اعلام کرد برنامه غني سازي در ‏خدمت توليد سوخت براي مقاصد صلح جويانه است و با بازرسان آژانس هسته اي همکاري کامل صورت گرفته ‏است. او گفت: "قدرت هاي زورگو به دنبال ايجاد مانع از طريق اعمال فشارهاي اقتصادي و سياسي عليه ايران ‏بوده اند. همين قدرت ها مشغول توليد نسل جديد تسليحات هسته اي هستند."‏
احمدي نژاد قبل از ورود به نيويورک پا را از اين فراتر گذاشته و هشدار داده بود قواي مسلح ايران "دستان ‏هرکسي را که به تأسيسات هسته اي کشور حمله کند، قطع خواهند کرد."‏
منبع: گاردين- 27 سپتامبر- 2008 ‏

شوراي امنيت، تحت فشار به خاطر ايران

شوراي امنيت، تحت فشار به خاطر ايران
گزارشي از واشنگتن پست - یکشنبه 7 مهر 1387 [2008.09.28]
‏کالم لينچ
آمريکا، روسيه، چين و قدرت هاي مهم اروپا روز جمعه توافق کردند بر صدور قطعنامه شوراي امنيت سازمان ملل ‏مبني بر از سرگيري درخواست هاي قبلي در خصوص توقف غني سازي اورانيوم ايران تأکيد کنند، اما اين قطعنامه ‏شامل هيچگونه اقدامات تنبيهي جديد براي وادار کردن تهران به انجام اين کار نباشد.‏
اين توافق کار چنداني براي خارج شدن از بن بست ايجاد شده ميان واشنگتن و مسکو بر سر اعمال تحريم هاي جديد ‏سازمان بر ضد ايران انجام نمي دهد، اما نشان مي دهد که هر دو طرف مايلند به رغم اختلافات شديد بر سر حمله ماه ‏گذشته روسيه به گرجستان درباره موضوع هسته اي ايران با يکديگر همکاري کنند.‏
مقامات آمريکا، روسيه، چين، انگليس، فرانسه و آلمان پس از خوردن صبحانه با بان کيمون دبيرکل سازمان ملل به اين ‏توافق رسيدند. پيش نويس سه بندي قطعنامه جديد از ايران مي خواهد "بي درنگ و به طور کامل از قطعنامه هاي ‏شوراي امنيت مبني بر توقف برخي از جنجال برانگيزترين فعاليت هاي هسته اي خود پيروي کند و با بازرسان هسته ‏اي آژانس بين المللي انرژي اتمي همکاري نمايد." اين در حالي است که ايران مدعي است هيچگونه قصد ساخت سلاح ‏اتمي ندارد و به غني سازي اورانيوم براي اطمينان از قابليت خود براي گرداندن برنامه غيرنظامي انرژي اتمي نياز ‏دارد. ‏
الجاندرو ولف معاون نماينده آمريکا در سازمان ملل مي گويد، اين قطعنامه نشان دهنده "نمايش اتحاد" قدرت هاي مهم ‏عضو شوراي امنيت در خصوص مسأله هسته اي ايران است. ديويد ميليبند وزير امور خارجه انگليس نيز در همين ‏راستا خاطر نشان کرد، اين توافق "بر عزم ما براي حصول اطمينان از اينکه ايران به تعهدات بين المللي خود پايبند ‏است، تأکيد مي کند. ما مشتاقانه منتظر صدور اين قطعنامه هستيم."‏
آمريکا و متحدان اروپايي اش در نظر داشتند در هفته جاري در نشستي در سطح وزراي کشورهاي 1+5 بر اعمال ‏دور چهارم تحريم ها بر ضد ايران تأکيد کنند. اين در حالي است که روسيه و چين با اعمال تحريم هاي بيشتر بر ضد ‏ايران مخالفند و نشست هفته جاري پس از تصميم گيري سرگي لاوروف وزير امور خارجه روسيه مبني بر عدم ‏حضور در آن لغو گرديد.‏
اين اقدام لاوروف در اعتراض به ممانعت آمريکا و متحدان اروپايي اش از برگزاري نشستي در سطح مقامات بلندپايه ‏کشورهاي صنعتي گروه 8 صورت گرفت. اين کشورها تصميم گرفته اند به منظور مجازات مسکو بخاطر اقداماتش در ‏گرجستان، نشست هاي اين گروه را که روسيه نيز عضو آن است، به تعويق بيندازند.‏
ويتالي چرکين نماينده روسيه در سازمان ملل خاطر نشان کرده است، " تصور مي کنيم وقت مناسبي براي بررسي ‏تحريم هاي جديد بر ضد ايران نيست و گفتگوهاي بيشتري با ايرانيان لازم است. هنوز فرصت براي ديپلماسي هست."‏
آژانس بين المللي انرژي اتمي هفته گذشته گلايه داشت از اينکه تهران اخيرا همکاري هاي خود را با آژانس در ‏خصوص بررسي برنامه احتمالي تسليحاتي محدود کرده است. شش قدرت بزرگ جهاني بسته مشوق هايي را به ايران ‏شامل قراردادهاي مطلوب تجاري و تأمين سوخت هسته اي تهران در قبال اجازه بررسي بيشتر برنامه هسته اي اين ‏کشور ارائه داده اند.‏
کاندوليزا رايس وزير امور خارجه آمريکا نيز در اظهاراتي جداگانه اعلام کرده است، به منظور گفتگو در خصوص ‏تهديدهاي ايران بر ضد اسرائيل درخواست تشکيل نشستي را از شوراي امنيت خواهد کرد. رايس خاطر نشان کرده ‏است، "پرداختن به مسائل واقعا ً وحشتناکي که توسط رئيس جمهوري ايران درباره کشور اسرائيل گفته شده اند، مهم ‏است." ‏
منبع: واشنگت
ن پست، 27 سپتامبر، 2008‏

گندم های آمریکایی در راه ایران

گندم های آمریکایی در راه ایران
از خودکفایی تا واردات 45 در صدی - یکشنبه 7 مهر 1387 [2008.09.28]

البرز محمودی
در حالیکه چهارسال پیش جشن خودکفایی در تولید گندم با پیام رهبر جمهوری اسلامی همراه شد، اینک خبرها حکایت ‏از وارد کردن 45 درصد گندم مورد نیاز کشور از خارج و بخصوص از آمریکا دارد. درست در چنین شرایطی است ‏که در راهروهای مجلس هشتم که در زمان کوتاه خود رکوردار طرح استیضاح و پس گرفتن امضای نمایندگان است، ‏باز زمزمه هایی در مورد استیضاح وزیر کشاورزی شنیده می شود. ‏
در همین راستا روز گذشته جبار کوچکی‌نژاد در گفت و گو با سایت آفتاب از بحث استیضاح وزیر کشاورزی خبر ‏داد:" حدود 30 نفر از نمایندگان از استان‌های مختلف طرح استیضاح وزیر را امضاء کرده‌اند."‏
نماینده رشت در مجلس درباره علل این استیضاح نیز افزود:"امسال حدود 5 میلیون تن واردات گندم داشتیم و در بخش ‏چای نیز با توجه به اینکه انتظار اقدامات و سامان‌دهی بود همچنان چای‌کاران در این بخش دچار مشکلات جدی هستند ‏و بسیاری از باغات چای تاکنون از بین رفته است و این صنف ورشکست شده‌اند‎.‎‏ بر این اساس آقای اسکندری به ‏دعوت کمیسیون کشاورزی یک بار جهت پاسخ به پرسش‌ها به این کمیسیون آمد اما نمایندگان دعوت‌کننده پاسخ ‏قانع‌کننده‌ای از وی نگرفتند که پس از آن قرار شد 2 الی 3 ماه به وزیر فرصت داده شود که هم‌اکنون آن فرصت هم ‏طی شده اما نارسایی‌ها در بخش کشاورزی همچنان پابرجاست."‏
بنا به گفته این عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس "این استیضاح هنوز تقدیم هیأت رییسه مجلس نشده" و قرار است ‏درخواست‌کنندگان استیضاح چند جلسه‌ای با هم داشته باشند تا در نهایت به یک تصمیم قطعی در این زمینه برسند.‏‎ ‎کوچکی‌نژاد با اشاره به آغاز کار مجدد مجلس پس از تعطیلات گفت که:" از امروز (یکشنبه) جلسات ‏درخواست‌کنندگان استیضاح وزیر کشاورزی جهت اتخاذ یک تصمیم نهایی برگزار خواهد شد."‏
با اینکه این نماینده مجلس ابراز امیدواری کرده که«موضوع استیضاح جدی مطرح شود» اما در سه ماه فعالیت مجلس ‏هشتم ، این مجلس در استیضاح وزرا کارنامه عجیبی داشته است. در واقع تنها چند روز پس از آغاز به کار، ابتدا ‏نمایندگان این مجلس از استيضاح پنج وزير خبر دادند: وزرای آموزش و پرورش، بازرگاني، نيرو، بهداشت و درمان و ‏ارتباطات و فناوري اطلاعات. با این حال مجلس تنها توانست برای استیضاح وزير آموزش و پرورش به امضاهای ‏کافی برسد که آن نيز ‏در عمل منتفي شد.‏در واقع پیش از آنکه جلسه استیضاح برگزار شود ، یک به یک نمایندگان از ‏این کار منصرف شدند.برخوردی که در ارتباط با دیگر وزیران و حتی در قضیه پرسش از شخص احمدی نژاد به شیوه ‏ای رایج بدل شد:جمع آوری امضا، راه اندازی فضای مطبوعاتی و تبلیغاتی و سپس باز پس گیری امضاها.‏
‎‎سه سال ، پای استیضاح‎‎
محمد رضا اسکندری که از ابتدای دولت احمدی نژاد به عنوان وزیر جهاد و کشاورزی با کابینه همراه شدو پس از ‏اجرای طرح خودکفایی تولید گندم ، از سوی آیت الله خامنه ای هم مورد تقدیر قرار گرفت، از جمله وزرایی است که ‏طی سه سال فعالیت دولت نهم همواره از سوی نمایندگان مجلس تهدید به استیضاح شده است.‏
او را می توان اولین وزیر دولت نهم نامید که پای استیضاح رفت چرا که این وزیر 49 ساله قرار بود با امضای چهل ‏نماینده مجلس هفتم استیضاح شود. استیضاح کنندگان او دو دلیل داشتند: اول اهدای سکه های طلا به اعضای کمیسیون ‏کشاورزی مجلس و دوم گرانی ها. سرانجام استیضاح اولین وزیر کابینه در مهرماه برگزار شد اما از میان۲۴۷‬ نماینده ‏مجلس ،‎ ‎‏۱۴۹‬نماینده به اسکندری رای دادند تا او همچنان وزیر بماند. ‏
اما در سال دوم فعالیت نیز این وزیر بار دیگر با زمزمه استیضاح مواجه شد. بیش از سی نماینده او را به دلایل ‏‏"مدیریت غیر تخصصی نیروی انسانی و عزل و نصب های غیر قابل دفاع بر این اساس باندی عمل شدن در عزل و ‏نصب ها مخصوصا عزل و نصب های استانی، اعمال تبعیض در برخی طرحهای مدیریتی" نامه استیضاح او راامضا ‏کردند اما اینبار هرچند رییس جمهور هم از وزیر جهاد کشاورزی خواست در صورت اصرار نمایندگان مجلس برای ‏طرح استیضاح استعفا کند تاکار به طرح استیضاح در صحن علنی مجلس کشیده نشود، اما این استیضاح اصولا در ‏مجلس مطرح نشد تا او همچنان در کابینه بماند. ‏
حال اینک همزمان با سومین سال فعالیت دولت، زمزمه های استیضاح سه باره این وزیر از نمایندگانی شنیده می شود ‏که تاکنون سابقه چند بار پس گرفتن امضای خود را دارند. ‏
‎‎از خودکفایی تا واردات‎‎
عملکرد اسکندری در کشاورزی ایران با انتقادات زیادی همراه بوده است. او در حالی در زمان دولت خاتمی مسول ‏طرح خودکفایی در تولید گندم بود که پیش از آن در سال ۱۳۷۷ ، ايران با وارد کردن شش ميليون و ۸۰۰ هزار تن ‏گندم بزرگترين وارد کننده گندم جهان شد و سه سال بعد از آن نيز به طور متوسط سالانه چهار ميليون تن گندم خارجی ‏وارد کرد‎.‎
پس از این بود که ايران برای دستيابی به خودکفايی گندم، در چند سال بعد اعتبارات و منابع مالی گسترده ای اختصاص ‏داد و حتی با هدف خود کفايی در توليد گندم برنامه ریزی کرد تا توليد سالانه خود را به ۱۷‏‎ ‎ميليون تن در سال برساند؛ ‏در همان مقطع کارشناسان زیادی برای این طرح انتظاری جز شکست نداشتند اما شاید کسی انتظار هم نداشت که ایران ‏بار دیگر به یکی از بزرگترین واردکنندگان گندم در دنیا تبدیل شود‎.‎
روزنامه اعتماد و دو سایت شهاب نیوز و تابناک با انعکاس این موضوع ، خبرداده اند که ایران در ماههای اخیر نه تنها ‏واردات گندم را از سر گرفته است بلکه بخش قابل توجهی از این گندم از آمریکا خریداری می شود. هرچند مسعود ‏میرکاظمی، وزیر بازرگانی در پاسخ به سئوالی مبنی بر خریداری حدود 1 میلیون تن گندم از آمریکا، اظهار داشته که ‏‏"ما از کشورهای اروپایی و همچنین کشورهایی نظیر کانادا گندم خریداری می کنیم اما تاکنون به طور مستقیم از ‏آمریکا گندم خریداری نکرده ایم" اما وزارت کشاورزی آمریکا رسما اعلام کرده: "ایران برای نخستین بار در 27 سال ‏اخیر یک میلیون و 180 هزار تن گندم به صورت مستقیم از این کشور خریداری کرد‏‎.‎‏"‏
بر اساس اعلام وزارت کشاورزی آمریکا ، ایران یک میلیون و 180 هزار تن گندم برای سال 2008 تا 2009 میلادی ‏از آمریکا خریداری کرده است‎. ‎این میزان گندم 5 درصد از کل تولید این محصول در کشور آمریکا را شامل می شود. ‏آخرین باری که ایران از آمریکا گندم خریداری کرد، به سالهای ‏‎1981 ‎و 1982 برمی گردد‏‎.‎

واگذاري پروژه 320 ميليون يورويي به سپاه

واگذاري پروژه 320 ميليون يورويي به سپاه
يک قرارگاه با 812 شرکت در داخل و خارج - یکشنبه 7 مهر 1387 [2008.09.28]
‏‏اسفنديار صفاري
در جديدترين قرارداد پيمانکاري سپاه پاسداران با دولت، قرار گاه "خاتم الانبيا" با مشارکت گروه صنعتي "سديد" ‏برنده مناقصه 320 ميليون يورويي شرکت ملي گاز ايران شده است.‏
مسعود صادقي‎ ‎مديرفروش گروه صنعتي سديد به واحد مرکزي خبر گفته: "اين مناقصه مربوط به پروژه خط‎ ‎انتقال گاز نائين- ميامي به طول 283 کيلومتر است که ظرف مدت 18 ماه به صورت کامل‏‎ ‎از سوي سديد با ‏همکاري قرارگاه خاتم الانبياء اجرا مي شود."‏
به گفته صادقي از 283 کيلومتر لوله هاي قطور فولادي موردنياز‎ ‎اين پروژه، 162 کيلومتر آن از طريق شرکت ‏لوله و تجهيزات سديد تامين مي شود و مابقي آن از شرکت لوله سازي ماهشهر تهيه خواهد‎ ‎شد.‏
قرارگاه خاتم‌الانبياي سپاه پاسداران که از آن به عنوان مهم ترين واحد اقصادي سپاه نام برده مي شود و در حال ‏حاضر بزرگترين پيمانکار پروژه هاي دولتي در ايران به حساب مي آيد، در سال 69 با موافقت رهبر جمهوري ‏اسلامي تاسيس شده است. اين قرارگاه، تاکنون بيش ازم 1500 پروژه ‏دولتي را در بخش هاي مختلف اقتصادي ‏کشور در‎ ‎اختيار گرفته و‏‎ ‎در سه سال اخير مهم ترين مجري ‏پروژه هاي دولتي‎ ‎در بخش نفت و گاز بوده است.‏
در سال 85 قرار گاه خاتم الانبياي سپاه پاسداران طي قرار دادي به ارزش يک ميليارد و 300 ميليون دلار با ‏شرکت ملي گاز ايران، احداث خط لوله 900 کيلومتري انتقال گاز عسلويه به ايرانشهر را در استان سيستان و ‏بلوچستان را بر عهده گرفت. ديگر پروژه بزرگي که از سوي وزارت نفت به سپاه پاسداران واگذار شده، طرح ‏توسعه فازهاي 15 و 16 ميدان پارس جنوبي است. قرارداد توسعه فازهاي 15 و 16 پارس جنوبي به ارزش‏‎ ‎مالي ‏‏2 ميليارد و 97 ميليون دلار با ترک تشريفات مناقصه دو سال پيش به قرارگاه سازندگي خاتم‏‎ ‎الانبيا واگذار شد، اما ‏سپاه پاسداران نتوانست در زمان مقرر اجراي آن را به پايان برساند. متعاقبا، در اول تيرماه 87 خبرگزاري ها ‏گزارش دادند که به دستور رئيس‌جمهور اختصاص وام ‏يك ‌ميليارد دلاري ديگر به طرح توسعه فازهاي 15و16 ‏پارس جنوبي‎ ‎قطعي شده است. رستم قاسمي، فرمانده قرارگاه سازندگي خاتم‌الانبيا فاش کرد که وام يک ميليارد ‏دلاري مورد اشاره، از‏‎ ‎محل صندوق ذخيره ارزي به اين قرارگاه اختصاص يافته و خاطرنشان کرد: "با تاكيد ‏رئيس جمهور و با هدف تسريع در‎ ‎مرحله اجرايي اين دو فاز، مجوز لازم از شوراي ‏اقتصاد و هيات امناي حساب ‏ذخيره ارزي‎ ‎توسط بانك صنعت و معدن گرفته شد."‏
بنابراعلام کميسيون برنامه و بودجه مجلس شوراي اسلامي، قرارگاه سازندگي خاتم‌‌الانبياء سپاه پاسداران ۸۱۲ ‏شرکت ثبت‌شده در داخل و خارج ايران‎ ‎دارد‎.‎
‎‎سه برابر شدن پروژه هاي بسيج‎‎
در خبري ديگر از واگذدر تيرماه سال جاري فرمانده "سازمان بسيج سازندگي" يکي ديگر از شاخه هاي اقتصادي ‏سپاه پاسداران از 3 برابر‏‎ ‎شدن پروژه هاي عمراني ‏واگذار شده از سوي دولت به اين سازمان طي يک سال اخير ‏خبر‎ ‎داد.‏
سردار مجيد خراساني با اشاره به اينکه طي سال 86 بيش از 1000 پروژه عمراني از سوي دولت‏‎ ‎به سازمان ‏بسيج ‏سازندگي واگذار شده، گفت "در راستاي كمك به دولت در سال جاري،‎ ‎عمليات اجرايي‎ ‎سه هزار پروژه ‏عمراني ‏زود بازده توسط بسيج سازندگي آغاز شد".‏
به گفته مجيد خراساني يکي از هزار پروژه دولتي که سال گذشته به اين نيرو سپرده شد، "بهسازي‎ 10 ‎هزار ‏مدرسه در سراسر ‏کشور" در قالب طرح "هجرت" با استفاده از بسيجيان 15 تا 30 ساله است. وي همچنين خبر ‏داد که در سال جاري ‏نيز بهسازي 15 هزار مدرسه از سوي آموزش‏‎ ‎و پرورش به بسيج سازندگي سپرده شده ‏است.‏
اين مقام سپاه پاسداران همچنين به هفته نامه صبح صادق، ارگان دفترسياسي سپاه گفت: "با نظر‎ ‎مساعد وزير ‏آموزش و ‏پرورش براي‎ ‎افزايش مشاركت بسيج سازندگي، در توافقي دو جانبه‎ ‎ظرف دو سال آينده بهسازي‎ 80 ‎‎هزار مدرسه ‏كشور به بسيج سازندگي سپرده مي‎ ‎شود."‏
غير از هزينه سه هزار پروژه عمراني که از سوي بخش هاي مختلف دولت به بسيج سازنگي‎ ‎پرداخت مي شود، ‏‏‏75 درصد بودجه نقل و انتقال، سکونت و دستمزد نيروهاي بسيجي هم از‏‎ ‎طريق اعتبارات اوقات فراغت و تملک ‏‏دارايي طرح هاي زود بازده استان ها پرداخت مي‎ ‎شود. به گفته جمال آل طه رئيس سازمان بسيج سازندگي استان ‏‏خراسان شمالي، بسيج تنها‎ 25 ‎درصد هزينه نيروهاي بسيجي شرکت کننده در طرح "هجرت" را پرداخت مي ‏‏کند.‏
فرمانده بسيج سازندگي در اوايل تيرماه امسال نيز به روزنامه کيهان تاکيد کرد که تشکيل بسيج‏‎ ‎سازندگي جايگزيني ‏براي جهاد ‏سازندگي است، که به دستور مستقيم رهبر جمهوري اسلامي‎ ‎از سال 79 تاسيس شده است.‏
وي همچنين اظهار داشت: "در چند سال ابتداي تشكيل سازمان بسيج سازندگي به دليل ضعف‎ ‎پشتيباني دولت وقت ‏در ‏حمايت از اين طرح، متأسفانه فعاليت ها با يك ميزان يك نواختي‎ ‎انجام مي شد؛ يعني عملكرد، عملكرد خطي بود ‏‏بدون افزايش سقف آن و حداكثر فعاليت ها‎ ‎در 2 عرصه يكي منابع طبيعي و يكي هم بحث هاي محدود عمراني ‏‏انجام شد و انتظار رهبري‎ ‎خيلي بيش از اين اقدامات بود."‏
به گفته مجيد خراساني هدف بسيج سازندگي در کنار فعاليت هاي اقتصادي و دريافت 3 هزار‏‎ ‎پروژه از دولت، ‏‏برگزاري دوره هايي براي بسيجيان 15 تا 30 ساله است.‏
‎‎موسسات مالي سپاه و بورس بازي‎‎
موسسات مالي و اعتباري سپاه پاسداران بخش ديگري از فعايت هاي اقتصادي سپاه را بر عهده دارند. اين ‏موسسات که از چند سال قبل فعاليت خود را آغاز‎ ‎کرده اند، در دولت محمود احمدي نژاد بر شدت فعايت هاي خود ‏افزوده و از پاييز 86 تاکنون ‏با تشکيل چندين شرکت سرمايه گذاري به خريد شرکت ها و‎ ‎کارخانه هاي دولتي - از ‏طريق واگذاري موسسات دولتي به "بخش خصوصي"- مشغول ‏شده اند.‏
موسسه "مهر ايرانيان" وابسته به سپاه در اين بخش مشهورترين موسسه است که از موسسات وابسته به موسسه ‏مالي "مهر" يا همان صندوق‏‎ ‎سابق قرض الحسنه ‏بسيجيان محسوب مي شود.‏
اين موسسه در اواخر ارديبهشت 87 42.5 درصد از کارخانه تراکتور سازي‏‎ ‎تبريز را به مبلغ 177 ميليارد تومان ‏‏به صورت نقد و اقساط خريداري کرد تا با پرداخت‎ 45 ‎ميليارد تومان نقد و 132 ميلياردتومان در اقساط 5 ساله ‏‏صاحب بزرگترين کارخانه‎ ‎تراکتور سازي ايران شود.‏
اين اقدام سپاه پاسداران استعفاي محسن خادم عرب باغي، مديرعامل تراکتور سازي‎ ‎تبريز را به دنبال داشت. ‏خبرگزاري ايسنا به نقل از وي ‏در روز استعفا گزارش داد: "در زمان مديريتم در اين مجموعه،‎ ‎تراکتور سازي به ‏جايگاه شايسته خود دست يافت و ‏ترنور آن از ‌٣٠ ميليارد تومان در‏‎ ‎سال ‌٧٩ به ‌٦٥٠ ميليارد تومان در سال ‌٨٦ ‏رسيد."‏ مدير مستعفي تراکتورسازي تبريز در روز استعفاي خود همچنين گفت: "متاسفم که صنعت‎ ‎کشور به دست‎ ‎‎افرادي ‏افتاده است که شايستگي نشستن در آن مسند را ندارند‎."‎
شيوه واگذاري (به اصطلاح: "خصوصي سازي") کارخانجات دولتي، به گونه اي بي ضابطه بوده حتي صداي ‏اعتراض کساني چون علي اکبر ناطق نوري رئيس دفتر بازرسي ويژه رهبر جمهوري اسلامي را نيز بلند کرده ‏است. وي يک ماه پيش در همايش بانکداري اسلامي از نحوه واگذاري شرکت ها و کاخانه هاي دولتي انتقاد کرد و ‏با اشاره به تجربه عرضه سهام يک کارخانه دولتي در بورس (براي واگذاري به "بخش خصوصي") گفت: "اعلام ‏مي کنيم که سهام يک کارخانه در عرضه ده دقيقه به فروش رفت اما بعدا معلوم مي شود که دستگاه دولتي يا ‏عمومي آن را خريده است."‏
وي همچنين از انتقال دارايي هاي دولتي و ملي به اشخاص حقيقي و حقوقي وابسته به دولت خبر داد و هشدار داد: ‏‏"در واقع از دولتي آشکار به سمت دولتي پنهان حرکت مي کنيم."‏
roozonline

Friday, September 26, 2008

حقوق بشرباز هم در حاشیه ماند -- داستان دستگیری در برابر سازمان ملل - احمد باطبی




حقوق بشرباز هم در حاشیه ماند
داستان دستگیری در برابر سازمان ملل - پنجشنبه 4 مهر 1387 [2008.09.25]

احمد باطبی ـ نیویورک
کلمه "حاشیه" در این گزارش چند جنبه دارد، چرا که در باز خوانی اتفاقات این چند روزمیتوان این کلمه را در شکل های ‏مختلف به کار برد، اما بخش حقوق بشر در آن مشترک است . ‏
شکل اول : حقوق بشر در حاشیه از سوی جامعه جهانی ‏
شکل دوم :حقوق بشر در حاشیه از سوی سازمان ملل و پلیس آمریکا
شکل سوم : حقوق بشر در حاشیه از سوی خبرنگاران
در بررسی حالت اول درخواهیم یافت که طی سه روز برنامه های سازمان ملل متحد، رهبران کشور های مختلف دیدگاه ‏های خود را در خصوص روابط بین الملل و اتفاقات در حال وقوع در جهان اعلام کردند . ‏
اما در یک نگاه ساده در متن این سخنرانی ها و شمردن موضوعاتی که به حقوق بشر و خصوصاَ حقوق بشر در ایران ‏مربوط میشود، خواهیم دید که این مقوله از حاشیه ای ترین موارد مورد توجه رهبران کشور ها بود . به عنوان مثال در ‏سخنرانی جرج بوش به عنوان اصلی ترین چالش و بخشی که به ایران مربوط میشد ، شنیدیم که:‏
‏"در پی اقداماتی که انجام شده ، کشور های افغانستان و عراق که مهد تروریزم بوده است، حالا بر علیه آن مبارزه میکنند. ‏لیبی برنامه هسته ای را کنار گذاشته و عربستان و پاکستان هم در حال مبارزه هستند، اما ایران و سوریه همچنان از ‏تروریزم حمایت میکنند ."‏
حقوق بشر در حاشیه. با بررسی دیگر سخنرانی ها و تحلیل موضوعات با اهمیت برای دیگر رهبران هم می بینیم که برای ‏بسیاری از کشورها اساسا َ نقض حقوق بشر در حاشیه قرار دارد. چرا که به خاطر داریم در زمانی که دولت لیبی در پی ‏دست یابی به انرژی اتمی بود، نه فقط از ناحیه دولت آمریکا که بسیاری از دیگر دولت ها هم توجه ویژه ای به مسئله حقوق ‏بشر در این کشور میشد،اما بعد از مذاکرات پنهان و آشکار و حصول توافق وتوقف این تلاشها، عملا مسئله نقض حقوق ‏بشر در این کشور نیز منتفی شد . گویی که با توقف فعالیت های هسته ای، دیگر رفتار حکومت سرهنگ قذافی در حوزه ‏حقوق بشر نیز با تمام استاندارد های جهانی منطبق شده است .‏
‎ ‎صرف نظر از احتمال حصول چنین توافقی بین حکومت ایران و دیگر دولت ها این واقعیتی است که مسئله نقض حقوق ‏انسانی دیگر ملیت ها در هر کجای دنیا برای رهبران کشور ها دارای اهمیت کمتری است. و حقوق بشر موضوعی است در ‏حاشیه . ‏
در شکل دوم یعنی سازمان ملل و پلس آمریکا ، حضور نگارنده در فرایند اجرای وظیفه روزنامه نگاری با چالش هایی ‏روبرو بوده است. قبل از آغاز نشست عمومی سازمان ملل متحد ابراز نگرانی هایی از حانب مقامات سازمان ملل از بابت ‏حضور من در شصت و سومین نشست عمومی ، اعلام شده بود. عموم نگرانی ها هم از این بابت بود که احمد باطبی دارای ‏سوابق فعالیت های ضد حکوتی بوده و این احتمال وجود دارد که او در خارج از چهارچوب اخلاق روزنامه نگاری رفتار ‏کند وباعث بروز مشکل شود .‏
چنین بود که در اولین روز ورود به محل سازمان ملل توسط یکی از روزنامه نگاران ایرانی مقیم آمریکا با رئیس بخش ‏رسانه این سازمان مرتبط شدم. او ضمن ابراز نگرانی فراوان از بابت عملکرد من در این چند روزه به این موضوع اشاره ‏نمود که شدیداَ از بابت صدور کارت خبر نگاری برای من از ناحیه مرجعی که نمیتوانست نامش را بیان کند، تحت فشار ‏قرار دارد و هر عملی از جانب من برای ایشان مسؤلیت خواهد داشت. همچنین اعلام نمود احتمال این وجود دارد که از ‏سوی همراهان آقای رئیس جمهور مورد حمله و یا تحریک قرار بگیرم و در صورت بروز این اتفاق خویشتن داری نکنم.‏
اما عصر همان روز از ورود به جلسه مخصوص عکاسان برای ثبت دیدار تشریفاتی بانکی مون (رئیس سازمان ملل ) با ‏آقای محمود احمدی نژاد بازماندم. رئیس بخش رسانه سازمان ملل با توضیح برخی از نگرانی ها اعلام کرد ورود به این ‏جلسه صرفاَ برای عکاسان همراه هیآت اعزامی و همچنین عکاسان مربوط به سازمان ملل مجاز است .‏
روز بعد آقای رئیس جمهور در دو جلسه جدا گانه، یکی در سخنرانی ربع ساعتی در محل مجمع عمومی و دیگری در ‏کنفرانس خبری حضور داشتند. در این روز من از ساعت هفت صبح در محل اصلی سازمان و طبقه سوم (بخش رسانه ها) ‏حضور پیدا کردم. اما قبل از شروع کار رئیس بخش رسانه خودش را به من رساند و ضمن تکرار نگرانی های قبلی اعلام ‏کرد که من امکان ورود به مجمع عمومی وتهیه خبر و عکس به صورت مستقیم را ندارم . او در عین حال به عنوان دلیل به ‏این نکته اشاره کرد که فقط تیم خبری همراه و خبرنگاران مزبور مجوز ورود به سازمان ملل و تهیه خبر و تصویر را ‏دارند؛ اما من در صورت پذیرش خواسته های ایشان و رفع نگرانی، امکان عکس برداری از کنفرانس خبری اقای احمدی ‏نژاد را پیدا خواهم کرد. به این ترتیب به اتفاق ایشان به اتاق کنفرانس خبری رفتیم و در انتهای سالن در ردیف آخر جایی را ‏برای نشستن من مشخص نمودند. عکسی که در مطلب آمده حاصل آن نشستن چند دقیقه ای است.‏
‎‎تجمع اعتراضی‎ ‎‏ ‏
بعد از خروج از سالن کنفرانس به محل برگزاری يک تجمع اعتراضی در مقابل سازمان ملل متحد رفتم .‏
این تجمع در بخشی از پارکی تفریحی برگزار شد که در واقع محل عبور اتوموبیل های رهبران کشور های مختلف و البته ‏اقای محمود احمدی نژاد نیز بود . این محل که روز گذشته شاهد اعتراض هزاران یهودی اسرائیلی و آمریکایی بود، برای ‏تجمع امروز به سه بخش تقسیم شده بود . بخشی در اختیار تجمع کنندگان موسوم به دیوار شرم، بخشی در اختیار یکی از ‏کشور های آسیای شرقی و بخشی هم در اختیار اعضاء و هواداران سازمان مجاهدین. معترضین دو گروه با بکار گیری ‏شیوه های نمادین و نمایشی، نظیر برافراشتن طناب دار، نمایش سنگ سار و عکس های زندانیان و اعدام ها و سردادن ‏شعار های اعتراضی اقدام به تظاهرات و اعتراض به حضور آقای احمدی نژاد و جلب توجه افکار عمومی به مسئله حقوق ‏بشر نمودند.‏
‏ بعد از آنجا به سمت در امنیتی و محل ورود به سازمان ملل متحد رفتم، اما قبل از ورود توسط پلیس دستگیر شدم . پلیس ها ‏عکس های من را در اختیار داشتند و بلافاصله بعد از من یکی از فیلمبرداران صدای آمریکا ( سامان ) رانیز که به محل ‏رسید دستگیر کردند . ‏
در مورد علت دستگیری هیچ توضیحی داده نشد هر چند همه نیروهای امنیتی در محل و همچنین پلیس رفتاری محترمانه ‏داشتند. بعد هم گفتند برای "ادای پاره ای توضیحات" باید اینجا بمانید . در این حال ایرانیانی که از محل عبور میکردند از ‏دستگیری ما مطلع شدند و به دیگران خبر دادند. برخی از تجمع کنند گان نیز خودشان را به محل رساندند و سعی در دخالت ‏داشتند،اما کاری از دست کسی ساخته نبود. حتی خانم الله هیکس و بنفشه پورزند، نیز به دلیلی پیگیری های شان مورد ‏پرسش پلیس قرار گرفتند. خانم ها نازی بیگلری و گیتی آرین، خبرنگاران صدای آمریکا نیز از گزند در امان نماندند . ‏
بالاخره من را به داخل یکی از اتو مبیل های پلیس منتقل و بخشی از پیاده روی محل توقف اتوموبیل را هم مسدود کردند . ‏سامان را هم در گوشه ای مورد بازجویی و تفتیش وسایل قرار دادند. چند ساعتی به همین شکل گذشت، اسناد و مدارک من ‏بار ها و بار ها مرور شد و از آن کپی گرفتند. دوستان ایرانی هم که در خارج از محیط امنیتی در انتظار بودند، با تماس ‏هایشان با مراجع مختلف سعی در حل موضوع داشتند. سرانجام پی از چند ساعت دو نفر از وکلای سازمان حقوق بشر، به ‏عنوان وکلای من به محل آمدند و به همراه دو نفر از مقامات ارشد پلیس سوالاتی از من پرسیدند. من آنجا به قدرت وکیل در ‏دنیای آزاد پی بردم و با خودم فکر کردم که اگر در ولایت ما هم به وکیل اینقدر احترام میگذاشتند، خیلی مشکلات حل میشد. ‏بعد از چند سوال تشریفاتی به من گفتند که گزارشی درمورد تو و دوستت (سامان) به ما رسیده و عکس هایی از شما داریم ‏که در تجمع اعتراضی بوده اید. ضمنا گزارشی داشتیم که نمیتوانیم منبع آن را ذکر کنیم، و در آن آمده بود که شما دو نفر ‏تروریست هستید که با کارت خبر نگاری قلابی به محل سازمان ملل آمده اید. اما با تحقیقاتی که کردیم متوجه شدیم که این ‏داستان صحت ندارد و حالا شما میتوانید بروید . البته اگر از ناحیه پلیس توهینی به شما شده میتوانید شکایت کنید. اگر به ‏لحاظ روحی و جسمی آسیبی دیده اید میتوانید تقاضای خسارت کنید. و ... حالا هم میتوانید به کارتان بپردازید.‏
به آنها گفتم: شما خوب میدانید که من یک فعال حقوق بشر و روزنامه نگار هستم؛ تلاش من برای بیان وضعیت حقوق بشر ‏در ایران است. این کار شما باعث اخلال در فرایند کاری و از دست رفتن فرصت ها برای من شده است. آنها به من گفتند ‏درست است اما ماهم کار خودمان را انجام دادیم .‏
‏ با خودم فکر کردم به این ترتیب ادامه بحث بی فایده است. چون باز هم حقوق بشر در حاشیه است . ‏
آنها سپس گفتند کارت ویژه خبرنگاری سازمان ملل شمارا به دفتر رسانه های این سازمان تحویل دادیم. من از آنها خواستم ‏که کارت مرا پس بگیرند. آنها از قبول این مسئولیت طفره رفتند، اما وقتی با تقاضای وکلای من مواجه شدند قبول کردند . ‏هر چند در یافت کارت دیگر فایده چندانی نداشت، چون نشست عمومی تمام شده بود و کنفرانس خبری هم دقایق پایانی خود ‏را سپری میکرد. با این وجود با تلاش وکلا توانستم کارت جدید دریافت کنم. ‏
تحلیل های مختلفی را میتوان در خصوص این اتفاق داد. مثلا عوامل حکومت ايران در نیویورک با ارائه گزارش وعکس ‏از من و سامان از پلیس امنیتی خواسته بودند تا موضوع را بررسی کندو فکر کرده بودند تا انجام کامل بررسی، به هر ‏ترتیب جلسه سخنرانی و کنفرانس خبری هم به پایان میرسید . شاید هم پلیس آمریکا به هر دلیلی قصد جلو گیری از ورود ‏من به سازمان ملل را داشت و به این ترتیب اقدام بازدارنده اش را انجام داد، و یا هر تحلیل دیگری . اما مهم این است که ‏هر شخص و یا جریانی موفق به انجام این کار شد، موفقیتش نسبی بود. چرا که من توانستم در دقایق پایانی خودم را به سالن ‏کنفرانس برسانم . ضمن اینکه اگر من نبودم خبرنگاران بسیاری بودند که فضای آن جلسه را به خوبی انعکاس دادند.‏
‎‎در داخل سالن‎‎
‏ پلیس های داخل سالن مرا برخلاف دیگر خبرنگاران به همراه یک پلیس درشت اندام به سالن راهنمایی کردند. در ابتدای ‏ورود رئیس بخش رسانه سازمان ملل به استقبال من آمد و از من خواست هیچ سئوالی نکنم و فقط عکس بگیرم. به ایشان ‏گفتم موضوع مهم برای من پرسش در خصوص حقوق بشر در ایران است؛ اما تنها مسئله مورد توجه ایشان، صرفاَ حفظ ‏نظم جلسه بود، نه چیزی دیگر. به این نتیجه رسیدم که باز هم حقوق بشر در حاشیه است .‏
‏ به این ترتیب خواستش را قبول کردم ووارد شدم. خبرنگاران رسانه های مختلف روبروی تریبون نشسته بودند و در ‏اطراف آنها نیروی امنیتی همراه آقای احمدی نژاد و همچنین نیروهای ویژه سازمان ملل حضور داشتند. عکاسان و ‏فیلمبرداران رسانه ها نیز در انتهای سالن مستقر بودند. نیروهای امنیتی همراه اقای احمدی نژاد با اشاره به هم و گفت گو در ‏گوشی ها، حضور من را به یکدیگر اعلام کردند. من هم از فرصت استفاده کردم و عکس های مربوط به آن را گرفتم .‏فضای گفت گو فضایی قابل پیشبینی بود. آقای احمدی نژاد طبق روال کاریشان از فرمول حاشیه رفتن و حذف صورت ‏مسئله ویا تغیر جهت سر پیکان به سوی آمریکا استفاده کرد. به عنوان مثال وقتی در خصوص تضاد قوانین قضایی با ‏استاندارد های بین المللی از او سوال شد، جوابش این بود که شما از قوانین قضایی ایران به درستی اطلاع ندارید. یا وقتی ‏در مورد آزادی بیان سؤال شد، گفت: ایران بسیار آزاد استو تنها کشوری است که هر کسی حتی به رئیس جمهور تند ترین ‏انتقاد ها را میکند و هیچ گاه مجازات نمیشود . ‏
اما صرف نظر از این موضوع که تقریبا همه به آن آگاه هستند ، مشکل اصلی در پرسش و پاسخ خبر نگاران این بود که ‏اولاَ همه خبر نگاران امکان سوال نداشتند، دومآ اولویت با خبرنگاران رسانه های وابسته به گروه اعزامی ایران و همچنین ‏رسانه های مطرح و مشهور بود، نه خبرنگاران آزاد. سوما هر خبرنگار صرفا امکان پرسش یک سئوال در زمانی محدود ‏و مشخص را داشتو فضایی ازاد برای گفت و گو نبود. این حالت دقیقاَ به آقای احمدی نژاد این امکان را میداد تا از فرمول ‏‏"حاشیه" رفتن و حذف صورت مسئله استفاده کند. چرا که بعد از اجرای این فرمول خبرنگاران فرصت امکان ارائه نمونه و ‏یا اسناد و مدارک ادعای خود را نداشتند. در عکسی که برای این متن ارائه شده، تقلای خبرنگاران را برای در یافت پاسخ ‏سوال های به حاشیه رانده شده آقای رئیس جمهور میبینید. ‏
اما مورد سوم یعنی حقوق بشر در حاشیه از سوی خبرنگاران . همگان از این موضوع آگاهند که مسئله سیاست یک رسانه ‏بر روی خبر نگار آن تاثیر مستقیم دارد. عموم کسانی که برای طرح سوال از آقای احمدی نژاد انتخاب شده بودند، از رسانه ‏های دارای جهت گیری و سیاست معلوم بود . ‏
در مجموع سوالات مطرح شده در این جلسه، مسئله حقوق بشر کم ترین موضوعی بود که رسانه ها به آن پرداختند. هرچند ‏برخی از نمایندگان رسانه ها در جلسه روز دوشنبه سازمان دیدبان حقوق بشر حاضر و تاحدی از آخرین وضعیت نقض ‏حقوق بشر در ایران آگاه بودند. اما به هر شکل سوال مثمر ثمری پرسیده نشد، به طوری که برخی از خبرنگاران قبل از ‏اتمام جلسه، محل را با عصبانیت ترک کردند. برخی دیگر نیز نظیر خبر نگار بی بی سی ناراحتی خود از کیفیت و ماهیت ‏سوال ها و عدم پرسش در خصوص حقوق بشر رااعلام نمودند. ‏
این به این معناست که برای رسانه ها هم به دلیل سیاست های اعمالی برآنها حقوق بشر در حاشیه است.‏
این یک واقعیت است. واقعیتی تلخ. اما چه بخواهیم و چه نخواهیم، دنیا و دولت ها، حتی آنهایی که بیش از همه سنگ حقوق ‏انسانی را برسینه میزند، غم خود را دارند. و این مصداق ضرب المثل ایرانی است که: "کس نخارد پشت من جز ناخن ‏انگشت من."‏